در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 392

متن درس





منازل السائرین: مرتبه دوم عزم، غرق در نور حق

منازل السائرین: مرتبه دوم عزم، غرق در نور حق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۹۲)

دیباچه

این کتاب، بازنویسی علمی و نظام‌مند درس‌گفتار شماره ۳۹۲ از سلسله درس‌گفتارهای *منازل السائرین* است که به تبیین مرتبه دوم *عزم*، به‌عنوان یکی از منازل کلیدی در سلوک عرفانی، اختصاص دارد. *عزم*، استواری نیت است که سالک را از تزلزل هوس به سوی قرب الهی هدایت می‌کند. مرتبه دوم *عزم*، با ویژگی‌های *استغراق فی لوایح المشاهده* (غرق شدن در لایه‌های مشاهده حق)، *استنارة ضیاء الطریق* (روشن شدن مسیر با نور الهی)، و *استجماع قوى الاستقامة* (گردآوری قوای استقامت)، سالک را در نور حق غرق کرده و به اقتدار و ثبات می‌رساند

بخش نخست: جایگاه عزم در سلوک عرفانی

تعریف عزم و تمایز آن از هوس

*عزم*، به‌مثابه استواری نیت، سالک را از پراکندگی هوس به سوی استقامت در مسیر الهی رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار، *عزم* را در برابر هوس قرار می‌دهد که مانند گنجشکی است که از شاخه‌ای به شاخه دیگر می‌پرد، بی‌ثبات و متزلزل. مردم عادی (*راجل*)، که در بند هوس‌اند، مانند پیاده‌نظامی پراکنده‌اند که در جاده سلوک گمراه می‌شوند، اما سالک با *عزم*، گویی سواری است که با قاطعیت به سوی مقصد می‌تازد.

این تمایز، ریشه در قرآن کریم دارد. آیه وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ (هود: ۱۱۲؛ : «و چنان‌که فرمان یافته‌ای پایداری کن») بر لزوم استقامت در مسیر الهی تأکید می‌ورزد. *عزم*، مانند ستونی است که بنای سلوک را استوار نگه می‌دارد، در حالی که هوس، چون بادی است که شاخه‌های نیت را به این‌سو و آن‌سو می‌برد.

درنگ: عزم، استواری نیت در مسیر الهی است که سالک را از تزلزل هوس به سوی ثبات و قرب الهی هدایت می‌کند.

مرتبه اول عزم: اماتة النفس

مرتبه اول *عزم*، *اماتة النفس* است، یعنی نابودی نفس اماره، هوس، و رسوبات نفسانی. این مرگ نفسانی، مانند خاکستری است که از سوختن هیزم‌های هوس بر جای می‌ماند و زمینه را برای ظهور نور حق در قلب سالک فراهم می‌سازد. درس‌گفتار تأکید دارد که با اماته نفس، سالک از شهوات ظاهری و باطنی رها شده و آماده ورود به مرتبه دوم *عزم* می‌شود.

این مرتبه، با تهذیب نفس در عرفان همخوانی دارد. آیه وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى (نازعات: ۴۰؛ : «و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوس بازداشت») بر ضرورت نابودی هوس تأکید می‌ورزد. *اماتة النفس*، گویی کلیدی است که قفل‌های نفسانی را می‌گشاید و سالک را به سوی نور الهی هدایت می‌کند.

درنگ: مرتبه اول عزم، با نابودی نفس اماره، زمینه‌ساز ظهور نور حق در قلب سالک و ورود به مرتبه دوم است.

بخش دوم: مرتبه دوم عزم و ویژگی‌های آن

ویژگی‌های سه‌گانه مرتبه دوم عزم

درس‌گفتار، مرتبه دوم *عزم* را با سه ویژگی معرفی می‌کند: *استغراق فی لوایح المشاهده*، *استنارة ضیاء الطریق*، و *استجماع قوى الاستقامة*. این سه ویژگی، مانند سه گوهر در تاج سلوک، سالک را در نور حق غرق کرده و به اقتدار و ثبات می‌رسانند. متن اصلی چنین بیان می‌دارد: «والدرجة الثانیة الاستغراق فی لوایح المشاهدة واستنارة ضیاء الطریق واستجماع قوى الاستقامة».

این ویژگی‌ها، مانند سه شاخه از درختی هستند که ریشه در *اماتة النفس* دارند و میوه‌های قرب الهی را به بار می‌آورند. هر یک از این ویژگی‌ها، جنبه‌ای از سلوک را روشن کرده و سالک را به سوی مقصد هدایت می‌کنند. درس‌گفتار، با تمثیلات عینی، این مفاهیم را ملموس می‌سازد و جایگاه آن‌ها را در عرفان تبیین می‌کند.

درنگ: مرتبه دوم عزم، با استغراق، استناره، و استجماع، سالک را در نور حق غرق کرده و به اقتدار و ثبات می‌رساند.

استغراق فی لوایح المشاهده

*استغراق فی لوایح المشاهده*، غرق شدن سالک در لایه‌های مشاهده حق است. درس‌گفتار، این حالت را به زغالی تشبیه می‌کند که گر گرفته و شعله‌ور می‌شود، یا اناری که آبلمبو شده و با کوچک‌ترین سوزن، آبش فواره می‌زند. سالک در این حالت، چنان در نور حق غرق می‌شود که نفسش ربوبی شده و به انس و قرب مداوم با حق می‌رسد.

این مفهوم، با فنا فی‌الله در عرفان همخوانی دارد. آیه كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (قصص: ۸۸؛ : «هر چیزی نابودشدنی است، جز وجه او») بر غرق شدن در وجه الله تأکید می‌ورزد. *استغراق*، مانند غواصی است که در اقیانوس نور الهی فرو می‌رود و گوهرهای مشاهده حق را به دست می‌آورد.

درنگ: استغراق، غرق شدن در لایه‌های مشاهده حق است که نفس سالک را ربوبی کرده و به قرب الهی می‌رساند.

استنارة ضیاء الطریق

*استنارة ضیاء الطریق*، روشن شدن مسیر سلوک با نور الهی است. درس‌گفتار، این حالت را به باز شدن مسیر پیش روی سالک تشبیه می‌کند، گویی تاریکی جهل و هوس کنار رفته و مقصد الهی آشکار شده است. این نور، مانند چراغی است که راه سالک را در شب‌های تیره سلوک روشن می‌کند و او را از گمراهی نجات می‌دهد.

این ویژگی، با هدایت الهی در قرآن کریم همخوانی دارد. آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ (انسان: ۳؛ : «ما راه را به او نشان دادیم») بر نقش نور الهی در هدایت تأکید می‌ورزد. *استناره*، مانند طلوع خورشید است که تاریکی‌های نفسانی را می‌زداید و مسیر حق را نمایان می‌سازد.

درنگ: استناره، روشن شدن مسیر سلوک با نور حق است که سالک را از تاریکی هوس به سوی مقصد الهی هدایت می‌کند.

استجماع قوى الاستقامة

*استجماع قوى الاستقامة*، گردآوری قوای استقامت است که سالک را به اقتدار الهی مجهز می‌کند. درس‌گفتار، این حالت را به قوت رحمانی حضرت علی (ع) در گشودن در خیبر تشبیه می‌کند، که با قدرت الهی، موانع را از سر راه برداشت. سالک در این حالت، مانند کوهی است که با استحکام، در برابر تندبادهای نفسانی ایستادگی می‌کند.

این اقتدار، با قوت رحمانی در روایات همخوانی دارد. حدیث «إِنَّ عَلِيًّا كَانَ يَقْطَعُ الْبَابَ بِقُوَّةٍ رَحْمَانِيَّةٍ» (علی در خیبر را با قوت رحمانی گشود) بر این قوت تأکید می‌ورزد. *استجماع*، مانند سپری است که سالک را در برابر وسوسه‌ها و ضعف‌ها محافظت می‌کند و او را به انجام اعمال صالح با ثبات توانمند می‌سازد.

درنگ: استجماع، گردآوری قوای استقامت است که سالک را با قوت رحمانی به ثبات و اقتدار در سلوک مجهز می‌کند.

بخش سوم: نقد تفسیر شارح

نقد تفسیر شارح: استغراق در برابر تواتر انوار

درس‌گفتار، تفسیر شارح را نقد می‌کند که *استغراق فی لوایح المشاهده* را با *تواتر انوار جمال المشهود* (ریزش پیاپی نور بر سالک) اشتباه گرفته است. شارح، *استغراق* را به ریزش نور از بالا تفسیر کرده، در حالی که *استغراق*، حرکت سالک به سوی نور و غرق شدن در آن است. درس‌گفتار، این تفاوت را به غرق شدن در آب در برابر ریختن رختخواب بر سر تشبیه می‌کند: غرق شدن، فرو رفتن است، نه ریزش از بالا.

این نقد، بر دقت در اصطلاحات عرفانی تأکید دارد. آیه فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ (اعراف: ۱۳۱؛ : «و چون نیکی به آنها رسید، گفتند: این برای ماست») بر اهمیت فهم صحیح تجلیات الهی اشاره می‌کند. *استغراق*، مانند شناگری است که در دریای نور فرو می‌رود، نه کسی که نور بر او می‌بارد.

درنگ: استغراق، غرق شدن سالک در نور حق است، نه ریزش نور (*تواتر انوار*)، و شارح در تفسیر آن دچار خطا شده است.

تفاوت عارف و عالم چسبیده به عرفان

درس‌گفتار، تفاوت میان متن اصلی (*منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری) و تفسیر شارح را در این می‌داند که خواجه، عارفی چکیده در عالم عرفان است، اما شارح، عالمی است که به عرفان چسبیده و فاقد تجربه عرفانی است. این تفاوت، در فهم *استغراق* و سایر اصطلاحات عرفانی آشکار می‌شود. شارح، مانند دانشمندی است که از دور به دریا می‌نگرد، اما خواجه، مانند غواصی است که در اعماق آن شنا می‌کند.

این تمایز، با مفهوم عالم ربانی در قرآن کریم همخوانی دارد. آیه كُونُوا رَبَّانِيِّينَ (آل‌عمران: ۷۹؛ : «ربانی باشید») بر اهمیت تجربه معنوی در کنار علم تأکید می‌ورزد. درس‌گفتار، این نقد را گویی آینه‌ای می‌داند که محدودیت‌های معرفتی شارح را به تصویر می‌کشد.

درنگ: خواجه عبدالله، عارفی چکیده است، اما شارح، عالمی چسبیده به عرفان، که فهم او از استغراق ناقص است.

بخش چهارم: تمثیلات عینی و نقش نور حق

مثال‌های عینی برای تبیین استغراق و استناره

درس‌گفتار، با تمثیلات عینی، *استغراق* و *استناره* را ملموس می‌سازد. زغالی که گر گرفته و سرخ می‌شود، اناری که آبلمبو شده و با سوزن فواره می‌زند، و مثانه کودکی که پر شده و با ترس تخلیه می‌شود، همگی نشان‌دهنده آمادگی سالک برای شعله‌ور شدن در نور حق‌اند. این تمثیلات، مانند نقاشی‌هایی هستند که حالات عرفانی را با رنگ‌های زندگی روزمره به تصویر می‌کشند.

این مثال‌ها، با مفهوم بلوغ معنوی در عرفان همخوانی دارند. آیه وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ (نور: ۵۹؛ : «و هنگامی که کودکان شما به بلوغ رسیدند») بر اهمیت آمادگی و بلوغ تأکید می‌ورزد. *استغراق*، مانند اناری است که به اوج رسیده و آماده فوران نور الهی است.

درنگ: تمثیلات زغال، انار، و مثانه، آمادگی سالک برای استغراق و استناره در نور حق را به‌گونه‌ای ملموس تبیین می‌کنند.

نقش نور حق در مرتبه دوم عزم

درس‌گفتار، نور حق را جلا‌دهنده قلب سالک در مرتبه دوم *عزم* می‌داند. این نور، مانند صیقلی است که زنگارهای نفسانی را از آینه قلب می‌زداید و سالک را به قوت و اراده الهی مجهز می‌کند. درس‌گفتار، این قوت را به قدرت حضرت علی (ع) در خیبر تشبیه می‌کند که با قوت رحمانی، موانع را برداشت.

این نور، با هدایت الهی در قرآن کریم همخوانی دارد. آیه يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ (مائده: ۱۶؛ : «خدا با آن، هر که را که از خشنودی او پیروی کند، هدایت می‌کند») بر نقش نور الهی در هدایت تأکید می‌ورزد. نور حق، مانند مشعلی است که مسیر سلوک را روشن کرده و سالک را از نیمه‌کاری و ضعف رها می‌سازد.

درنگ: نور حق، قلب سالک را جلا داده و او را با قوت رحمانی به اقتدار و ثبات در سلوک مجهز می‌کند.

بخش پنجم: جمع‌بندی و بازتعریف مرتبه دوم عزم

جمع‌بندی مفهوم مرتبه دوم عزم

مرتبه دوم *عزم*، با ویژگی‌های *استغراق فی لوایح المشاهده*، *استنارة ضیاء الطریق*، و *استجماع قوى الاستقامة*، سالک را در نور حق غرق کرده و به اقتدار و ثبات می‌رساند. *استغراق*، مانند فرو رفتن در اقیانوس نور الهی، نفس را ربوبی می‌کند؛ *استناره*، مانند طلوع خورشید، مسیر را روشن می‌سازد؛ و *استجماع*، مانند سپری، سالک را در برابر وسوسه‌ها استوار نگه می‌دارد.

درس‌گفتار، با تمثیلات زغال، انار، و مثانه، این مفاهیم را ملموس کرده و با نقد تفسیر شارح، بر تفاوت *استغراق* با *تواتر انوار* تأکید دارد. مرتبه دوم *عزم*، مانند درختی است که پس از مرگ نفس در مرتبه اول، با نور حق شکوفا شده و میوه‌های قرب و اقتدار به بار می‌آورد.

درنگ: مرتبه دوم عزم، با استغراق، استناره، و استجماع، سالک را از تزلزل نفسانی به سوی اقتدار الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

درس‌گفتار شماره ۳۹۲ *منازل السائرین*، با تبیین مرتبه دوم *عزم*، جایگاه این منزل را به‌عنوان شالوده‌ای استوار در سلوک عرفانی روشن می‌سازد. *استغراق فی لوایح المشاهده*، سالک را در اقیانوس نور حق غرق می‌کند؛ *استنارة ضیاء الطریق*، مسیر او را با مشعل هدایت روشن می‌سازد؛ و *استجماع قوى الاستقامة*، او را با قوت رحمانی به ثبات و اقتدار می‌رساند. نقد تفسیر شارح، که *استغراق* را با *تواتر انوار* اشتباه گرفته، بر ضرورت تجربه عرفانی در فهم اصطلاحات تأکید دارد. تمثیلات عینی، مانند گر گرفتن زغال و آبلمبو شدن انار، مفاهیم عرفانی را ملموس کرده و نور حق را به‌عنوان جلا‌دهنده قلب و هدایت‌کننده سالک معرفی می‌کنند. این اثر، مانند باغی است که هر شاخه‌اش با دقت پرورانده شده و خواننده را به تأمل در اعماق سلوک عرفانی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده