در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 356

متن درس





باب الفتوة: آزادگی و تعامل سالم در سلوک عرفانی

باب الفتوة: آزادگی و تعامل سالم در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۵۶)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی علمی و تخصصی درس‌گفتار جلسه ۳۵۶ منازل السائرین، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۸ مهر ۱۳۹۰، با محوریت باب الفتوة (جوانمردی) است. این بخش، به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی، بر آزادگی، تعامل سالم، و حسن سلوک تأکید دارد و نقدهای عمیقی به تعاریف قلندری، شرح نادرست شارح (کاشانی)، و تقلیل فتوت به خودکم‌بینی ارائه می‌دهد.

بخش اول: جایگاه و اهمیت باب الفتوة در منازل السائرین

ساختار منازل السائرین و جایگاه فتوت

باب الفتوة، به‌عنوان یکی از منازل برجسته در نظام سلوک عرفانی منازل السائرین، پس از مراتب صدق و تواضع قرار دارد و به معنای آزادگی، تازگی، و تعامل سالم با دیگران تعریف می‌شود. این مقام، سالک را از تنهایی و وابستگی‌های نفسانی دور نگه می‌دارد و او را به سوی کرامت، حسن سلوک، و رعایت حقوق دیگران رهنمون می‌سازد. فتوت، گویی نسیمی است که در باغ عرفان می‌وزد و روح سالک را با عطر آزادگی و معرفت تازه می‌کند.

درس‌گفتار با تأکید بر جمع‌گرایی قرآنی، فتوت را صفتی اجتماعی می‌داند که در همراهی با دیگران (نه صرفاً زن و بچه، بلکه جامعه و اخوان) متجلی می‌شود. این دیدگاه، با آیه شریفه «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى» (سوره کهف، آیه ۱۳، : «آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم») هم‌خوانی دارد، که فتوت را به ایمان، هدایت، و همراهی با دیگران پیوند می‌دهد.

درنگ: فتوت، به معنای آزادگی، تازگی، و تعامل سالم با دیگران، سالک را از تنهایی و وابستگی نفسانی دور نگه می‌دارد و به سوی کرامت و حسن سلوک هدایت می‌کند.

بخش دوم: نقد تعریف فتوت در متن خواجه و شرح کاشانی

تعریف خواجه عبدالله انصاری و اشکالات آن

خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین، فتوت را چنین تعریف می‌کند: «لا تشهد لنفسک فضلاً على أحدٍ ولا ترى لک حقاً تطالب به أحداً»، یعنی سالک نباید برای خود فضیلتی نسبت به دیگران قائل شود و حقی برای خود طلب کند. درس‌گفتار این تعریف را به دلیل تقلیل فتوت به خودکم‌بینی و نادیده گرفتن فضائل نفس نقد می‌کند. این تعریف، فتوت را به سطحی از انفعال و خودتحقیری فرو می‌کاهد که با معنای قرآنی و روایی آن ناسازگار است. گویی خواجه، سالک را به چشمه‌ای دعوت می‌کند که آب آن، به جای طراوت، روح او را به خشکی می‌کشاند.

تحلیل این نقد، با ارجاع به آیه شریفه «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى» (سوره کهف، آیه ۱۳) نشان می‌دهد که فتوت، صفتی جمعی و مبتنی بر ایمان و کرامت است، نه انکار فضائل خود. این دیدگاه، با روایت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله): «أنا الفتى وابن الفتى وأخ الفتى» (منبع: معانی الأخبار، شیخ صدوق) هم‌راستاست که فتوت را به حسن سلوک و کرامت نفس پیوند می‌دهد.

نقد شرح کاشانی و تأثیر تلمیسانی

شارح منازل السائرین، عبدالرزاق کاشانی، فتوت را به محو انانیت شیطانی و رعونت نفس پیوند می‌دهد و بر تعریف خواجه توضیحاتی می‌افزاید که درس‌گفتار آن را «پیازداغ» می‌نامد. کاشانی، تحت تأثیر شرح تلمیسانی، فتوت را به گونه‌ای تفسیر می‌کند که گویی سالک باید خود را از همه موجودات پست‌تر ببیند و هیچ حقی برای خود قائل نشود. این رویکرد، فتوت را به سطح قلندری و درویشی تنزل می‌دهد و از معنای اصیل آن دور می‌سازد.

درس‌گفتار با طنزی عالمانه، این شرح را به راننده‌ای تشبیه می‌کند که در سرعت دویست‌کیلومتری، ترمز دستی می‌کشد، گویی کاشانی در مقام فتوت، که پس از صدق و تواضع است، سخن از شیطنت و رعونت می‌گوید که باید در مراتب مقدماتی (مانند محاسبه و تذکر) رفع شده باشند. این نقد، با دیدگاه عرفان نظری (مانند ابن‌عربی در باب مراتب سلوک) و عرفان عملی (مانند غزالی در احیاء علوم الدین) هم‌خوانی دارد که فتوت را مقام انبساط و کمال می‌دانند.

درنگ: تعریف خواجه و شرح کاشانی، با تقلیل فتوت به خودکم‌بینی و محو انانیت شیطانی، از معنای قرآنی و روایی آن دور شده و به سطح قلندری تنزل یافته است.

بخش سوم: فتوت به معنای آزادگی و تعامل سالم

تعریف فتوت در درس‌گفتار

درس‌گفتار، فتوت را به آزادگی، تازگی، و تعامل سالم با دیگران تعریف می‌کند. جوانمرد، کسی است که هیچ‌گاه تنها نمی‌ماند، زیرا با حسن سلوک، تحمل اذیت، و رعایت حقوق دیگران، همواره همراهانی دارد. این تعریف، ریشه در عرفان اسلامی و اخلاق شیعی دارد و با روایات معصومین، مانند تأکید امام صادق (علیه‌السلام) بر حقوق الجیران، هم‌راستاست. فتوت، گویی چون جویباری است که با لطافت و پاکی، به دریای جامعه می‌پیوندد.

این دیدگاه، با آیه شریفه «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى» (سوره کهف، آیه ۱۳) هم‌خوانی دارد که فتوت را به جمع‌گرایی و ایمان پیوند می‌دهد. درس‌گفتار با طنزی معنادار می‌فرماید: «جوانمرد تنها نمی‌مونه، یه مشت طرفدار داره»، که بر اجتماعی بودن این مقام تأکید دارد.

فتوت و حسن سلوک

حسن سلوک، یکی از ارکان اصلی فتوت است که در روایات معصومین به‌عنوان ویژگی جوانمردی برجسته شده است. درس‌گفتار با ارجاع به روایات، فتوت را به رعایت حقوق دیگران، تحمل اذیت، و مرحمت تعریف می‌کند. این ویژگی‌ها، سالک را به فردی تبدیل می‌کند که در تعاملات اجتماعی، خیر و برکت می‌آفریند. گویی جوانمرد، چون باغبانی است که با دستان مهربان خود، نهال‌های خیر را در جامعه می‌کارد.

این دیدگاه، با کلام امام علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه (نامه ۳۱): «لا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حراً» (بنده دیگری مباش، درحالی‌که خدا تو را آزاد آفریده است) هم‌راستاست که آزادگی و کرامت نفس را از مؤلفه‌های فتوت می‌داند.

درنگ: فتوت، با تأکید بر آزادگی و حسن سلوک، سالک را به تعامل سالم با جامعه و رعایت حقوق دیگران دعوت می‌کند، گویی جویباری است که به دریای خیر می‌پیوندد.

بخش چهارم: نقد تعاریف قلندری فتوت

قلندری و تنزل فتوت

درس‌گفتار، تعاریف قلندری فتوت، مانند خود را از همه پست‌تر دیدن و همه را طلبکار دانستن، را به شدت نقد می‌کند. این تعاریف، فتوت را به خل‌وچل‌بازی و درویشی تقلیل داده و از معنای اصیل آن، که در روایات به حسن سلوک و کرامت تعریف شده، دور می‌سازد. درس‌گفتار با طنزی عالمانه، این رویکرد را به کسی تشبیه می‌کند که سفره‌اش را برای سگ باز می‌کند و می‌گوید: «بفرما، مال توست!»

این نقد، ریشه در تحلیل تاریخی انحرافات عرفانی دارد و با نقدهای علامه طباطبایی به برخی صوفیان افراطی هم‌راستاست. درس‌گفتار، قلندری را به سیاست‌های استعماری، مانند صلح کل، مرتبط می‌داند که عرفان را از اصالتش دور کرده است. این دیدگاه، برای پژوهشگران، فرصتی برای تحلیل با نظریه‌های پسااستعماری (مانند دیدگاه ادوارد سعید در شرق‌شناسی) فراهم می‌کند.

تفاوت فتوت و خودتحقیری

درس‌گفتار، فتوت را از خودتحقیری متمایز می‌کند. خودتحقیری، که در تعاریف قلندری به‌عنوان فتوت معرفی شده، به انکار فضائل خود و پذیرش بی‌چون‌وچرای حقوق دیگران منجر می‌شود. در مقابل، فتوت، تعادل بین تکبر (خود را برتر دیدن) و خودتحقیری (خود را پست‌تر از همه دیدن) است. جوانمرد، فضائل خود و دیگران را می‌بیند و با تعامل سالم، خیر می‌آفریند. گویی سالک، چون ترازویی است که با وزنه‌های معرفت و کرامت، عدالت را در تعاملات خود برقرار می‌کند.

درنگ: فتوت، برخلاف تعاریف قلندری، تعادل بین تکبر و خودتحقیری است و سالک را به تعامل سالم و خیرآفرین دعوت می‌کند، نه به خودتحقیری و انفعال.

بخش پنجم: معرفت و تناسب در فتوت

نقش معرفت در جوانمردی

درس‌گفتار تأکید دارد که فتوت، نیازمند معرفت و تشخیص است. جوانمرد باید بداند کجا گذشت کند و کجا طلب حق نماید تا نتیجه مثبت داشته باشد. این اصل، با مثال بخشیدن قاتل یا طلب بدهی تبیین می‌شود: اگر سالک قاتلی را ببخشد، اما این بخشش به فساد بیشتر منجر شود، فتوت نیست، بلکه ساده‌لوحی است. گویی جوانمرد، چون ناخدایی است که با قطب‌نمای معرفت، کشتی سلوک خود را در دریای جامعه هدایت می‌کند.

این دیدگاه، با عناوین فقهی ظلم و کذب هم‌راستاست. درس‌گفتار با ارجاع به فقه شیعی، نشان می‌دهد که فتوت، عمل موزون و آگاهانه است، نه گذشت کورکورانه. این اصل، با دیدگاه شیخ انصاری در باب قضاوت عادلانه و خواجه نصیرالدین طوسی در باب حکمت عملی هم‌خوانی دارد.

تمثیل بخشش و نتیجه مثبت

درس‌گفتار با تمثیلی طنزآمیز، اهمیت تناسب در فتوت را نشان می‌دهد: اگر سالک قاتلی را ببخشد، مغازه و خواهر خود را نیز به او بدهد، اما این بخشش به فساد منجر شود، جوانمردی نیست. این تمثیل، گویی سالک را به باغبانی تشبیه می‌کند که باید بداند کدام نهال را آبیاری کند و کدام را هرس نماید تا باغ سلوک او بارور شود.

درنگ: فتوت، نیازمند معرفت و تناسب است؛ سالک باید با تشخیص موقعیت، گذشت یا طلب حق کند تا خیر و نتیجه مثبت به بار آید.

بخش ششم: تفاوت عارف و عالم در فهم فتوت

خواجه انصاری: عارف چکیده

درس‌گفتار، خواجه عبدالله انصاری را عارفی چکیده می‌داند که فتوت را از تجربه زیسته عرفانی خود فهمیده، اما تعریف او به دلیل فردگرایی و تقلیل به خودکم‌بینی، ناقص است. عارف چکیده، کسی است که عرفان را نه از دانش نظری، بلکه از سلوک عملی و شهود به دست آورده است. گویی خواجه، چون کوهی است که قله‌های معرفتش از نور شهود روشن شده، اما در بیان برخی جزئیات، به خطا رفته است.

کاشانی: عالم، نه عارف

در مقابل، کاشانی عالمی است که عرفان را از مطالعه آموخته و فاقد تجربه زیسته عرفانی است. درس‌گفتار با طنزی عالمانه، او را به کسی تشبیه می‌کند که «پیازداغ» شرح را زیاد می‌کند و با تأثیر از تلمیسانی، فتوت را نادرست تفسیر می‌کند. این دیدگاه، با تمایز ملاصدرا بین فلسفه مشایی و عرفان هم‌راستاست و برای پژوهشگران، فرصتی برای تحلیل معرفت‌شناسی عرفانی فراهم می‌کند.

ابن‌سینا: عارف چسبیده

درس‌گفتار، ابن‌سینا را عارفی چسبیده می‌داند که عرفان را از فلسفه و طبابت استخراج کرده، نه از سلوک عرفانی. او با تمثیلی طنزآمیز، عرفان ابن‌سینا را به دیوانگی تشبیه می‌کند که از اختلالات روانی استنباط می‌شود، نه از واقعیات عرفانی. این نقد، با دیدگاه ویلیام جیمز در باب تجربه دینی هم مقایسه‌پذیر است و بر اهمیت تجربه زیسته در عرفان تأکید دارد.

درنگ: فهم عمیق فتوت، نیازمند تجربه عرفانی است؛ عارف چکیده مانند خواجه، از شهود سخن می‌گوید، اما عالم مانند کاشانی، با دانش نظری، از معنای اصیل آن دور می‌شود.

بخش هفتم: فتوت و تعادل در برابر تکبر و خودتحقیری

تکبر و زادخواهی

درس‌گفتار، تکبر را زیاده‌خواهی و خود را برتر از دیگران دیدن تعریف می‌کند که مانع تعامل سالم و فتوت است. تکبر، گویی حجابی است که چشم دل را از دیدن فضائل دیگران محروم می‌کند. این دیدگاه، با کلام امام علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه (نامه ۳۱) هم‌راستاست که انسان را به آزادگی و کرامت دعوت می‌کند.

خودتحقیری و انکار فضائل

در مقابل، خودتحقیری، انکار فضائل خود و پست‌تر دیدن خود از همه موجودات است که در تعاریف قلندری به‌عنوان فتوت معرفی شده، اما درس‌گفتار آن را «خل‌وچل‌بازی» می‌داند. سالک، نباید خود را میکروب یا آشغال بداند، بلکه باید با تعادل، فضائل خود و دیگران را ببیند. گویی جوانمرد، چون آیینه‌ای است که حقیقت خود و دیگران را بی‌غرض و زیاده‌روی بازتاب می‌دهد.

تعادل در فتوت

فتوت، تعادل بین تکبر و خودتحقیری است. درس‌گفتار با طنزی معنادار، از چپ کردن به این‌سو یا آن‌سو (خود را برتر یا پست‌تر دیدن) پرهیز می‌دهد. جوانمرد، با معرفت و تناسب، خیر می‌آفریند و از ببی تربیتی در جامعه جلوگیری می‌کند. این دیدگاه، با نظریه‌های روان‌شناسی مثبت (مانند دیدگاه سلیگمن در باب بهزیستی) و فلسفه اخلاق (مانند دیدگاه ارسطو در باب اعتدال) هم‌خوانی دارد.

درنگ: فتوت، تعادل بین تکبر و خودتحقیری است؛ جوانمرد با معرفت و تناسب، خیر می‌آفریند و از افراط و تفریط در تعاملات پرهیز می‌کند.

بخش هشتم: آیات و احادیث در تبیین فتوت

آیه فتخ در قرآن کریم

آیه شریفه «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى» (سوره کهف، آیه ۱۳، : «آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم») فتوت را به ایمان، هدایت، و جمع‌گرایی پیوند می‌دهد. این آیه، نشان می‌دهد که جوانمردی، صفتی اجتماعی و مبتنی بر ایمان است.

روایت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

روایت «أنا الفتى وابن الفتى وآخ الفتى» (منابع: معانی الأخبار، شیخ صدوق) فتوت را به حسن سلوک و کرامت نفس تعریف می‌کند. این روایت، بر نقش پیامبر (صلی‌الله‌عله‌وآله) به‌عنوان الگوی جوانمردی تأکید دارد.

کلام امام علی (علیه‌السلام)

کلام امام در نهج‌البلاغه (نامه ۳۱): «لا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حراً» (بنده دیگری مباش، درحالی‌که خدا تو را آزاد آفریده است) آزادگی را از مؤلفه‌های اصلی فتوت می‌داند. این کلام، سالک را به کرامت نفس و تعامل سالم دعوت می‌کند.

درنگ: آیات و روایات، فتوت را به ایمان، حسن سلوک، آزادگی، و کرامت پیوند می‌زنند و سالک را به تعامل خیرآفرین با جامعه هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

باب الفتوة در درس‌گفتار جلسه ۳۵۶ منازل السائرین، نقشه‌ای دقیق برای فهم آزادگی و تعامل سالم در سلوک عرفانی ارائه می‌دهد. این مقاله، با نقد تعاریف قلندری و شرح نادرست کاشانی، فتوت را به آزادگی، حسن سلوک، و معرفت تعریف می‌کند. تأکید بر تعادل بین تکبر و خودتحری، نقش معرفت در تصمیم‌گیری، و تمایز عارف و عالم، عمق بینش عرفانی، فلسفی، و روان‌شناختی را نشان می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده