متن درس
تحلیل عرفانی باب الانبساط در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۷۳)
مقدمه
باب الانبساط، از منازل برجسته در سلوک عرفانی منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، منزلگاهی است که سالک را به سوی محبت، رهایی از خشونت و سیادت الهی رهنمون میسازد. این منزل، چونان گوهری در میان مراتب سلوک میدرخشد و دو مرتبه خلقی و حقی را در خود جای داده است. درسگفتار حاضر، برگرفته از سخنان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسهای به تاریخ ۸ مهر ۱۳۹۰، به تبیین این مفهوم عرفانی با تکیه بر آیات قرآنی مرتبط با داستان هابیل و قابیل میپردازد.
بخش نخست: تبیین مفهوم انبساط و نقد آیه پیشنهادی خواجه
معرفی باب الانبساط
انبساط، در عرفان اسلامی، حالتی است که سالک از موضع اقتدار و سیادت، با محبت و ملایمت با خلق خدا رفتار میکند. این مفهوم، چونان پدری است که با فرزند خویش به بازی و خنده مینشیند و اجازه میدهد کودک با ریش او بازی کند، بیآنکه تکبر یا خشونت به خود راه دهد. در این منزل، سالک از خود رها شده و با خلق به محبت درمیآمیزد. قرآن کریم، این حالت را در آیهای از سوره مائده به زیبایی به تصویر کشیده است:
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِي إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ
(سوره مائده، آیه ۲۸، : «اگر دستت را بهسوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را بهسویت دراز نمیکنم تا تو را بکشم»).
این آیه، محور تبیین انبساط خلقی قرار گرفته و رفتار هابیل را بهعنوان الگویی از نجابت و گذشت در برابر تهدید به قتل معرفی میکند. هابیل، با امتناع از مقابلهجویی، نشان میدهد که انبساط، نه از ترس، بلکه از تقوا و خوف الهی سرچشمه میگیرد.
نقد آیه پیشنهادی خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری، در تبیین باب الانبساط، به آیهای از سوره اعراف استناد کرده است:
أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا
(سوره اعراف، آیه ۱۵۵، : «آیا ما را به سبب آنچه سفیهانمان کردند هلاک میکنی؟»).
این آیه، به گفتوگوی موسی علیهالسلام با خداوند پس از هلاکت هفتاد نفر از قومش اشاره دارد. تحلیل درسگفتار نشان میدهد که این آیه، به دلیل ارتباط با جلال الهی و عتاب، با مفهوم انبساط که بر محبت و رهایی استوار است، همخوانی ندارد. انتخاب این آیه، که بیانگر غربت و درماندگی موسی است، نمیتواند انبساط را بهدرستی تبیین کند. در عوض، آیه هابیل و قابیل، که در سوره مائده آمده، به دلیل تأکید بر نجابت و امتناع از خشونت، مناسبتر است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با معرفی انبساط بهعنوان منزلگاه عرفانی و تبیین آیه پیشنهادی آن در سوره مائده، بنیاد بحث را استوار کرد. نقد آیه خواجه عبدالله انصاری نشان داد که انبساط، بیش از آنکه با جلال و شدت همنشین باشد، با محبت و نجابت همساز است. این بخش، زمینه را برای تحلیل عمیقتر مراتب انبساط در بخشهای بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: انبساط خلقی و تحلیل داستان هابیل و قابیل
تعریف انبساط خلقی
انبساط خلقی، حالتی است که سالک از موضع بالا، با خلق به محبت و ملایمت رفتار میکند، چونان پدری که با فرزندش به خنده و بازی مینشیند یا اجازه میدهد کودک عمامهاش را بردارد و ریشش را بکشد. این رفتار، نه از ضعف، بلکه از کرامت و مکارم اخلاق سرچشمه میگیرد. انبساط خلقی، سالک را از تکبر و خشونت دور کرده و او را به محبت با خلق رهنمون میسازد.
داستان هابیل و قابیل، نمونهای برجسته از انبساط خلقی است. قرآن کریم در سوره مائده، آیات ۲۷ تا ۳۱، این داستان را چنین روایت میکند:
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ
(سوره مائده، آیه ۲۷، : «و خبر دو پسر آدم را بهحق بر آنها بخوان، هنگامی که قربانی کردند، پس از یکی از آنها پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد»).
هابیل، که قربانیاش پذیرفته شد، در برابر تهدید قابیل به قتل، با نجابت و امتناع از مقابله پاسخ داد. این رفتار، تجلی انبساط خلقی است که از تقوا و خوف الهی نشأت میگیرد.
