در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 398

متن درس





منازل السائرین: تبیین مرتبه اراده

منازل السائرین: تبیین مرتبه اراده

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۹۸)

دیباچه

در ساحت عرفان عملی، *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری چونان چراغی فروزان، راه سالکان را به سوی حق روشن می‌سازد. این اثر، که دربردارنده مراتب سلوک معنوی است، در مرتبه *اراده*، سالک را به سوی اجابت داعی حق و التزام به غایت الهی فرا می‌خواند. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از جلسه سیصد و نود و هشتم آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مرتبه اول *اراده* می‌پردازد که شامل سه ویژگی بنیادین است: *ذهاب عن العادات بصحبة العلم*، *تعلق بانفاس السالکین*، و *خلع کل شاغل من الاخوان و متشتت من الاوطان*. این مرتبه، سالک را از قید هوس‌های نفسانی رها ساخته و با همراهی علم شریعت، صدق قصد، و اتصال به اولیای الهی، او را به وطن حق رهنمون می‌شود.

بخش نخست: مفهوم اراده در عرفان و تمایز آن از اراده عرفی

تبیین مفهوم اراده عرفانی

در عرفان اسلامی، *اراده* به معنای اجابت دعوت حق و التزام به غایت الهی است که سالک را از هوس‌های نفسانی به سوی قرب الهی هدایت می‌کند. برخلاف اراده عرفی که در محدوده امیال نفسانی، چون خوابیدن، خوردن یا دعوا کردن، محصور است، اراده عرفانی، چونان جویی زلال، تنها در راستای حقیقت الهی جریان می‌یابد. این اراده، نه از هوس، بلکه از اخلاص و صدق قصد سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: اراده عرفانی، اجابت داعی حق است که سالک را از قید هوس و عادت رها ساخته و به سوی غایت الهی سوق می‌دهد، در حالی که اراده عرفی در چنبره امیال نفسانی گرفتار است.

این تمایز، با مفهوم اخلاص در قرآن کریم همخوانی دارد. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ (بینه: ۵؛ : «و به آنها جز این فرمان داده نشده بود که خدا را با اخلاص در دین پرستش کنند»).

مراد حقیقی و نقش مربیان

در ساحت عرفان، مراد حقیقی، ذات اقدس الهی است و مربیان، اولیا، انبیا و ائمه علیهم‌السلام، چونان ظرف‌هایی زرین، راهنمایی به سوی حق‌اند. اراده عرفانی، تحقق امیال الهی در وجود سالک است و هر آنچه جز حق را هدف قرار دهد، اراده نیست، بلکه هوس است. این مفهوم، چونان آیینه‌ای، بازتاب‌دهنده توحید افعالی است که در قرآن کریم چنین آمده: قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (انعام: ۱۶۲؛ : «بگو: نماز و عبادتم و زندگی و مرگم برای خدای پروردگار جهانیان است»).

جمع‌بندی بخش نخست

اراده عرفانی، چونان پلی زرین، سالک را از عالم هوس به ساحت قرب الهی می‌رساند. این اراده، با اخلاص و التزام به مراد حقیقی، از اراده عرفی که در بند امیال نفسانی است، متمایز می‌شود. مربیان و اولیا، چونان مشعل‌داران راه، سالک را در این مسیر یاری می‌کنند.

بخش دوم: مرتبه اول اراده و ویژگی‌های آن

ذهاب عن العادات بصحبة العلم

مرتبه اول *اراده*، رهایی از عادات نفسانی با همراهی علم شریعت است. عادات، چونان زنجیرهایی نامرئی، سالک را در بند هوس و میل نگه می‌دارند. علم شریعت، چونان کلیدی زرین، این زنجیرها را می‌گشاید و سالک را به سوی حقیقت رهنمون می‌شود. مرید جاهل، مرید نیست؛ علم شریعت، پایه‌ای است که اراده عرفانی بر آن استوار می‌گردد.

درنگ: علم شریعت، چونان نوری هدایتگر، سالک را از عادات رها ساخته و اراده او را در مسیر حق استوار می‌سازد.

این ویژگی، با تأکید قرآن کریم بر علم همخوانی دارد: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (زمر: ۹؛ : «بگو: آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند برابرند؟»).

تعلق بانفاس السالکین

ویژگی دوم، وابستگی معنوی به نفس‌های اولیای الهی، انبیا، ائمه و مربیان راه حق است. این تعلق، چونان نسیمی روح‌افزا، اراده سالک را تقویت کرده و او را به سوی حق هدایت می‌کند. دعا، تربیت و عنایت اولیا، چونان کیمیایی، وجود سالک را متحول می‌سازد.

درنگ: تعلق به اولیای الهی، چونان مغناطیسی معنوی، ظلمت‌های نفسانی را از دل سالک زدوده و او را به نور حق متصل می‌سازد.

این مفهوم، با آیه توسل در قرآن کریم همخوانی دارد: وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ (مائده: ۳۵؛ : «و به سوی او وسیله بجویید»).

خلع کل شاغل من الاخوان و متشتت من الاوطان

ویژگی سوم، جدایی از مشغله‌های دنیوی و پراکندگی‌های وطن نفسانی است. سالک، چونان پرنده‌ای که از قفس آزاد می‌شود، باید خود را از اخوان التکاثر و وطن نفس رها ساخته و در وطن حق مستقر گردد. این جدایی، اراده را از حظوظ نفسانی پاک می‌سازد.

درنگ: رهایی از وطن نفس و مشغله‌های دنیوی، سالک را در وطن حق مستقر ساخته و اراده او را به سوی غایت الهی سوق می‌دهد.

این اصل، با زهد عرفانی و آیه وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ (اعلی: ۱۷؛ : «و آخرت بهتر و پایدارتر است») همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

مرتبه اول *اراده*، با سه ویژگی *ذهاب عن العادات*، *تعلق بانفاس السالکین*، و *خلع کل شاغل*، سالک را از قید نفس و دنیا رها ساخته و به سوی حق هدایت می‌کند. علم شریعت، تعلق به اولیا، و جدایی از حظوظ نفسانی، اراده را خالص و متعالی می‌سازد.

بخش سوم: نقش صدق قصد و شریعت در اراده عرفانی

صدق قصد: جوهره اراده

صدق قصد، چونان گوهر ناب اراده عرفانی، سالک را از ریا، طلب ریاست و دروغ به خود و خدا بازمی‌دارد. سالک صادق، چونان آیینه‌ای صاف، تنها حق را در دل منعکس می‌کند. این صدق، اراده را از هرگونه ناخالصی پاک می‌سازد.

درنگ: صدق قصد، چونان نوری درخشان، اراده را از ظلمت ریا و طلب ریاست رها ساخته و به سوی اخلاص هدایت می‌کند.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ (توبه: ۱۱۹؛ : «ای مؤمنان، از خدا بترسید و با راست‌گویان باشید»).

نقد تمرکز بر ظواهر شریعت

درس‌گفتار، تمرکز بیش از حد بر ظواهر شریعت، چون تجوید قاف و غین، را نقد کرده و بر اصلاح صدق باطنی تأکید دارد. سالک، به جای گرفتار آمدن در ظواهر، باید به باطن و اخلاص توجه کند. این نقد، چونان هشداری است که سالک را از غفلت باطنی برحذر می‌دارد.

درنگ: صدق باطنی، مقدم بر ظواهر شریعت است؛ زیرا اراده عرفانی در اخلاص و قرب باطنی محقق می‌شود.

این مفهوم، با آیه فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (ماعون: ۴-۵؛ : «پس وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافل‌اند») همخوانی دارد.

شریعت: پایه و فراتر از آن

شریعت، چونان بنیانی استوار، پایه اراده عرفانی است، اما سالک باید از مقتضیات ظاهری آن فراتر رود. شریعت، راه را نشان می‌دهد، اما قرب حق در باطن و با تعلق به اولیا و صدق قصد محقق می‌شود. این فراتر رفتن، چونان صعودی معنوی، سالک را به مقامات عالیه می‌رساند.

درنگ: شریعت، چونان راهنمایی است که سالک را به سوی حق هدایت می‌کند، اما قرب الهی در باطن و با تعلق به اولیا محقق می‌گردد.

این دیدگاه، با حدیث شریف «الشَّرِيعَةُ أَقْوَالِي وَالطَّرِيقَةُ أَفْعَالِي» (شریعت سخنان من و طریقت کردار من است) همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

صدق قصد، جوهره اراده عرفانی است که با شریعت آغاز شده و با تعلق به اولیا و فراتر رفتن از ظواهر به کمال می‌رسد. نقد تمرکز بر ظواهر، بر اهمیت باطن و اخلاص تأکید دارد. سالک صادق، با استمداد از اولیا، در مسیر قرب الهی گام برمی‌دارد.

بخش چهارم: استمداد از اولیا و اعراض از عادات نفسانی

استمداد از اولیا و انتقال در مقامات

سالک با استمداد از باطن اولیا، کلمات و احوال آنها، و همراهی با انتقالشان در مقامات معنوی، در مسیر حق سیر می‌کند. این استمداد، چونان کیمیایی، وجود او را به نور حق متصل می‌سازد.

درنگ: استمداد از اولیای الهی، سالک را در مقامات معنوی همراهی کرده و اراده او را به سوی قرب باطنی هدایت می‌کند.

این مفهوم، با آیه وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا (بقره: ۱۴۸؛ : «و برای هر کس جهتی است که به سوی آن روی می‌آورد») همخوانی دارد.

اعراض از رسوم طباع و عادات نفوس

سالک باید از طباع متغیر و عادات نفسانی عوام اعراض کرده و تنها به طبع و حظ الهی پایبند باشد. این اعراض، چونان رهایی از بندهای نفسانی، اراده را به سوی حق متمرکز می‌سازد.

درنگ: اعراض از عادات نفسانی و طباع عوام، اراده را از حظوظ نفسانی پاک کرده و به سوی حظ الهی سوق می‌دهد.

این اصل، با آیه وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ (انعام: ۳۲؛ : «و زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست») همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

استمداد از اولیا و اعراض از عادات نفسانی، دو بال پرواز سالک در مسیر اراده عرفانی‌اند. این دو، سالک را از ظلمت نفس به نور حق رهنمون می‌سازند و او را در مقامات معنوی به سوی قرب الهی هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی نهایی

مرتبه اول *اراده* در *منازل السائرین*، چونان دروازه‌ای به سوی ساحت الهی، سالک را از قید هوس و عادات نفسانی رها ساخته و به وطن حق رهنمون می‌شود. *ذهاب عن العادات بصحبة العلم*، *تعلق بانفاس السالکین*، و *خلع کل شاغل من الاخوان و متشتت من الاوطان*، سه رکن بنیادین این مرتبه‌اند که با صدق قصد، علم شریعت، و استمداد از اولیا تحقق می‌یابند. نقد تمرکز بر ظواهر شریعت، بر اولویت باطن و اخلاص تأکید دارد. سالک، با همراهی اولیای الهی و اعراض از حظوظ نفسانی، در مسیر قرب الهی گام برمی‌دارد. این درس‌گفتار، چونان مشعلی فروزان، راه سلوک را برای پژوهشگران و سالکان روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده