متن درس
انس و هیمان در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۲۲)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تدوینی فاخر و علمی از درسگفتار جلسه ۴۲۲ منازل السائرین است که به قلم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره ایراد شده و به تبیین مقام انس، بهویژه انس ثانی و هیمان، در چارچوب عرفان اسلامی میپردازد. انس، به مثابه منزلگاهی کلیدی در سلوک عرفانی، سالک را به وادی تجلیات الهی رهنمون میسازد، اما هیمان، به سان طوفانی سهمگین، با شدت و فشار معنوی خود، آزمون دشواری برای پایداری و تمکین او پدید میآورد.
بخش نخست: تبیین مفهوم انس و هیمان
۱. تعریف انس و جایگاه آن در سلوک
انس، در عرفان اسلامی، منزلگاهی است که سالک در آن به شهود نور معبود و تجلیات الهی دست مییابد. این مقام، فراتر از اشارات و استحلاء، به وادی تجلیات رهنمون میشود، جایی که سالک با حق تعالی الفتی عمیق مییابد. انس ثانی، به مثابه مرحلهای پیشرفتهتر، با شدت و هیمان همراه است که گویی رگباری از نور الهی بر جان سالک فرو میریزد. این شدت، هم میتواند سالک را به اوج شیدایی و شیفتگی به حق برساند و هم او را در معرض مخاطرات معنوی قرار دهد.
درنگ: انس ثانی، با هیمان و شدت تجلیات، سالک را به وادی شوق و شهود میکشاند، اما بدون استبار و هدایت مربی، خطر زوال عقل یا انحلال قیود علم او را تهدید میکند. |
۲. هیمان: طوفان تجلیات الهی
هیمان، حالتی از شدت انس است که با فشار مضاعف تجلیات الهی همراه میشود. این حالت، به سان رگباری است که بر سر سالک فرو میریزد و او را در آزمون استقامت و پایداری قرار میدهد. در این وادی، سالک ممکن است به ولح و واله شدن گرفتار شود، حالتی که با شیدایی و شیفتگی به حق، گاه تعادل عقلانی و شرعی او را مختل میسازد. هیمان، اگر با استبار همراه نباشد، میتواند قیود علم (احکام شرعی) را سست کرده و سالک را به رخوت و اهمال در عمل به شرع سوق دهد.
۳. استبار: سپر مقاومت در برابر هیمان
استبار، به معنای استقامت و پایداری در برابر فشار تجلیات، کلید موفقیت سالک در عبور از هیمان است. سالک موفق، مانند کسی است که زیر رگبار باران ایستادگی میکند تا پس از فروکش کردن طوفان، به آفتاب تمکین و تعادل بازگردد. این مقاومت، عقل و علم سالک را حفظ کرده و او را از آفات هیمان، مانند زوال عقل یا گمراهی، مصون میدارد.
جمعبندی بخش نخست
انس و هیمان، دو منزلگاه کلیدی در سلوک عرفانیاند که سالک را به وادی تجلیات الهی رهنمون میسازند. هیمان، با شدت و فشار معنوی خود، آزمون دشواری برای سالک است که تنها با استبار، هدایت مربی، و پایبندی به عقل و شرع میتوان از آن به سلامت عبور کرد. این مقام، اگر با تمکین همراه شود، سالک را به معصومیت نسبی و اقتدار معنوی میرساند.
بخش دوم: مخاطرات و آفات هیمان
۱. ولح و واله شدن
ولح، حالتی از شیفتگی و شیدایی به حق است که در اثر باقی ماندن در هیمان پدید میآید. این حالت، با شعف و شوق زایدالوصف به حق همراه است، اما فشار مضاعف آن میتواند سالک را به مخاطره اندازد. به تعبیر عرفانی، «ومن بقى فى الهيمان كان من المولحين»، یعنی کسی که در هیمان بماند، به واله شدن گرفتار میشود. این شیدایی، اگر با استبار مهار نشود، تعادل سالک را بر هم میزند.
درنگ: واله شدن، نتیجه شدت هیمان است که سالک را به شیدایی میکشاند، اما بدون استبار، این شوق میتواند به گمراهی یا زوال عقل منجر شود. |
۲. سلب استبار و انحلال قیود علم
هیمان، در برخی سالکان، طاقت استبار را سلب میکند و قیود علم (احکام شرعی) را از آنان باز میسازد. این انحلال، به رخوت و سستی در عمل به شرع منجر میشود و سالک را در معرض گمراهی قرار میدهد. به تعبیر عرفانی، «وسلب قوما طاعه الاستبار وحل عنهم قيود العلم»، یعنی هیمان، مقاومت برخی را سلب کرده و بندهای شرع را از آنان میگشاید.
۳. زوال عقل و گمراهی
از دست دادن عقل یا علم، دو آفت اصلی هیماناند. زوال عقل، به ضرر دنیوی و اخروی منجر شده و سالک را به حالتی شبیه جنون میکشاند. انحلال قیود علم، به زندقه و گمراهی میانجامد، جایی که سالک از شرع بیاعتنایی کرده و حتی دیگران را به ضلالت میکشاند. این دو آفت، نشاندهنده آسیبپذیری سالک در برابر هیمان بدون استبار و هدایت است.
جمعبندی بخش دوم
هیمان، با شدت تجلیات، سالک را در معرض مخاطراتی چون واله شدن، زوال عقل، و انحلال قیود علم قرار میدهد. این آفات، اگر با استبار و هدایت مربی مهار نشوند، به گمراهی و ضرر معنوی منجر میشوند. سالک موفق، با حفظ عقل و علم، از این مخاطرات مصون میماند و به تمکین میرسد.
بخش سوم: راهکارهای عبور از هیمان
۱. نقش مربی و ویزیت
سلوک در انس ثانی، بهویژه در هیمان، نیازمند همراهی مربی و نظارت مستمر (ویزیت) است. مربی، با هدایت و مراقبت، سالک را از مخاطرات حفظ کرده و سلامت معنوی او را تضمین میکند. این نظارت، به سان چراغی است که در تاریکی طوفان هیمان، راه را به سالک نشان میدهد.
درنگ: مربی و ویزیت، دو رکن اساسی در سلوک انس ثانیاند که سالک را از آفات هیمان مصون داشته و به تمکین رهنمون میسازند. |
۲. قوم اقویا: نمونه سالکان موفق
قوم اقویا، گروهی از سالکاناند که با قوت عقل و استبار، در برابر هیمان مقاومت میکنند. اینان، با حفظ صبر و پایبندی به احکام شرعی، از مغلوب شدن در برابر تجلیات مصون میمانند. به تعبیر عرفانی، «سلب قوما اقويا لم يغلبهم على عقولهم طاقه الاستبار»، یعنی این گروه، با استحکام عقل، از آفات هیمان در اماناند.
۳. جاذبه جمال اقدس
حمایت الهی، با جاذبه انوار جمال اقدس، سالک را در برابر آفات هیمان حفظ میکند. این جاذبه، به سان مغناطیسی الهی، سالک را به سوی حق جذب کرده و او را به تمکین میرساند. این فیض الهی، مکمل استبار و هدایت مربی است و سالک را به اقتدار معنوی میرساند.
جمعبندی بخش سوم
عبور از هیمان، نیازمند استبار، هدایت مربی، و حمایت الهی است. قوم اقویا، با قوت عقل و پایبندی به شرع، نمونهای از سالکان موفقاند که با جاذبه جمال اقدس، به تمکین و معصومیت نسبی دست مییابند. این راهکارها، چارچوبی ایمن برای سلوک در انس ثانی فراهم میآورند.
بخش چهارم: نقد انحرافات عرفانی
۱. شطح، حیله، و گمراهی
شطح، عملی است که ظاهرش ناپسند اما باطنش درست است، اما به دلیل فقدان هدف عقلانی، نوعی بیماری معنوی تلقی میشود. حیله، مشابه شطح است، اما با هدفی عقلانی (نجات از مزاحمت عوام) انجام میشود. گمراهی، عملی است که هم ظاهر و هم باطنش فاسد است، مانند ترک واجبات به بهانه وصول به خدا. این تمایز، مرزهای رفتار اصیل عرفانی را مشخص میکند.
درنگ: حیله، با هدف عقلانی، مشروع است؛ شطح، بیمارگونه و بیهدف؛ و گمراهی، فاسد و مضر. این تمایز، سالک را از انحرافات حفظ میکند. |
۲. مثال قرآنی حیله
حضرت ابراهیم علیهالسلام، با گفتن إِنِّي سَقِيمٌ (قرآن کریم، صافات: ۸۹، : «من بیمارم»)، حیلهای عقلانی به کار برد تا از مزاحمت دیگران رهایی یابد. این عمل، به معنای توريه بود و با هدف حفظ خود از آسیب انجام شد، نه شطح یا گمراهی.
۳. حیله ائمه علیهمالسلام
ائمه معصومین علیهمالسلام، گاه با حیله، یاران خود را از دشمنان حفظ میکردند. برای مثال، نوشتن طوقهایی که یاران را ملعون میخواند، حیلهای بود برای نجات آنان از خطر. این عمل، با هدف عقلانی و خیرخواهانه انجام میشد و نمونهای از سیره معصومین در سلوک است.
۴. نقد ظاهرسازی و شطحیات درویشان
اهل ظاهر، با سالوس و ریا، به خودزیبایی میپردازند و با هدف جلب تحسین دیگران، به معصیت میافتند. درویشان، با شطح و خودتخریبی، به نوعی سادیسم معنوی گرفتارند که با خراب کردن خود، به گمراهی میرسند. هر دو گروه، از مسیر اعتدال منحرف شده و به دین آسیب زدهاند.
جمعبندی بخش چهارم
نقد شطح، حیله، و گمراهی، مرزهای سلوک اصیل را روشن میسازد. حیله، با هدف عقلانی، مشروع است، اما شطح و گمراهی، به دلیل فقدان عقلانیت یا فساد باطنی، مذموماند. نقد ظاهرسازی و شطحیات، آسیبشناسی تاریخی انحرافات عرفانی را نشان میدهد و بر ضرورت اعتدال تأکید دارد.
بخش پنجم: آسیبشناسی تاریخی و پیشنهادات اصلاحی
۱. آسیبشناسی تاریخی
ظاهرسازان و درویشان، با ریا و شطح، به اعتبار دین و عرفان آسیب زدهاند. اهل ظاهر، با خودزیبایی و سالوس، و درویشان، با خودتخریبی و رفتارهای غیرعقلانی، از نفوذ معنوی دین کاستهاند. این انحرافات، ریشههای تاریخی بدبینی به دین را تشکیل میدهند.
درنگ: ظاهرسازی اهل ظاهر و شطحیات درویشان، با تضعیف اعتبار دین و عرفان، به بدبینی تاریخی نسبت به معنویت دامن زدهاند. |
۲. نقد لباس سنتی
لباسهای سنتی، مانند عبا و عمامه، به دلیل غیرکاربردی بودن، محدودیتهایی در زندگی روزمره و خدمت به جامعه ایجاد میکنند. این پوشش، با ایجاد سنگینی و دشواری، از کارایی سالک میکاهد و با نیازهای مدرن ناسازگار است.
۳. پیشنهاد اصلاح پوشش
پوشش باید متنوع، کاربردی، و متناسب با نیازهای زمانه باشد. تنوع در لباس، با حفظ احترام به سنت، به راحتی و کارایی سالک کمک میکند. این اصلاح، به معنای بازنگری در سنتهای غیرضروری برای تطبیق با اقتضائات مدرن است.
جمعبندی بخش پنجم
آسیبشناسی تاریخی نشان میدهد که ظاهرسازی و شطحیات، به اعتبار دین و عرفان لطمه زدهاند. نقد لباس سنتی و پیشنهاد اصلاح پوشش، بر ضرورت تطبیق سنت با نیازهای مدرن تأکید دارد. این اصلاحات، راه را برای سلوکی کارآمدتر و مؤثرتر هموار میسازد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار جلسه ۴۲۲ منازل السائرین، مقام انس و هیمان را بهعنوان منزلگاههایی کلیدی در سلوک عرفانی تبیین کرد. انس ثانی، با هیمان و شدت تجلیات، سالک را در معرض آزمونهای دشوار قرار میدهد، اما استبار، هدایت مربی، و جاذبه جمال اقدس، او را به تمکین و معصومیت نسبی رهنمون میسازد. دعای نبوی «شوقا الى لقائك من غير ضراء مضره و لا فتنه مضله»، چارچوبی ایمن برای سلوک ارائه میدهد. نقد شطح، حیله، و گمراهی، مرزهای رفتار اصیل عرفانی را مشخص کرده و آسیبشناسی تاریخی، ریشههای انحرافات را آشکار میسازد. پیشنهاد اصلاح پوشش، گامی به سوی تطبیق سنت با نیازهای زمانه است.
با نظارت صادق خادمی |