تمایز نجابت و نانجابت
رفتار قابیل، که با تهدید به قتل گفت:
لَأَقْتُلَنَّكَ
(سوره مائده، آیه ۲۷، : «حتماً تو را میکشم»)، نشانه نانجابت و خشونت است. در مقابل، هابیل با گفتن:
إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ
(سوره مائده، آیه ۲۷، : «خدا تنها از پرهیزگاران میپذیرد»)، و امتناع از قتل، نجابت خود را نشان داد. این تمایز، نقش تقوا را در انبساط خلقی برجسته میسازد.
انبساط هابیل در برابر تهدید
هابیل، در پاسخ به تهدید قابیل، گفت:
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِي إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ ۖ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ
(سوره مائده، آیه ۲۸، : «اگر دستت را بهسوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را بهسویت دراز نمیکنم تا تو را بکشم؛ من از خداوند، پروردگار جهانیان، میترسم»).
این پاسخ، نه از ترس قابیل، بلکه از خوف الهی سرچشمه گرفته است. هابیل، با امتناع از قتل، انبساط خلقی را به نمایش گذاشت و نشان داد که محبت و گذشت، حتی در برابر تهدید، ممکن است.
نقد زرنگی هابیل و محدودیت انبساط خلقی
هابیل در ادامه گفت:
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ
(سوره مائده، آیه ۲۹، : «من میخواهم که گناه من و گناه خودت را به گردن بگیری و از دوزخیان باشی»).
این سخن، که نوعی زرنگی و سیاستمحوری را نشان میدهد، انبساط خلقی را خدشهدار میکند. درسگفتار، این رفتار را با داستان سعدی مقایسه میکند که با دادن پول به مزاحم، او را به تکرار عملش تشویق کرد. این نقد، به محدودیتهای انبساط خلقی اشاره دارد که ممکن است با نیتهای غیرخالص همراه شود.
قتل هابیل و خسران قابیل
قرآن کریم، نتیجه رفتار قابیل را چنین بیان میکند:
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ
(سوره مائده، آیه ۳۰، : «پس نفسش او را به کشتن برادرش واداشت، پس او را کشت و از زیانکاران شد»).
قابیل، با ارتکاب قتل، به خسران ابدی گرفتار شد. انبساط هابیل، هرچند نتوانست قابیل را بازدارد، نجابت او را در برابر خدا سربلند کرد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تحلیل داستان هابیل و قابیل، انبساط خلقی را بهعنوان محبت و گذشت در برابر خلق تبیین کرد. رفتار هابیل، نمونهای از نجابت و تقوا بود، اما زرنگی او نشان داد که انبساط خلقی ممکن است با محدودیتهای انسانی همراه باشد. این بخش، زمینه را برای بررسی انبساط حقی در بخش بعدی فراهم میکند.
بخش سوم: انبساط حقی و سیادت الهی
انبساط حقی در رفتار الهی
انبساط حقی، محبت و سیادت خالص الهی است که حتی گناهکار را به توبه هدایت میکند. قرآن کریم، این مرتبه را در رفتار خداوند با قابیل پس از قتل هابیل به تصویر میکشد:
فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ
(سوره مائده، آیه ۳۱، : «پس خدا کلاغی را برانگیخت که در زمین جستوجو میکرد تا به او نشان دهد چگونه عیب برادرش را بپوشاند»).
خداوند، به جای تنبیه قابیل، با محبت او را هدایت کرد و راه پنهان کردن جنایت را به او آموخت. این رفتار، چونان نسیمی است که گناهکار را به سوی توبه میراند، بیآنکه او را تحقیر کند.
پشیمانی قابیل و حکمت انتخاب کلاغ
قابیل، پس از آموختن از کلاغ، پشیمان شد:
قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَٰذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِي سَوْءَةَ أَخِي ۖ فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ
(سوره مائده، آیه ۳۱، : «گفت: وای بر من، آیا ناتوان بودم که مانند این کلاغ باشم و عیب برادرم را بپوشانم؟ پس از پشیمانان شد»).
پشیمانی قابیل، نتیجه انبساط حقی خداوند بود. درسگفتار، انتخاب کلاغ را حکیمانه میداند، زیرا کلاغ، به دلیل سادگی و نادانی، راز قابیل را فاش نکرد. این انتخاب، نشاندهنده محبت الهی است که بدون تحقیر، گناهکار را هدایت میکند.
تمایز سیادت الهی و سیاست انسانی
انبساط حقی، سیادت خالص الهی است، در حالی که انبساط خلقی ممکن است با سیاست و نیت غیرخالص آمیخته شود. خداوند، با قابیل به سیادت رفتار کرد، نه به سیاست. این تمایز، برتری انبساط حقی را بر خلقی نشان میدهد. انبساط خلقی، چونان گلی است که گاه با خارهای ضعف انسانی همراه است، اما انبساط حقی، چونان باغی است که جز زیبایی و کمال در آن نیست.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، انبساط حقی را بهعنوان سیادت الهی تبیین کرد که با محبت خالص، حتی گناهکار را به توبه هدایت میکند. رفتار خداوند با قابیل، نمونهای از این مرتبه است که با انتخاب کلاغ و هدایت بدون تحقیر، حکمت الهی را به نمایش گذاشت. این بخش، تمایز سیادت الهی و سیاست انسانی را برجسته کرد.
بخش چهارم: نقد خشونت و تمثیلات انبساط
نقد رفتار خشونتآمیز موسی
درسگفتار، به رفتار موسی علیهالسلام در برخورد خشن با هارون، سامری و قومش اشاره کرده و آن را عامل غربت و درماندگی او میداند. این خشونت، که به هلاکت هفتاد نفر و عتاب الهی منجر شد، با انبساط منافات دارد. موسی، در غربت کامل قرار گرفت و نتوانست خدا را مسئول این واقعه معرفی کند، که نشاندهنده ناسازگاری این ماجرا با انبساط است.
تمثیلات انبساط در قتل پدر
درسگفتار، تمثیلی از انبساط خلقی ارائه میدهد: اگر کسی پدر دیگری را کشت، انبساط در این است که قاتل بخشیده شود، مغازه پدر به او داده شود، و حتی با مادر یا خواهر مقتول ازدواج کند. این تمثیل، انبساط را در حد اعلای محبت و گذشت نشان میدهد، که با آیه:
فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ
(سوره بقره، آیه ۱۷۹، : «و در قصاص حیات است، ای خردمندان») همخوانی دارد، زیرا گذشت خیرمحور، حیات اجتماعی را به ارمغان میآورد.
نقد قرائت بدون تدبر قرآن کریم
درسگفتار، از کمبود تدبر در قرائت قرآن کریم در گذشته انتقاد کرده و اظهار میدارد که عالمان، به دلیل مشغول بودن به علوم دیگر، کمتر به معانی قرآن میپرداختند. این نقد، به اهمیت تدبر در فهم مفاهیم عرفانی مانند انبساط تأکید دارد. قرائت بدون درایت، مانع وصول به حقایق قرآنی است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد خشونت موسی و ارائه تمثیلات انبساط، نشان داد که انبساط، در برابر خشونت و سیاستمحوری، محبت و گذشت را ترویج میکند. نقد قرائت بدون تدبر، اهمیت فهم عمیق قرآن کریم را در سلوک عرفانی برجسته ساخت.
بخش پنجم: مراتب انبساط و جمعبندی نهایی
مراتب انبساط
درسگفتار، انبساط را در سه مرتبه معرفی میکند:
- انبساط خلقی: محبت و ملایمت با خلق، که گاه با سیاست و نیت غیرخالص همراه است.
- انبساط حقی: سیادت الهی، که با محبت خالص، حتی گناهکار را به توبه هدایت میکند.
- انبساط فی الانطباع: مرتبهای فراتر از خلق و حق، که سالک در آن به انطباع کامل با حقیقت الهی میرسد.
جمعبندی نهایی
باب الانبساط، چونان منزلگاهی است که سالک را از خشونت و تکبر به سوی محبت و سیادت الهی هدایت میکند. درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تکیه بر آیات هابیل و قابیل، انبساط خلقی و حقی را به زیبایی تبیین کرد. انبساط خلقی، محبت و گذشت با خلق است، اما ممکن است با سیاست آمیخته شود، در حالی که انبساط حقی، سیادت خالص الهی است که گناهکار را به توبه رهنمون میسازد. نقد آیه خواجه، تأکید بر تدبر قرآنی، و تمایز سیادت و سیاست، از پیامهای اصلی این نوشتار است. این اثر، با ارائه دیدگاهی عمیق و چندوجهی، میتواند در مطالعات عرفانی، کلامی و اخلاقی مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد.