در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

منازل السائرین 376

متن درس





منازل السائرین: تبیین انبساط مع الحق در عرفان اسلامی

منازل السائرین: تبیین انبساط مع الحق در عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 376)

دیباچه: سیر در منازل عرفانی

کتاب حاضر، بازنویسی فاخر و علمی درس‌گفتاری از مجموعه منازل نوین، با شماره 376، به تاریخ ۱۳/۱۱/۱۳۹۰ هجری شمسی، است که به تبیین مفهوم والای انبساط مع الحق در چارچوب عرفان اسلامی اختصاص دارد. این اثر، با نگاهی ژرف به منزل انبساط، که به مثابه قله‌ای در باب اخلاق منازل السائرین قد برافراشته، می‌کوشد تا سیر سالک را از خلق به حق، و از خوف و رجاء به وحدت بی‌واسطه با معبود، به زبانی علمی و آکادمیک ترسیم نماید. انبساط، چونان دریایی بی‌کران، سالک را به رهایی از تعلقات نفسانی و اتصال به حقیقت الهی دعوت می‌کند.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی انبساط در عرفان اسلامی

تعریف انبساط مع الحق

انبساط مع الحق، حالتی است که سالک در آن از هرگونه خوف و رجاء رها شده و هیچ واسطه‌ای، حتی آدم و حوا، میان او و حق تعالی حایل نمی‌گردد. این مقام، به مثابه اوج صفا و یقین عرفانی، سالک را به وحدت با حقیقت الهی می‌رساند، چنان‌که هیچ مانعی، حتی تعلقات خانوادگی یا نفسانی، میان او و معبود باقی نمی‌ماند. این تعریف، انبساط را منزل پایانی باب اخلاق در منازل السائرین معرفی می‌کند، جایی که سالک، چونان آبی زلال، با هر آنچه در او وارد شود، باز و منبسط باقی می‌ماند.

درنگ: انبساط مع الحق، رهایی از خوف و رجاء و نبود هیچ واسطه‌ای، حتی آدم و حوا، میان سالک و حق است. این مقام، اوج وحدت عرفانی و کمال اخلاقی سالک را نشان می‌دهد.

جایگاه انبساط در سیر سلوک

انبساط، دهمین منزل از باب اخلاق در منازل السائرین است که خود به سه مرتبه تقسیم می‌شود: انبساط مع الخلق، انبساط مع الحق، و مرتبه سوم که اوج این مقام است. این منزل، پس از طی مراحل بدایات (آغازها)، ابواب (درها)، معاملات، و اخلاق، به دست می‌آید و سالک را برای ورود به اودیه، یعنی دره‌های عرفانی، آماده می‌سازد. بدون تکمیل این مراحل، سالک در اودیه، چونان هندوانه‌ای که از قله کوه فروغلتد، متلاشی می‌شود.

سیر منازل السائرین، چونان نردبانی است که هر پله آن، سالک را به سوی قله‌ای رفیع‌تر هدایت می‌کند. بدایات، بیداری و توبه را در او برمی‌انگیزد؛ ابواب، خوف، حزن، خشوع، و رجاء را در او می‌پروراند؛ معاملات، او را به داد و ستد با خلق و حق می‌کشاند؛ و اخلاق، او را به کمال نفسانی می‌رساند. انبساط، به مثابه تاج این سیر، سالک را به باز بودن و رهایی از قیود نفسانی دعوت می‌کند.

پیش‌نیازهای دستیابی به انبساط

دستیابی به انبساط، مستلزم طی کامل و دقیق مراحل پیشین است. اگر سالک در بدایات، ابواب، معاملات، یا اخلاق نقصی داشته باشد، در اودیه فرومی‌پاشد. این مراحل، چونان پایه‌های بنایی عظیم، باید استوار و بی‌خلل باشند تا سالک بتواند بار سنگین آزمون‌های اودیه را تحمل کند. انبساط، نه تنها نتیجه کمال اخلاقی، بلکه نشانه‌ای از آمادگی سالک برای مواجهه با دشواری‌های سلوک است.

بخش دوم: مراتب و ابعاد انبساط

مراتب سه‌گانه انبساط

انبساط، به سه مرتبه تقسیم می‌شود که هر یک، گامی به سوی کمال عرفانی است. مرتبه نخست، انبساط مع الخلق است که در آن سالک از خودخواهی رها شده و به فکر دیگران است. این حالت، چونان جویباری است که به هر رهگذری سیراب می‌رساند، بی‌آنکه خود را برتر داند. مرتبه دوم، انبساط مع الحق است که سالک را به رهایی از خوف و رجاء و اتصال بی‌واسطه با حق می‌رساند. مرتبه سوم، اوج این مقام است که سالک در آن، چونان دریایی بی‌کران، همه چیز را در خود جای می‌دهد و هیچ چیز او را از حق بازنمی‌دارد.

انبساط مع الخلق: گشادگی قلب در برابر خلق

انبساط مع الخلق، به معنای رهایی از خودخواهی و توجه به دیگران است. سالک در این مقام، چونان آبی زلال، با هر چیزی که در او وارد شود، باز و منبسط باقی می‌ماند. حتی اگر بی‌احترامی ببیند، آرامش خود را حفظ می‌کند و قلبش به روی خلق گشوده است. این ویژگی، با سخاوت و ایثار در اخلاق اسلامی هم‌خوانی دارد و سالک را به خدمت بی‌چشمداشت به خلق دعوت می‌کند.

درنگ: انبساط مع الخلق، گشادگی قلب سالک در برابر خلق است که او را از خودخواهی رها کرده و به خدمت بی‌چشمداشت به دیگران دعوت می‌کند.

انبساط مع الحق: وحدت بی‌واسطه با معبود

انبساط مع الحق، اوج سلوک عرفانی است که سالک در آن، از خوف و رجاء رها شده و هیچ واسطه‌ای، حتی آدم و حوا، میان او و حق باقی نمی‌ماند. این مقام، چونان آینه‌ای صیقلی است که جز جمال حق در آن منعکس نمی‌شود. سالک در این حالت، نه از عذاب می‌ترسد و نه به بهشت امید می‌بندد؛ او تنها به حق می‌نگرد و در او مستغرق است.

بخش سوم: مخاطرات و آزمون‌های انبساط

مخاطرات انبساط در عرفان عملی

انبساط، به ویژه در عرفان عملی، مخاطراتی دارد که سالک را به آزمون‌های دشوار می‌کشاند. ورود به اودیه، چونان پرتاب شدن از قله کوه به دره‌ای ژرف است که تنها سالکی با انبساط کامل می‌تواند از آن جان سالم به در برد. این مخاطرات، از فشارهای روانی و اجتماعی گرفته تا آزمون‌های الهی، سالک را به محک می‌زنند تا استقامت و اراده او را بسنجند.

تمثیل ورزشکار و آمادگی برای انبساط

سالک، چونان ورزشکاری است که برای بلند کردن وزنه‌ای ۴۰۰ کیلویی، با وزنه‌های سنگین‌تر تمرین می‌کند. این تمرینات، اراده او را تقویت کرده و او را برای مواجهه با استرس‌های مسابقه آماده می‌سازد. در عرفان نیز، سالک باید با آزمون‌های دشوار خود را برای انبساط آماده کند تا در اودیه، از فشارهای روانی و الهی فرو نپاشد. استرس، چونان بادی سرکش، می‌تواند سالک را از مسیر بازدارد، مگر آنکه اراده‌ای استوار او را نگاه دارد.

درنگ: سالک، مانند ورزشکاری که با تمرینات سنگین خود را برای مسابقه آماده می‌کند، باید با آزمون‌های دشوار، اراده خود را برای انبساط مع الحق تقویت نماید.

نقش اراده در انبساط

انبساط، بیش از آنکه به جسم وابسته باشد، به اراده‌ای قوی نیاز دارد. همان‌گونه که ورزشکار با اراده وزنه را بلند می‌کند، سالک نیز با اراده به انبساط می‌رسد. جسم، چونان ظرفی شکننده، بدون اراده توان تحمل بار سنگین اودیه را ندارد. اراده، چونان مشعلی فروزان، راه سالک را در تاریکی آزمون‌ها روشن می‌کند.

بخش چهارم: نقش مربی عرفانی و نقد فقه و حکمت

اهمیت مربی عرفانی

سالک، بدون مربی عرفانی، چونان ورزشکاری است که بدون مربی اخلاقی در برابر استرس شکست می‌خورد. مربی عرفانی، با هدایت سالک به سوی انبساط، او را از خوف و رجاء رها می‌کند و به وحدت با حق می‌رساند. این مربی، چونان باغبانی دانا، نهال سلوک را از آفات نفسانی حفظ کرده و به بار می‌نشاند.

نقد فقهای بدون حکمت و حکمای بدون فقه

فقهای بدون حکمت و حکمای بدون فقه، هر دو در هدایت سالک به انحراف می‌افتند. فقهای حکیم یا حکمای فقیه، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه سالک را روشن می‌کنند. فقدان یکی از این دو، سلوک را ناقص می‌گذارد. فقه، چونان حصاری، سالک را از حرام باز می‌دارد؛ و حکمت، او را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: ترکیب فقه و حکمت، برای هدایت صحیح سالک در مسیر انبساط ضروری است. فقهای بدون حکمت یا حکمای بدون فقه، به انحراف می‌افتند.

بخش پنجم: شطحیات و تمرین انبساط

شطحیات: تمرینی برای انبساط

شطحیات، رفتارهایی هستند که ظاهرشان ناپسند اما باطن‌شان حق است، مانند عارفی که شیشه‌ای از گلاب را به جای شراب در بازار می‌شکند تا استقامت خود را بیازماید. این تمرینات، چونان دوپینگ در ورزش، سالک را برای انبساط مع الحق آماده می‌کنند و او را در برابر فشارهای اودیه مقاوم می‌سازند.

شطحیات، چونان آینه‌ای هستند که عیوب نفسانی سالک را به او نشان می‌دهند. عارف، با این رفتارها، خود را در برابر فحش‌ها و بی‌احترامی‌ها می‌آزماید تا قلبش را از تعلقات برهاند. این اصل، شطح را به عنوان ابزاری برای تقویت اراده و رهایی از خوف و رجاء معرفی می‌کند.

مثال استاد موسیقی: از خجالت به انبساط

استاد موسیقیی، که برای رهایی از خجالت به شراب پناه می‌برد، با هدایت سالک به انبساط واقعی رسید. این انبساط، او را از موانع روانی رها کرد و هنرش را شکوفا ساخت. این داستان، چونان گوهری درخشان، نقش انب انس را در تحول انسان‌ها نشان می‌دهد.

درنگ: شطحیات، تمرینی برای تقویت اراده و انبساط است که سالک را برای مواجهه با فشارهای اودیه آماده می‌کند.

مثال جوانمردی قوم لر

مردم قوم لر، با وجود ناآشنایی با احکام شرعی، به دلیل جوانمردی و انبساط، با سخاوت و گشاده‌برویی پذیرای سالک بودند. این مثال، چونان شاخه‌ای پربار، ارزش انبساط مع الخلق را در روابط اجتماعی فراتر از دانش فقهی نشان می‌دهد.

بخش ششم: انبساط و رهایی از واسطه‌ها

نبود واسطه میان سالک و حق

انبساط مع الحق، به معنای نبود هیچ واسطه‌ای، حتی آدم و حوا، میان سالک و خداست. این اصل، سالک را به وحدت کامل با حق دعوت می‌کند، چنان‌که هیچ تعلقی، حتی والدین یا پیامبران، میان او و معبود حایل نشود. این حالت، چونان پرواز روح در آسمان بی‌کران الهی است که هیچ مانعی آن را باز نمی‌دارد.

درنگ: انبساط مع الحق، وحدت بی‌واسطه با حق است که حتی آدم و حوا را میان سالک و خدا از میان برمی‌دارد.

نقد ترتیب عبارت خواجه

خواج در عبارت «و لا يحول بينك و بينه»، به جای «بينه و بينك»، خدا را مقدم نکرد، که این ترتیب، عمق عرفانی او را نشان می‌دهد. این انتخاب زبانی، بر نزدیکی سالک به حق تأکید دارد و او را از واسطه‌ها رها می‌کند. این ظرافت، چونان نغمه‌ای دل‌انگیز، حکمت خواج را در بیان عرفانی آشکار می‌سازد.

شعر و انبساط: بی‌واسطه با جانان

شعر «بی‌واسطه با جانان ای موسی جان دم زن»، انبساط را به مثابه ارتباط بی‌واسطه با حق ترسیم می‌کند. این شعر، چونان دعوتی است به سالک که از همه تعلقات رها شده و در وحدت با معبود غرق شود. این اصل، با عرفان مولانا هم‌خوانی دارد که سالک را به اتصال مستقیم با حق فرا می‌خواند.

بخش هفتم: تحلیل قرآنی و روایی انبساط

آیه نصر و آثار وضعی

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ۞ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي [مطلب حذف شد] : «چون یاری خدا و پیروزی فرا رسد و ببینی که مردم دسته‌دسته در دین خدا وارد می‌شوند»). این آیه از قرآن کریم، به پیروزی ظاهری دین اشاره دارد، اما آثار وضعی گناهان، نظیر ارتداد، مانع تحقق کامل آن می‌شود. این آثار، چونان سایه‌ای سنگین، بر جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم (ص) افتاد.

درنگ: آیه نصر، پیروزی ظاهری دین را نشان می‌دهد، اما آثار وضعی گناهان، مانند ارتداد، مانع تحقق کامل آن می‌شود.

روایت ارتداد و آثار وضعی

روایت «ارتد الناس بعد رسول الله الا الثلاث» نشان می‌دهد که پس از پیامبر اکرم (ص)، بسیاری از دین خارج شدند. این ارتداد، نتیجه آثار وضعی گناهان است که حتی پس از بخشش الهی باقی می‌ماند. این اصل، چونان هشداری است به سالک که بدون انبساط، جامعه از مسیر حق منحرف می‌شود.

دعای محبوبین: انبساط بی‌واسطه

دعاهایی چون «اللهم عرفنی نفسک» و «اللهم اهدنی من عندک» نشان‌دهنده انبساط محبوبین هستند که بدون واسطه با خدا ارتباط دارند. این دعاها، سالک را به وحدت با حق دعوت می‌کنند و هرگونه واسطه، حتی پیامبر، را نفی می‌کنند. این دعاها، چونان نجوایی عاشقانه، روح سالک را به سوی معبود پرواز می‌دهد.

درنگ: دعاهایی مانند «اللهم عرفنی نفسک» و «اللهم اهدی من عندک» انبساط محبوبین را نشان می‌دهند که بی‌واسطه با حق‌اندازند.

بخش هشتم: نقد معرفتی و آسیب‌شناسی حوزه‌های علمی

نقد حوزه‌های علمی و عرفان

حوزه‌های علمی، به دلیل فقدان کشش برای فهم عرفان ناب، قادر به درک مفاهیمی مانند انبساط مع الحق نیستند. این محدودیت، چونان پرده‌ای بر چشم معرفت، مانع شناخت ژرف عرفانی می‌شود. بازنگری در نظام آموزشی حوزه‌ها، با تلفیق فقه و عرفان، ضروری است تا سالکان را به سوی انبساط هدایت کند.

جمع‌بندی نهایی

انبساط مع الحق، چون قله‌ای رفیع در منازل السائرین، سالک را به وحدت بی‌واسطه با حق دعوت می‌کند. این مقام، که منزل پایانی باب اخلاق است، از خلق به حق سیر می‌کند و سالک را از خوف، رجاء، و هرگونه واسطه رها می‌سازد. طی مراحل پیشین، تمرین شطحیات، و هدایت مربی عرفانی، سالک را برای ورود به اودیه آماده می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند آیه نصر، و روایات مرتبط، بر اهمیت انبساط در اصلاح جامعه و جلوگیری از انحرافات تأکید دارند.

با نظارت صادق خادمی