متن درس
کتاب منازل السائرین: تبیین عرفانی و اجتماعی ادب
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 407)
دیباچه
کتاب پیشرو، بازنویسی علمی و فاخر درسگفتار جلسه 407 از سلسله مباحث *منازل السائرین*، برگرفته از سخنان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، است که به تبیین مفهوم *ادب* بهعنوان یکی از مراحل سلوک عرفانی در چارچوب اثر عرفانی خواجه عبدالله انصاری میپردازد. *ادب*، بهمثابه رعایت حدود الهی و نمود ظاهری اخلاق، نهتنها در سلوک فردی سالک، بلکه در اصلاح ساختارهای اجتماعی و حاکمیتی نیز جایگاهی محوری دارد.
ساختار این کتاب در سه بخش اصلی تنظیم شده است: بخش نخست به تبیین مفهوم *ادب* و جایگاه آن در سلوک عرفانی اختصاص دارد؛ بخش دوم، نقدهای عرفانی و اجتماعی شارح و مسائل مرتبط با جفا و بیادبی در جامعه را بررسی میکند؛ و بخش سوم، با جمعبندی و نتیجهگیری، نقش ادب در اصلاح فرد و جامعه را برجسته میسازد. هر بخش با زیرعناوین تخصصی، توضیحات تکمیلی، و استنادات قرآنی همراه است تا خواننده را به درک عمیقتری از موضوع رهنمون سازد.
بخش نخست: تبیین مفهوم ادب در سلوک عرفانی
جایگاه ادب در قسم اصول
در نظام عرفانی *منازل السائرین*، *ادب* بهعنوان مرحلهای از قسم اصول، پس از *قصد*، *عزم*، و *اراده*، جایگاهی بنیادین دارد. این مرحله، بهمثابه پلی میان باطن و ظاهر، خلق باطنی سالک (اخلاق) را در رفتار ظاهری او متجلی میسازد. ادب، رعایت حدود الهی اشیا و حفظ تعادل در تعامل با حق، خلق، و اشیاست، چنانکه در رفتار با ادبانه یا بیادبانه، خلق باطنی فرد آشکار میشود.
درنگ: ادب، نمود ظاهری اخلاق است که در قسم اصول، پس از اراده، رفتار سالک را شکل میدهد و از طریق آن، خلق باطنی او قضاوت میشود. |
این جایگاه، با ارتباط میان ظاهر و باطن در عرفان اسلامی همخوانی دارد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
اللَّهُ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ (مائده: ۹۹؛ : «خدا نهان و آشکار شما را میداند»). این آیه، بر پیوند ناگسستنی میان باطن (اخلاق) و ظاهر (ادب) تأکید دارد، گویی ادب، آیینهای است که خلق باطنی را در برابر دیدگان خلق و حق نمایان میسازد.
ادب بهمثابه رعایت حدود الهی
خواجه عبدالله انصاری، با استناد به آیه شریفه وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ (توبه: ۱۱۲؛ : «و نگهدارندگان حدود الهی»), ادب را رعایت حدود الهی تعریف میکند. این رعایت، مستلزم حفظ تعادل میان افراط (غلو) و تفریط (جفا) است. سالک با ادب، نه در ستایش بیجا زیادهروی میکند و نه در نکوهش بیمورد، کوتاهی میورزد. این تعادل، بهسان ترازویی است که هر چیز را به اندازه و جایگاه خویش میسنجد.
قرآن کریم، این اصل را در آیه وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا (بقره: ۱۴۳؛ : «و اینگونه شما را امتی میانه قرار دادیم») تأیید میکند. امت وسط، امتی است که در همه امور، از جمله رفتار و قضاوت، میانهروی را پیشه خود ساخته و از غلو و جفا پرهیز میکند. ادب، در این معنا، جلوهای از عدالت الهی است که سالک را به رعایت حق هر چیز و هر کس ملزم میسازد.
تبیین حافظون لحدودالله در قرآن کریم
آیه ۱۱۲ سوره توبه، مؤمنان را با ویژگیهایی چون توبه، عبادت، حمد، سیاحت، رکوع، سجود، امر به معروف، نهی از منکر، و حفظ حدود الهی توصیف میکند:
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ (توبه: ۱۱۲).
این اوصاف، نشاندهنده جامعیت ایمان و ارتباط تنگاتنگ ادب با دیگر مراتب سلوک است. حفظ حدود الهی، نتیجه تحقق این صفات است و ادب، در گرو توبه، عبادت، و التزام به احکام الهی تعریف میشود.
درنگ: حافظون لحدودالله، مؤمنانی هستند که با توبه، عبادت، امر به معروف، و نهی از منکر، حدود الهی را پاس میدارند و ادب را در رفتار خویش متجلی میسازند. |
این تبیین، نشان میدهد که ادب، صرفاً رعایت ظواهر نیست، بلکه ریشه در باطن سالک دارد. توبه، بهمثابه بازگشت به سوی حق، و عبادت، بهسان پیوند با معبود، زمینهساز ادبی است که در رفتار با خلق و حق آشکار میشود.
نقد اجمالگویی خواجه عبدالله
آیتالله نکونام قدسسره، با اشاره به اجمالگویی خواجه عبدالله در تبیین آیه وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ، بر ضرورت شرح و بسط مفاهیم عرفانی تأکید میورزند. خواجه، با ایجاز بیش از حد، از توضیح کامل ویژگیهای حافظان حدود الهی فرومانده و این امر، درک دقیق مفهوم ادب را دشوار ساخته است. این نقد، بهسان چراغی است که راه را برای تبیین دقیقتر روشن میکند.
قرآن کریم، در آیه وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ (نحل: ۴۳؛ : «از پیش از تو جز مردانی که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، پس از اهل ذکر بپرسید») بر اهمیت تبیین و پرسش از عالمان تأکید دارد. این آیه، دعوتی است به شرح و بسط معارف الهی، که آیتالله نکونام با شجاعت و دقت به آن پاسخ گفتهاند.
جمعبندی بخش نخست
ادب، در نظام عرفانی *منازل السائرین*، مرحلهای است که خلق باطنی سالک را در رفتار ظاهری او متجلی میسازد. این مرحله، با رعایت حدود الهی و حفظ تعادل در تعامل با حق، خلق، و اشیا تعریف میشود. استناد به آیات قرآن کریم، از جمله وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ، نشاندهنده پیوند عمیق ادب با ایمان و توبه است. نقد اجمالگویی خواجه عبدالله، بر ضرورت تبیین دقیق مفاهیم عرفانی تأکید دارد و راه را برای درک عمیقتر ادب هموار میسازد.
بخش دوم: نقدهای عرفانی و اجتماعی در تبیین ادب
نقد مقدسنمایی و فقدان توبه
آیتالله نکونام قدسسره، با ذکر مثالی از عالمی که خود را بیگناه میپنداشت، مقدسنمایی و فقدان توبه را نکوهش میکنند. توبه، نیازمند معرفت به عیوب خویش است و حتی انبیای الهی، بهسان آدم علیهالسلام، توبه را پیشه خود ساختهاند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ (بقره: ۳۷؛ : «آدم از پروردگارش کلماتی دریافت کرد و خدا توبهاش را پذیرفت»).
درنگ: مقدسنمایی و انکار گناه، نشانه فقدان معرفت به توبه است. توبه، حتی برای انبیا، نشانه بندگی و تقرب به حق است. |
این نقد، بهمثابه زنگ هشداری است که سالک را از غرور و خودبینی برحذر میدارد. توبه، دری است به سوی معرفت الهی، و بیتوجهی به آن، سالک را از ادب حقیقی محروم میسازد.
شهامت شارح در نقد خلفا
شارح *منازل السائرین*، با شجاعتی کمنظیر، خلفا را به ترک واجبات، اهمال در ادب با خدا و خلق، جسارت بر احکام الهی، و تضعیع حقوق مردم متهم میکند. این نقد، بهسان تیری است که قلب بیادبی حاکمان را نشانه میگیرد. آیتالله نکونام، با تأیید این شهامت، بر لزوم ادب در حاکمیت تأکید میورزند.
قرآن کریم، در آیه وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ (آلعمران: ۱۰۴؛ : «باید از شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و امر به معروف کنند») بر ضرورت نقد مسئولانه تأکید دارد. این آیه، دعوتی است به اصلاح جامعه از طریق امر به معروف و نهی از منکر، که شارح با شجاعت به آن عمل کرده است.
تضعیع حقوق مردم و جفای اجتماعی
آیتالله نکونام، با اشاره به مسائل اجتماعی نظیر زلزله، بافتهای فرسوده، و کمبود امکانات شهری، تضعیع حقوق مردم را مصداق جفا و بیادبی میدانند. این جفا، نتیجه اولویت دادن به امور غیرضروری، مانند ساخت مصلی و مناره، بر نیازهای اساسی مردم است. بهمثابه باغبانی که بهجای آبیاری ریشهها، شاخههای زینتی را بیاراید، این بیتوجهی، جامعه را به سوی تباهی میکشاند.
قرآن کریم، در آیه إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ (نحل: ۹۰؛ : «خدا به عدالت و احسان فرمان میدهد») بر اولویت عدالت اجتماعی تأکید دارد. این آیه، حاکمان را به رفع نیازهای مردم و پرهیز از جفا ملزم میسازد.
درنگ: تضعیع حقوق مردم، از جمله بیتوجهی به بافتهای فرسوده و نیازهای اساسی، مصداق جفا و بیادبی است که با عدالت قرآنی در تعارض است. |
نقد اسراف و ساختوسازهای غیرضروری
ساختوسازهای غیرضروری، نظیر مصلیها و منارهها، در حالی که مردم در فقر و نیاز بهسر میبرند، مصداق اسراف و بیادبی است. آیتالله نکونام، این اقدامات را به خون مردم به آجر و خشت کشیدن تشبیه میکنند، گویی منابع جامعه بهجای حیاتبخشی، به مرگآفرینی صرف میشوند.
قرآن کریم، در آیه وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (انعام: ۱۴۱؛ : «اسراف نکنید که خدا اسرافکنندگان را دوست ندارد») بر پرهیز از اسراف تأکید دارد. این آیه، هشداری است به حاکمان و مدیران که منابع جامعه را در مسیر خیر و عدالت هزینه کنند.
ادب در برابر خلق و پرهیز از هتک حرمت
شارح، هتک حرمت مردم، بیاعتنایی به آنها، و بدگویی (تنابض بالالقاب) را مصداق بیادبی میداند. ادب، در مردمداری و حفظ حرمت خلق متجلی میشود، گویی هر انسان، آیتی است از آیات الهی که شایسته احترام است.
قرآن کریم، در آیه وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا (نساء: ۹۴؛ : «به کسی که به شما سلام میدهد نگویید مؤمن نیستی») بر احترام به خلق تأکید دارد. این آیه، دعوتی است به حفظ حرمت مردم و پرهیز از قضاوتهای ناروا.
نقد غلو و جفا در رفتار اجتماعی
غلو (تعریف بیجا) و جفا (تخریب بیمورد) در رفتار اجتماعی، مصداق بیادبی است. آیتالله نکونام، با تشبیه رفتارهای اجتماعی به الاکلنگ، بر ضرورت حفظ اندازه در قضاوت و رفتار تأکید میورزند. ادب، در واقعبینی و اجتناب از افراط و تفریط است.
قرآن کریم، در آیه وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ (لقمان: ۱۹؛ : «در راه رفتنت میانهرو باش و صدایت را پایین بیاور») بر اعتدال تأکید دارد. این آیه، سالک را به میانهروی در همه امور، از جمله رفتار اجتماعی، دعوت میکند.
درنگ: غلو و جفا در رفتار اجتماعی، مصداق بیادبی است. ادب، در حفظ اندازه و اعتدال در قضاوت و رفتار متجلی میشود. |
جمعبندی بخش دوم
نقدهای عرفانی و اجتماعی آیتالله نکونام و شارح *منازل السائرین*، بر ضرورت ادب در سلوک فردی و اجتماعی تأکید دارند. مقدسنمایی، تضعیع حقوق مردم، اسراف، و هتک حرمت خلق، مصادیق بیادبیاند که با تعالیم قرآنی در تعارضاند. شهامت شارح در نقد خلفا و توجه به مسائل اجتماعی، نشاندهنده پیوند عمیق عرفان با اصلاح جامعه است.
بخش سوم: نقش ادب در اصلاح فرد و جامعه
ادب، پلی به سوی اصلاح نفس
ادب، بهمثابه آیینهای که خلق باطنی را نمایان میسازد، سالک را به اصلاح نفس و تقرب به حق رهنمون میکند. رعایت حدود الهی، توبه، و عبادت، زمینهساز ادبی است که در رفتار با حق و خلق متجلی میشود. این ادب، گویی نوری است که تاریکیهای نفس را روشن میکند.
ادب و اصلاح ساختارهای اجتماعی
ادب، نهتنها در سلوک فردی، بلکه در اصلاح جامعه نیز نقشی محوری دارد. حاکمان و مدیران، با رعایت ادب در مدیریت منابع و احترام به حقوق مردم، میتوانند جامعهای عادلانه و پویا بسازند. بیتوجهی به بافتهای فرسوده، اسراف در ساختوساز، و هتک حرمت خلق، جامعه را به سوی تباهی میکشاند.
جمعبندی نهایی
ادب، در نظام عرفانی *منازل السائرین*، مرحلهای کلیدی است که خلق باطنی سالک را در رفتار ظاهری او متجلی میسازد. این مرحله، با رعایت حدود الهی و حفظ تعادل در تعامل با حق، خلق، و اشیا، سالک را به سوی کمال رهنمون میکند. نقدهای عرفانی و اجتماعی آیتالله نکونام قدسسره، از جمله نکوهش مقدسنمایی، تضعیع حقوق مردم، و اسراف، بر ضرورت ادب در اصلاح فرد و جامعه تأکید دارند. استناد به آیات قرآن کریم، از جمله وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ، نشاندهنده پیوند عمیق ادب با ایمان و عدالت است. این کتاب، با بازنویسی فاخر و علمی، تلاشی است برای تبیین دقیق مفهوم ادب و نقش آن در سلوک عرفانی و اصلاح اجتماعی.
با نظارت صادق خادمی |