متن درس
باب الانبساط: رهایی طبیعت در پرتو وفاداری و کرم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۷۲)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی علمی و تخصصی درسگفتار جلسه ۳۷۲ منازل السائرین، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲ دی ۱۳۹۰، با محوریت بازتعریف مفهوم انبساط بهعنوان یکی از منازل خلقیات در سیر و سلوک عرفانی است. این بخش، با نقد تفاسیر سنتی شارح و تلمسانی، انبساط را از یک مفهوم سادهانگارانه به فضیلتی عقلانی و معرفتمحور ارتقا میدهد.
بخش اول: زمینهسازی و نقد تفاسیر سنتی انبساط
مقدمه و فضای معنوی بحث
درسگفتار با عبارت شریفه بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (به نام خداوند بخشنده مهربان، ) آغاز میشود که فضایی معنوی و الهی برای بحث فراهم میآورد. این سنت متداول در متون اسلامی، دلها را به سوی معارف الهی هدایت میکند. متن سپس به نقد تفاسیر سنتی از انبساط، بهویژه توسط شارح و تلمسانی، میپردازد. انبساط، بهعنوان حالتی از رهایی درونی و گشایش در رفتار، نیازمند تعریف دقیقی است که از سوء تفسیرها به دور باشد.
درسگفتار، با لحنی انتقادی، تأکید دارد که تفاسیر شارح و تلمسانی، انبساط را به اشتباه به مفاهیمی چون انکار هلاکت جمعی یا اسناد فتنه به خداوند پیوند دادهاند. این تفاسیر، نهتنها با مفهوم انبساط سازگار نیستند، بلکه به جلال و شدت گرایش دارند. انبساط، گویی چون نسیمی است که در فضای اطمینان و کرم میوزد، نه طوفانی که از خشم و اعتراض برمیخیزد.
درنگ: انبساط، حالتی از رهایی درونی و گشایش در رفتار است که با تفاسیر سنتی شارح و تلمسانی، مبتنی بر جلال و اعتراض، ناسازگار است. |
نقد تفسیر شارح و تلمسانی
شارح، انبساط را به أَنْكَرَ ٱلْإِهْلَاكَ عَلَىٰ ٱللَّهِ لِمَجْمُوعِهِمْ وَخَوَاصِّهِمُ ٱلْحُكَمَآءِ بِفِعْلِ ٱلسُّفَهَآءِ مِنْهُمْ (انکار هلاکت جمعی و حکیمان به سبب فعل سفیهان) و وَٱسْنَادُ ٱلْفِتْنَةِ إِلَيْهِ (اسناد فتنه به خداوند) تعریف کرده است. درسگفتار، این تفسیر را به دلیل فقدان ارتباط با انبساط و گرایش به جلال رد میکند. تلمسانی نیز با تقلیل فتنه به اختبار و تفسیر آن به معنای آشکار شدن، از حقیقت انبساط دور شده است.
این نقد، ریشه در رویکردی عقلانی و معرفتمحور دارد. انبساط، فضیلتی است که با گشایش و اطمینان همراه است، نه با اعتراض و شدت. تفاسیر نادرست، گویی چون سایههایی هستند که نور حقیقت انبساط را تیره میسازند. درسگفتار، با طنزی عالمانه، این تفاسیر را به رانندگانی تشبیه میکند که در پیچ و خمهای معرفت، از مسیر اصلی منحرف شدهاند.
درنگ: تفاسیر شارح و تلمسانی، با پیوند انبساط به انکار هلاکت و اسناد فتنه، از حقیقت این فضیلت دور و به جلال گرایش یافتهاند. |
بخش دوم: استناد به قرآن کریم و تحلیل آیه شریفه
آیه شریفه و واکنش موسی (ع)
درسگفتار به آیه ۱۵۵ سوره اعراف استناد میکند: وَٱخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا ۖ فَلَمَّآ أَخَذَتْهُمُ ٱلرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِن قَبْلُ وَإِيَّٰيَ ۖ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآ ۖ إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهْدِي مَن تَشَآءُ ۖ أَنتَ وَلِيُّنَا فَٱغْفِرْ لَنَا وَٱرْحَمْنَا ۖ وَأَنتَ خَيْرُ ٱلْغَٰفِرِينَ (: و موسی از قوم خود هفتاد مرد را برای میقات ما برگزید. پس چون زلزله آنها را فرو گرفت، گفت: پروردگارا، اگر میخواستی، پیش از این آنها را و مرا هلاک میکردی. آیا ما را به سبب آنچه سفیهان از ما انجام دادند، هلاک میکنی؟ این جز فتنه تو نیست که هر که را بخواهی با آن گمراه میکنی و هر که را بخواهی هدایت مینمایی. تو ولیّ ما هستی، پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن و تو بهترین آمرزندگان هستی).
این آیه، واکنش موسی (ع) را در برابر هلاکت هفتاد نفر از قومش نشان میدهد. درسگفتار استدلال میکند که این واکنش، جلالی و ناشی از فشارهای اجتماعی و غربت است، نه انبساطی. موسی (ع)، با اعتراض به خداوند، از عدالت الهی پرسوجو میکند که چرا حکیمان به سبب فعل سفیهان هلاک شوند. این اعتراض، گویی چون فریادی است که از دل غربت و رنج برخاسته، نه گشایشی که از اطمینان و کرم سرچشمه گیرد.
درنگ: آیه ۱۵۵ سوره اعراف، واکنش جلالی موسی (ع) را نشان میدهد که با انبساط ناسازگار و نشانهای از غربت و فشار است. |
نقد پیوند آیه با انبساط
درسگفتار، انتخاب این آیه توسط خواجه را برای تبیین انبساط نادرست میداند. خواجه، با استناد به این آیه، انبساط را به واکنش موسی (ع) نسبت داده، در حالی که این واکنش، جلالی و متأثر از شدت و غربت است. انبساط، نیازمند گشایش و اطمینان است، نه اعتراض و پرسوجو از عدالت الهی. این نقد، بر ضرورت دقت در انتخاب آیات قرآنی برای تبیین مفاهیم عرفانی تأکید دارد. انبساط، گویی چون آینهای است که نور کرم و وفاداری را بازمیتاباند، نه سایههای خشم و رنج را.
درنگ: آیه ۱۵۵ سوره اعراف، به دلیل جلالی بودن واکنش موسی (ع)، برای تبیین انبساط مناسب نیست. |
بخش سوم: بازتعریف انبساط و تمایز آن از جلال
تعریف انبساط
درسگفتار، انبساط را به إِرْسَالُ ٱلسَّجِيَّةِ (رها کردن طبیعت) تعریف میکند، بهگونهای که فرد بدون ترس و ملاحظه، بر اساس طبیعت اصیل خود عمل کند. این حالت، با تشبیه به رفتار آزادانه کودک در برابر پدر، مانند بازی با ریش یا کلاه او، تبیین میشود. انبساط، هنگامی محقق میشود که از بالا، چراغ سبزی نشان داده شود و فرد در فضای اطمینان و کرم، طبیعت خود را رها سازد.
این تعریف، انبساط را بهعنوان فضیلتی عرفانی و انسانی معرفی میکند که با گشایش و اطمینان همراه است. انبساط، گویی چون پرندهای است که در آسمان وفاداری و کرم، بالهای خود را میگشاید و آزادانه پرواز میکند. این فضیلت، با جلال که نشانه شدت و صلابت است، تفاوت بنیادین دارد.
درنگ: انبساط، رها کردن طبیعت اصیل در فضای اطمینان و کرم است، با تشبیه به رفتار آزادانه کودک در برابر پدر. |
تمایز انبساط و جلال
درسگفتار، با تأکید بر تفاوت انبساط و جلال، انبساط را به گشایش و راحتی در رفتار و جلال را به شدت و صلابت در واکنشها نسبت میدهد. واکنش موسی (ع) در آیه، جلالی است، زیرا از فشارهای اجتماعی و غربت ناشی شده، در حالی که انبساط، نیازمند فضایی از اعتماد و گشایش است. جلال، گویی چون صخرهای است که در برابر طوفانهای رنج و غربت استوار میماند، اما انبساط، چون گلستانی است که در نسیم کرم و وفاداری میشکفد.
درنگ: انبساط، گشایش و راحتی در رفتار است، در حالی که جلال، شدت و صلابت را در واکنشهای بحرانی نشان میدهد. |
بخش چهارم: نقد تفسیر شارح و تمایز ارسال و اهمال
تفسیر شارح از انبساط
شارح، انبساط را به إِهْمَالُ ٱلطَّبِيعَةِ بِحَالِهَا عَلَىٰ خَلْقِهَا ٱلْجَبَلِّيِّ مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ فِي رِعَايَةِ ٱلْأَدَبِ (اهمال طبیعت به حال خود بدون تکلف در رعایت ادب) تعریف کرده است. درسگفتار، این تعریف را نادرست میداند، زیرا اهمال به معنای بیتوجهی و سهلانگاری است، در حالی که ارسال، رها کردن آگاهانه و با اختیار است.
این نقد، بر تفاوتهای معنایی بین ارسال و اهمال تأکید دارد. ارسال، گویی چون رها کردن بادبادکی است که با طناب اطمینان هدایت میشود، اما اهمال، چون رها کردن بیهدف و بیتوجه است. شارح، با این تفسیر، انبساط را از معرفت و آگاهی تهی کرده و به سطحی از بیخیالی تقلیل داده است.
درنگ: انبساط، رها کردن آگاهانه طبیعت (ارسال) است، نه بیتوجهی و سهلانگاری (اهمال)، برخلاف تفسیر شارح. |
تمایز ارسال، اهمال و اجمال
درسگفتار، با استناد به اصول فقه، تفاوتهای ارسال، اهمال و اجمال را تبیین میکند. ارسال، رها کردن با آگاهی و رساندن پیام است؛ اجمال، ناتوانی در رساندن پیام؛ و اهمال، عدم اراده برای رساندن پیام. این تمایز، نشاندهنده دقت درسگفتار در استفاده از واژگان و نقد تفسیر شارح است. انبساط، با ارسال طبیعت همراه است، نه با اهمال که نشانه بیمسئولیتی است. این دیدگاه، انبساط را چون مشعلی میداند که با نور آگاهی، مسیر حقیقت را روشن میکند.
درنگ: ارسال، رها کردن با آگاهی است، در حالی که اهمال، بیتوجهی و اجمال، ناتوانی در رساندن پیام است. |
بخش پنجم: نقش طبیعت و جبله در انبساط
سیر با جبله
درسگفتار، انبساط را به ٱلسَّيْرُ مَعَ ٱلْجَبَلَّةِ (رفتار بر اساس طبیعت) تعریف میکند و تأکید دارد که هر فرد بر اساس جبله و طبیعت خود عمل میکند، بدون ملاحظه حشمت و تشریفات. این تعریف، با تمثیلی از رفتار متفاوت کودکان در برابر پدر، مانند انداختن لنگ یا پوشاندن آن، تبیین میشود. هر فرد، بر اساس طبیعت خود، در فضای انبساط رفتار میکند.
این دیدگاه، انبساط را بهعنوان فضیلتی اصیل و طبیعی معرفی میکند که در آن، فرد از قیود اجتماعی و ظاهری آزاد شده و با جبله خود هماهنگ است. انبساط، گویی چون رودی است که به سوی سرچشمه طبیعت خود جاری میشود، بدون آنکه سنگهای حشمت و تشریفات، مسیرش را سد کنند.
درنگ: انبساط، رفتار بر اساس جبله و طبیعت اصیل، بدون ملاحظه حشمت و تشریفات است. |
تنوع طبیعت در انسانها
درسگفتار، با اشاره به تفاوتهای طبیعی انسانها، تأکید دارد که انبساط، به هر فرد اجازه میدهد بر اساس طبیعت خود عمل کند. این تنوع، در خانوادهها و فرهنگها نیز مشهود است. بهعنوان مثال، تفرج یک خانواده ممکن است در سینما رفتن باشد و دیگری در خندههای ساده خانگی. این تفاوتها، نشاندهنده اصالت انبساط است که با طبیعت هر فرد سازگار است. انبساط، گویی چون باغی است که هر گل در آن، به رنگ و عطر طبیعت خود میشکفد.
درنگ: انبساط، به تنوع طبیعت انسانها احترام میگذارد و هر فرد را بر اساس جبله خود آزاد میسازد. |
بخش ششم: نقد تفسیر فتنه و اسناد آن به خداوند
تفسیر فتنه توسط شارح و تلمسانی
شارح، فتنه را به اختبار (امتحان) تقلیل داده و تلمسانی، آن را به معنای تَظْهَرُ (آشکار شدن) تفسیر کرده است. درسگفتار، این تفاسیر را نادرست میداند و فتنه را چالشی عمیق و گاه گمراهکننده معرفی میکند. اسناد فتنه به خداوند توسط موسی (ع)، نه از سر ادب، بلکه از شدت و جلال است.
این نقد، بر اهمیت دقت در تفسیر واژگان قرآنی تأکید دارد. فتنه، گویی چون گردابی است که انسان را در آزمونهای دشوار فرو میبرد، نه صرفاً امتحانی ساده یا آشکار شدن حقیقت. اعتراض موسی (ع)، نشانه فشار و غربت است، نه انبساط و گشایش.
درنگ: فتنه، چالشی عمیق و گمراهکننده است، نه اختبار ساده یا آشکار شدن، و اسناد آن به خداوند، جلالی است. |
نقد ادب در اسناد فتنه
شارح، اسناد فتنه به خداوند را نشانه ادب میداند، در حالی که درسگفتار، آن را نشانه جلال و اعتراض میشمارد. موسی (ع)، با گفتن إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ، از سامری به خداوند اشاره میکند، نه از سر ادب، بلکه از شدت رنج و غربت. این دیدگاه، انبساط را از هرگونه شدت و اعتراض دور میداند. انبساط، گویی چون لبخندی است که در فضای کرم و وفاداری شکوفا میشود، نه فریادی که از دل رنج برمیخیزد.
درنگ: اسناد فتنه به خداوند توسط موسی (ع)، از شدت و جلال است، نه ادب، و با انبساط ناسازگار است. |
بخش هفتم: شعر قشیری و تبیین ادبی انبساط
شعر و معنای انبساط
درسگفتار به شعری از قشیری استناد میکند: فِيَّ ٱنْقِبَاضٌ وَحَشْمَةٌ ۖ فَإِذَا صَادَفْتُ أَهْلَ ٱلْوَفَآءِ وَٱلْكَرَمِ ۖ أَرْسَلْتُ نَفْسِي عَلَىٰ سَجِيِّتِهَا ۖ وَقُلْتُ مَا قُلْتُ غَيْرَ مُحْتَشِّمٍ (ترجمه: در من انقباض و حشمت است، اما زمانی که به اهل وفا و کرم میرسم، نفسم را بر اساس طبیعتش رها میکنم و آنچه میخواهم میگویم، بدون ملاحظه حشمت).
این شعر، انبساط را بهعنوان رهایی طبیعت در حضور اهل وفا و کرم تبیین میکند. شاعر، با طبیعت انقباضی، در دیدار با کریمان، گشایش مییابد و بدون حشمت، سخن میگوید. این تعریف، انبساط را فضیلتی تعاملی و مبتنی بر اعتماد معرفی میکند. شعر، گویی چون نغمهای است که در وصف گشایش دل در سایه کرم و وفاداری سروده شده است.
درنگ: شعر قشیری، انبساط را رهایی طبیعت در حضور اهل وفا و کرم معرفی میکند، با تأکید بر اعتماد و گشایش. |
نقد شارح در برابر شعر
درسگفتار، با طنزی عالمانه، شارح را به دلیل نادیده گرفتن زیبایی شعر قشیری و تفسیر نادرست انبساط مورد نقد قرار میدهد. شعر، با ظرافت، انبساط را به چراغ سبز از بالا (وفاداری و کرم) پیوند میدهد، در حالی که شارح، با تقلیل انبساط به اهمال، از این حقیقت دور شده است. انبساط، گویی چون گلی است که در باغ وفاداری میشکفد، نه علفی که در بیتوجهی میروید.
درنگ: شارح، با نادیده گرفتن زیبایی شعر قشیری و تقلیل انبساط به اهمال، از حقیقت این فضیلت دور شده است. |
بخش هشتم: نقد رفتارهای اجتماعی نادرست به نام انبساط
رفتارهای نهم ربیعالاول
درسگفتار، با لحنی انتقادی، به رفتارهای نادرست در برخی مراسم، مانند نهم ربیعالاول، اشاره میکند که به نام انبساط، به اعمال غیراخلاقی و تفرقهافکنانه منجر شدهاند. این رفتارها، مانند پوشاندن خر با کلاه و کراوات، یا تمسخر علما، به نام رفع قلم توجیه شدهاند. این اعمال، گویی چون پردهای از نفاق هستند که حقیقت انبساط را پنهان میسازند.
درسگفتار، با ذکر خاطرهای از مرکز علم، به هجوم برخی افراد در نهم ربیع و تمسخر علما اشاره میکند. این رفتارها، نهتنها با انبساط واقعی ناسازگارند، بلکه به تفرقه و فساد دامن زدهاند. انبساط، فضیلتی است که با کرامت و اخلاق همراه است، نه با بیحرمتی و تمسخر.
درنگ: رفتارهای غیراخلاقی در نهم ربیع، به نام انبساط، با حقیقت این فضیلت ناسازگار و تفرقهافکنانه است. |
نقد سوءاستفاده از رفع قلم
درسگفتار، به سوءاستفاده از مفهوم رفع قلم در نهم ربیع اشاره میکند که به توجیه اعمال حرام و غیراخلاقی منجر شده است. این سوء تفاهم، با استناد به احادیث جعلی، سه روز را برای هرگونه عمل مباح اعلام کرده و به فساد و تفرقه دامن زده است. انبساط واقعی، گویی چون نوری است که با اخلاق و وحدت میدرخشد، نه تاریکی که با فساد و نفاق همراه است.
درنگ: سوءاستفاده از رفع قلم در نهم ربیع، با توجیه اعمال حرام، انبساط را به فساد و تفرقه تقلیل داده است. |
بخش نهم: نقش استعمار در تحریف انبساط
تأثیر استعمار بر رفتارهای اجتماعی
درسگفتار، برخی رفتارهای نادرست را به تأثیرات استعماری نسبت میدهد که با هدف تفرقهافکنی بین شیعه و سنی طراحی شدهاند. این اعمال، مانند مراسم نهم ربیع، با ترویج انفعال و فساد، وحدت اسلامی را تضعیف کردهاند. استعمار، گویی چون ماری است که با زهر تفرقه، پیکره امت اسلامی را نیش میزند.
درسگفتار، با اشاره به رفتارهای مشابه در جوامع سنی، مانند توجیه خشونت علیه شیعیان، نشان میدهد که استعمار از هر دو سو به تفرقه دامن زده است. این تحلیل، ریشه در نگاه جامعهشناختی دارد و انبساط را به وحدت و اخلاق پیوند میدهد.
درنگ: استعمار، با تحریف انبساط و ترویج رفتارهای تفرقهافکن، وحدت اسلامی را تضعیف کرده است. |
نقد تاریخی مراسم نهم ربیع
درسگفتار، با ذکر نمونههایی از مراسم نهم ربیع، مانند نمایشهای غیراخلاقی و تمسخر، این اعمال را به استعمار نسبت میدهد. این رفتارها، با سوءاستفاده از مفاهیم دینی، به فساد و اختلاف منجر شدهاند. انبساط واقعی، با کرامت و وحدت همراه است، نه با تمسخر و نفاق. این دیدگاه، انبساط را چون ستارهای میداند که در آسمان وحدت میدرخشد.
درنگ: مراسم نهم ربیع، تحت تأثیر استعمار، انبساط را به تمسخر و فساد تقلیل داده و وحدت اسلامی را خدشهدار کرده است. |
بخش دهم: جمعبندی و بازتعریف انبساط
تعریف نهایی انبساط
درسگفتار، انبساط را بهعنوان رهایی طبیعت در حضور اهل وفا و کرم بازتعریف میکند. این فضیلت، با چراغ سبز از بالا، یعنی اعتماد و گشایش، محقق میشود. شعر قشیری، این مفهوم را با ظرافت تبیین میکند و انبساط را به تعاملی کریمانه پیوند میدهد. انبساط، گویی چون آینهای است که در پرتو وفاداری و کرم، حقیقت طبیعت انسان را بازمیتاباند.
درنگ: انبساط، رهایی طبیعت در حضور اهل وفا و کرم است که با اعتماد و گشایش از بالا محقق میشود. |
جمعبندی نهایی
درسگفتار جلسه ۳۷۲ منازل السائرین، با رویکردی انتقادی و نوآورانه، مفهوم انبساط را از یک فضیلت سادهانگارانه به یک اصل عقلانی و معرفتمحور بازتعریف میکند. نقد تفاسیر شارح و تلمسانی، استناد به آیه ۱۵۵ سوره اعراف، و بهرهگیری از شعر قشیری، عمق تحلیل درسگفتار را نشان میدهد. انبساط، با رهایی طبیعت در فضای وفاداری و کرم، از جلال، اهمال و رفتارهای تفرقهافکنانه متمایز میشود. این اثر، برای پژوهشگران حوزه عرفان، الهیات، فلسفه و جامعهشناسی، منبعی ارزشمند و فرصتی برای تحلیل میانرشتهای فراهم میآورد. انبساط، گویی چون نغمهای است که در وصف گشایش دل در سایه کرم و وفاداری سروده شده است.
با نظارت صادق خادمی |