در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 425

متن درس





منازل السائرين: تأملي در باب الأنس

منازل السائرين: تأملي در باب الأنس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۲۵)

مقدمه: سفری به سوی انس با حق

باب الأنس در منازل السائرين، چونان دریچه‌ای نورانی، سالک را به سوی قله‌های قرب الهی رهنمون می‌سازد. این مقام عرفانی، که در درس‌گفتار شماره ۴۲۵ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره به تفصیل تبیین شده، از ژرف‌ترین مراتب سلوک معنوی است که هویت سالک را در حضرة الهی به اضمحلال و فنا می‌رساند. انس، در این منظر، نه‌تنها قرابت با حق، بلکه حل شدن در اوست؛ چونان قندی که در آب مضمحل می‌گردد و شیرینی‌اش همه جا را فرا می‌گیرد، بی‌آنکه خود دیده شود.

درنگ: انس، چونان پلی است که سالک را از تعیّنات نفسانی به لاتعیّن الهی می‌رساند، و اضمحلال، اوج این سلوک است که هویت سالک در نور حق حل می‌شود.

بخش نخست: مراتب انس و تحول وجودی سالک

مرتبه اول: روح قرب و تلطیف قلب

انس در مرتبه نخست، روح قرب است که سالک با تلطیف قلب خویش، به وقوف بر اشارات الهی نائل می‌شود. این مرتبه، چونان بامدادی است که نسیم لطف الهی بر جان سالک می‌وزد و او را به سوی کمالات وجودی رهنمون می‌سازد. در این مرحله، سالک با درک نشانه‌های حق، تعیّنی کمالی می‌یابد که او را از تعلقات نفسانی دور می‌سازد. روح قرب، چونان آبی زلال، قلب را از زنگارها پاک کرده و آماده دریافت نور الهی می‌کند.

مرتبه دوم: نور کشف و شهود صفات حق

در مرتبه دوم، انس با نور کشف تجلی می‌یابد. سالک، که اکنون صاحب کشف و سرّ و جهر است، حق را با صفات و زمینه‌هایش مشاهده می‌کند. این مرحله، چونان ظهور خورشید در آسمان جان است که همه چیز را در پرتو خود آشکار می‌سازد. سالک در این مقام، حق را نه‌تنها در ذات، بلکه در ظهوراتش می‌بیند و با صفت و مورد حق آشنا می‌شود. نور کشف، چونان مشعلی است که راه سالک را در تاریکی تعیّنات روشن می‌کند.

مرتبه سوم: اضمحلال در شهود حضرة الهی

مرتبه سوم انس، اضمحلال در شهود حضرة الهی است که سالک در آن، هویت خویش را در حق مضمحل می‌بیند. این مقام، اوج سلوک است؛ جایی که سالک، چونان قندی در آب، در نور حق حل می‌شود و جز او چیزی باقی نمی‌ماند. اضمحلال، نه نابودی، بلکه تحول وجودی است که سالک را به وحدت با حق می‌رساند. این مرحله، چونان اقیانوسی است که قطره وجود سالک در آن غرق می‌شود، اما اثری از شیرینی‌اش در همه جا باقی می‌ماند.

درنگ: اضمحلال، چونان حل شدن قند در آب، هویت سالک را در حق متلاشی می‌سازد، اما وجود او در شیرینی حق باقی می‌ماند.

جمع‌بندی بخش نخست

مراتب سه‌گانه انس، سفری است از تلطیف قلب تا اضمحلال در حق. هر مرتبه، گامی است به سوی قرب الهی که سالک را از تعیّنات نفسانی به لاتعیّن الهی رهنمون می‌سازد. روح قرب، نور کشف، و اضمحلال، چونان سه فصل از کتاب سلوک‌اند که هر یک، جلوه‌ای از قرب به حق را آشکار می‌سازد.

بخش دوم: اضمحلال و فنا در عرفان اسلامی

تعریف اضمحلال: حل شدن در حق

اضمحلال، به معنای حل شدن، متلاشی شدن، و خرد شدن هویت سالک در حق است. این مفهوم، با تمثیل قند در آب به زیبایی تبیین شده است: قند، هرچند در آب حل می‌شود و چهره و تجسم خود را از دست می‌دهد، شیرینی‌اش در آب باقی می‌ماند. اضمحلال، نه نابودی، بلکه تحول وجودی است که سالک را در حق متحد می‌سازد. این حل شدن، چونان رهایی پرنده‌ای از قفس تعیّنات است که به سوی آسمان بی‌کران حق پرواز می‌کند.

نقد تعریف شارح: بطلان یا اضمحلال؟

شارح، اضمحلال را بطلان رسم (هویت) و فنا در شهود حضرة الهی تعریف کرده، اما این تعریف از دقت لازم برخوردار نیست. بطلان، به معنای بریدگی و ناکامی است، مانند طنابی که پاره می‌شود، اما اضمحلال، حل شدن و نرم شدن در حق است، مانند قند در آب. این تمایز، نشان‌دهنده عمق عرفانی ماتن در برابر رویکرد علمی شارح است. ماتن، عارفی چیره‌دست و چکیده عرفان است، در حالی که شارح، عالمی است که به عرفان چسبیده و فاقد شهود عمیق ماتن است.

درنگ: بطلان، بریدگی و ناکامی است، اما اضمحلال، حل شدن و وحدت با حق است؛ تمایزی که عمق عرفانی ماتن را آشکار می‌سازد.

مراتب فنا: از حل اولیه تا لاتعیّن

فنا، دارای سه مرتبه است: فنا اول، مانند حل قند در آب سرد، که هنوز تعیّن دارد؛ فنا دوم، مانند جوشاندن قند در آب، که تعیّن کمتر می‌شود؛ و فنا سوم، لاتعیّن کامل، که سالک از هر تعیّنی رها شده و هویت او با حق یکی می‌شود. در این مقام، تمایز «من» و «تو» از بین می‌رود و سالک، چونان قطره‌ای در اقیانوس، در حق غرق می‌شود. لاتعیّن، اوج سلوک است که سالک در آن، جز حق نمی‌بیند.

اضمحلال انسی و محبت الهی

اضمحلال انسی، ناشی از محبت و شیدایی به حق است، نه قدرت یا زور. این اضمحلال، مانند خودباختگی والدین در برابر فرزند است که از شدت عشق، حاضرند جان خود را فدا کنند. سالک در این مقام، با قرب به حق، چنان در عشق او مضمحل می‌شود که جز او چیزی نمی‌بیند. این محبت، چونان آتشی است که تعیّنات نفسانی را می‌سوزاند و سالک را در نور حق متجلی می‌سازد.

درنگ: اضمحلال انسی، از محبت و شیدایی به حق سرچشمه می‌گیرد، نه از قدرت، و سالک را به وحدت عاشقانه با حق می‌رساند.

جمع‌بندی بخش دوم

اضمحلال و فنا، دو مفهوم در هم‌تنیده در عرفان اسلامی‌اند که سالک را به سوی وحدت با حق هدایت می‌کنند. اضمحلال، حل شدن در حق است، نه بطلان و برودت، و فنا، رهایی از تعیّنات تا لاتعیّن کامل. این مفاهیم، با تمثیلات عرفانی و نقد شارح، به زیبایی تبیین شده‌اند و راهنمای سالکان در مسیر قرب الهی‌اند.

بخش سوم: نقد حوزه‌های علمی و ضرورت ماده‌شناسی

اهمیت علم اشتقاق

علم اشتقاق، کلید فهم دقیق مفاهیم عرفانی و دینی است، اما فقدان آن در حوزه‌های علمیه، مانع پیشرفت علمی شده است. حوزه‌ها، با تمرکز بر شکل‌گرایی (مانند صرف و نحو)، از ماده‌شناسی غافل مانده‌اند و به جای فهم ریشه کلمات، به قواعد صوری بسنده کرده‌اند. اشتقاق، چونان نوری است که معانی واژگان را روشن می‌کند و از سطحی‌نگری در علوم دینی جلوگیری می‌کند.

نقد شکل‌گرایی حوزه‌ها

تمرکز حوزه‌ها بر صرف و نحو، مانند ضرب زیدین عمرو، به شکل‌گرایی منجر شده و از فهم عمیق مفاهیم عرفانی باز داشته است. ماده کلمات، مانند ضرب، غیرقابل تغییر است، اما شکل‌ها انعطاف‌پذیرند. این رویکرد شکلی، حوزه را از عمق علمی محروم کرده و به جای تولید دانش، به تکرار قواعد بسنده کرده است. حوزه علمی، چونان باغی است که باید میوه دانش دهد، نه تنها شاخه‌های خشکیده را حفظ کند.

درنگ: حوزه‌ها باید از شکل‌گرایی به ماده‌شناسی روی آورند تا علوم دینی به عمق و غنای واقعی خود برسند.

نقد اجتماعی: فقدان انس در جامعه

رفتارهای خشن در جامعه، مانند دعواهای پس از تصادفات، نشان‌دهنده فقدان انس و ضعف فرهنگ اسلامی است. حوزه‌ها باید به جای تمرکز بر درس‌های سنتی، تحقیقات اجتماعی انجام دهند تا میزان انس و خیرخواهی در جامعه را بسنجند. این تحقیقات، چونان آینه‌ای است که کاستی‌های جامعه را نشان می‌دهد و راه اصلاح را هموار می‌کند.

نقد مصرف‌گرایی و انفعال عالمان

حوزه‌ها، با مصرف زیاد و بازدهی کم، به شکم‌های برجسته و هيكل‌های قلمبه منجر شده‌اند. عالمان، به جای تحقیق و عمل، به دعا برای افراد نامناسب اکتفا می‌کنند. این انفعال، چونان سدی است در برابر پیشرفت علمی و اجتماعی. حوزه باید چون چشمه‌ای باشد که دانش و خیر را به جامعه جاری سازد، نه تنها مصرف‌کننده منابع.

درنگ: حوزه‌ها باید از انفعال و مصرف‌گرایی به تحقیق و تولید دانش روی آورند تا انس و خیرخواهی را در جامعه ترویج کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد حوزه‌های علمی و جامعه، نشان‌دهنده نیاز مبرم به ماده‌شناسی و تحقیق اجتماعی است. علم اشتقاق، کلید فهم عمیق مفاهیم عرفانی است، و تحقیقات اجتماعی، راهگشای ترویج انس و خیرخواهی در جامعه. حوزه‌ها باید از شکل‌گرایی و انفعال به سوی تولید دانش و اصلاح جامعه حرکت کنند.

بخش چهارم: انس و خیرخواهی جهانی

انس و محبت به موجودات

انس، گرایش خیر به همه موجودات است. سالک با تمرکز بر خوبی‌های دیگران، به انس با حق می‌رسد. روایات، انسان را به جستجوی خوبی‌ها و پرهیز از بدجویی سفارش می‌کنند، زیرا بدجویی حتی از خدا را نیز مانع می‌شود. انس، چونان گلی است که عطر محبتش همه جا را فرا می‌گیرد.

نقد قساوت قلب

قساوت قلب، مانع انس است و انسان را به سنگ‌پایی تشبیه می‌کند که از هیچ‌کس خوشش نمی‌آید. سالک باید قلب خود را نرم و محبت‌آمیز کند تا به انس با حق و خلق او برسد. قساوت، چونان تاریکی است که نور انس را خاموش می‌کند.

آزمایش انس

انسان باید خود را آزمایش کند که روزانه از چند نفر خوشش می‌آید. انس کامل، محبت به همه موجودات است. این آزمایش، چون ترازویی است که میزان قرب سالک به حق را نشان می‌دهد.

انس با دشمنان

انس، حتی در برخورد با دشمن، خیرخواهی را ایجاب می‌کند. سالک، حتی با قاتل پدر، با محبت و پرهیز از خشم مواجه می‌شود. این خیرخواهی، چونان نشانه‌ای است از عمق انس و قرب به حق.

درنگ: انس، محبت به همه موجودات، حتی دشمنان، است که سالک را به قرب الهی و خیرخواهی جهانی می‌رساند.

جمع‌بندی بخش چهارم

انس، محبت و خیرخواهی به همه موجودات است که سالک را به قرب الهی می‌رساند. قساوت قلب، مانع این انس است، و آزمایش انس، معیار سنجش آن. سالک، حتی با دشمنان، با خیرخواهی عمل می‌کند تا در مسیر وحدت با حق گام بردارد.

نتیجه‌گیری نهایی

باب الأنس در منازل السائرين، چونان نردبانی است که سالک را از خاک تعیّنات به افلاک لاتعیّن می‌رساند. مراتب انس، از روح قرب تا اضمحلال در شهود حضرة الهی، سفری است که هویت سالک را در نور حق حل می‌کند. اضمحلال، نه نابودی، بلکه تحول وجودی است که سالک را به وحدت با حق می‌رساند، و فنا، اوج این سلوک است که تمایز را از میان می‌برد. نقد شارح، عمق عرفانی ماتن را آشکار می‌سازد، و نقد حوزه‌ها و جامعه، بر ضرورت ماده‌شناسی و تحقیق اجتماعی تأکید می‌کند. انس، محبت جهانی است که سالک را به خیرخواهی و قرب الهی دعوت می‌کند. این نوشتار، با تبیین دقیق و فاخر این مفاهیم، تلاشی است برای روشن‌سازی مسیر سلوک و دعوت به انس با حق.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده