متن درس
منازل السائرین: تبیین عرفانی مقام انس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۱۷)
دیباچه
مقام *انس* در *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری، منزلگاهی است که سالک پس از عبور از مرحله یقین، به قرب الهی دست مییابد و روح و نسیم این قرب را در وجود خویش حس میکند. این مقام، تجلی حس الهی و کامیابی از حق است که سالک را از عبادت وجوبی به سوی عبادت عاشقانه سوق میدهد. در این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای جلسه ۴۱۷ و تحلیلهای تفصیلی، مفهوم *انس* در چارچوب عرفان شیعی ولایی و ربوبی تبیین شده است.
بخش نخست: تبیین مفهوم انس در سلوک عرفانی
انس: روح قرب و تجلی یقین
انس، منزلگاهی است که پس از یقین در سلوک عرفانی پدیدار میشود. سالک، پس از استقرار یقین به حق و اعتماد به او، به حس و لمس الهی دست مییابد. این مقام، روح قرب است که در وجود سالک تجلی مییابد و او را به لذت و کامیابی از حق میرساند. همانگونه که نسیم صبحگاهی چهره را نوازش میدهد، انس نیز نسیمی است که از قرب الهی بر جان سالک میوزد و او را به آرامش و وصال رهنمون میسازد. این مفهوم با آیه شریفه وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ (بقره: ۱۸۶؛ : «و چون بندگانم از تو درباره من بپرسند، بگو که من نزدیکم، دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم») همخوانی دارد. این آیه، قرب بیواسطه خداوند را به بندگانش نوید میدهد و انس را بهعنوان تجلی عملی این قرب معرفی میکند.
انس: حس و لمس حق در وجود سالک
انس، حس و لمس حق در وجود سالک است که در عبادت، ذکر، و معرفت به لذت و شیرینی میانجامد. این حس، عبادت را از حالت وجوبی به عاشقانه تبدیل میکند، چنانکه سالک در ذکر الهی، گویی شربتی گوارا مینوشد و در سماع صدای حق، سیراب میشود. این مفهوم با روایت «إن لله عباداً یعرفونه بقلوب» (کافی، ج۲، ص۲۴۲) پیوند دارد که معرفت قلبی را زمینهساز انس میداند. سالک در این مرحله، حق را نهتنها میشناسد، بلکه او را در جان خویش لمس میکند، میچشد، و میبوید، گویی حق در وجودش جریان مییابد و روحش را متعالی میسازد.
ویژگی ممتاز آیه بقره: ۱۸۶
آیه شریفه وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي (بقره: ۱۸۶) از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردار است. این آیه، با هفت مرتبه تأکید بر قرب الهی (عبادی، عنی، فإنی، أجیب، دعانی، فلیستجیبوا لی، ولیؤمنوا بی) و فقدان کلمه «قل»، خطاب مستقیم خداوند به بندگان را نشان میدهد. برخلاف آیه فَقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (اخلاص: ۱) که به پیامبر دستور میدهد «بگو»، این آیه بیواسطه بندگان را به قرب الهی دعوت میکند. این خطاب مستقیم، انس را بهعنوان حالتی بیواسطه و صمیمی میان بنده و خداوند تأیید میکند.
بخش دوم: مراتب و ویژگیهای انس
مراتب انس: استحلاء ذکر، تغذی بالسماع، وقوف بر اشارات
انس در مرتبه نخست، در قالب انس به شواهد الهی تجلی مییابد که خود در سه شکل متبلور میشود:
- استحلاء ذکر: ذکر الهی در کام سالک شیرین میشود، گویی شربتی گوارا در جانش ریخته میشود. این شیرینی، ذکر را از حالت لقلقه زبان به تجربهای عاشقانه تبدیل میکند. آیه فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ (بقره: ۱۵۲؛ : «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم») این ارتباط متقابل را تأیید میکند.
- تغذی بالسماع: سالک با شنیدن صدای حق، سیراب میشود. این سماع، نهتنها گوش جان را نوازش میدهد، بلکه روح را تغذیه میکند و او را به وصال نزدیکتر میسازد.
- وقوف بر اشارات: سالک نشانههای الهی را درمییابد، گویی خداوند با او بازی دالی میکند. این اشارات، مانند نسیمی که گاه از گوشهای میوزد، سالک را به سوی حق جذب میکند و او را معتاد به حضور الهی میسازد.
جمعیه: لازمه انس و لذت
انس، نسیم قرب است که از جمعیه (تمرکز وجودی) ناشی میشود. جمعیه، چه در فرد و چه در جامعه، به لذت و آرامش میانجامد، درحالیکه تفرقه، درد و وحشت به همراه دارد. آیه وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا (آلعمران: ۱۰۳؛ : «همگی به ریسمان خدا چنگ زنید») بر اهمیت جمعیه تأکید دارد. دانشمندانی که از استجماع برخوردارند، در علم و عمل موفقترند، زیرا تمرکز وجودی، ذهن و قلب را از پراکندگی و تشتت بازمیدارد.
تفرقه: منشأ درد و وحشت
تفرقه، چه در وجود فرد و چه در جامعه، به درد، وحشت، و ناکامی منجر میشود. این پراکندگی، انسان را از وصال الهی دور میکند و او را در گرداب خوف و اضطراب فرو میبرد. آیه وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا (انفال: ۴۶؛ : «با هم نزاع نکنید که سست شوید») بر پرهیز از تفرقه تأکید دارد. در نهجالبلاغه نیز آمده است: «قلوبهم متشتته و أبدانهم مجتمعه» (خطبه ۹۷)، که پراکندگی قلوب را عامل ناکامی معرفی میکند. در جامعهای که تفرقه حاکم است، افراد بهسرعت فرسوده میشوند و از کامیابی دینی محروم میمانند.
بخش سوم: نقد و تبیین عرفانی
نقد شعر و دیدگاههای غیرمستند
یکی از نکات برجسته درسگفتار، نقد شعر «دیوانه کند هر دو جهانش بخشد» است. این شعر، به دلیل عدم انطباق با منطق عرفانی، مورد نقد قرار گرفته است. انس، با یک اشاره الهی (خش) سالک را مجنون میکند، نه با بخشش دو جهان. این اشاره، مانند نسیمی است که جان را به وجد میآورد و سالک را معتاد به حق میکند. آیه وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ (اسراء: ۳۶؛ : «و از آنچه به آن آگاهی نداری پیروی مکن») بر اهمیت عقلانیت در عرفان تأکید دارد. این نقد، بر لزوم پرهیز از دیدگاههای غیرمستند و خرافی در عرفان شیعی تأکید میکند.
خداپرستی عشقی در برابر خداپرستی ترسی
درسگفتار، میان خداپرستی ترسی (مبتنی بر شرعیت ظاهری) و خداپرستی عشقی (مبتنی بر معرفت و عشق) تمایز قائل شده و هر دو را ناقص میداند، مگر اینکه با پذیرش فرامین الهی تکمیل شوند. آیه قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي (آلعمران: ۳۱؛ : «بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید») بر لزوم تلفیق عشق و شرعیت تأکید دارد. خداپرستی ترسی، بندگان را به خوف و ظاهرگرایی محدود میکند، درحالیکه خداپرستی عشقی، بدون التزام به شرعیت، به وادی بیبندوباری میانجامد. تلفیق این دو، سالک را به کمال میرساند.
عرفان شیعی: ولایی و ربوبی
عرفان شیعی، با تکیه بر ولایت ائمه معصومین علیهمالسلام، از خرافات و دیدگاههای غیرمستند مبراست. این عرفان، ولایی، ربوبی، و عصمتی است و بر معرفت و عشق به حق مبتنی است. روایت «نحن حجج الله» (کافی، ج۱، ص۱۹۲) ائمه را حجتهای الهی معرفی میکند که سالک را به سوی حق هدایت میکنند. این عرفان، برخلاف برخی دیدگاههای غیرمستند، بر عقلانیت و معرفت قلبی استوار است و از پراکندگی و تشتت به دور است.
بخش چهارم: جمعبندی و نتیجهگیری
مقام *انس* در *منازل السائرین*، منزلگاهی است که سالک پس از یقین، به قرب الهی دست مییابد و حس و لمس حق را در وجود خویش تجربه میکند. این مقام، با استحلاء ذکر، تغذی بالسماع، و وقوف بر اشارات تجلی مییابد و سالک را به لذت و کامیابی از حق میرساند. آیه وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ (بقره: ۱۸۶) قرب بیواسطه خداوند را تأیید میکند و انس را بهعنوان روح این قرب معرفی مینماید. جمعیه، لازمه انس و لذت است، درحالیکه تفرقه، منشأ درد و وحشت است. عرفان شیعی، با تکیه بر ولایت و معرفت، سالک را از خرافات و پراکندگی دور میسازد و به سوی وصال الهی هدایت میکند.