در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 393

متن درس





منازل السائرین: مرتبه عزم در سلوک عرفانی (جلسه 393)

منازل السائرین: مرتبه عزم در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۹۳)

دیباچه

در سلوک عرفانی، عزم چونان ستونی استوار، سالک را از پراکندگی نفسانی به سوی وحدت و استقامت رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از جلسه ۳۹۳ منازل السائرین، به تبیین مرتبه دوم عزم پرداخته و با بیانی ژرف، مراحل استغراق، استناره، و استجماع را در مسیر شهود حق ترسیم می‌کند. این نوشتار، با نگاهی دقیق به مراتب عزم، نقد تفاسیر پیشین، و تبیین مفاهیمی چون حضرة المشهود و سبحات وجه معشوق، چارچوبی علمی و عرفانی ارائه می‌دهد که سالک را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

بخش نخست: مبانی عزم در سلوک عرفانی

تعریف عزم و جایگاه آن در سیر الی الله

عزم، چونان نیرویی باطنی، اراده سالک را در مسیر حق استوار ساخته و او را از تشتت و پراکندگی نفسانی رهایی می‌بخشد. این نیروی معنوی، کار را به سرانجام رسانده و مانع از ناتمامی عمل می‌گردد. در بیان درس‌گفتار، عزم چونان کلیدی است که درهای وصول به حقیقت را می‌گشاید: «عزم که افتاد، کار را تمام می‌کند، کار نیمه‌کاره ندارد.» این تعبیر، عزم را نه‌تنها انگیزه‌ای برای آغاز، بلکه ضامن اتمام و کمال عمل معرفی می‌کند.

عزم در سلوک عرفانی، مراتب سه‌گانه‌ای دارد که هر یک، مرحله‌ای از تکامل سالک را نمایان می‌سازد:

  • اماتة النفس: مرگ نفس و غلبه بر هوی و هوس، که سالک را از بند نفسانیات آزاد می‌کند.
  • استغراق و استجماع: غرق شدن در جلال حق و تمرکز قوا برای استقامت در مسیر الهی.
  • تخلص و صفا: رهایی کامل از حجاب‌ها و دستیابی به صفا و نورانیت محض.

مرتبه دوم عزم، که محور این درس‌گفتار است، با استغراق در مشاهدات الهی و روشن شدن نور راه، سالک را به حضرة المشهود متصل می‌سازد. این مرتبه، چونان پلی است که سالک را از مرگ نفس به سوی کمال و صفا رهنمون می‌شود.

درنگ: عزم، نیرویی است که سالک را از پراکندگی به سوی وحدت و اتمام عمل هدایت می‌کند. مرتبه دوم عزم، با استغراق و استجماع، پلی است به سوی شهود صفات الهی.

بخش دوم: مرتبه دوم عزم: استغراق، استناره، و استجماع

استغراق در لوایح مشاهدات الهی

مرتبه دوم عزم، با ٱسْتِغْرَاقٌ فِي لَوَايِحِ ٱلْمُشَاهَدَةِ (غرق شدن در جلوه‌های مشاهده، ) آغاز می‌شود. استغراق، چونان غوطه‌وری در اقیانوس بی‌کران جلال حق، سالک را از خود تهی ساخته و او را در نور صفات الهی مستغرق می‌سازد. این فرآیند، نفس را صیقل داده و وجود سالک را چون آینه‌ای شفاف برای انعکاس نور حق آماده می‌کند.

در این مرتبه، سالک به حضرة المشهود متصل می‌شود، که به معنای وصول به مرتبه تعینی صفات پروردگار است، نه ذات متعال. این تمایز، از خلط مفاهیم عرفانی جلوگیری کرده و مسیر سلوک را روشن می‌سازد. درس‌گفتار، با نقد تفسیر شارح که حضرة المشهود را وصول به ذات الهی دانسته، بر این نکته تأکید دارد که سالک در این مرحله، به شهود صفات الهی نائل می‌شود.

استناره ضیاء الطریق

مرتبه دوم عزم، با ٱسْتِنَارَةُ ضِيَاءِ ٱلطَّرِيقِ (روشن شدن نور راه، ) ادامه می‌یابد. این نور، چونان مشعلی است که تاریکی‌های نفسانی را زایل کرده و مسیر حق را برای سالک روشن می‌سازد. استناره، سالک را از ظلال و گمراهی ایمن ساخته و او را به سوی وصول به حقیقت هدایت می‌کند. در این مرحله، سالک با رفع حجاب‌های نفسانی، چهره‌ای نو یافته و وجودش با نور الهی جلا می‌یابد.

استجماع و استقامت: تمرکز قوا در مسیر حق

استجماع، که در درس‌گفتار با ٱلْإِسْتِجْمَاعُ هُوَ ٱلْإِسْتِقَامَةُ (جمع‌آوری قوا برای استقامت) توصیف شده، مرحله‌ای است که سالک تمامی همت‌ها و قوای خود را در مسیر حق متمرکز می‌سازد. این فرآیند، چونان جمع‌آوری پرتوهای پراکنده نور در یک نقطه، تمامی نیروهای ظاهری و باطنی سالک را هماهنگ کرده و او را به سوی هدف واحد رهنمون می‌شود.

درس‌گفتار، استجماع را با تمثیل‌هایی از زندگی روزمره، مانند رانندگی در سرعت بالا یا پرش ورزشکار از مانع، تبیین می‌کند. همان‌گونه که راننده در سرعت‌های بالا باید دو دستی فرمان را نگاه دارد تا از انحراف در امان ماند، سالک نیز باید قوای خود را متمرکز کرده و از پراکندگی نفسانی بپرهیزد.

درنگ: استجماع، تمرکز تمامی قوای ظاهری و باطنی در مسیر حق است که سالک را از تشتت نفسانی رها ساخته و به استقامت رهنمون می‌سازد.

انخراط: تمرکز کامل در مسیر توجه به حق

انخراط، که در درس‌گفتار با وَٱنْخِرَاطُهُ بِكُلِّيَّتِهِ فِي مَسْلَكِ ٱلتَّوَجُّهِ نَحْوَهُ (تمرکز کامل در مسیر توجه به حق) توصیف شده، مرحله‌ای است که سالک تمامی حواس و قوای خود را در هدف واحد متمرکز می‌سازد. این فرآیند، چونان نخ کردن سوزن با دقت و تمرکز، نیازمند یکپارچگی کامل است. سالک در این مرحله، از پرسه زدن در وادی هوس رها شده و تنها هدف را می‌بیند.

درس‌گفتار، با تمثیل رانندگی، این مفهوم را روشن‌تر می‌سازد: همان‌گونه که راننده در سرعت‌های پایین می‌تواند با یک دست رانندگی کند، اما در سرعت بالا نیازمند دو دست و تمرکز کامل است، سالک نیز در مرتبه دوم عزم، باید تمامی قوای خود را برای رسیدن به حق متمرکز سازد. انخراط، سالک را از پراکندگی و تشتت به سوی وحدت و یقین رهنمون می‌سازد.

یقین من الوصول

درس‌گفتار، استقامت را با عَلَىٰ يَقِينٍ مِنَ ٱلْوُصُولِ (یقین به وصول، ) همراه می‌داند. یقین، چونان ستاره‌ای درخشان، مسیر سالک را روشن ساخته و او را از تردید و پراکندگی مصون می‌دارد. در این مرحله، سالک تمامی قوای خود را برای شهود سبحات وجه معشوق به کار گرفته و با اطمینان کامل به سوی حقیقت گام برمی‌دارد.

این یقین، سالک را از هدر رفتن سرمایه وجودی بازمی‌دارد، چنان‌که درس‌گفتار با تمثیل چک کشیدن تشریح می‌کند: همان‌گونه که انسان باید پیش از کشیدن چک، از موجودی حساب خود آگاه باشد، سالک نیز باید تمامی قوای خود را استجماع کرده و با یقین، در مسیر حق گام بردارد.

درنگ: یقین به وصول، بستری است که سالک را از پراکندگی قوا مصون داشته و تمامی نیروها را برای شهود حق متمرکز می‌سازد.

بخش سوم: سبحات وجه معشوق و رفع حجاب‌ها

مفهوم سبحات وجه معشوق

درس‌گفتار، سبحات را شاخه‌های نور الهی تعریف می‌کند: «شكسته‌هاى نور را مى‌گيم سبحات، سبحه سبحه يعنى شاخه شاخه نور حق.» این سبحات، جلوه‌های وجه معشوق هستند که به دلیل محدودیت ادراک انسانی، به‌صورت انشعابات نور مشاهده می‌شوند. همان‌گونه که خورشید در نگاه انسان، نه به‌صورت جرم آسمانی، بلکه به‌صورت پرتوهای شکسته دیده می‌شود، سبحات نیز جلوه‌های نور الهی‌اند که سالک در مرتبه شهود مشاهده می‌کند.

این مفهوم، محدودیت ادراک انسانی را در برابر عظمت الهی نشان می‌دهد. سالک، در این مرحله، به جای ذات متعال، جلوه‌های صفات الهی را مشاهده می‌کند و این مشاهده، او را به سوی رفع حجاب‌ها و جلا یافتن وجود رهنمون می‌سازد.

رفع حجاب‌ها و اشراق نور الهی

درس‌گفتار، با اشاره به ٱرْتِفَاعِ ٱلْحُجُبِ وَإِشْرَاقِ سَبَحَاتِ وَجْهِ ٱلْمَعْشُوقِ (رفع حجاب‌ها و تابش جلوه‌های چهره معشوق، )، بیان می‌کند که سالک با اتصال به حضرة المشهود، از گمراهی ایمن شده و وصول به حقیقت در او محقق می‌گردد. رفع حجاب‌ها، چونان پرده‌برداری از آینه وجود سالک، او را برای انعکاس نور الهی آماده می‌سازد.

این فرآیند، وجود سالک را جلا داده و او را به سوی صفا و نورانیت هدایت می‌کند. درس‌گفتار، با تأکید بر این نکته، سالک را به مثابه چراغی می‌داند که نور آن، با رفع حجاب‌ها، هر لحظه درخشان‌تر می‌شود.

درنگ: سبحات وجه معشوق، جلوه‌های نور الهی‌اند که سالک را به سوی رفع حجاب‌ها و شهود حقیقت هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: نقد تشتت نفسانی و اهمیت اتمام عمل

نقد تشتت و پراکندگی نفسانی

درس‌گفتار، تشتت نفسانی را مانعی بزرگ در مسیر عزم می‌داند: «انسان‌ها با تشتت و تعدد نفس می‌کشند.» این پراکندگی، چونان پرسه زدن گنجشکی از شاخه‌ای به شاخه دیگر، سالک را از هدف بازمی‌دارد. درس‌گفتار، با تمثیل‌هایی از زندگی روزمره، مانند پرسه زدن در خیابان یا پریدن گنجشک، این پراکندگی را به تصویر می‌کشد و سالک را به تمرکز و انخراط دعوت می‌کند.

تشتت، نتیجه هوس و نبود عزم است. سالک، برای رهایی از این پراکندگی، باید تمامی قوای خود را در مسیر حق متمرکز ساخته و از پرسه زدن در وادی نفسانیات بپرهیزد.

اهمیت اتمام عمل و پرهیز از کارهای نیمه‌کاره

یکی از نکات محوری درس‌گفتار، تأکید بر اتمام عمل است: «یکی از مشکلات آدم‌ها کارهای نیمه‌کاره است.» عزم، سالک را به اتمام کارها متعهد می‌سازد و او را از ناتمامی و پراکندگی رها می‌کند. درس‌گفتار، با نقد کسانی که از شغلی به شغل دیگر پریده یا کارها را نیمه‌کاره رها می‌کنند، بر ضرورت استقامت در یک مسیر تأکید دارد.

این اتمام عمل، چونان تکمیل بنایی است که با دقت و استواری ساخته شده و سالک را به سوی کمال هدایت می‌کند. درس‌گفتار، با این تعبیر، عزم را ضامن موفقیت و رهایی از ناکامی معرفی می‌کند.

درنگ: تشتت نفسانی، مانع عزم و اتمام عمل است. سالک با تمرکز و استقامت، از کارهای نیمه‌کاره رها شده و به سوی کمال گام برمی‌دارد.

بخش پنجم: ارزش زمان و نقد هدررفت آن

زمان، سرمایه‌ای برای رشد معنوی

درس‌گفتار، با نقد هدر دادن زمان، به‌ویژه در تعطیلات طولانی، بر ارزش آن تأکید می‌کند: «چهار ماه یک قرن است.» این تعبیر، زمان را چونان گوهری گران‌بها معرفی می‌کند که باید در مسیر رشد معنوی و اتمام کارهای خیر به کار گرفته شود. درس‌گفتار، با تمثیل‌هایی از زندگی روزمره، مانند انتظار برای بازگشت فرزند یا اضطراب در لحظات حساس، نشان می‌دهد که هر لحظه می‌تواند به اندازه یک قرن ارزشمند باشد.

این نقد، سالک را به بهره‌برداری از زمان برای رسیدن به حق دعوت می‌کند. درس‌گفتار، با تأکید بر این نکته، هدر دادن زمان را مانعی در مسیر سلوک دانسته و بر ضرورت استفاده بهینه از آن تأکید دارد.

تمثیل‌های زندگی روزمره برای فهم ارزش زمان

درس‌گفتار، با تمثیل‌هایی از اضطراب در انتظار، نیاز فوری به امکانات، یا لحظات حساس امتحان، ارزش زمان را به تصویر می‌کشد. این تمثیل‌ها، نشان می‌دهند که هر لحظه در زندگی می‌تواند چونان قرنی ارزشمند باشد، به‌ویژه در مسیر سلوک که هر لحظه، فرصتی برای نزدیکی به حق است.

درنگ: زمان، گوهری گران‌بهاست که سالک باید آن را در مسیر رشد معنوی و اتمام کارهای خیر به کار گیرد.

جمع‌بندی

درس‌گفتار منازل السائرین (جلسه ۳۹۳)، مرتبه دوم عزم را چونان مرحله‌ای کلیدی در سلوک عرفانی معرفی می‌کند که با استغراق در مشاهدات الهی، روشن شدن نور راه، و استجماع قوا برای استقامت، سالک را به حضرة المشهود متصل می‌سازد. این مرتبه، با رفع حجاب‌ها و تابش سبحات وجه معشوق، سالک را از گمراهی ایمن کرده و به سوی حقیقت هدایت می‌کند. نقد تشتت نفسانی، تأکید بر اتمام عمل، و ارزش‌گذاری زمان، از دیگر محورهای این درس‌گفتار است که سالک را به تمرکز، استقامت، و بهره‌برداری از فرصت‌ها دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده