در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 395

متن درس

منازل السائرین: مدخلی بر مراتب عزم در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۹۵)

دیباچه

سلوک عرفانی، چونان سفری است که سالک را از ظلمت‌های نفسانی به انوار الهی رهنمون می‌سازد. در این مسیر، عزم، به‌منزله‌ی مشعلی فروزان، راهنمای سالک در عبور از منازل دشوار است. درس‌گفتار حاضر، که از بیانات حکیمانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در باب «العزم» از کتاب شریف «منازل السائرین» استخراج شده، به تأمل در مراتب عزم و جایگاه آن در سلوک عرفانی می‌پردازد.

بخش نخست: مراتب عزم در سلوک عرفانی

مفهوم عزم و قصد: حسنات ابرار و مقربون

عزم و قصد، چونان دو بال پرواز سالک در آسمان سلوک، از جمله حسنات ابرار و اهل حجاب شمرده می‌شوند. ابرار، به سبب حجاب معرفتی، مقصد الهی را دور می‌پندارند، حال آنکه مقربون، با شهود حضور حق، آن را نزدیک می‌یابند. این تمایز، ریشه در تفاوت مراتب معرفتی دارد: ابرار در بند خودبینی‌اند، اما مقربون، با رهایی از نفس، عزم را به اراده الهی مستند می‌کنند.

درنگ: عزم و قصد، در مرتبه ابرار، به دلیل دوری از مقصد، حجابی است، اما در مرتبه مقربون، به سبب شهود قرب الهی، به عزم حقی بدل می‌شود.

این تفاوت، چونان تفاوت میان سفری است که مسافر در تاریکی راه می‌پیماید و سفری که در پرتو نور الهی به مقصد می‌رسد. مقربون، با درک آیه شریفه وَاللَّهُ مَعَكُمْ (سوره محمد، آیه ۳۵؛ : «و خدا با شماست»)، عزم را نه از خود، بلکه از حق می‌دانند.

عزم اول: رهایی از هوس

نخستین مرتبه عزم، رهایی از هوس‌های نفسانی است. این مرحله، چونان پاک‌سازی زمین دل از علف‌های هرز، زمینه‌ساز سلوک است. حتی غیرمؤمنان نیز می‌توانند با اراده‌ای استوار، از بند هوس رها شوند. این عزم، عمومی است و به مثابه پایه‌ای برای بنای رفیع سلوک عرفانی عمل می‌کند.

رهایی از هوس، چونان گسستن زنجیرهای اسارت نفس است که سالک را برای گام‌های بعدی آماده می‌سازد. این مرحله، اگرچه ابتدایی است، اما ضرورتی انکارناپذیر دارد، زیرا بدون پاکی نیت، حرکت به سوی حق ممکن نیست.

عزم دوم: استجماع و استحکام

عزم دوم، به استجماع و استحکام نیت اشاره دارد. این مرتبه، چونان آماده‌سازی سپاهی برای نبرد، نیازمند جمع‌آوری قوای درونی و محکم کردن اراده است. پهلوان، دانشمند، یا حتی کافر می‌تواند با تمرکز و اقتدار، به این عزم دست یابد. استجماع، به معنای بسیج تمامی نیروها برای عمل است و در حوزه‌های غیرعرفانی، مانند تلاش‌های علمی یا ورزشی، نیز کاربرد دارد.

این عزم، چونان بنایی است که بر شالوده‌ای محکم استوار شده و در برابر تندبادهای نفسانی مقاومت می‌کند. با این حال، این مرتبه همچنان در چارچوب عزم عام قرار دارد و از عزم حقی فاصله دارد.

عزم سوم: عزم حقی

عزم سوم، که عزم حقی نامیده می‌شود، مختص سالک مؤمن است. در این مرتبه، سالک عزم خود را نه از نفس، بلکه از حق می‌داند. این عزم، چونان جویباری است که از چشمه زلال الهی سرچشمه می‌گیرد و سالک را به اقیانوس قرب رهنمون می‌سازد. عزم حقی، با استناد به آیه شریفه إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (سوره انعام، آیه ۱۶۲؛ : «بگو: در حقیقت، نماز من و [سایر] عبادات من و زندگی و مرگم برای خدا، پروردگار جهانیان است»)، همه افعال را به خدا نسبت می‌دهد.

درنگ: عزم حقی، مرتبه‌ای است که سالک خود را ظرف ظهور اراده الهی می‌بیند و همه افعال را به حق مستند می‌کند.

در این مرحله، سالک از خودبینی رها شده و به مقام «العبد یدبر و الرب یقدر» می‌رسد. این عزم، نه تنها از هوس و ضعف مصون است، بلکه با اقتدار الهی، سالک را به سوی کمال سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

مراتب عزم، از رهایی از هوس تا استجماع و عزم حقی، چونان نردبانی است که سالک را از نفسانیت به سوی الوهیت بالا می‌برد. عزم عام، در دسترس همگان است، اما عزم حقی، مختص مؤمنانی است که با شهود توحیدی، اراده خود را به حق مستند می‌کنند. این مراتب، نه تنها ساختار سلوک عرفانی را روشن می‌سازند، بلکه راهنمایی برای سالکان در مسیر قرب الهی‌اند.

بخش دوم: نقد عزم نفسانی و شهود عزم حقی

بیماری عزم نفسانی

سالک در مرتبه عزم حقی، به بیماری عزم‌های پیشین پی می‌برد. عزم اول و دوم، به دلیل نسبت دادن اراده به نفس، حجابی بر معرفت الهی‌اند. این خودبینی، چونان آینه‌ای شکسته است که حق را تحریف می‌کند. سالک در این مرحله، با درک این بیماری، از نفس و عزم نفسانی رها می‌شود.

این آگاهی، چونان کلیدی است که قفل‌های اسارت نفس را می‌گشاید. سالک با شهود آیه شریفه مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى (سوره انفال، آیه ۱۷؛ : «و تو [ای پیامبر] تیر نینداختی آن‌گاه که تیر انداختی، بلکه خدا تیر انداخت»)، می‌فهمد که فاعل حقیقی، خداست و نفس او تنها ظرف ظهور فعل الهی است.

نقد خودبینی ابرار

ابرار، به دلیل خودبینی، عزم را از خود می‌پندارند. این دیدگاه، چونان مرضی است که سالک را در حجاب نگه می‌دارد. مقربون، در مقابل، عزم را از خدا می‌بینند و با استناد به آیه شریفه وَاللَّهُ مَعَكُمْ، از این بیماری رها می‌شوند. این تمایز، ریشه در تفاوت معرفتی دارد: ابرار در بند معلول‌اند، اما مقربون به علت‌العلل متصل‌اند.

درنگ: خودبینی ابرار، عزم را به نفس نسبت می‌دهد و حجابی بر معرفت الهی است، اما مقربون با شهود حضور حق، از این حجاب رها می‌شوند.

ترک عزم نفسانی و دعوای قرب

مقربون، به جای تکیه بر عزم نفسانی، به ترک آن و تخلص از تکالیف نفسانی می‌پردازند. این ترک، چونان رهایی پرنده‌ای از قفس نفس است که او را به سوی آسمان قرب پرواز می‌دهد. سالک در این مرحله، با دعوای قرب و رؤیت علت ترک عزم، از تکالیف نفسانی خلاص می‌شود.

این فرآیند، چونان سفری است که سالک در آن، بارهای سنگین نفسانی را زمین می‌گذارد و سبکبال به سوی حق حرکت می‌کند. ترک عزم نفسانی، نه به معنای بی‌عملی، بلکه به معنای استناد کامل افعال به خداست.

نقد زینت دادن نفس

زاهد، نفس خود را چونان عروسی زینت می‌دهد، اما سالک حقیقی از این زینت دست می‌کشد. این زینت، چونان آرایشی است که نقص‌های نفس را می‌پوشاند، اما حقیقت را آشکار نمی‌کند. سالک با ترک این تعلقات، به عزم حقی می‌رسد و نفس را در محضر حق فنا می‌کند.

این رهایی، چونان گذر از آیینه‌های خودبینی به سوی دریای بی‌کران الهی است. سالک در این مرحله، نه به اعمال خود دل می‌بندد و نه به نفس خویش، بلکه همه را برای خدا می‌خواهد.

جمع‌بندی بخش دوم

نقد عزم نفسانی، چونان چراغی است که تاریکی‌های خودبینی را روشن می‌کند. سالک با شناخت بیماری عزم نفسانی و ترک آن، به شهود عزم حقی می‌رسد. این شهود، با استناد به آیات قرآن کریم و رهایی از تعلقات نفسانی، سالک را به مقام قرب و سکنیت الهی هدایت می‌کند.

بخش سوم: حدیث «کل میسر لما خلق له» و اقتضائات خلقت

مفهوم حدیث و تناسب خلقت

حدیث شریف «کل میسر لما خلق له»، چونان گوهری است که حقیقت تناسب میان خلقت و اقتضائات هر فرد را آشکار می‌سازد. این حدیث، به این معناست که هر فرد برای هدفی خلق شده و موفقیت او در هماهنگی با اقتضائات خویش است. انسان، چونان درختی است که در خاک مناسب خود می‌روید و میوه می‌دهد.

درنگ: حدیث «کل میسر لما خلق له» بر ضرورت هماهنگی میان استعدادها و مسیر زندگی تأکید دارد و هر فرد را به سوی کمال خویش هدایت می‌کند.

این حدیث، نه تنها در سلوک عرفانی، بلکه در همه ابعاد زندگی کاربرد دارد. انسان باید استعدادهای خویش را بشناسد و در مسیر اقتضائات خلقت خویش گام بردارد.

نقد اجبار در انتخاب مسیر

اجبار فرزندان به انتخاب مسیری برخلاف اقتضائاتشان، چونان کاشتن درختی در خاک نامناسب است که به ثمر نمی‌نشیند. این اجبار، نه تنها به ناکامی منجر می‌شود، بلکه روح و روان فرد را آزرده می‌کند. والدین باید فرزندان را آزاد بگذارند تا بر اساس استعدادهایشان عمل کنند.

این آزادی، چونان بادی است که قایق زندگی را به سوی ساحل مقصود می‌راند. اجبار، نه تنها با حدیث «کل میسر لما خلق له» ناسازگار است، بلکه با حکمت الهی نیز در تضاد است.

استعداد، مربی، و زحمت

موفقیت، چونان بنایی است که بر سه ستون استوار است: استعداد، مربی، و زحمت. استعداد، چونان خاک حاصلخیز است؛ مربی، چونان باغبانی دانا؛ و زحمت، چونان آبیاری مداوم. بدون این سه، نه در سلوک عرفانی و نه در دیگر حوزه‌ها، کمال ممکن نیست.

این سه عامل، چونان سه رشته‌ای هستند که طناب استوار موفقیت را می‌بافند. سالک باید استعداد خویش را بشناسد، مربی‌ای حکیم بیابد، و با زحمت شبانه‌روزی، به سوی کمال حرکت کند.

نقد فرهنگ ضدزحمت

فرهنگ ضدزحمت، که زحمت‌کشی را با تحقیر «خرخوانی» نکوهش می‌کند، چونان سمی است که ریشه‌های موفقیت را می‌خشکاند. زحمت، ارزشی دینی و عرفانی است که بدون آن، نه علم به دست می‌آید و نه کمال.

این فرهنگ، چونان بادی است که مشعل تلاش را خاموش می‌کند. سالک باید با زحمت و اجتهاد، به سوی مقصد حرکت کند و از این فرهنگ فاصله گیرد.

جمع‌بندی بخش سوم

حدیث «کل میسر لما خلق له»، چونان نقشه‌ای است که مسیر کمال هر فرد را نشان می‌دهد. هماهنگی با اقتضائات خلقت، همراه با استعداد، مربی، و زحمت، سالک را به سوی مقصد هدایت می‌کند. نقد فرهنگ ضدزحمت و اجبار، بر ضرورت آزادی و تلاش در سلوک تأکید دارد.

بخش چهارم: نقد نظام‌های آموزشی و اجتماعی

نقد نظام آموزشی حوزه‌ها

نظام آموزشی برخی حوزه‌های علمیه، به دلیل تکرار و فقدان نوآوری، از تحقق حدیث «کل میسر لما خلق له» دور شده است. این نظام، چونان آسیاب کهنه‌ای است که دانه‌های تکراری را آرد می‌کند، اما محصولی نو به بار نمی‌آورد. آموزش باید با اقتضائات زمان و استعدادها هماهنگ باشد.

این نقد، چونان زنگ بیداری است که حوزه‌ها را به اصلاح و نوآوری فرا می‌خواند. آموزش دینی باید راهگشای کمال باشد، نه مانعی بر سر راه آن.

نقد سوءاستفاده از منابع

سوءاستفاده از حقوق سادات و ایتام، چونان غارت گنجینه‌ای است که برای عموم خلق شده است. این عمل، نه تنها به انحطاط اجتماعی منجر می‌شود، بلکه عزم سالک را از مسیر حق منحرف می‌کند. امانتداری، از فضایل عرفانی است که عزم را تقویت می‌کند.

این امانتداری، چونان نگهبانی از چراغی است که تاریکی‌های ظلم را روشن می‌کند. سالک باید با عدالت و امانت، به سوی کمال حرکت کند.

نقد فرهنگ نامحرمی زنان

فرهنگ نامحرمی زنان، حتی در نام بردن، چونان حصاری است که انسان را از حقیقت خلقت دور می‌کند. این محدودیت، با حدیث «کل میسر لما خلق له» ناسازگار است و مانع تحقق اقتضائات خلقت می‌شود. احترام به جایگاه انسان، اعم از زن و مرد، از اصول سلوک عرفانی است.

این نقد، چونان کلیدی است که درهای بسته تعصب را می‌گشاید. سالک باید با دیدی توحیدی، به همه خلق احترام گذارد و از تعصبات بی‌اساس دوری کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد نظام‌های آموزشی و اجتماعی، چونان آیینه‌ای است که کاستی‌های جامعه را نشان می‌دهد. اصلاح نظام آموزشی، امانتداری در منابع، و احترام به اقتضائات خلقت، از الزامات سلوک عرفانی و پیشرفت اجتماعی‌اند. این نقدها، راه را برای تحقق عزم حقی و کمال هموار می‌کنند.

نتیجه‌گیری نهایی

باب العزم در «منازل السائرین»، چونان دروازه‌ای است که سالک را به سوی مراتب کمال رهنمون می‌سازد. این درس‌گفتار، با تبیین مراتب عزم (رهایی از هوس، استجماع، و عزم حقی)، به تمایز میان عزم عام و خاص پرداخت و نشان داد که عزم حقی، مختص مؤمنانی است که با شهود توحیدی، اراده خود را به حق مستند می‌کنند. آیات قرآن کریم، چونان مشعل‌هایی فروزان، راه سالک را روشن ساختند و حدیث «کل میسر لما خلق له»، نقشه‌ای برای هماهنگی با اقتضائات خلقت ارائه داد. نقد خودبینی، نظام‌های آموزشی، و فرهنگ‌های ضدارزشی، بر ضرورت اصلاح در سلوک و جامعه تأکید کرد.

با نظارت صادق خادمی
منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده