متن درس
منازل السائرین: انبساط، قله فضایل خلقی در سیر و سلوک
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 374)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی علمی و نظاممند درسگفتار شماره 374 از سلسله درسگفتارهای منازل السائرین است که به تبیین مفهوم انبساط بهعنوان قله فضایل خلقی در سیر و سلوک عرفانی اختصاص دارد. این اثر، با نگاهی ژرف و تحلیلی به متون عرفانی و آیات قرآن کریم، به بازتعریف انبساط در دو بُعد خلقی و حقی پرداخته و با نقد تفاسیر نادرست، رویکردی نوین و روشمند ارائه میدهد.
بخش نخست: جایگاه انبساط در سلسلهمراتب عرفانی
ساختار منازل السائرین و نقش انبساط
منازل السائرین، اثری سترگ در عرفان اسلامی، مراحل سلوک را در ابواب مختلف دستهبندی میکند که قسم خلقیات، بهعنوان یکی از مهمترین بخشها، شامل فضایل اخلاقی است. انبساط، بهعنوان آخرین منزل خلقیات، پس از صبر، رضا، شکر، حیا، صدق، ایثار، تواضع، خلق و فتوت قرار دارد. این منزل، گویی قلهای است که سالک پس از پیمودن درههای دشوار فضایل پیشین، به آن دست مییابد و با گشادهرویی و آزادمنشی، به تعامل با خلق و خالق میپردازد.
این سلسلهمراتب، بهسان درختی است که از ریشه صبر آغاز شده و با شاخههای فضایل اخلاقی رشد میکند تا به میوه انبساط میرسد. انبساط، نهتنها اوج خلقیات، بلکه پلی است که سالک را به مراحل اصول (مانند عزم و یقین) و اودیه رهنمون میسازد. این فرآیند، برخلاف مکانیک که با ساخت شاسی آغاز میشود، در عرفان از اجزای ظاهری (مانند بوق و چراغ) شروع شده و به شاسی اصول میرسد، گویی سالک از جوانهای کوچک به تنهای استوار تبدیل میشود.
درنگ: انبساط، بهعنوان قله خلقیات در سلسلهمراتب عرفانی، سالک را از فضایل اخلاقی به اصول و اودیه سلوک رهنمون میسازد، گویی پلی است میان خلق و خالق. |
استعاره شاسی: تفاوت مکانیک و عرفان
درسگفتار، با بهرهگیری از استعاره شاسی در مکانیک، تفاوت ماهوی میان فرآیندهای مکانیکی و عرفانی را تبیین میکند. در مکانیک، شاسی بهعنوان پایهای استوار، ابتدا ساخته شده و سپس اجزای دیگر بر آن سوار میشوند. اما در عرفان، سالک از اجزای ظاهری مانند صبر و رضا آغاز میکند و به تدریج به شاسی اصول میرسد. این فرآیند، بهسان رشد درختی است که از جوانهای ظریف به تنهای محکم تبدیل میشود، بدون قطعهبندی مکانیکی.
این استعاره، پویایی و ارگانیک بودن سلوک عرفانی را نشان میدهد. برخلاف مکانیک که اجزا از هم جدا هستند (شاسی آهن، شیشه شیشه، و ورق ورق)، در عرفان، مراحل سلوک بهصورت یکپارچه و تدریجی رشد میکنند. انبساط، بهعنوان آخرین منزل خلقیات، نیازمند کسب پیشنیازهای اخلاقی است و بدون آنها، گویی ساختمانی است بدون شاسی که فرو میریزد.
بخش دوم: تعریف و مراتب انبساط
انبساط خلقی و حقی
انبساط، در سه مرتبه تعریف میشود: انبساط خلقی (با خلق)، انبساط حقی (با خدا)، و حقیقت انبساط که جامع هر دو است. انبساط خلقی، به گشادهرویی و آزادمنشی در تعامل با مردم اشاره دارد، در حالی که انبساط حقی، به رهایی روحی در برابر خداوند و آزادی از تعلقات مادی معطوف است. حقیقت انبساط، ترکیبی از این دو است که سالک را به کمال میرساند، گویی نوری است که از قلب سالک به سوی خلق و خالق میتابد.
انبساط خلقی، با ویژگیهایی مانند عدم جدایی از مردم به دلیل بخل (ضَنًّا عَلَى نَفْسِكَ) یا حرص به لذت شخصی (شَحًّا عَلَى حَظِّكَ)، تعریف میشود. سالک باید با خلق خدا به سخاوت و گشادهرویی رفتار کند و خیر خود (علم، مال، یا حال) را به آنها برساند. این حالت، بهسان باغی است که میوههایش را با سخاوت به دیگران عرضه میکند، بیآنکه به خود محتاج نگه دارد.
درنگ: انبساط خلقی، گشادهرویی و سخاوت با خلق است، در حالی که انبساط حقی، رهایی روحی در برابر خداوند را نشان میدهد. حقیقت انبساط، کمال این دو است. |
استرسال فی فضل: اوج انبساط خلقی
انبساط خلقی، با مفهوم «وَتَسْتَرْسِلَ لَهُمْ فِي فَضْلِكَ» (بخشیدن خیر خود به دیگران) به اوج خود میرسد. استرسال، به معنای سخاوت بیقیدوشرط است که سالک تمام داراییهای مادی و معنوی خود (علم، مال، حال) را به خلق میبخشد. این ویژگی، گویی ریختن آب زلال از جامی است که هیچگاه خالی نمیماند، زیرا از چشمه اخلاص سیراب میشود.
درسگفتار، با مثالی از سالکی که نزد عارفی رفت و خواست تمام داراییاش (مال، ماشین، لباس) را ببخشد، به اهمیت استرسال اشاره میکند. اما عارف، که به مطالعه نظری اکتفا کرده و از عمل به استرسال پرهیز داشت، این سخاوت را نپذیرفت و به کتابهای عتیقه خود دلبسته بود. این ماجرا، بهسان آینهای است که آسیب تعلق به مادیات و انزوای علمی را نشان میدهد.
علم قائم و شهود دائم
انبساط خلقی، با دو شرط اساسی همراه است: «وَالْعِلْمُ قَائِمٌ» (علم استوار) و «وَشَهُودُكَ الْمَعْنَى دَائِمٌ» (شهود معنوی دائم). علم قائم، به پایبندی به عقل سالم و شرع بیپیرایه اشاره دارد، در حالی که شهود دائم، تداوم ارتباط معنوی با خداوند را نشان میدهد. این دو شرط، گویی ستونهایی هستند که بنای انبساط را استوار نگه میدارند.
درسگفتار تأکید دارد که انبساط نباید نمایشی یا موقت باشد، مانند بازیگرانی که نقش مؤمن را بازی میکنند اما در باطن غیرمؤمناند. انبساط حقیقی، دائمی و برخاسته از اخلاص است، گویی نوری است که در همه حال میدرخشد، نه شعلهای که در لحظهای خاموش میشود.
درنگ: انبساط خلقی، با علم استوار و شهود دائم همراه است که سالک را از رفتار نمایشی و موقت به سوی اخلاص و پایداری هدایت میکند. |
بخش سوم: نقد تفاسیر نادرست انبساط
نقد انتخاب آیات و تفسیرهای سنتی
درسگفتار، با نقدی صریح، به انتخاب نادرست آیات قرآن کریم توسط خواجه عبدالله انصاری و شارحان برای تبیین انبساط پرداخته است. این انتخابها، گویی بهسان استخارهای تصادفی بوده که بدون توجه به سیاق و معنای آیات، به تحریف مفهوم انبساط منجر شده است. برای نمونه، برخی مفسران، آیاتی را به اشتباه برای انبساط آوردهاند که با جلال یا غربت همخوانی بیشتری دارند.
این نقد، به ضرورت روششناسی دقیق در تفسیر متون دینی و عرفانی تأکید دارد. قرآن کریم، گویی دریایی است که هر موجش در بستری از سیاق و معنا جریان دارد و گزینش نادرست آیات، مانند بریدن موجی از این دریا، به تحریف حقیقت میانجامد. درسگفتار، با ارائه آیات مناسب برای انبساط خلقی و حقی، به اصلاح این خطا پرداخته است.
درنگ: انتخاب نادرست آیات قرآن کریم برای انبساط، به تحریف معنا منجر شده و نیازمند روششناسی دقیق و علمی در تفسیر است. |
نقد طنزآمیز انتخاب تصادفی آیات
درسگفتار، با مثالی طنزآمیز از فردی که با باز کردن تصادفی قرآن کریم، نامهایی مانند «مائده» یا «بقره» برای فرزندانش انتخاب میکرد، به نقد روش غیرعلمی در استفاده از قرآن کریم میپردازد. این مثال، گویی آینهای است که نادرستی روش استخارهمانند در استناد به آیات را نشان میدهد. قرآن کریم، منبعی برای هدایت است که نیازمند مطالعه دقیق و تفسیر روشمند است، نه استفاده سطحی و تصادفی.
این نقد، به اهمیت احترام به قرآن کریم و بهرهگیری علمی از آن تأکید دارد. انتخاب تصادفی آیات، گویی بریدن شاخهای از درخت معرفت است که بدون ریشه، خشک میشود و بار نمیدهد.
بخش چهارم: انبساط خلقی در عمل
نمونهای از انبساط: صاحبمنصب مؤمن
درسگفتار، با اشاره به صاحبمنصبی مؤمن پیش از انقلاب، نمونهای عینی از انبساط خلقی ارائه میدهد. این فرد، که بر در خانهاش نوشته بود «ورود بیحجاب ممنوع»، با سادهزیستی و تقوا، از ماشین شخصی پرهیز میکرد تا مبادا به ظلم کشیده شود. این رفتار، گویی چشمهای زلال است که از قلب ایمان سرچشمه گرفته و به خلق خیر میرساند.
این صاحبمنصب، در سفری به تهران، از طلبههایی که در برابر بیاحترامی رانندهای قرار گرفته بودند، دفاع کرد و با اقتدار، راننده را توبیخ نمود. این ماجرا، بهسان آیینهای است که انبساط خلقی را در دفاع از ارزشهای دینی و حمایت از مظلومان نشان میدهد.
درنگ: انبساط خلقی، در رفتارهایی مانند سادهزیستی، تقوا، و دفاع از ارزشهای دینی نمود مییابد، گویی نوری است که از قلب مؤمن به سوی خلق میتابد. |
سختی انبساط و استعاره شاسی
انبساط، به دلیل دشواریاش، گویی ساختن اتاقی بدون شاسی است که بعداً باید شاسی (اصول) به آن افزوده شود. این استعاره، به پیچیدگی و ضرورت کسب پیشنیازهای اخلاقی برای رسیدن به انبساط اشاره دارد. سالک، بدون پایههای محکم صبر، رضا و دیگر فضایل، نمیتواند به این قله دست یابد، گویی بنایی است که بدون بنیاد، فرو میریزد.
درسگفتار تأکید دارد که سلوک عرفانی، مانند رشد تدریجی درخت، نیازمند صبر و استقامت است. اگر سالک از ابتدا سختیهای مسیر را بداند، ممکن است از ادامه بازماند، اما با پیمودن گامبهگام، به تدریج پخته میشود و به انبساط میرسد.
بخش پنجم: انبساط در سیره ائمه اطهار
روایت امام صادق علیهالسلام و اخوت
درسگفتار، با استناد به روایتی از امام صادق علیهالسلام، به اهمیت اخوت و سخاوت در انبساط خلقی تأکید میکند. حضرت فرمودند: اگر کسی دو لباس داشته باشد و دیگری نداشته باشد، یکی را به او میدهد. هنگامی که شاگرد گفت چنین کسی نیست، امام با تأثر فرمودند: «فَأَيْنَ الْأُخُوَّةُ» (کجاست برادری؟). این روایت، گویی کلیدی است که درِ انبساط خلقی را میگشاید و بر ضرورت همدلی و بخشش تأکید دارد.
این روایت، بهسان نوری است که تاریکیهای خودمحوری و بخل را میزداید. انبساط خلقی، در رفتارهایی مانند بخشش به نیازمندان و حضور فعال در جامعه نمود مییابد و فقدان آن، به معنای نبود اخوت و برادری است.
درنگ: انبساط خلقی، در اخوت و سخاوت با خلق نمود مییابد، گویی چشمهای است که با بخشش، جامعه را سیراب میکند. |
مثال عالم بدهکار
درسگفتار، با اشاره به عالمی که پس از مرگ بدهکار بود، زیرا اموال خود را به دیگران بخشیده بود، نمونهای دیگر از استرسال و انبساط خلقی ارائه میدهد. این عالم، گویی خورشیدی بود که با بخشش بیقیدوشرط، نور خود را به خلق تاباند و پس از مرگ، فردی دیگر بدهی او را پرداخت کرد. این ماجرا، به اهمیت سخاوت و ایثار در انبساط اشاره دارد.
این مثال، بهسان آیینهای است که عظمت انبساط خلقی را نشان میدهد. سالک با بخشیدن خیر خود به دیگران، نهتنها به کمال اخلاقی میرسد، بلکه به تقرب الهی نزدیک میشود.
بخش ششم: نقد رفتارهای غیرمنطبق با انبساط
نقد تعلق به مادیات
درسگفتار، با اشاره به عارفی که کتابهای عتیقه را مانند ناموس خود میدانست و از بخشیدن آنها امتناع کرد، به نقد تعلق به مادیات میپردازد. این رفتار، با انبساط ناسازگار است، زیرا انبساط، نیازمند رهایی از تعلقات و سخاوت بیقیدوشرط است. این ماجرا، گویی هشداری است که سالک را از چنگال تعلقات مادی رها میسازد.
تعلق به اشیای مادی، مانند کتابهای عتیقه، گویی زنجیری است که سالک را از پرواز به سوی انبساط بازمیدارد. انبساط خلقی، در بخشش و رهایی از خودمحوری نمود مییابد.
درنگ: تعلق به مادیات، مانند کتابهای عتیقه، با انبساط ناسازگار است و سالک را از سخاوت و رهایی بازمیدارد. |
نقد رفتارهای نمایشی و موقت
انبساط، نباید نمایشی یا موقت باشد، مانند بازیگرانی که نقش مؤمن را بازی میکنند اما در باطن غیرمؤمناند. درسگفتار، با مثالی از آزمونی در نیمهشب، به اهمیت تداوم انبساط تأکید دارد. اگر سالک در شرایط دشوار، مانند تماس نیمهشب، با خشم واکنش نشان دهد، انبساط ندارد، گویی شعلهای است که در باد خاموش میشود.
این آزمون، بهسان محکی است که اخلاص و پایداری سالک را میسنجد. انبساط حقیقی، در همه حال، حتی در لحظات سخت و غیرمنتظره، حفظ میشود و از قلب ایمان سرچشمه میگیرد.
مثالهای فقدان انبساط
درسگفتار، با دو مثال عینی، به نقد فقدان انبساط میپردازد. در ماجرای دانشجویی که نیمهشب در خانهای که تصور میکرد مدرسه است در زد و با فحش مواجه شد، فقدان انبساط در واکنش خشمآلود میزبان نمایان است. این رفتار، گویی طوفانی است که به جای نسیم گشادهرویی، خلق را میآزارد.
در ماجرای دیگر، حاجیای که پول به مرجعی داد اما به جای تشکر، فحش شنید که به ظلم کمک کرده، نمونهای دیگر از فقدان انبساط است. این رفتار، بهسان آیینهای است که ناسازگاری با گشادهرویی و قدردانی را نشان میدهد. انبساط خلقی، در احترام به دیگران، حتی در اختلافنظر، نمود مییابد.
بخش هفتم: نقد اجتماعی و اخلاقی
نقد شعر سعدی و سوءاستفاده از مفاهیم انسانی
درسگفتار، با نقد استفاده از شعر سعدی («چو عضوی به درد آورد روزگار») در سازمان ملل، به سوءاستفاده از مفاهیم انسانی برای اهداف غیراخلاقی اشاره دارد. این سازمان، به جای کمک به مردم، به منافع قدرتمندان خدمت میکند، گویی طویلهای است که شعارهای انسانی را برای فریب خلق به کار میبرد.
این نقد، به اهمیت اخلاص در انبساط خلقی تأکید دارد. انبساط، در خدمت بیریا به خلق نمود مییابد، نه در سوءاستفاده از شعارهای انسانی برای منافع شخصی. این شعر، گویی گلی است که در باغ حقیقت شکوفا میشود، اما در دست قدرتمندان، به ابزاری برای فریب تبدیل شده است.
درنگ: انبساط خلقی، در خدمت بیریا به خلق نمود مییابد و با سوءاستفاده از مفاهیم انسانی برای اهداف غیراخلاقی ناسازگار است. |
تسعهم بخلقک و تدعهم بطوعک
انبساط خلقی، با دو ویژگی «تَسْعَهُمْ بِخُلُقِكَ» (گشادهرویی با خلق) و «تَدَعُهُمْ بِطَوْعِكَ» (رها کردن خود در برابر مردم) تعریف میشود. این دو ویژگی، گویی دو بالاند که سالک را به سوی تعامل نیکو با خلق پرواز میدهند. گشادهرویی، در رفتار کریمانه و انعطاف در برابر مردم نمود مییابد، و رها کردن خود، به معنای کنار گذاشتن خودمحوری و پذیرش دیگران است.
این ویژگیها، به سالک میآموزند که در میان خلق باشد، غم آنها را تحمل کند و خیر خود را به آنها برساند، گویی چشمهای است که با سخاوت، همه را سیراب میکند.
بخش هشتم: جمعبندی و بازتعریف انبساط
انبساط، قله فضایل خلقی
انبساط، بهعنوان قله فضایل خلقی، سالک را از خودمحوری به سوی خدمت به خلق هدایت میکند. این فضیلت، با گشادهرویی، سخاوت، و استرسال فی فضل تعریف میشود و نیازمند علم استوار و شهود دائم است. درسگفتار، با نقد تفاسیر نادرست و ارائه آیات مناسب، انبساط را در دو بُعد خلقی و حقی بازتعریف میکند، گویی نوری است که از قلب سالک به سوی خلق و خالق میتابد.
مثالهای عینی، از صاحبمنصب مؤمن تا عالم بدهکار، نشاندهنده نمود عملی انبساط در زندگی روزمره است. این رفتارها، بهسان آیینههایی هستند که عظمت انبساط خلقی را در سادهزیستی، تقوا، و بخشش بیقیدوشرط نشان میدهند.
جمعبندی نهایی
منازل السائرین، در درسگفتار شماره 374، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، مفهوم انبساط را بهعنوان قله فضایل خلقی تبیین میکند. این اثر، با نقد انتخاب نادرست آیات و تفاسیر سنتی، انبساط را در سه مرتبه خلقی، حقی، و حقیقت انبساط بازتعریف کرده و بر ضرورت روششناسی دقیق در تفسیر متون دینی تأکید دارد. انبساط خلقی، با ویژگیهایی مانند گشادهرویی، استرسال فی فضل، و شهود دائم، سالک را به سوی خدمت به خلق و تقرب به خدا هدایت میکند. مثالهای عینی و روایت امام صادق علیهالسلام، به اهمیت اخوت و سخاوت در انبساط اشاره دارند. این اثر، گویی باغی است که هر شاخهاش با دقت پرورانده شده و خواننده را به تأمل در عمق مفاهیم عرفانی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |