در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 419

متن درس




منازل السائرین: شهود اشارات وجود

منازل السائرین: شهود اشارات وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۱۹)


دیباچه: انس، دروازه قرب الهی

انس، چونان پلی زرین میان قلب سالک و حقیقت الهی، راهی است به سوی وصول و کمال. این منزل از منازل سلوک، که در کلام آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه چهارصد و نوزدهم به زیبایی تبیین شده، سالک را به شهود باطنی اشیاء و درک اشارات وجود رهنمون می‌سازد. انس، قرب به حق، کمال قلب، و حقیقت وصول است که در سه مرتبه متعالی، یعنی استحلاء الذکر، تغذی بالسماع، و وقوف على الإشارات، تجلی می‌یابد.

بخش یکم: تبیین مفهوم انس و مراتب آن

تعریف انس: قرب و کمال قلب

انس، در کلام عرفانی، قرب به حق، کمال قلب، و حقیقت وصول است. این منزل، سالک را از ظواهر اشیاء فراتر برده و او را به ادراک باطنی و شهود حقیقت رهنمون می‌سازد. به تعبیر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، انس چونان نسیمی است که قلب را جلا داده و روح را به سوی معشوق حقیقی پرواز می‌دهد. این تعریف، انس را نه تنها حالتی باطنی، بلکه مسیری می‌داند که سالک را به وحدت با حق متصل می‌سازد.

درنگ: انس، پلی است میان قلب سالک و حقیقت الهی که در سه مرتبه استحلاء الذکر، تغذی بالسماع، و وقوف على الإشارات، سالک را از حلاوت ذکر به شهود اشارات وجود هدایت می‌کند.

مراتب سه‌گانه انس

انس، در سلوک عرفانی، در سه مرتبه متجلی می‌شود که هر یک، گامی است به سوی تعالی روحانی:

  1. استحلاء الذکر: شیرین شدن ذکر و یافتن حلاوت در آن، که قلب را از بی‌حسی به سوی جلا و ایمان رهنمون می‌سازد.
  2. تغذی بالسماع: سیر شدن قلب از شنیدن معارف، خیرات، و اعمال صالح، که روح را به کمال می‌رساند.
  3. وقوف على الإشارات: شهود اشارات اشیاء با قلب و ادراک لطيف، که سالک را به حقیقت وجود واصل می‌کند.

این مراتب، چونان نردبانی است که سالک را از ظاهر به باطن و از باطن به حقیقت رهنمون می‌سازد. هر مرتبه، دریچه‌ای است به سوی ادراک عمیق‌تر و قرب والاتر.

بخش دوم: استحلاء الذکر، دروازه انس

حلاوت ذکر و تحول قلب

استحلاء الذکر، نخستین گام در مسیر انس است که ذکر، از حالتی بی‌حلاوت به تجربه‌ای شیرین و روح‌نواز بدل می‌شود. به تعبیر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، ذکر پیش‌تر چون کلامی خشک و بی‌روح بود، اما در این مرتبه، چونان شهدی گوارا قلب را جلا می‌دهد و ایمان را تعالی می‌بخشد. این تحول، نشانه بیداری قلب است که سالک را از بی‌حسی به سوی قرب الهی سوق می‌دهد.

برای نمونه، انسانی که پیش‌تر مفهوم شهر قم را تنها در قالب خیابان‌ها و کوچه‌ها می‌شناخت، اکنون با ادراک مصداقی، جزئیات آن را لمس می‌کند. ذکر نیز، که پیش‌تر تنها لفظی بود، اکنون چونان نغمه‌ای الهی، قلب را به وجد می‌آورد.

درنگ: استحلاء الذکر، چونان نسیمی است که قلب را از خواب غفلت بیدار کرده و با حلاوت ذکر، آن را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند.

بخش سوم: تغذی بالسماع، تغذیه روحانی قلب

سیر شدن از معارف و خیرات

تغذی بالسماع، مرتبه‌ای است که قلب سالک از شنیدن معارف، خیرات، و اعمال صالح سیر می‌شود، همان‌گونه که جسم از طعام سیر می‌گردد. در این مرتبه، علم، معرفت، خدمت، و محبت، چونان غذای روح، قلب را تغذیه کرده و به کمال می‌رساند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این مرتبه را به تغذیه جسم تشبیه می‌کنند که حس گرسنگی را برطرف می‌سازد. سالک در این مرحله، با هر خیر و خدمت، احساس سیری روحانی می‌کند.

برای مثال، همان‌گونه که جسم با خوردن غذا سیر می‌شود، قلب سالک با شنیدن معارف و انجام اعمال خیر، از گرسنگی روحانی رهایی می‌یابد. این سیری، نشانه‌ای است از انس با حق و آمادگی برای مرتبه والاتر.

درنگ: تغذی بالسماع، قلب را از گرسنگی روحانی نجات داده و با معارف و خیرات، آن را به سوی کمال و قرب الهی سوق می‌دهد.

بخش چهارم: وقوف على الإشارات، شهود حقیقت اشیاء

شنیدن اشارات با قلب

وقوف على الإشارات، اوج مراتب انس است که سالک با قلب خود اشارات اشیاء را می‌شنود و به حقیقت آنها واصل می‌شود. این مرتبه، نیازمند لطافت ادراک قلب و حواس است که سالک را از ظواهر اشیاء به سوی باطن آنها هدایت می‌کند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این مرتبه را چنین توصیف می‌کنند: «سماع القلب إشارات الأشياء بلسان الحال بلطف إدراكه» (شنیدن قلب، اشارات اشیاء را با زبان حال و لطافت ادراک).

در این مرتبه، سالک نه تنها اشیاء را می‌بیند، بلکه آثار و لوازم آنها را نیز درک می‌کند. این شهود، چونان کلیدی است که درهای حقیقت را به روی سالک می‌گشاید.

لطافت ادراک، کلید شهود

لطافت ادراک، شرط اساسی وقوف على الإشارات است. قلب و حواس سالک، با تزکیه و صیقل، به لطافتی می‌رسند که فراتر از ظواهر، باطن اشیاء را می‌بینند. این لطافت، سالک را از ادراک سطحی به سوی شهود عمیق هدایت می‌کند. به تعبیر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، قلب لطيف چونان آینه‌ای است که اشارات الهی را منعکس می‌سازد.

درنگ: وقوف على الإشارات، شهود باطنی است که با لطافت ادراک قلب و حواس، سالک را به حقیقت اشیاء و توحید واصل می‌کند.

تمثیلات وقوف على الإشارات

برای تبیین وقوف على الإشارات، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره از تمثیلات روشنگر بهره می‌جویند:

  • مو و پیچش مو: همه مو را می‌بینند، اما سالک پیچش آن را نیز درک می‌کند، که نشانه‌ای است از ادراک باطنی.
  • پرچم و ناهار: پرچم برای همگان نشانه‌ای ظاهری است، اما سالک با شهود، ناهار و جزئیات آن را درمی‌یابد.
  • اعداد زوج و فرد: کودک اعداد را می‌بیند، اما سالک زوج و فرد بودن آنها را درک می‌کند، که نشان از تفاوت ادراک ظاهری و باطنی دارد.

این تمثیلات، چونان آیینه‌هایی هستند که تفاوت ادراک عادی و شهود عرفانی را به نمایش می‌گذارند.

بخش پنجم: شهادات اعلام الوجود

شهود آثار و لوازم اشیاء

وقوف على الإشارات، شهود آثار و لوازم اشیاء است که سالک را به حقیقت وجود رهنمون می‌سازد. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این شهود را «شهادات إعلام الوجود» می‌نامند، که در آن، سالک نه تنها شيء را، بلکه خصوصیات و آثار آن را نیز می‌بیند. این شهود، اشیاء را به‌عنوان آیات الهی و مظاهر حقیقت متصل می‌سازد.

برای نمونه، سالک در پرچم، نه تنها پارچه‌ای رنگین، بلکه نشانه‌ای از خیر و برکت می‌بیند. این ادراک، قلب را به سوی توحید و معرفت الهی هدایت می‌کند.

درنگ: شهادات اعلام الوجود، ادراک باطنی است که اشیاء را به‌عنوان آیات حق و مظاهر حقیقت به سالک نشان می‌دهد.

بخش ششم: استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام

شهادت آثار وجود بر حق

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خطبه ۴۹ نهج‌البلاغه، چنین می‌فرمایند: «فهو الذي تشهد له إعلام الوجود على إقرار قلب ذي الجهود» (او خدایی است که آثار وجود بر او شهادت می‌دهند، بر اقرار قلب صاحب جهد). این کلام، نشان می‌دهد که حتی کافر، با اقرار بسيط ذرات وجودش، به حق شهادت می‌دهد.

این استناد، عالم را چونان آیینه‌ای می‌داند که در هر جزء آن، حقیقت الهی متجلی است. سالک با انس، این شهادت را با قلب خود می‌شنود و به توحید واصل می‌شود.

نقد اقرار کافر

کافر، با اقرار مرکب خود، وجود خدا را نفی می‌کند، اما ذرات وجودش، با اقرار بسيط، به حق شهادت می‌دهند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این تناقض را چنین تبیین می‌کنند: کافر پیش از آنکه بگوید «خدا نیست»، کلمه «خدا» را به زبان می‌آورد، که خود اقراری است به وجود حق. این اقرار بسيط، در ذات هر موجودی نهفته است و سالک با انس، آن را درمی‌یابد.

درنگ: حتی کافر، با اقرار بسيط ذرات وجودش، به حق شهادت می‌دهد، و سالک با انس، این شهادت را با قلب خود می‌شنود.

بخش هفتم: شعر و تبیین اشارات الهی

اشیاء، مظاهر تجلی حق

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با نقل شعری زیبا، اشارات اشیاء را به‌عنوان مظاهر تجلی حق تبیین می‌کنند:

  • «الروض نظرته بحسنك تشهدوا» (باغ با طراوتش به حسن تو شهادت می‌دهد).
  • «والورد جاء لمدح خدّك يوردوا» (گل برای مدح گونه تو آمده و رنگ عوض می‌کند).
  • «والروح يرقص والغدير مصفقوا» (روح می‌رقصد و آبگیر کف می‌زند).
  • «والورق من طرب إليك تغردوا» (برگ‌ها از شادی به سوی تو آواز می‌خوانند).

این ابیات، عالم را چونان باغی پرشکوه می‌دانند که هر جزء آن، از گل و برگ تا روح و آبگیر، به حسن و جمال الهی شهادت می‌دهد. سالک با انس، این نغمه‌های تسبیح را با قلب خود می‌شنود.

سماع دائم موجودات

شعر دیگری که در درس‌گفتار نقل شده، عالم را در حال سماع دائم حق می‌داند: «كل غدا بك في سماع دائم» (هر موجودی پیوسته در شنیدن توست). موجودات، چونان عاشقانی سرمست، دائماً در عشق و تسبیح حق‌اند و سالک با وقوف على الإشارات، این سماع را درک می‌کند.

درنگ: اشیاء، چونان عاشقانی سرمست، با زبان حال به حسن و جمال الهی شهادت می‌دهند، و سالک با انس، این تسبیح را می‌شنود.

بخش هشتم: نقد معانی ظاهری و ادراک باطنی

تفاوت ادراک عارف و جاهل

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تفاوت ادراک عارف و جاهل را چنین تبیین می‌کنند: جاهل شهادت را هلاکت می‌بیند، اما عارف آن را عشق‌بازی می‌داند. برای نمونه، شهادت امام حسین علیه‌السلام نزد جاهل، هلاکت است، اما نزد عارف، عشق‌بازی با حق است. این تفاوت، ریشه در ادراک باطنی عارف دارد که با انس، حقیقت اشیاء را درمی‌یابد.

به عنوان مثال، انسانی که تنها ظاهر نود سالگی را می‌بیند، آن را پیری و ضعف می‌داند، اما سالک با انس، آثار و لوازم آن را درک کرده و قوت و سرزندگی را در آن می‌بیند.

درنگ: عارف با انس، حقیقت اشیاء را به عشق الهی متصل می‌کند، در حالی که جاهل در ظواهر گمراه می‌ماند.

بخش نهم: نقش لطافت ادراک در سلوک

لطافت، کلید وصول به حقیقت

لطافت ادراک، چونان نوری است که قلب سالک را روشن ساخته و او را به شهود حقیقت هدایت می‌کند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که لطافت قلب و حواس، سالک را از حجاب‌های نفسانی آزاد کرده و به درک اشارات و آثار اشیاء می‌رساند. این لطافت، نتیجه تزکیه نفس و صیقل قلب است که سالک را به توحید و معرفت الهی واصل می‌سازد.

درنگ: لطافت ادراک، قلب را از حجاب‌های نفسانی آزاد کرده و به شهود حقیقت و توحید هدایت می‌کند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

منازل السائرین، در جلسه چهارصد و نوزدهم، با تبیین انس و مراتب آن، سالک را به سوی قرب الهی و شهود حقیقت اشیاء هدایت می‌کند. انس، چونان دریچه‌ای است که قلب را به سوی معشوق حقیقی گشوده و با مراتب استحلاء الذکر، تغذی بالسماع، و وقوف على الإشارات، سالک را از حلاوت ذکر به شهود اشارات وجود می‌رساند. این مسیر، با لطافت ادراک و شهود باطنی، سالک را به توحید و معرفت الهی واصل می‌سازد.

درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام و بهره‌گیری از اشعار عرفانی، عالم را چونان باغی پرشکوه می‌داند که هر جزء آن، به حسن و جمال الهی شهادت می‌دهد. سالک با انس، این شهادت را با قلب خود می‌شنود و به حقیقت واصل می‌شود.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده