متن درس
منازل السائرین: تبیین مقام فتوت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۵۴)
مقدمه
مقام فتوت، چونان گوهری درخشان در منظومه عرفان اسلامی، از دیرباز محور تأملات عارفان و اندیشمندان بوده است. این مقام، که در قرآن کریم با تعبیر «فتیه» در سوره کهف تجلی یافته، نهتنها صفتی فردی، بلکه جلوهای جمعی از آزادگی، تازگی روح، و ایثار برای خدا، دین، و مردم است. درسگفتار حاضر، برگرفته از سخنان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه و عمیق، به تبیین فتوت پرداخته و از تعاریف نادرست و انحرافات عرفانی مانند خرافهپرستی و کاسبکاری برائت میجوید.
بخش نخست: فتوت در آیینه قرآن کریم
تعریف فتوت و نقد تفاسیر ناقص
فتوت، در نگاه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نهتنها صفت قلب صافی عاری از صفات نفسانی، بلکه جلوهای از آزادگی و تازگی روح است که در جمع جوانمردان متبلور میشود. ایشان با استناد به آیه شریفه «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى» (کهف: ۱۳، : «آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم»)، فتوت را صفتی جمعی میدانند که با ایمان و هدایت الهی پیوند خورده است. این آیه، که به داستان اصحاب کهف اشاره دارد، جوانمردی را نه در انزوای فردی، بلکه در همبستگی ایمانی و ایثار جمعی ترسیم میکند.
ایشان با نقدی صریح، تفاسیر ناقصی را که فتوت را به قلب صافی یا ویژگیهای فردی تقلیل میدهند، مورد نکوهش قرار میدهند. به باور ایشان، چنین تفاسیری از روح جمعگرای قرآن کریم فاصله گرفته و به جای تبیین حقیقت فتوت، به سطحینگری و انحراف کشیده شدهاند. برای نمونه، ایشان با طنزی گزنده، به شخصی اشاره میکنند که قرآن کریم را با پیشفرضهای نادرست مطالعه میکند، گویی «قرآن را از مطول میخواند». این تمثیل، چونان آینهای، نارساییهای فهم سطحی از متون مقدس را نمایان میسازد.
درنگ: فتوت، صفتی جمعی است که در ایمان و هدایت الهی ریشه دارد و از تازگی روح و آزادگی نشأت میگیرد. تقلیل آن به ویژگیهای فردی، انحرافی از لسان قرآن کریم است.
پیوند فتوت با آزادگی و ایثار
آیتالله نکونام فتوت را در آزادگی و تازگی روح تعریف میکنند که جوانمرد را از وابستگی، مزدوری، و کاسبکاری دور نگه میدارد. ایشان با تمثیلی از زندگی حضرت یوسف علیهالسلام، که در چاه، زندان، و کاخ هیچگاه تنها نماند، نشان میدهند که جوانمرد همواره با دیگران همراه است، خواه دوست باشد یا دشمن. این همراهی، نه از سر تصادف، بلکه از سر آزادگی و ایثار است که جوانمرد را در تاریخ و جامعه جاودانه میسازد.
به باور ایشان، جوانمردی، چونان درختی تناور است که ریشه در ایمان دارد و شاخسار آن در ایثار برای خدا، دین، و مردم گسترده میشود. این تعریف، با مفهوم فتوت در فتوتنامههای عرفانی، مانند آثار سهروردی، همراستاست و از منظر فلسفه اخلاق، میتوان آن را با دیدگاه ارسطو در باب فضیلت یا نظریههای ایثارگرایانه در روانشناسی اجتماعی مقایسه کرد. مثال حبیب بن مظاهر، که در نودسالگی همچنان روحی جوان و آزاده داشت، این مفهوم را به زیبایی ترسیم میکند.
آیه شریفه «وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ» (یوسف: ۱۸، : «و بر پیراهنش با خونی دروغین آمدند») نمونهای است که نشان میدهد یوسف علیهالسلام، حتی در دشوارترین شرایط، به دلیل آزادگی و ایمان، تنها نماند و هدایت الهی او را همراهی کرد.
بخش دوم: نقد انحرافات در فهم فتوت
نقد روایت امانتداری بهعنوان فتوت
یکی از نکات برجسته درسگفتار، نقد روایتی منسوب به حضرت موسی علیهالسلام است که فتوت را بازگرداندن نفس طاهر به خدا تعریف میکند. آیتالله نکونام این تعریف را نادرست و غیرعلمی میدانند، زیرا انسان در بدو خلقت ارادهای برای پذیرش نفس نداشته است. ایشان با استدلالی عقلی و با طنزی ظریف میفرمایند: «من کی قبول کردم نفس را؟ زور چپان کردی!» این نقد، ریشه در مسائل کلامی و عرفانی دارد و نشان میدهد که فتوت، نه حفظ نفس، بلکه خرج کردن آن برای خدا و دین است.
به باور ایشان، فتوت واقعی، چونان شمعی است که در راه خدا میسوزد و نور میافشاند، نه آنکه در پی حفظ خود باشد. این دیدگاه با عرفان عملی، مانند آنچه در آثار خواجه نصیرالدین طوسی در باب جهاد نفس آمده، همسویی دارد. از منظر فلسفه دین، میتوان این بحث را با دیدگاه کییرکگور در باب ایمان ایثارگرایانه مقایسه کرد، که ایمان را در قربانی کردن خود برای امر متعالی میبیند.
درنگ: فتوت، ایثار نفس برای خدا و دین است، نه امانتداری صرف. تعریف امانتداری، فتوت را به سطحی نازل تقلیل میدهد و از حقیقت عرفانی آن دور میسازد.
نقد عرفان دروایشی و خرافهپرستی
آیتالله نکونام با انتقادی تند از عرفان دروایشی و خرافهپرستی، مانند دعانویسی و بستن دعا به بدن، این رویکردها را انحرافی از عرفان قرآنی میدانند. ایشان با تمثیلی طنزآمیز، این اعمال را به بستن دعا به گردن الاغ تشبیه میکنند و معتقدند که چنین خرافههایی، عرفان را به «مشنگیات» فرو میکاهد. این نقد، ریشه در تحلیل جامعهشناختی و تاریخی عرفان در ایران دارد و با دیدگاه علامه طباطبایی در نقد صوفیان خرافهپرست همسویی دارد.
از منظر جامعهشناسی دین، این انتقاد را میتوان با نظریه وبر در باب عقلانیت دینی تحلیل کرد، که خرافه را مانع تعالی دینی میداند. تمثیلات طنزآمیز، مانند «دعا را به نافش میبنده، الاغه؟»، این نقد را برای مخاطبان ملموس و جذاب میسازد.
بخش سوم: فتوت عالمان و اصول دین
مسئولیت عالمان در حفظ فتوت
آیتالله نکونام عالمان دینی را به جوانمردی دعوت میکنند که برای سه اصل بنیادین ایثار کنند: خاک (میهن)، دین، و مردم. ایشان عالم را چونان ماهی در آب مردم میدانند که باید از مزدوری و کاسبکاری بپرهیزد و خود را برای این ارزشها خرج کند. این اصول، که در هم تنیدهاند، هویت یک عالم جوانمرد را شکل میدهند.
این دیدگاه، با اخلاق شیعی، مانند آنچه در آثار شیخ انصاری در باب مسئولیت عالم آمده، همراستاست. از منظر اخلاق اجتماعی، میتوان آن را با نظریه هابرماس در باب کنش ارتباطی مقایسه کرد، که بر مسئولیت اجتماعی نخبگان تأکید دارد. تمثیل «عالم مثل ماهی تو آب مردمه»، این مفهوم را به زیبایی ترسیم میکند.
درنگ: عالم دینی باید جوانمرد باشد و برای خاک، دین، و مردم ایثار کند. وابستگی و کاسبکاری، عالم را از مقام فتوت دور میسازد.
فتوت ائمه، شهدا، و علمای ربانی
ایشان با ارجاع به ائمه، شهدا، و علمای ربانی، مانند شهید اول و ثانی، فتوت را در ایثار کامل برای خدا و مردم میدانند. به باور ایشان، جوانمردان، چونان ستارگان آسمان تاریخ، هیچگاه فراموش نمیشوند و در قلب مردم جاودانهاند. این دیدگاه با مفهوم شهادت در عرفان حسینی و تاریخ شیعه همسویی دارد و از منظر تاریخنگاری، میتوان آن را با نظریه هالبواکس در باب حافظه جمعی تحلیل کرد.
خاطرهای از تلاش ناکام برای تبدیل رضاشاه به امامزاده، با طنزی گزنده، نشان میدهد که تنها جوانمردان واقعی در قلب مردم ماندگار میشوند. این تمثیل، چونان آینهای، تفاوت میان اصالت و تظاهر را نمایان میسازد.
روایت «رَضًا بِرِضَاکَ مُطِيعًا لَهُ» (زیارت عاشورا) نمونهای از ایثار کامل امام حسین علیهالسلام است که فتوت را در خشنودی خدا و اطاعت امر او نشان میدهد.
بخش چهارم: فتوت و مقام فنا
نقد کاسبکاری در فتوت
آیتالله نکونام با نقد فرهنگ کاسبکاری، حتی در جوانمردی، فتوت را خرج کردن خود برای خدا بدون انتظار سود یا پاداش میدانند. ایشان فتوت را به مقام فنا پیوند میدهند، جایی که سالک خود را نمیبیند و تنها خدا را میجوید. این دیدگاه، چونان رودی زلال، به سوی حقیقت عرفانی جاری است و با عرفان مولوی و ابنعربی همسویی دارد.
آیه شریفه «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» (بقره: ۱۵۶، : «ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمیگردیم») این مقام را به زیبایی ترسیم میکند. از منظر فلسفه عرفان، این بحث را میتوان با دیدگاه هایدگر در باب بودن برای مرگ مقایسه کرد.
درنگ: فتوت واقعی، ایثار بیچشمداشت برای خداست که به مقام فنا منتهی میشود. کاسبکاری، حتی در جوانمردی، از حقیقت فتوت دور است.
جوانمردی شهدا و جانبازان
ایشان با اشاره به شهدا و جانبازان انقلاب ۵۷، فتوت را در ایثار بیچشمداشت این انسانهای پاکباز میدانند. خاطرهای از برادر شهیدی که با شاگرد شوفری بزرگ شده و جان خود را فدا کرد، چونان گوهری درخشان، حقیقت فتوت را نشان میدهد. ایشان با تأسف از کمتوجهی به شهدا و جانبازان در جامعه مدرن، هشدار میدهند که این بیمهری، جامعه را از روح جوانمردی محروم میسازد.
جمعبندی و نتیجهگیری
درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تبیین مقام فتوت، چونان چراغی راهنما، حقیقت این مقام والا را در آیینه قرآن کریم، عرفان اسلامی، و تاریخ شیعه روشن میسازد. فتوت، نهتنها قلب صافی، بلکه آزادگی، تازگی روح، و ایثار برای خدا، دین، و مردم است. نقدهای ایشان به تعاریف نادرست، عرفان دروایشی، و کاسبکاری، عمق بینش عرفانی و اجتماعی ایشان را نشان میدهد. این متن، با تمثیلات ادبی و ارجاعات قرآنی و روایی، فرصتی بینظیر برای پژوهشگران حوزه الهیات، عرفان، و جامعهشناسی فراهم میآورد تا در این دریای معرفت غواصی کنند.
با نظارت صادق خادمی