متن درس
منازل السائرین: عزم، آغاز حرکت الهی در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیصد و هشتاد و ششم)
مقدمهها: عزم، جرقه حرکت به سوی حق
عزم، چونان جرقهای است که در قلب سالک شعلهور میشود و او را به سوی حرکت در مسیر الهی سوق میدهد. این فضیلت عرفانی، که در درسگفتار سیصد و هشتاد و ششم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با نگاهی عمیق و تحلیلی فلسفی تبیین شده، بهعنوان آغاز حرکت و تحقق قصد، نقشی محوری در سلوک ایفا میکند.
بخش اول: جایگاه عزم در اصول سلوک
عزم در سلسلهمراتب اصول
درسگفتار، عزم را بهعنوان دومین باب از اصول سلوک، پس از قصد و پیش از اراده، معرفی میکند. اصول، که شاسی استحکام حرکت سالکاند، شامل ده باباند و عزم، به همراه قصد و اراده، سه باب نخست را تشکیل میدهند. این سه فضیلت، به دلیل نزدیکی معنایی، گاه در متون عرفانی با یکدیگر خلط شدهاند، اما عزم، بهطور خاص، آغاز حرکت و مبدأ آن است.
درنگ: عزم، بهعنوان دومین اصل سلوک، آغاز حرکت سالک است و در سلسلهمراتب نیت، قصد، عزم و اراده، نقشی واسطهای میان نیت و عمل ایفا میکند. |
عزم، چونان پلی است که نیت و قصد را به سوی عمل رهنمون میسازد. این فضیلت، با تبدیل استحکام نیت (قصد) به حرکت عملی، سالک را از ایستایی به سوی پویایی هدایت میکند. سلسلهمراتب نیت، قصد، عزم و اراده، نشاندهنده یک فرآیند تدریجی است که حرکت سالک را از شناخت به عمل میرساند.
پیچیدگی مفاهیم و ضعف فلسفی عرفا
درسگفتار تأکید میکند که قصد، عزم و اراده به دلیل ماهیت انتزاعی و نزدیکی معنایی، در متون عرفانی گاه با یکدیگر خلط شدهاند. این خلط، ناشی از ضعف فلسفی برخی عرفاست که نتوانستهاند این مفاهیم را با دقت تمایز دهند. فلسفه، به تعبیر متن، چونان قیچیای است که ابزار تحلیل دقیق را فراهم میکند و بدون آن، علوم، از جمله عرفان، دچار ابهام میشوند.
این استعاره، فلسفه را چونان مشعلی مینمایاند که تاریکی ابهام را میزداید. ضعف فلسفی، به خلط مفاهیم و کاهش دقت در تحلیل منجر میشود. تمایز نیت (تصور اولیه)، قصد (استحکام نیت)، عزم (آغاز حرکت) و اراده (تحقق عمل)، نیازمند روششناسی فلسفی است که در سلوک عرفانی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
جمعبندی بخش اول
عزم، بهعنوان دومین اصل سلوک، نقشی محوری در آغاز حرکت سالک ایفا میکند. این فضیلت، در سلسلهمراتب نیت، قصد، عزم و اراده، واسطهای میان نیت و عمل است. نقد ضعف فلسفی عرفا، بر ضرورت تحلیل دقیق این مفاهیم تأکید دارد و زمینه را برای بررسی عمیقتر عزم فراهم میکند.
بخش دوم: استناد قرآنی و سیاق عزم
آیه عزم و توکل
درسگفتار، باب عزم را با استناد به آیه ۱۵۹ سوره آلعمران آغاز میکند:
فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى ٱللَّهِ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلْمُتَوَكِّلِينَ
(آلعمران: ۱۵۹، : «پس چون تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن، که خدا توکلکنندگان را دوست میدارد»).
درنگ: عزم، در آیه ۱۵۹ سوره آلعمران، با توکل بر خدا تکمیل میشود و بدون جهتگیری الهی، ناقص است. |
این آیه، عزم را بهعنوان مرحلهای کلیدی در تصمیمگیری معرفی میکند که با توکل بر خدا به کمال میرسد. عزم، چونان بذری است که در خاک توکل میروید و حرکت سالک را به سوی مقصد الهی هدایت میکند. توکل، عزم را از یک تصمیم انسانی به عملی الهی تبدیل میسازد.
نقد استناد ناقص آیه
درسگفتار انتقاد میکند که شارح، آیه را بهصورت ناقص و تنها بهعنوان ذیل آن ذکر کرده و ارتباط کاملی با متن برقرار نکرده است. آیه در سیاق کامل خود، در چارچوب نرمی پیامبر (ص)، بخشش، استغفار و مشورت قرار دارد:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلْقَلْبِ لَٱنفَضُّوا۟ مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَٱعْفُ عَنْهُمْ وَٱسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِى ٱلْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى ٱللَّهِ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلْمُتَوَكِّلِينَ
(آلعمران: ۱۵۹، : «پس به [برکت] رحمتی از خدا با آنان نرمخو شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی، قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، که خدا توکلکنندگان را دوست میدارد»).
این نقد، چونان آیینهای است که عدم دقت در استناد قرآنی را بازمیتاباند. حذف سیاق آیه، معنای عزم را محدود کرده و آن را از چارچوب اخلاقی و اجتماعیاش جدا ساخته است. عزم، در این سیاق، نتیجه فرآیند نرمی، بخشش، استغفار و مشورت است و با توکل به کمال میرسد.
سیاق آیه: نرمی، بخشش و مشورت
آیه در سیاقی اجتماعی و اخلاقی قرار دارد که نرمی پیامبر (ص) را نتیجه رحمت الهی میداند. خداوند به پیامبر (ص) دستور میدهد که از مردم درگذرد، برایشان استغفار کند، و با آنها مشورت نماید. عزم، در این چارچوب، نه تنها یک تصمیم فردی، بلکه نتیجه یک فرآیند جمعی است که با فضایل اخلاقی و توکل همراه میشود.
درنگ: عزم در سیاق آیه، نتیجه نرمی، بخشش، استغفار و مشورت است و با توکل به کمال میرسد. |
این سیاق، عزم را چونان گلی مینمایاند که در باغ فضایل اخلاقی میروید. نرمی، بخشش و مشورت، خاک حاصلخیزیاند که عزم در آن شکوفا میشود و توکل، آبی است که آن را سیراب میکند. این فرآیند، عزم را به عملی الهی و اجتماعی تبدیل میسازد.
جمعبندی بخش دوم
عزم، با استناد به آیه ۱۵۹ سوره آلعمران، بهعنوان آغاز حرکت الهی تبیین میشود. نقد استناد ناقص آیه و توجه به سیاق آن، عزم را در چارچوب نرمی، بخشش و مشورت قرار میدهد. این بخش، زمینه را برای تبیین دقیقتر تعریف عزم فراهم میکند.
بخش سوم: تعریف و تمایز عزم
تعریف عزم: آغاز حرکت و تحقق قصد
درسگفتار، عزم را به نقل از شارح، «أَوَّلُ الشُّرُوعِ فِي الْحَرَكَةِ وَمَبْدَؤُهُ» (آغاز حرکت و مبدأ آن) و «تَحْقِيقُ الْقَصْدِ» (تحقق قصد) تعریف میکند. عزم، نقطهای است که نیت و قصد به حرکت عملی تبدیل میشوند و با جهتگیری الهی، از هوس متمایز میشود.
درنگ: عزم، آغاز حرکت و تحقق قصد است که با جهتگیری الهی، از هوس و نیتهای نفسانی متمایز میشود. |
عزم، چونان نسیمی است که بادبان قصد را به حرکت درمیآورد. این فضیلت، با تبدیل نیت به عمل، سالک را از ایستایی به سوی پویایی هدایت میکند. جهتگیری الهی، عزم را از هوسهای نفسانی جدا ساخته و به آن قداست میبخشد.
تمایز نیت، قصد، عزم و اراده
درسگفتار، نیت، قصد، عزم و اراده را مفاهیمی متمایز میداند که در متون عرفانی گاه با یکدیگر خلط شدهاند. نیت، تصور اولیه است؛ قصد، استحکام نیت؛ عزم، آغاز حرکت؛ و اراده، تحقق عمل. این تمایز، در فقه نیز مشهود است، جایی که نیت، شرط خارجی عبادت، و قصد، عزم و اراده، مراحل عملی آناند.
این تمایز، چونان نقشهای است که مسیر سلوک را روشن میسازد. نیت، پایه معرفتی است؛ قصد، استحکام آن؛ عزم، حرکت اولیه؛ و اراده، تحقق نهایی. این سلسلهمراتب، سالک را از شناخت به عمل هدایت میکند و از ابهام در سلوک جلوگیری مینماید.
نقد خلط نیت و قصد
درسگفتار، شارح را به دلیل خلط نیت و قصد نقد میکند. شارح، به اشتباه، قصد را همان نیت دانسته، در حالی که نیت، تصور اولیه، و قصد، استحکام آن برای عمل است. این خلط، به ابهام در تبیین عزم منجر شده است.
این نقد، چونان زنگ بیداری است که دقت در اصطلاحات را گوشزد میکند. نیت، بهعنوان پایه معنوی، پیش از قصد قرار دارد و خلط آن با قصد، تحلیل عزم را مختل میسازد. این تمایز، در فهم سلوک و فقه ضروری است.
مثال فقهی: نیت و قصد در نماز
درسگفتار، با مثال نماز، تمایز نیت و قصد را تبیین میکند. نیت، پیش از تکبیرة الاحرام و شرط خارجی نماز است، در حالی که قصد قربت، در طول نماز و همراه با عزم و اراده ادامه مییابد. نیت، تصور اولیه عمل است و قصد قربت، استمرار جهتگیری الهی.
درنگ: در نماز، نیت، شرط خارجی و پیش از تکبیرة الاحرام است، و قصد قربت، در طول عمل ادامه مییابد. |
نیت در نماز، چونان بذری است که در خاک قلب کاشته میشود، و قصد قربت، آبی است که آن را در طول عمل سیراب میکند. این تمایز، نیت را بهعنوان پایه معنوی و قصد را بهعنوان استحکام عمل معرفی میکند.
نقد هوس بهجای قصد
درسگفتار تأکید میکند که بسیاری از مقاصد مردم، هوس است، نه قصد، زیرا فاقد غایت الهی و استحکاماند. قصد، نیازمند غایت و استحکام است، در حالی که هوس، گذرا و نفسانی است. به مثال فقهی، قصد افطار، به دلیل همراهی با فعل، روزه را باطل میکند، نه خود قصد.
هوس، چونان سرابی است که سالک را به سوی گمراهی میکشاند، در حالی که قصد، چشمهای زلال است که به سوی حق رهنمون میسازد. این تمایز، عزم را بهعنوان فضیلتی الهی و متعالی معرفی میکند.
جمعبندی بخش سوم
عزم، بهعنوان آغاز حرکت و تحقق قصد، با جهتگیری الهی از هوس متمایز میشود. تمایز نیت، قصد، عزم و اراده، با مثالهای فقهی، از ابهام در سلوک جلوگیری میکند. نقد خلط مفاهیم، بر ضرورت تحلیل فلسفی تأکید دارد.
بخش چهارم: عزم و فضایل اخلاقی
نرمی و رحمت الهی
درسگفتار، نرمی پیامبر (ص) را نتیجه رحمت الهی میداند که او را از تندخویی و غلیظالقلبی حفظ کرده است. خداوند میفرماید که اگر پیامبر (ص) تندخو بود، مردم از اطرافش پراکنده میشدند. نرمی، شرط جذب و هدایت مردم است.
درنگ: نرمی پیامبر (ص)، نتیجه رحمت الهی است و شرط جذب و هدایت مردم در سلوک اجتماعی و عرفانی است. |
نرمی، چونان نسیمی است که دلها را به سوی حق جذب میکند، در حالی که تندخویی، چونان طوفانی است که آنها را پراکنده میسازد. این فضیلت، عزم پیامبر (ص) را در هدایت مردم تقویت میکند.
دستورات قرآنی: بخشش، استغفار و مشورت
آیه به پیامبر (ص) دستور میدهد که از مردم درگذرد، برایشان استغفار کند، و با آنها مشورت نماید. بخشش، استغفار و مشورت، فضایل اخلاقیای هستند که عزم را تکمیل میکنند. پیامبر (ص)، نه تنها خود میبخشد، بلکه واسطه استغفار از خدا برای مردم میشود.
بخشش، چونان بارانی است که گناهان را میشوید؛ استغفار، دعایی است که دلها را به خدا نزدیک میکند؛ و مشورت، آیینهای است که خرد جمعی را بازمیتاباند. این فضایل، عزم را به سوی هدایت الهی سوق میدهند.
نقد تندخویی در جوامع اسلامی
درسگفتار، تندخویی، استکبار و خشونت در برخی جوامع اسلامی را نقد میکند و آن را با تعالیم قرآنی ناسازگار میداند. به مثال، محدودیت زنان در رانندگی در برخی کشورها، ناشی از خرافات و تندخویی است که با عقل و قرآن کریم همخوانی ندارد.
تندخویی، چونان دیواری است که میان دلها فاصله میاندازد، در حالی که نرمی، پلی است که آنها را به هم پیوند میدهد. این نقد، بر ضرورت بازگشت به تعالیم قرآنی و سیره پیامبر (ص) تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
عزم، با فضایل اخلاقی نرمی، بخشش، استغفار و مشورت تکمیل میشود. نقد تندخویی در جوامع اسلامی، بر اهمیت الگوگیری از پیامبر (ص) تأکید دارد. این بخش، عزم را بهعنوان فضیلتی اجتماعی و اخلاقی تبیین میکند.
بخش پنجم: نمونههای عملی عزم و ادب
مثال آیتالله بروجردی
درسگفتار، به ماجرای آیتالله بروجردی اشاره میکند که با وجود قدرت و جایگاه، با تواضع به نقد یک طلبه پاسخ داد و حتی پیشنهاد جبران کرد. این رفتار، نمونهای از عزم و ادب در مواجهه با نقد است.
درنگ: تواضع آیتالله بروجردی در برابر نقد، نمونهای از عزم و ادب عرفانی است که سالک را به کمال میرساند. |
تواضع آیتالله بروجردی، چونان گوهری است که در برابر نقد میدرخشد. این رفتار، عزم را با ادب و انصاف همراه ساخته و الگویی برای سالکان ارائه میدهد.
مثال امیرالمؤمنین (ع)
درسگفتار، به بردباری امیرالمؤمنین (ع) در برابر توهین در نماز جماعت اشاره میکند. ایشان با سکوت و صبر، عزم و ادب والای خود را نشان دادند. این رفتار، نمونهای از عزم الهی در مواجهه با چالشهاست.
بردباری امیرالمؤمنین (ع)، چونان کوهی است که در برابر طوفان توهین استوار میماند. این فضیلت، عزم را با صبر و ادب تقویت کرده و الگویی متعالی برای سلوک ارائه میدهد.
نقد خودستایی و غرور
درسگفتار، خودستایی و غرور در برخی مسلمانان را نقد میکند و آن را نتیجه سوءتفاهم از تعابیر قرآنی میداند. عظمت خدا در قرآن کریم، باید به تواضع منجر شود، نه غرور. این نقد، بر ضرورت تواضع در سلوک تأکید دارد.
غرور، چونان ابری است که نور تواضع را میپوشاند. عزم سالک، با تواضع و اخلاص، به سوی حق هدایت میشود و از خودستایی رهایی مییابد.
جمعبندی بخش پنجم
عزم، در نمونههای عملی آیتالله بروجردی و امیرالمؤمنین (ع)، با تواضع، بردباری و ادب تجلی مییابد. نقد غرور و خودستایی، بر ضرورت تواضع در سلوک تأکید دارد. این بخش، عزم را بهعنوان فضیلتی عملی و اخلاقی معرفی میکند.
نتیجهگیری نهایی
منزل عزم در منازل السائرین، چونان دروازهای است که سالک را به سوی حرکت الهی در سلوک عرفانی هدایت میکند. این فضیلت، با تعریف بهعنوان آغاز حرکت و تحقق قصد، و با همراهی فضایل نرمی، بخشش، مشورت و توکل، سالک را به سوی مقصد حق رهنمون میسازد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نقد ضعف فلسفی و استناد ناقص آیات، این منزل را با دقتی بینظیر تبیین کردهاند.
با نظارت صادق خادمی |