متن درس
منازل السائرین: حفظ حدود و معرفت ادب
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 408)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی و تحلیلی جامع از درسگفتار شماره 408 مجموعه منازل السائرین، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با محوریت مفهوم ادب در سلوک عرفانی است. این اثر، ادب را حفظ حدود با معرفت به ضرر عدوان تعریف کرده و با نقد مصادیق بیادبی نظیر تجسس، غیبت، و تهمت، راهنمای سالکان در مسیر کمال معنوی است.
بخش نخست: مفهوم ادب و تمایز آن با اخلاق
تمایز اخلاق و ادب
ادب، نمود ظاهری اخلاق است که از سجایای باطنی قلب و روح سرچشمه میگیرد. اخلاق، صفات درونی انسان است که در رفتار عملی، یعنی ادب، متجلی میشود. به تعبیری، اخلاق چونان چشمهای در اعماق وجود است و ادب، جویباری است که از آن جاری میگردد. از رفتار انسان، که همان ادب باشد، میتوان به کیفیت اخلاق او پی برد.
درنگ: ادب، آینه اخلاق است که باطن انسان را در رفتار ظاهری او نمایان میسازد. |
تعریف ادب: حفظ حدود با معرفت
ادب، حفظ حدود با معرفت است، چنانکه متن اصلی میفرماید: «الأدب حفظ الحد بين الغلو والجفا لمعرفة ضرر العدوان». این تعریف، ادب را رفتاری موزون معرفی میکند که با شناخت حدود اشیا و اشخاص، از افراط (غلو) و تفریط (جفا) پرهیز مینماید. سالک با معرفت به حدود، رفتار خود را تنظیم کرده و از زیادهروی یا کمگذاری در قضاوت و عمل دوری میجوید.
به عنوان مثال، انسان با ادب، خوبی یا بدی فردی را در حد واقعی آن بیان میکند، نه آنکه خوبی را تا آسمان بالا برد یا بدی را تا دوزخ فرو کشد. بیادب، اما، در قضاوت خود حد نگه نمیدارد و با غلو یا جفا، از معرفت فاصله میگیرد.
درنگ: ادب، حفظ حدود با معرفت است که سالک را از غلو و جفا بازمیدارد. |
جمعبندی بخش نخست
ادب، نمود ظاهری اخلاق و رفتاری موزون است که با معرفت به حدود، از افراط و تفریط پرهیز میکند. این مفهوم، چونان کلیدی است که درهای سلوک عرفانی را میگشاید و سالک را به سوی رفتار متعادل و معنوی هدایت مینماید.
بخش دوم: معرفت به ضرر عدوان و پیامدهای بیادبی
نقش معرفت در حفظ حدود
معرفت به ضرر عدوان، شرط اساسی حفظ حدود است. متن اصلی تأکید میکند: «فإنَّ حفظ الحد لا يتأتَّى إلا لمن عرف الحد وضرر التعدي والعدوان». تنها کسی که حدود را شناخته و از زیان تجاوز و دشمنی آگاه است، میتواند ادب را رعایت کند. عدوان، تجاوز از حدود الهی و انسانی است که به پیامدهای سنگین معنوی و اجتماعی منجر میشود.
انسان بیمعرفت، چونان کاتبی است که بر خط نمینویسد و قلمش گاه به اوج میرود و گاه به حضیض، و این بینظمی، او را از مسیر حق دور میسازد. معرفت، اما، چونان خطکشی است که قلم رفتار را بر مسیر درست نگه میدارد.
پیامدهای بیادبی
بیادبی، که همان تجاوز از حدود است، چهار پیامد اساسی دارد:
- تعرض به سخط الله: خشم الهی، که از نقض حدود الهی ناشی میشود.
- رد عن جناب القرب: دوری از قرب الهی، که مانع وصول به مقامات معنوی است.
- الإخراج عن ديوان الصديقين: خروج از جرگه صديقين، که مرتبهای بالاتر از مؤمنین است و به صداقت در قول و عمل اشاره دارد.
- الاتصام بالظلم: پیوستن به ظالمان، که نتیجه نهایی تجاوز از حدود است.
این پیامدها، چونان زنجیرهای، سالک بیادب را از اوج صداقت به حضیض ظلم فرو میکشند. صديقين، به دلیل صداقت بینقصشان، مرتبهای رفیع دارند، و خروج از دیوان آنها، نشانه انحطاط معنوی است.
درنگ: بیادبی، سالک را از قرب الهی دور کرده و در جرگه ظالمان قرار میدهد. |
استناد به قرآن کریم
متن به آیهای از قرآن کریم استناد میکند:
وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ (سوره بقره، آیه ۳۲، : «و کسانی که از حدود الهی تجاوز کنند، آنان ظالمانند»). این آیه، بیادبی را به ظلم پیوند داده و تجاوز از حدود را رفتاری ظالمانه معرفی میکند.
جمعبندی بخش دوم
معرفت به ضرر عدوان، سالک را به حفظ حدود و ادب رهنمون میسازد، در حالی که بیادبی، با نقض حدود، به خشم الهی، دوری از قرب، خروج از صديقين، و ظلم منجر میشود. این بخش، ادب را چونان سپری در برابر انحرافات معنوی معرفی میکند.
بخش سوم: مصادیق بیادبی و نقد رفتار فضولانه
تجسس، غیبت، و تهمت: ریشههای بیادبی
متن، تجسس، غیبت، و تهمت را بزرگترین مصادیق بیادبی معرفی میکند. تجسس، ریشه این رفتارهای ضداخلاقی است که به غیبت (سخن گفتن از عیوب دیگران) و تهمت (نسبت ناروا دادن) منجر میشود. این سه، چونان آفتهایی هستند که باغ وجود انسان را تباه میسازند.
قرآن کریم در نهی از تجسس میفرماید:
وَلَا تَجَسَّسُوا۟ (سوره حجرات، آیه ۱۲، : «و تجسس نکنید»). این آیه، تجسس را مرتبه اعلای بیادبی و خطیئه معرفی میکند که نقض حریم خلق و نشانه فقدان معرفت است.
درنگ: تجسس، غیبت، و تهمت، ریشههای بیادبیاند که باطن انسان را فاسد میکنند. |
نقد رفتار فضولانه
تجسس، نشانه بیکاری و پوکی باطن است. انسان مشغول به کار و زندگی، فرصتی برای فضولی ندارد، چنانکه متن نقل میکند: «آدم متجسس، پوك و پوسيده است». از منظر روانشناسی، فضولی نشانه خلأ وجودی است، در حالی که ذهن فعال، به مسائل معنوی و علمی مشغول میگردد.
تجربهای شخصی در متن آمده است: «توى راه از درس تا خانه، يك خروار فكر دارم، اگر كسى به من بمالد، حاليم نمىشود». این نقل، نشان میدهد که ذهن مشغول، از فضولی دور است، برخلاف ذهن بیکار که به تجسس گرایش دارد.
تمثیل میمون و گاو
متن با مقایسه رفتار میمون و گاو، بر لزوم رفتار متین تأکید میکند: «آدم بايد مثل گاو متين حركت كند، نه مثل ميمون متجسس». گاو، با وقار و ثبات خود، نماد ادب است، در حالی که میمون، با بیقراری و فضولی، نشانه بیادبی است. این تمثیل، رفتار موزون را مصداق ادب و رفتار فضولانه را ضد آن معرفی میکند.
درنگ: رفتار متین گاو، مصداق ادب و رفتار فضولانه میمون، نشانه بیادبی است. |
نقد ارائه ناقص بیادبی
متن، شارح را به دلیل عدم ذکر مصادیق عینی بیادبی نقد میکند: «گفتى بىادب ظالم است، خب مثال بزن! تجسس، غيبت، تهمت را بگو». این نقد، بر ضرورت تبیین مفاهیم عرفانی با مصادیق عینی تأکید دارد، تا مفهوم ادب و بیادبی برای مخاطب ملموس گردد.
جمعبندی بخش سوم
تجسس، غیبت، و تهمت، چونان آفتهایی، ریشههای بیادبیاند که با نقض حدود، سالک را از مسیر حق دور میکنند. نقد رفتار فضولانه و تمثیل میمون و گاو، بر اهمیت رفتار متین و پرهیز از بیکاری تأکید دارند. این بخش، ادب را چونان نوری معرفی میکند که تاریکیهای بیادبی را میزداید.
بخش چهارم: تأملات نهایی و نقد فرهنگی
نقد غلو و استکبار در فرهنگ
متن، با نقد غلو در رفتار و ظاهر، از جمله عمامههای بزرگ و خطوط سربالا، به ارتباط غلو با استکبار اشاره میکند: «علو درجات هست يا استكبار؟ صاف بنويس». این نقد، غلو را نشانهای از خودبرتربینی و دوری از تواضع میداند که با ادب منافات دارد.
به عنوان مثال، عمامههای بزرگ در گذشته، نه نشانه تواضع، بلکه نمادی از استکبار بودند. خطوط سربالا نیز، به جای تواضع، خودنمایی را نشان میدادند. ادب، اما، در تواضع و رفتار موزون متجلی میشود.
نقد ارائه دین به جامعه
متن با تمثیل شربت، آمپول، و قرص، بر ضرورت ارائه دین بهگونهای جذاب و قابل هضم برای جامعه تأکید میکند: «چه جورى دين را قرص بكنيم كه مردم بخورند؟». دین باید مردممحور باشد، نه مردمگریز، تا اثر معنوی خود را بر جای گذارد.
این تمثیل، نشان میدهد که ارائه نادرست دین، چونان شربتی تلخ است که مردم را به استفراغ وا میدارد، در حالی که ارائه درست، چونان قرصی است که به آسانی پذیرفته میشود.
درنگ: دین باید بهگونهای ارائه شود که مردممحور و جذاب باشد، نه مردمگریز و تلخ. |
جمعبندی بخش چهارم
نقد غلو و استکبار، و تأکید بر ارائه دین بهگونهای جذاب، نشاندهنده اهمیت ادب در تعامل با جامعه است. ادب، نه تنها در رفتار فردی، بلکه در ارائه دین به خلق نیز نقش کلیدی دارد و از انحرافات فرهنگی و استکبار جلوگیری میکند.
بخش پنجم: نتیجهگیری کلی
درسگفتار شماره 408 منازل السائرین، ادب را حفظ حدود با معرفت به ضرر عدوان معرفی کرده و با نقد مصادیق بیادبی نظیر تجسس، غیبت، و تهمت، چارچوبی متعادل برای سلوک عرفانی ارائه میدهد. این متن، با تأکید بر رفتار موزون و پرهیز از ظلم، سالک را به سوی قرب الهی و صداقت هدایت میکند. تمثیلات گاو و میمون، نقد غلو و استکبار، و ضرورت ارائه دین بهگونهای جذاب، عمق عرفانی و اجتماعی متن را نمایان میسازد.
با نظارت صادق خادمی |