متن درس
باب الیقین: تأملی عمیق در مراتب یقین از منظر عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۱۴)
مقدمه: یقین، جوهره سلوک عرفانی
یقین، چونان نوری درخشان در مسیر سلوک عرفانی، سالک را از ظلمات شک و تردید به سوی روشنای معرفت الهی رهنمون میگردد. این مقام، که در عرفان اسلامی جایگاهی بس رفیع دارد، نه تنها پایهای برای تحول وجودی سالک است، بلکه چونان مرکبی است که او را از محدودیتهای وجودی به سوی بیکرانه حقیقت الهی میبرد. در این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه چهارصد و چهاردهم از سلسله مباحث منازل السائرین، به تبیین و تحلیل تفصیلی مراتب یقین، بهویژه مرتبه علم الیقین، پرداخته شده است.
یقین، در این منظر، نه تنها یک معرفت نظری، بلکه حالتی وجودی است که قلب سالک را به استقرار حق متصل میسازد. در ادامه، به بررسی مراتب یقین، ارکان آن، و نقدهای وارد بر تلقیهای نادرست از این مقام پرداخته خواهد شد.
بخش نخست: مراتب یقین و جایگاه علم الیقین
مفهومشناسی یقین در عرفان اسلامی
یقین، در عرفان اسلامی، به مثابه گوهر گرانسنگی است که در سه مرتبه متجلی میگردد: علم الیقین، عین الیقین، و حق الیقین. مرتبه نخست، یعنی علم الیقین، به عنوان پایه و بنیاد این سلسله مراتب، سالک را به پذیرش حقایق الهی از طریق دلایل و مستندات عقلانی و نقلی رهنمون میسازد. این مرتبه، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره به تفصیل بررسی شده، شامل سه ویژگی بنیادین است:
- قبول ما ظهر من الحق: پذیرش آنچه از حق آشکار شده، یعنی حقایقی که از طریق وحی و رسالت الهی به سالک عرضه شده است.
- قبول ما قاب للحق: باور به آنچه برای حق قاب است، یعنی حقایق غیبی که خداوند وعده آنها را داده، هرچند از دیده سالک پنهان باشد.
- وقوف على ما قام بالحق: ایستادگی بر آنچه به حق قائم است، مانند خوابهای صادقه، اخبار غیبی، و خوارق عادات که نشانههایی از حقیقت الهیاند.
علم الیقین، چونان پلی است که سالک را از وادی شک و تردید به سوی سرزمین اطمینان و ثبات رهنمون میسازد. این مرتبه، اگرچه پایینترین درجه یقین است، اما به دلیل اتکای آن به مستندات عقلانی و نقلی، نقشی محوری در سلوک عرفانی ایفا میکند.
درنگ: علم الیقین، به مثابه دروازه ورود به مراتب یقین، سالک را از شک و تردید رها ساخته و او را برای دریافت شهود عمیقتر در مراتب عین الیقین و حق الیقین آماده میسازد. |
یقین، استقرار حق در قلب سالک
یقین، در تعریف عرفانی، به استقرار حق در قلب سالک تعبیر شده است، به گونهای که او حق را نه تنها باور دارد، بلکه آن را رویت میکند و هیچ شک و تردیدی در وجودش راه نمییابد. این استقرار، چونان کیمیایی است که قلب سالک را از زنگار شک و گمان پاک میسازد و او را به ایمانی راسخ و بیتزلزل میرساند.
در این منظر، یقین نه صرفاً یک معرفت نظری، بلکه حالتی وجودی است که سالک را به معرفتی عمیق و بیواسطه از حق متصل میسازد. این حالت، به تعبیر آیتالله نکونام قدسسره، به معنای آن است که «حق در دل سالک نشسته» و او به چنان اطمینانی دست یافته که هیچ تردیدی در وجود حق و حقانیت آن ندارد.
این استقرار، نشانهای از تحول وجودی سالک است که او را از مرحلهای ابتدایی به سوی کمال معنوی هدایت میکند. قلب سالک، چونان آینهای صیقلی، بازتابدهنده نور حقیقت الهی میگردد و او را از تأثیرات منفی شک و تردید مصون میدارد.
یقین، صفت خواص و مرکب سلوک
یقین، در عرفان اسلامی، از صفات خاصه معرفی شده است، به این معنا که مختص خواص و سالکان راه حق است. سالک، تا زمانی که به یقین دست نیابد، در مرحله «راجل» یا پیادهرو باقی میماند و با کسب یقین، به «سالک» تبدیل میشود که بر مرکب یقین سوار است. این مرکب، چونان اسبی تیزپا، سالک را از دشواریهای مسیر سلوک عبور داده و او را به مقصد الهی نزدیکتر میسازد.
این تحول کیفی، نشاندهنده اهمیت یقین در سلوک است. سالک با یقین، از محدودیتهای وجودی رها شده و به سوی حرکت سریعتر و هدفمندتر در مسیر الهی سوق مییابد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که یقین، به دلیل ماهیت وجودی و پویاییاش، تنها در دسترس خواص است و عوام، به دلیل گرفتاری در شک و گمان، از آن محروماند.
درنگ: یقین، چونان مرکبی معنوی، سالک را از مرحله راجل به سالک تبدیل کرده و او را به سوی مقصد الهی با سرعت و اطمینان رهنمون میسازد. |
نقد تلقی یقین به عنوان صفت عوام
برخی دیدگاهها که یقین را صفت عوام یا نهایت مراتب عوام میدانند، به شدت مورد نقد قرار گرفتهاند. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که یقین، صفت خواص است و عوام، به دلیل گرفتاری در شک و ظن، نمیتوانند به این مقام دست یابند. این نقد، بر تمایز بنیادین بین عوام و خواص تأکید دارد و نشان میدهد که یقین، دروازه ورود به مراتب عالی سلوک است.
این نقد، اهمیت فهم دقیق جایگاه یقین در سلوک را نشان میدهد. اشتباه در تلقی یقین به عنوان صفت عوام، میتواند به انحراف در مسیر معنوی منجر شود و سالک را از دستیابی به مراتب بالاتر محروم سازد.
بخش دوم: ارکان یقین و نقد مفاهیم مرتبط
ارکان یقین در روایت امام باقر علیهالسلام
بر اساس روایتی از امام باقر علیهالسلام، یقین دارای چهار رکن بنیادین است که هر یک، جلوهای از تسلیم و اطمینان سالک در برابر حق را نشان میدهد:
- توکل بر خدا: اعتماد کامل به خداوند و واگذاری امور به او.
- تسلیم به خدا: پذیرش کامل اراده الهی با قلبی آرام و مطمئن.
- رضایت به قضای الهی: خشنودی از آنچه خداوند مقدر کرده، حتی در شرایط دشوار.
- تفویض امور به خدا: واگذاری تمامی امور به خداوند و رهایی از دغدغههای نفسانی.
این ارکان، یقین را به عنوان یک حالت وجودی جامع تعریف میکنند که در آن، سالک به طور کامل به خدا اعتماد کرده و امور خود را به او واگذار میکند. این ویژگیها، سالک را از وابستگی به عوامل مادی و ظاهری رها کرده و او را به سوی اطمینان قلبی هدایت میکند.
توکل، چونان سپری است که سالک را از آفات تردید و نگرانی مصون میدارد. تسلیم، مانند جویباری است که قلب سالک را به اقیانوس آرامش الهی متصل میسازد. رضا، چونان گلی است که در باغ وجود سالک میشکفد و عطر خشنودی الهی را پراکنده میکند. تفویض، مانند نسیمی است که بارهای سنگین نفسانی را از دوش سالک برمیدارد و او را سبکبال میسازد.
درنگ: ارکان یقین، شامل توکل، تسلیم، رضا و تفویض، نشاندهنده تسلیمی فعال و آگاهانه در برابر اراده الهی است که سالک را به اطمینان و ثبات وجودی میرساند. |
نقد استفاده از لفظ «جبار» در تعریف یقین
در برخی متون، از معرفت به «جبار» و تفویض امور به او سخن گفته شده که این کاربرد مورد نقد قرار گرفته است. آیتالله نکونام قدسسره پیشنهاد میدهند که به جای «معرفت الجبار»، از «معرفت الله» استفاده شود. این نقد، بر لزوم دقت در انتخاب واژگان در تبیین مفاهیم عرفانی تأکید دارد.
لفظ «جبار» ممکن است به معنای قهاریت و زورمندی خدا تلقی شود، در حالی که یقین، نیازمند معرفتی عمیق به حق است که بر محبت و رحمانیت الهی تأکید دارد. استفاده از «معرفت الله»، از سوءتفاهمهای ناشی از تلقی قهاریت جلوگیری میکند و بر بعد رحمانی خداوند متعال تمرکز مینماید.
تسلیم، نشانه سلامت و درستی
تسلیم در یقین، به معنای پذیرش سلامت و درستی اعمال الهی تعریف شده است، نه تسلیم در برابر قهاریت یا زورمندی. این تسلیم، چونان آینهای است که حکمت و خیر الهی را در تمامی قضایای خداوند بازتاب میدهد. سالک با این تسلیم، به درستی و حکمت اراده الهی ایمان میآورد و از تأثیرات منفی نیش و کنایههای دیگران مصون میماند.
آیتالله نکونام قدسسره، با تمثیلی بدیع، سالک یقینیافته را به سنگی سخت تشبیه میکنند که زنبور نمیتواند نیش خود را در آن فرو کند. این استعاره، نشاندهنده استحکام و ثبات سالک در برابر تأثیرات منفی محیط است. سالک با یقین، به جای واکنش به انتقادات و کنایهها، به آرامش درونی و اطمینان قلبی دست مییابد.
درنگ: تسلیم در یقین، به معنای پذیرش سلامت و درستی اراده الهی است که سالک را از تأثیرات منفی نیش و کنایههای دیگران مصون میدارد. |
بخش سوم: نقد خرافات و تبیین علم الیقین
نقد پذیرش بیچون و چرا در علم الیقین
یکی از نکات محوری درسگفتارهای آیتالله نکونام قدسسره، نقد پذیرش بیچون و چرا هر آنچه به عنوان «از جانب خدا» معرفی میشود، بدون بررسی و مستندات است. این پذیرش، به خرافات منجر شده و دین را از اصالت و خلوص خود دور میسازد. علم الیقین، نیازمند مستندات معتبر مانند قرآن کریم و احادیث قطعی است.
پذیرش ادعاهای بدون پشتوانه، سالک را از مسیر یقین به سوی ظن و گمان سوق میدهد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که هر ادعایی که به نام دین مطرح میشود، باید با عقل و نقل معتبر سنجیده شود تا از آلودگی به خرافات جلوگیری گردد.
به عنوان مثال، در قرآن کریم آمده است:
۞ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ۞
(بگو: اگر راست میگویید، دلیل خود را بیاورید) (سوره بقره، آیه ۱۱۱، ).
این آیه، بر لزوم ارائه برهان و مستندات در ادعاهای دینی تأکید دارد و نشان میدهد که پذیرش بدون دلیل، با روح دین سازگار نیست.
مشکلات تاریخی در آلودگی ادیان به خرافات
ادیان، به دلیل پذیرش بیچون و چرا و افزودن مطالب غیرمستند، به خرافات آلوده شدهاند. این مشکل، نتیجه سادهلوحی در پذیرش ادعاها بدون بررسی است. آیتالله نکونام قدسسره، با اشاره به تاریخ ادیان، از جمله یهودیت، مسیحیت و اسلام، نشان میدهند که افزودن مطالب غیرمستند به نام دین، به انحراف معرفتی منجر شده است.
این آلودگی، نه تنها به تضعیف یقین منجر میشود، بلکه دین را از اصالت و خلوص خود دور میسازد. یقین، نیازمند پالایش معرفتی و تکیه بر منابع معتبر است تا سالک از دام خرافات رهایی یابد.
تفاوت بین کلیات و مصادیق در علم الیقین
آیتالله نکونام قدسسره، بین کلیات دین (مانند وجود بهشت و جهنم) و مصادیق آن (مانند جزئیات بهشت و جهنم) تمایز قائل شدهاند. کلیات دین، مانند وجود عالم آخرت، مبتنی بر عقل و وحی است و به عنوان بخشی از علم الیقین پذیرفته میشود. اما مصادیق غیرمستند، مانند مکان یا شکل بهشت و جهنم، در حوزه علم الیقین قرار نمیگیرند.
این تمایز، بر لزوم جداسازی بین اصول کلی دین و جزئیات غیرمستند تأکید دارد. علم الیقین، به پذیرش اصول کلی مبتنی بر مستندات محدود میشود و از ورود به حوزه ظن و گمان پرهیز میکند.
درنگ: علم الیقین، به پذیرش کلیات دین مبتنی بر عقل و وحی محدود میشود و از ورود به جزئیات غیرمستند پرهیز میکند. |
نقد روایات غیرمستند مانند رد شمس و شق القمر
روایاتی مانند رد شمس (بازگشت خورشید برای نماز حضرت علی علیهالسلام) یا شق القمر (دو نیم شدن ماه)، به دلیل عدم انطباق با عقل و علم، مورد نقد قرار گرفتهاند. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که اینگونه روایات، به جای تقویت یقین، به شک و تردید منجر میشوند.
به عنوان مثال، روایت رد شمس، که ادعا میکند خورشید برای خواندن نماز حضرت علی علیهالسلام بازگشت، از نظر علمی و منطقی قابل پذیرش نیست. پذیرش چنین روایاتی، به خرافات و تضعیف یقین منجر میشود. در قرآن کریم، درباره شق القمر آمده است:
۞ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ۞
(ساعت [قیامت] نزدیک شد و ماه شکافته شد) (سوره قمر، آیه ۱، ).
این آیه، به شق القمر به عنوان نشانهای از قیامت اشاره دارد، نه به معنای ظاهری دو نیم شدن ماه در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله. پذیرش معنای ظاهری، به تضعیف عقلانیت دینی منجر میشود.
بخش چهارم: عرفان متمدن و علم الیقین
علم الیقین، یقین مستند و منطقی
علم الیقین، به عنوان یقینی تعریف شده که مبتنی بر مستندات عقلانی و نقلی است. این یقین، شامل پذیرش احکامی مانند وجوب نماز و روزه است که انکار آنها به کفر منجر میشود. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که علم الیقین، پایهای برای ایمان راسخ است که سالک را از تردید در اصول دین مصون میدارد.
به عنوان مثال، وجوب نماز و روزه، از احکام قطعی دین است که در قرآن کریم و احادیث معتبر به صراحت آمده است. در قرآن کریم میخوانیم:
۞ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ ۞
(نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و با رکوعکنندگان رکوع کنید) (سوره بقره، آیه ۴۳، ).
این آیه، بر وجوب نماز تأکید دارد و نشان میدهد که این حکم، جزء اصول دین است که انکار آن، به خروج از دین منجر میشود.
درنگ: علم الیقین، یقینی است که بر مستندات عقلانی و نقلی استوار است و انکار احکامی مانند نماز و روزه، به کفر منجر میشود. |
عرفان متمدن در برابر عرفان خل و چل
آیتالله نکونام قدسسره، عرفان حقیقی را عرفانی متمدن، زنده، و اجتماعی معرفی میکنند که از بستر تاریخ، جامعه، و مردم حرکت میکند. این عرفان، در مقابل عرفان دروایش و خل و چل قرار دارد که فاقد عقلانیت و پیوند با جامعه است.
عرفان متمدن، چونان درختی است که ریشه در خاک جامعه و تاریخ دارد و شاخسار آن به سوی آسمان معرفت الهی قد برافراشته است. این عرفان، سالک را به سوی تعامل سازنده با جامعه و تاریخ سوق میدهد و یقین را در این بستر تقویت میکند. در مقابل، عرفان خل و چل، مانند علفی هرز است که در بیابان انزوا میروید و هیچ ثمرهای جز گمراهی به بار نمیآورد.
عرفان متمدن، سالک را به سوی معرفت الهی در بستر زندگی اجتماعی هدایت میکند و او را از انزوا و خل و چل بودن بازمیدارد. این عرفان، با تکیه بر عقلانیت و مستندات، یقین را به عنوان پایهای برای سلوک تقویت میکند.
درنگ: عرفان متمدن، با تکیه بر عقلانیت و پیوند با جامعه، سالک را به سوی معرفت الهی هدایت میکند، در حالی که عرفان خل و چل، به انزوا و گمراهی منجر میشود. |
نتیجهگیری و جمعبندی
باب الیقین، به عنوان یکی از منازل کلیدی در سلوک عرفانی، سالک را به سوی معرفتی عمیق و بیتزلزل از حق رهنمون میسازد. علم الیقین، به عنوان مرتبه نخست این مقام، با تکیه بر مستندات عقلانی و نقلی، سالک را از شک و تردید رها کرده و او را به سوی ثبات و اطمینان وجودی هدایت میکند. ارکان یقین، شامل توکل، تسلیم، رضا، و تفویض، نشاندهنده تسلیمی فعال و آگاهانه در برابر اراده الهی است که سالک را از تأثیرات منفی محیط مصون میدارد.
نقد دیدگاههای نادرست، مانند تلقی یقین به عنوان صفت عوام یا پذیرش بیچون و چرا، بر اهمیت عقلانیت و استدلال در سلوک تأکید دارد. عرفان حقیقی، به عنوان عرفانی متمدن و اجتماعی، سالک را به سوی معرفت الهی در بستر جامعه و تاریخ هدایت میکند. علم الیقین، با تکیه بر مستندات عقلانی و نقلی، پایهای برای مراتب بالاتر یقین فراهم میکند و سالک را به سوی کمال معنوی سوق میدهد.
با نظارت صادق خادمی |