متن درس
منازل السائرین: قصد، پایه استحکام در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیصد و هشتادم)
مقدمهها: قصد، شالودهی حرکت سالک
قصد، چونان جرقهای الهی در ژرفای قلب، سرآغاز حرکت سالک در مسیر سلوک عرفانی است. این فضیلت، که در درسگفتار سیصد و هشتادم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با نگاهی عمیق و دقتی بیمانند تبیین شده، نهتنها نیت درونی، بلکه شالودهای است که استحکام و استقامت سالک را در برابر هوسها و انحرافات نفسانی تضمین میکند. در این نوشتار، مفهوم قصد بهعنوان یکی از اصول اولیه سلوک، با استناد به آیات قرآن کریم و توضیحات شارحان، بررسی میشود.
بخش اول: اصول سلوک و جایگاه قصد
اصول، شاسی استحکام سالک
اصول، در سلوک عرفانی، چون شاسیای استوارند که حرکت سالک را پس از عبور از مبادی (توبه، یقظه و غیره) به استحکام میرسانند. درسگفتار، اصول را ظرف استعدادی میداند که سالک در آن، به باروری و ثبات درونی دست مییابد. این اصول، پس از چهار قسم مبادی، بهعنوان قسم پنجم قرار دارند و ده باب را در بر میگیرند. قصد، بهعنوان اولین باب اصول، پایهای است که حرکت سالک را تثبیت میکند.
درنگ: اصول، شاسی حرکت سالک است که پس از مبادی، استحکام او را تضمین میکند و قصد، بهعنوان اولین اصل، پایه این استحکام است. |
این تشبیه، قصد را چونان ستونی مینمایاند که بنای سلوک بر آن استوار میشود. سالک، با اتکا به قصد، از پراکندگی و سستی رهایی مییابد و به سوی مقصد الهی با استقامت گام برمیدارد. اصول، با تثبیت دستاوردهای پیشین، سالک را به سوی کمال انسانی هدایت میکنند.
ساختار اصول و سلسلهمراتب قصد، عزم و اراده
درسگفتار، اصول را شامل ده باب میداند که سه باب نخست آن قصد، عزم و ارادهاند. قصد، بهعنوان نقطه آغاز، معلول تصور (شناخت) و تصدیق (پذیرش) است و به عزم (تصمیم قاطع) و اراده (اجرای عملی) منجر میشود. به تعبیر متن، «اول انسان قصد میکند، دوم عزم پیدا میکند، سوم اراده میکند.» این سلسلهمراتب، حرکت سالک را از نیت درونی به عمل بیرونی هدایت میکند.
این ساختار، چونان نردبانی است که سالک را از پلههای شناخت و پذیرش به سوی تصمیم و عمل بالا میبرد. قصد، بهعنوان پایه، نقشی کلیدی در ایجاد انسجام و جهتگیری حرکت سالک دارد. این سلسلهمراتب، ریشه در روانشناسی عرفانی و فلسفی دارد و نشاندهنده پیوند عمیق میان شناخت، نیت و عمل در سلوک است.
جمعبندی بخش اول
اصول، بهعنوان شاسی استحکام سلوک، سالک را به ثبات و کمال هدایت میکنند. قصد، بهعنوان اولین اصل، پایه این حرکت است و با ایجاد سلسلهمراتبی منطقی، از شناخت به عمل، سالک را به سوی مقصد الهی رهنمون میسازد. این بخش، زمینه را برای بررسی عمیقتر مفهوم قصد فراهم میکند.
بخش دوم: تبیین قصد و ارتباط آن با هجرت
استناد به آیه قرآنی و مفهوم هجرت
درسگفتار، برای تبیین قصد، به آیه ۱۰۰ سوره نساء استناد میکند:
وَمَن يُهَاجِرْ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ يَجِدْ فِى ٱلْأَرْضِ مُرَٰغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۖ وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِۦ مُهَاجِرًا إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ يُدْرِكْهُ ٱلْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِ ۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا
(نساء: ۱۰۰، : «و هر که در راه خدا هجرت کند، در زمین جایگاههای امن بسیار و گشایش یابد، و هر که به قصد هجرت به سوی خدا و پیامبرش از خانهاش بیرون رود، سپس مرگ او را دریابد، قطعاً پاداش او بر خداست، و خدا آمرزنده مهربان است»).
درنگ: هجرت، بهعنوان مصداق قصد خالص، چه به حیات و سعه منجر شود و چه به مرگ، پاداش الهی را به همراه دارد. |
هجرت، در این آیه، مصداقی عملی از قصد است که با نیت خالص برای خدا و رسول انجام میشود. این عمل، چونان سفری است که سالک را از موطن خویش به سوی مقصد الهی میبرد، خواه به حیات و گشایش منتهی شود یا به شهادت و مرگ. آیه، هجرت را عملی دوحیاتی معرفی میکند که در هر دو حالت، برای مؤمن سودمند است.
نقد حذف بخش ابتدایی آیه
درسگفتار انتقاد میکند که شارح با حذف بخش ابتدایی آیه («وَمَن يُهَاجِرْ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ يَجِدْ فِى ٱلْأَرْضِ مُرَٰغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً»), معنای کامل هجرت را محدود کرده و تنها بر مرگ تمرکز کرده است. بخش حذفشده، به جنبههای مثبت هجرت، یعنی امنیت، گشایش و توسعه، اشاره دارد که با مفهوم قصد خالص همخوانی دارد.
این نقد، چونان مشعلی است که تاریکی تحریف معنا را میزداید. حذف بخش ابتدایی آیه، جامعیت هجرت را کاهش داده و آن را به مرگ محدود کرده است، در حالی که هجرت، بهعنوان مصداق قصد، شامل حیات، امنیت و سعه نیز میشود. این دقت، نشاندهنده اهتمام درسگفتار به حفظ امانت قرآنی است.
هجرت به سوی خدا و رسول
درسگفتار، هجرت را بهعنوان خروج از خانه با نیت خالص برای خدا و رسول تعریف میکند. این هجرت، اگر با قصد قربت انجام شود، چه به مرگ منجر شود و چه به حیات، پاداش الهی را به همراه دارد. به تعبیر متن، «مؤمن ذوحیاتین است، یا به مراغم کثیر و سعه میرسد یا به مرگ و اجر الهی.»
هجرت، چونان پلی است که سالک را از محدودیتهای نفسانی به سوی وسعت الهی میرساند. این عمل، با نیت خالص، از هجرتهای نفسانی (مانند کسبوکار) متمایز میشود و به سالک، چه در حیات و چه در مرگ، عزت و پاداش میبخشد.
جمعبندی بخش دوم
قصد، با استناد به آیه هجرت در قرآن کریم، بهعنوان نیت خالص برای خدا و رسول تبیین میشود. هجرت، مصداقی عملی از قصد است که با نقد حذف بخشهایی از آیه، جامعیت آن در حیات و مرگ برجسته میگردد. این بخش، زمینه را برای تعریف دقیقتر قصد فراهم میکند.
بخش سوم: تعریف و ویژگیهای قصد سلوکی
تعریف قصد: تصمیم خالص برای طاعت
درسگفتار، قصد را بهعنوان «ٱلْقَصْدُ ٱلْأَزْمَاعُ عَلَى ٱلتَّجَرُّدِ لِطَاعَةِ» تعریف میکند، یعنی تصمیمی خالص که با تجرد (رهایی از انگیزههای نفسانی) برای اطاعت الهی انجام میشود. به تعبیر شارح، قصد، «تصمیم العزم و اجماع الهمة» است، یعنی جمع کردن همت برای حرکت به سوی مقصد الهی بدون انحراف.
درنگ: قصد سلوکی، تصمیمی خالص برای طاعت الهی است که با تجرد و تمرکز بر حق، از هوس و نیتهای نفسانی متمایز میشود. |
قصد، چونان مشعلی است که راه سالک را در تاریکی هوسها روشن میکند. این تصمیم، با تمرکز کامل بر طاعت، سالک را از پراکندگی و انحراف بازمیدارد و به سوی مقصد الهی هدایت میکند. تجرد، به معنای خلوص نیت، قلب سالک را از آلودگیهای نفسانی پاک میسازد.
تمایز قصد سلوکی از قصد عام
درسگفتار، قصد سلوکی را از قصد عام (مانند نیت برای گناه یا امور روزمره) متمایز میکند. قصد سلوکی، «محض الحق» و متمرکز بر طاعت است، در حالی که قصد عام، نفسانی و گذراست. به تعبیر متن، «قصد سالک، ظرف نیة للحق است، اما هوس و گناه، نفس است و قصد نیست.»
این تمایز، قصد سلوکی را چونان گوهری مینمایاند که در برابر سنگریزههای نیتهای نفسانی میدرخشد. قصد عام، به دلیل وابستگی به هوس، فاقد استحکام و قداست است، در حالی که قصد سلوکی، با ارتباط با حق، سالک را به سوی کمال میبرد.
قصد و قربت در عبادات
درسگفتار تأکید میکند که قصد در عبادات، مانند نماز، باید همراه با قربت به خدا باشد: «قصد القربة إلی الله تبارک و تعالی.» صرف قصد، بدون قربت، برای صحت عبادت کافی نیست. این شرط، نیت را محور عمل عبادی قرار میدهد.
درنگ: قصد در عبادات، مانند نماز، باید با قربت به خدا همراه باشد تا عمل صحت یابد. |
قربت، چونان کلیدی است که درِ عبادت را میگشاید. بدون این نیت خالص، عمل، هرچند ظاهراً صحیح، فاقد روح و معنا میشود. این تأکید، ریشه در فقه و عرفان اسلامی دارد که نیت را جوهره عمل میداند.
جمعبندی بخش سوم
قصد سلوکی، با تعریف بهعنوان تصمیم خالص برای طاعت، از نیتهای نفسانی متمایز میشود. این فضیلت، با تأکید بر قربت و تجرد، سالک را به سوی عبادت و سلوک حقیقی هدایت میکند. این بخش، ویژگیهای قصد را بهعنوان پایه سلوک تبیین میکند.
بخش چهارم: قصد، قلب و استحکام
قلب، موطن قصد
درسگفتار، با استناد به شارح، قلب را مقام اصلی انسان و موطن قصد میداند: «لَمَّا كَانَ ٱلْمَقَامُ ٱلْأَصْلِيُّ لِلْإِنْسَانِ مَرْتَبَةُ ٱلْقَلْبِ». قصد، عروج از قلب به سوی حضرت الهی است و با خروج از موطن خویش (خانه) به سوی خدا تجلی مییابد.
درنگ: قلب، موطن قصد است که عروج سالک را از موطن خویش به سوی حضرت الهی ممکن میسازد. |
قلب، چونان گنجینهای است که نیت خالص را در خود جای داده و سالک را به سوی مقصد الهی رهنمون میسازد. قصد، بهعنوان عملی قلبی، از این مرکز وجود سرچشمه میگیرد و حرکت سالک را جهت میدهد.
قصد و استحکام: مقتصد و تعادل
درسگفتار، قصد را پایه استحکام و تعادل سالک معرفی میکند: «قصد یعنی بالانس، یعنی استوا، استقرار، استحکام، استقامت.» مقتصد، کسی است که با قصد خالص، از افراط و تفریط پرهیز میکند و به تعادل میرسد.
قصد، چونان ترازویی است که اعمال سالک را متعادل میسازد. این فضیلت، با ایجاد استقامت و استحکام، سالک را از انحرافات نفسانی حفظ میکند و به سوی مقصد حق هدایت مینماید. مقتصد، با تمرکز بر حق، به تعادلی عرفانی دست مییابد.
نقد تفسیر شارح: محض بهجای محسن
درسگفتار، استفاده شارح از «محسن» بهجای «محض» را نادرست میداند. محض، به معنای مقصد خالص و حق، با مفهوم قصد سلوکی همخوانی دارد، در حالی که محسن معنای متفاوتی دارد.
این نقد، چونان آیینهای است که دقت در اصطلاحات را بازمیتاباند. محض، با تأکید بر خلوص و تمرکز بر حق، قصد را بهعنوان فضیلتی متعالی معرفی میکند و از تحریف معنا جلوگیری مینماید.
جمعبندی بخش چهارم
قصد، با سرچشمه گرفتن از قلب و ایجاد استحکام و تعادل، سالک را به سوی مقصد الهی هدایت میکند. این فضیلت، با نقد تفاسیر نادرست، بهعنوان نیت خالص و متعالی تبیین میشود.
بخش پنجم: نمونههای عملی و اجتماعی قصد
هجرت طلبهها: مصداق قصد سلوکی
درسگفتار، با اشاره به طلبههای پیش از انقلاب که با نیت خالص برای تبلیغ دین هجرت میکردند، قصد را در عمل نشان میدهد. این طلبهها، با وجود خطرات، برای خدا و رسول حرکت میکردند و با نیت قربت، به تبلیغ دین میپرداختند.
درنگ: هجرت طلبههای پیش از انقلاب با نیت خالص، مصداقی عملی از قصد سلوکی است که با فداکاری و خطرپذیری همراه است. |
این نمونه، قصد را چونان ستارهای مینمایاند که در آسمان فداکاری میدرخشد. طلبهها، با نیت خالص، از راحتی خویش گذشتند و با هجرت، راه تبلیغ دین را هموار کردند. این عمل، نشاندهنده پیوند قصد سلوکی با فداکاری و خدمت است.
هجرت پیامبر اکرم (ص): الگوی قصد
درسگفتار، هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه را نمونهای برجسته از قصد خالص میداند. این هجرت، نهتنها به مرگ منجر نشد، بلکه به عزت، نصرت و بقای اسلام انجامید. هجرت پیامبر (ص)، مصداقی از قصد سلوکی است که به سعه و توسعه منتهی شد.
هجرت پیامبر (ص)، چونان خورشیدی است که نور عزت و پیروزی را بر اسلام تاباند. این عمل، با نیت خالص برای خدا، الگویی برای سالکان است که قصد را در عمل و نتیجه آن به نمایش میگذارد.
جمعبندی بخش پنجم
قصد سلوکی، در هجرت طلبهها و پیامبر اکرم (ص)، بهعنوان فضیلتی عملی و اجتماعی تجلی مییابد. این نمونهها، نیت خالص را در خدمت به دین و جامعه نشان میدهند و راه را برای الگوبرداری سالکان هموار میکنند.
نتیجهگیری نهایی
منزل قصد در منازل السائرین، چونان دروازهای است که سالک را به سوی سلوک عرفانی و تقرب به حق رهنمون میسازد. این فضیلت، با تعریف بهعنوان تصمیم خالص برای طاعت، سرچشمه گرفتن از قلب، و ایجاد استحکام و تعادل، پایه حرکت سالک است. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با استناد به آیه هجرت و نقد تفاسیر نادرست، این منزل را با دقتی بینظیر تبیین کردهاند.
با نظارت صادق خادمی |