متن درس
درجه دوم فتوة: احسان به آزاردهنده در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۵۹)
دیباچه
باب الفتوة در منازل السائرین، چونان گوهری تابناک در سلسله مراتب عرفانی، به تبیین مقام جوانمردی، آزادگی و کرامت میپردازد. درجه دوم این مقام، که در درسگفتار سیصد و پنجاه و نهم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره بررسی شده، سالک را به نگرشی والا دعوت میکند که در آن، بدی دیگران نه تنها مانع سلوک نیست، بلکه به فرصتی برای کمال معنوی بدل میشود. این مقام، با تأکید بر احسان به آزاردهنده، کرامت به گناهکار و عذرخواهی صادقانه از ظالم، حکمت و معرفت را در کانون فتوة قرار میدهد.
بخش نخست: مفهوم و تعریف درجه دوم فتوة
تعریف درجه دوم
درجه دوم فتوة، چنانکه در متن منازل السائرین آمده، چنین تعریف شده است: «الدرجة الثانیة أن تحسن من أساء إلیک وتریه فی أبعادک معینک علی نفسک فی کثرها». این تعریف، فتوة را به احسان به کسی که بدی کرده و نگریستن به آزاردهنده به مثابه یاریرسان در مسیر کمال نفس معرفی میکند. سالک در این مقام، با نگرشی حکیمانه، شر ظاهری را به خیر باطنی بدل میسازد.
پیوند فتوة با معرفت و حکمت
فتوة، به معنای جوانمردی، آزادگی و کرامت، تنها در ظرفی معرفتمحور و حکمتمحور ارزشمند است. جوانمردی بدون حکمت، ممکن است به اسراف یا گمراهی منجر شود. این مقام، سالک را به دقت در نتایج اعمال دعوت میکند تا از تخریب دیگران، حتی با نیت خیر، پرهیز نماید.
درنگ: درجه دوم فتوة، با تأکید بر احسان به آزاردهنده و درک خیر غایی در شر فاعلی، سالک را به معرفت و حکمت در سلوک دعوت میکند. |
بخش دوم: فتوة و اقتضای حکیمانه
پرهیز از اسراف در گذشت
گذشت، اگر به گمراهی یا تخریب منجر شود، از دایره فتوة خارج است. محبتی که به جای اصلاح، به عصیان یا زیان بیانجامد، نه تنها جوانمردی نیست، بلکه اسراف و گمراهی است. فتوة، در زنده کردن، امید دادن و جلا بخشیدن به دیگران است، نه در تحمل کورکورانه بدیها.
نقد تحمل بیحکمت
تحمل بیچونوچرای بدیها، با ادعای رسیدن به کمال، نه تنها فتوة نیست، بلکه گمراهی است. سالک باید با معرفت، نتایج اعمال خود را ارزیابی کند تا از آسیب به دیگران پرهیز نماید. این نقد، بر ضرورت اقتضای حکیمانه در فتوة تأکید دارد.
جمعبندی بخش
فتوة، چونان جویباری زلال، تنها در بستری حکیمانه جاری میشود. گذشت و محبت، زمانی جوانمردی است که به رشد و سعادت منجر شود، نه به انحراف یا تخریب.
بخش سوم: فتوة در عمل
داستان زن آزاردهنده
درسگفتار، داستان مردی را نقل میکند که از آزار همسرش به عبادت و انس با خدا روی آورد. این آزار، به جای تخریب، به رشد معنوی او منجر شد. توصیه به قدردانی از همسر، با محبت و کرامت، رابطه را اصلاح کرد و نمونهای از فتوة در عمل را نشان داد.
تحلیل داستان
این داستان، فتوة را به مثابه نگرشی عرفانی ترسیم میکند که در آن، آزار به فرصتی برای کمال بدل میشود. سالک، با حکمت و محبت، شر ظاهری را به خیر باطنی تبدیل کرد و رابطه را به سوی اصلاح هدایت نمود.
درنگ: فتوة، در تبدیل شر ظاهری به خیر باطنی از طریق معرفت و محبت حکیمانه متجلی میشود، چنانکه در داستان زن آزاردهنده دیده شد. |
بخش چهارم: عبارات عرفانی فتوة
متن اصلی عبارات
عبارات درجه دوم فتوة، شامل سه محور است: «أن تقرب من یعصیک وتکرم من یؤذیک وتعتذر إلی من یجنی علیک». این عبارات، به ترتیب، به تقرب به گناهکار، کرامت به آزاردهنده و عذرخواهی از ظالم اشاره دارند. این رویکرد، نیازمند نگرشی فراتر از ظاهر بدیها است.
تفاوت معصیت و اذیت
متن، معصیت (مانند غیبت) را از اذیت (مانند شکستن پا) متمایز میکند. این تمایز، به سالک کمک میکند تا با توجه به ماهیت بدی، واکنش مناسب را انتخاب کند. معصیت، گناهی معنوی است، در حالی که اذیت، آسیبی جسمانی یا مادی است.
عذرخواهی صادقانه
عذرخواهی از ظالم باید صادقانه (سماحاً) باشد، نه از روی خشم (کظمًا). این صداقت، از سر معرفت و حکمت است و با روح فتوة سازگار است.
جمعبندی بخش
عبارات عرفانی فتوة، چونان آیینهای، پیچیدگی و عمق این مقام را نشان میدهند. سالک باید با دقت و معرفت، این عبارات را فهمیده و به کار ببندد تا به کمال معنوی دست یابد.
بخش پنجم: نمونههای عملی فتوة
داستان طلبه و مجتهد
درسگفتار، داستان مجتهدی را نقل میکند که با خشم به طلبه نیازمند کمک کرد. این رفتار، به دلیل فقدان کرامت و صداقت، با فتوة ناسازگار است. کمک همراه با تحقیر، از دایره جوانمردی خارج است.
داستان عالم ربانی
در مقابل، عالمی که با کرامت به نیازمندان کمک میکرد و آنها را رسول خدا میدانست، نمونهای والا از فتوة است. او با صداقت و معرفت، نیازمندان را مایه خیر الهی میدید و با احسان، به کمال میرسید.
داستان قاب عکس
عالمی که بخشی از دارایی خود را در قاب عکس برای نیازمندان نگه میداشت، نمونهای دیگر از فتوة در عمل است. این عمل، نشانه آمادگی برای کمک به دیگران، بدون توجه به شرایط شخصی، بود.
درنگ: فتوة، در خدمت صادقانه و کرامت به نیازمندان متجلی میشود، چنانکه در رفتار عالم ربانی و داستان قاب عکس دیده شد. |
بخش ششم: خیر غایی و شر فاعلی
تمایز خیر غایی و شر فاعلی
متن، میان شر فاعلی (نیت بد) و خیر غایی (نتیجه نیک) تمایز قائل میشود. سالک باید به غایت اعمال توجه کند تا بدی را به فرصتی برای کمال تبدیل نماید. قرآن کریم، این اصل را چنین بیان میکند:
كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (سوره نساء، آیه ۷۸)
«همه از جانب خداست» ().
داستان جانباز
جانبازی که از آزار اسارت به کمال معنوی رسید، نمونهای از خیر غایی ناشی از شر فاعلی است. درد و رنج، عایق مادی را شکسته و او را به عوالم ملکوتی متصل کرد.
داستان انار
جانبازی که پوست انار را با لذت میخورد، نمونهای از فتوة در یافتن خیر در سختی است. او با نگرش عرفانی، در محدودیت مادی، خیر و کمال یافت.
جمعبندی بخش
خیر غایی، چونان نوری در پس ابرهای شر فاعلی، با نگرش توحیدی و حکیمانه آشکار میشود. سالک باید با معرفت، این خیر را در بدیها بیابد.
بخش هفتم: فتوة و نگرش توحیدی
نگرش حضرت زینب (س)
نگرش حضرت زینب (س) که در برابر مصیبت فرمود: «ما رأیت إلا جمیلاً»، اوج فتوة را نشان میدهد. این دیدگاه، که خیر را در همه امور میبیند، نیازمند معرفت و تسلیم کامل به حکمت الهی است.
داستان مولوی
داستان جوانمردی که با آزار ظاهری، مار را از شکم مرد خارج کرد، نمونهای از خیر غایی ناشی از شر ظاهری است. این جوانمرد، با حکمت، شر ظاهری را به خیر غایی بدل کرد.
روایت خیر در گناه
روایت «خوش آن گناهی که مرا به خیرات وادارد»، بر خیر غایی ناشی از شر فاعلی تأکید دارد. این روایت، سالک را به توجه به غایت اعمال دعوت میکند.
درنگ: نگرش توحیدی، که خیر را در همه امور میبیند، اوج فتوة است، چنانکه در نگرش حضرت زینب (س) و داستان مولوی متجلی شد. |
بخش هشتم: براحاً در برابر مصابرة
تعریف براحاً
براحاً، حالتی است که سالک با گشادگی قلب، به ظالم محبت میکند، در حالی که مصابرة، صبر همراه با تحمل است. براحاً، با صداقت و آزادگی، به خیر و کمال میرسد.
داستان عقدخوان
عقدخوانی که با زبان ساده و صادقانه قصد انشا میکرد، نمونهای از براحاً است. این سادگی و صداقت، با روح فتوة سازگار است.
تمثیلهای براحاً
براحاً، مانند سبک شدن از نیاز فوری (مانند دستشویی یا زایمان) است. سالک با محبت صادقانه به ظالم، به گشایش معنوی میرسد.
جمعبندی بخش
براحاً، چونان نسیمی سبکبال، سالک را از تنگنای صبر به گستره محبت و آزادگی هدایت میکند.
بخش نهم: عدالت الهی و فتوة
عدالت الهی
در محکمه الهی، خیر و شر با دقت محاسبه میشود: «يَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ». این اصل، سالک را به اعتماد به حکمت الهی دعوت میکند.
داستان شمر
شمر، به عنوان فاعل شر، ممکن است به خیر غایی (شهادت امام حسین (ع)) منجر شده باشد، اما عدالت الهی مسئولیت او را بررسی میکند.
شهدا و جانبازان
شهدا و جانبازان، با تحمل رنج، به کمال معنوی رسیدند و نمونهای از فتوة در یافتن خیر در سختی هستند.
جمعبندی بخش
عدالت الهی، چونان ترازویی دقیق، خیر و شر را با توجه به فاعل و غایت اعمال محاسبه میکند. فتوة، سالک را به تسلیم به این حکمت دعوت میکند.
نتیجهگیری نهایی
درجه دوم باب الفتوة در منازل السائرین، چونان قلهای در مسیر سلوک، سالک را به احسان به آزاردهنده، کرامت به گناهکار و عذرخوahi صادقانه از ظالم دعوت میکند. این مقام، با تأکید بر معرفت، حکمت و نگرش توحیدی، شر فاعلی را به خیر غایی بدل میسازد. آیات قرآنی، روایات و داستانهای عرفانی، این حقیقت را روشن میکنند که همه امور از خداست و سالک باید با حکمت، خیر را در بدیها بیابد. فتوة، نه تنها به کمال فردی منجر میشود، بلکه جامعه را با نور محبت و کرامت روشن میکند.
با نظارت صادق خادمی |