در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 413

متن درس





یقین: مرکب سلوک در منازل السائرین

یقین: مرکب سلوک در منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۱۳)

مقدمه

در گستره‌ی عرفان اسلامی، «باب الیقین» از کتاب شریف منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، منزلگاهی است که سالک را از ساحت تردید و ناپایداری به سوی ثبات و اطمینان وجودی رهنمون می‌شود. این منزل، که با استناد به آیات قرآن کریم و تعابیر عرفانی تبیین شده، نه‌تنها نقطه عطفی در سلوک معنوی است، بلکه به مثابه مرکبی است که سالک را از حالت رجولیت (پیاده‌روی) به راکبیت (سواری بر مرکب) ارتقا می‌بخشد.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی یقین در سلوک عرفانی

یقین: منزلگاه تحول وجودی

یقین، در سلوک عرفانی، منزلگاهی است که سالک را از تردیدهای وجودی رها ساخته و او را به ساحت اطمینان و ثبات رهنمون می‌کند. این مفهوم، با استناد به آیه شریفه وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ (سوره ذاریات، آیه ۲۰؛ : و در زمین نشانه‌هایی برای اهل یقین است)، به عنوان حالتی وجودی معرفی می‌شود که در آن، نشانه‌های الهی برای سالک آشکار می‌گردد. یقین، نه‌تنها معرفتی عقلانی، بلکه تجربه‌ای شهودی است که سالک را به درک عمیق حقایق هستی سوق می‌دهد. این منزلگاه، نقطه عطفی است که سالک را از رجولیت به راکبیت منتقل کرده و او را برای طی مراتب عالی‌تر آماده می‌سازد.

درنگ: یقین، به مثابه مرکبی است که سالک را از ساحت تردید به سوی اطمینان وجودی می‌برد و او را از رجولیت به راکبیت ارتقا می‌بخشد.

تمایز راجل و سالک

پیش از دستیابی به یقین، فرد در حالت رجولیت قرار دارد؛ یعنی هرچند در مسیر سلوک گام برمی‌دارد، اما فاقد مرکب و استحکام لازم برای پیشرفت سریع است. راجل، با نظم و انضباط حرکت می‌کند، اما این حرکت، به دلیل فقدان یقین، شکننده و محدود است. با دستیابی به یقین، فرد به سالک تبدیل می‌شود؛ یعنی سوار بر مرکب یقین، با سرعت و استحکام بیشتری در مسیر الهی پیش می‌رود. این تحول، به مثابه دریافت رخش رستم در شاهنامه است که سالک را از پیاده‌نظامی خسته به سواری چابک و استوار بدل می‌سازد.

یقین به مثابه مرکب سلوک

یقین، در تعبیر عرفانی، «مركب الاخذ فى هذا الطريق» است؛ یعنی وسیله‌ای که سالک را در مسیر عرفانی به پیش می‌برد. این استعاره، نقش یقین را به عنوان نیرویی محرکه و استوار تبیین می‌کند که سالک را از پراکندگی ذهنی و تردیدهای وجودی نجات می‌دهد. همان‌گونه که مرکب، مسافر را از دشواری‌های راه می‌رهاند، یقین نیز سالک را از موانع شک و ظن عبور داده و او را به سوی مقصد الهی هدایت می‌کند. این مرکب، نه‌تنها سرعت حرکت را افزایش می‌دهد، بلکه استحکام و پایداری سالک را در برابر ناملایمات مسیر تضمین می‌کند.

بخش دوم: جایگاه یقین در مراتب سلوک

یقین: مرز خواص و عوام

یقین، در سلوک عرفانی، مرزی است که خواص را از عوام متمایز می‌سازد. عوام، در ساحت ظن و گمان گرفتارند و به دلیل فقدان معرفت و توکل، از دستیابی به یقین محرومند. خواص، اما با دستیابی به یقین، وارد مراتب عمیق‌تر سلوک می‌شوند. این تمایز، در آیه شریفه إِنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ (سوره نمل، آیه ۸۲؛ : به‌راستی که مردم به آیات ما یقین نمی‌آورند) نیز منعکس است. این آیه، یقین را حالتی نادر و مختص قومی خاص معرفی می‌کند که از آمادگی درونی و معرفت الهی برخوردارند.

نقد دیدگاه‌های نادرست درباره یقین

برخی دیدگاه‌ها، مانند تلقی یقین به عنوان «غایة درجات العامة» یا حد فاصل بین عوام و خواص، مورد نقد قرار گرفته‌اند. این دیدگاه‌ها، با ماهیت پویا و وجودی یقین سازگار نیستند. یقین، نه نقطه پایان برای عوام، بلکه دروازه‌ای به سوی مراتب خواص است. عوام، به دلیل گرفتاری در شک و ظن، اصولاً به یقین نمی‌رسند. این نقد، بر ضرورت فهم دقیق جایگاه یقین تأکید دارد؛ زیرا هرگونه اشتباه در تبیین این مفهوم، می‌تواند به انحراف در مسیر سلوک منجر شود.

درنگ: یقین، نه نهایت مراتب عوام، بلکه اولین مقام خواص است که سالک را به سوی مراتب عالی‌تر عرفانی رهنمون می‌کند.

یقین به عنوان مقام، نه منزل

در سلوک عرفانی، تمایز بین منزل و مقام، از اهمیت بسزایی برخوردار است. منزل، مرحله‌ای گذراست که سالک در آن توقف نمی‌کند، اما مقام، مرحله‌ای است که با ثبات و استقرار همراه است. یقین، به دلیل ایجاد استحکام وجودی، مقام است، نه منزل. این مقام، به مثابه شهری است که سالک پس از طی منازل بسیار، در آن اتراق می‌کند، خستگی راه را می‌زداید و خود را برای ادامه مسیر آماده می‌سازد. یقین، به عنوان اولین مقام خواص، پایه‌ای برای مراتب بعدی مانند انس و عشق فراهم می‌آورد.

بخش سوم: ویژگی‌ها و مراتب یقین

ویژگی‌های یقین: توکل، تفویض و معرفت

یقین، با ویژگی‌هایی چون توکل کامل به خدا، تفویض امور به او و پذیرش قضای الهی تعریف می‌شود. این ویژگی‌ها، یقین را به حالتی وجودی تبدیل می‌کنند که در آن، سالک از اضطراب‌های ناشی از کمبود یا فراوانی رها می‌شود. معرفت به حق، پایه این اطمینان است که سالک را به تسلیم آگاهانه در برابر اراده الهی هدایت می‌کند. توکل و تفویض، نه از سر انفعال، بلکه از سر آگاهی و شناخت عمیق الهی است که یقین را به مقامی والا بدل می‌سازد.

مراتب یقین در قرآن کریم

قرآن کریم، یقین را به مراتبی چون علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین تقسیم کرده است. این مراتب، در آیه شریفه لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ۝ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (سوره تکاثر، آیات ۵-۶؛ : اگر به علم یقین می‌دانستید، هرآینه جهنم را می‌دیدید) تبیین شده‌اند. علم الیقین، مرحله معرفت نظری است، در حالی که عین الیقین و حق الیقین، به شهود و تجربه مستقیم حقایق الهی اشاره دارند. این مراتب، سالک را به درک عمیق‌تر عالم غیب، از جمله مشاهده جهنم، قادر می‌سازند.

یقین و رهایی از شک

شک، به مثابه پنچری در مرکب سلوک، حرکت سالک را مختل می‌کند. یقین، اما مرکبی است که از این نقص مبراست. شک، ریشه در ضعف معرفت و عدم اطمینان به حقایق الهی دارد و سالک را در پراکندگی ذهنی گرفتار می‌سازد. یقین، با ایجاد اطمینان درونی، سالک را از این آفت رها کرده و او را به سوی تحمل دشواری‌ها و حرکت مستمر هدایت می‌کند. این تحول، به مانند لاستیکی محکم و بی‌نقص است که حتی در مسیرهای ناهموار، باد خود را حفظ می‌کند.

درنگ: شک، چون پنچری مرکب، سالک را از حرکت بازمی‌دارد، اما یقین، با استحکام و پایداری، او را از این آفت رها می‌سازد.

بخش چهارم: یقین در آیات قرآن کریم

یقین به عنوان مقصد عبادت

قرآن کریم، یقین را به عنوان نتیجه عبادت مداوم معرفی می‌کند. آیه شریفه وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (سوره حجر، آیه ۹۹؛ : و پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید) بر پیوند عمیق بین عبادت و یقین تأکید دارد. عبادت خالصانه، زمینه‌ساز معرفت و توکل است که به یقین منجر می‌شود. این آیه، یقین را موهبتی الهی معرفی می‌کند که با پایداری در عبادت به سالک عطا می‌شود.

محدودیت دسترسی به یقین

قرآن کریم، یقین را حالتی نادر و مختص قومی خاص معرفی می‌کند. آیه شریفه إِنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ (سوره نمل، آیه ۸۲) نشان می‌دهد که عوام، به دلیل گرفتاری در شک و ظن، از یقین محرومند. همچنین، آیه وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ (سوره انعام، آیه ۷۵؛ : و بدین‌سان ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین باشد) بر دشواری دستیابی به یقین حتی برای انبیا تأکید دارد. این آیات، یقین را موهبتی الهی معرفی می‌کنند که نیازمند آمادگی درونی است.

بخش پنجم: تأثیر یقین بر رفتار سالک

استقامت و ثبات در برابر دشواری‌ها

یقین، به مثابه شاسی محکمی است که سالک را در برابر ناملایمات مسیر سلوک استوار می‌دارد. این استحکام، نتیجه توکل و تفویض کامل به خداست که سالک را از وابستگی به عوامل مادی رها می‌کند. سالک با یقین، در برابر سنگلاخ‌های مسیر، نه‌تنها متزلزل نمی‌شود، بلکه با اطمینان و آرامش به پیش می‌رود. این استقامت، به مانند مرکبی است که حتی در مسیرهای ناهموار، از حرکت بازنمی‌ایستد.

رهایی از تردید در تصمیم‌گیری

سالک با یقین، از تردید در تصمیم‌گیری‌ها رها می‌شود. او، به جای وابستگی به ابزارهای ظاهری مانند استخاره‌های مکرر، با اطمینان در صراط مستقیم حرکت می‌کند. این تحول، به مانند مسافری است که با مرکبی استوار، بی‌نیاز از توقف‌های بی‌جهت، به سوی مقصد می‌تازد. یقین، سالک را به آرامش درونی و اعتماد به اراده الهی هدایت می‌کند و او را از پراکندگی ذهنی نجات می‌دهد.

درنگ: یقین، سالک را از تردید در تصمیم‌گیری رها کرده و او را با اطمینان در صراط مستقیم به پیش می‌برد.

جمع‌بندی

باب الیقین در منازل السائرین، منزلگاهی است که سالک را از ساحت تردید به سوی اطمینان و ثبات وجودی رهنمون می‌کند. یقین، به مثابه مرکبی استوار، سالک را از رجولیت به راکبیت ارتقا داده و او را برای طی مراتب عالی‌تر آماده می‌سازد. این مقام، با ویژگی‌هایی چون توکل، تفویض و معرفت به خدا، سالک را به درک عمیق‌تر حقایق الهی هدایت می‌کند. قرآن کریم، یقین را موهبتی الهی معرفی می‌کند که با عبادت مداوم و آمادگی درونی به دست می‌آید. نقد دیدگاه‌های نادرست، مانند تلقی یقین به عنوان نهایت عوام، بر ضرورت فهم دقیق این مفهوم تأکید دارد. یقین، به عنوان اولین مقام خواص، پایه‌ای برای سلوک پویا و پایدار است که سالک را به سوی مقامات عارفان رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده