در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 432

متن درس





کتاب منازل السائرین: تبیین انس ثالث و کاشفیت حقیقت

منازل السائرین: تبیین انس ثالث و کاشفیت حقیقت در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۳۲)

دیباچه: سفری در مراتب انس و حقیقت

سلوک عرفانی، چونان سفری است که سالک را از ظواهر به باطن، از شواهد به حقیقت، و از خود به حق رهنمون می‌سازد. در این مسیر، منزل انس، به‌ویژه انس ثالث، چونان گوهری درخشان، جایگاه ویژه‌ای دارد که سالک را به شهود سبحات جلال الهی و کاشفیت حقیقت بی‌نیاز از اشاره هدایت می‌کند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۴۳۲، به تبیین علمی و فاخر انس ثالث، ویژگی‌های آن، و جایگاهش در سلوک عرفانی می‌پردازد. انس ثالث، مرتبه‌ای است که سالک در آن، از محدودیت‌های اشاره و تعریف عبور کرده و به ادراک متعالی جلال الهی نائل می‌شود. با این حال، خلط این مرتبه با حقیقت، خطر پراکندگی مفهومی را به همراه دارد. این متن، با نقد دیدگاه‌های محدود (کرمی) و ترویج نگاه کل‌نگر (ماهی)، چارچوبی معرفتی برای فهم عمیق سلوک ارائه می‌دهد.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی انس ثالث در سلوک عرفانی

تعریف انس ثالث: کاشفیت سبحات جلال

انس ثالث، به تعبیر درس‌گفتار، «کاشفیت سبحات جلال من غير اشارة لأنه لا حد له فيشار إليه» است. این تعریف، انس ثالث را مرتبه‌ای متعالی از سلوک معرفی می‌کند که سالک در آن، بی‌نیاز از اشاره یا تعریف محدود، به شهود جلال الهی دست می‌یابد. سبحات جلال، تجلیات عظمت و هیبت الهی‌اند که قلب سالک را از هرگونه تعلق به غیر حق پاک می‌سازد.

درنگ: انس ثالث، چونان دریچه‌ای است که سالک از آن، نور بی‌کران جلال الهی را بدون واسطه اشاره یا حد، به تماشا می‌نشیند.

تمایز انس و حقیقت: ضرورت نظم مفهومی

درس‌گفتار با نقد خلط میان انس و حقیقت، بر این نکته تأکید دارد که بحث اصلی، انس است، نه حقیقت. این نقد، به اهمیت نظم منطقی در تبیین منازل عرفانی اشاره می‌کند. حقیقت، وجود عام و کلی است که همه موجودات را در بر می‌گیرد، در حالی که انس، مرتبه‌ای خاص از شهود و قرب الهی است. خلط این دو، سالک را به پراکندگی مفهومی و انحراف از مسیر سلوک می‌کشاند.

وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا (بقره: ۲۶۹؛ : هر که حکمت داده شود، خیر فراوان داده شده)

این آیه شریفه از قرآن کریم، بر اهمیت حکمت در حفظ نظم معرفتی و پرهیز از خلط مفاهیم تأکید دارد.

مراتب انس: از شواهد تا حقیقت

انس در سلوک عرفانی، دارای مراتبی است که از انس به شواهد آغاز شده، به انس بنور الکشف می‌رسد و در انس ثالث، به شهود سبحات جلال منتهی می‌شود. انس ثالث، مرتبه‌ای است که سالک از محدودیت‌های اشاره و تعریف فراتر رفته و به ادراک بی‌واسطه جلال الهی نائل می‌شود. این مرتبه، نه تنها از انس به شواهد، بلکه از انس بنور الکشف نیز متمایز است، زیرا در آن، سالک به بی‌نیازی از هرگونه واسطه معرفتی دست می‌یابد.

جمع‌بندی

انس ثالث، مرتبه‌ای متعالی از سلوک است که سالک را به شهود جلال الهی بدون اشاره رهنمون می‌سازد. تمایز میان انس و حقیقت، نظم معرفتی را حفظ کرده و از پراکندگی مفهومی جلوگیری می‌کند. این مرتبه، جایگاهی کلیدی در نظام منازل عرفانی دارد و نیازمند فهمی دقیق و منظم است.

بخش دوم: نقد روش‌های معرفتی و آسیب‌شناسی سلوک

نقد روش نقد متون: تمرکز بر خطاهای اساسی

درس‌گفتار، با نقد روش‌های جزئی‌نگر در مطالعه متون عرفانی، بر این نکته تأکید دارد که نقد باید به خطاهای اساسی (صاد و سین) محدود شود، نه دندانه‌ها و تشدیدها. این دیدگاه، رویکردی عمل‌گرایانه به نقد متون ارائه می‌دهد که مطالعه را از طولانی شدن و پراکندگی نجات می‌دهد. تمرکز بر محتوای اصلی، به جای جزئیات صوری، سالک را به فهم عمیق‌تر هدایت می‌کند.

درنگ: نقد متون عرفانی، چونان صیقل دادن گوهر است که باید به عیوب بزرگ بپردازد، نه خراش‌های ناچیز سطحی.

نقد فقدان حد: مرتبه به جای حد

درس‌گفتار، ادعای فقدان حد برای حقیقت یا انس را نادرست می‌داند و بر این نکته تأکید دارد که موجودات، به جای حد، دارای مرتبه‌اند. حد، به ماهیت خاصی تعلق دارد، در حالی که مرتبه، به تعینات وجودی و معرفتی اشاره می‌کند. انس ثالث، به عنوان مرتبه‌ای معین، قابل کاشفیت و اشاره است، برخلاف حقیقت که فراتر از حد و تعریف است.

مراتب موجودات: خلقی و معرفتی

موجودات، دارای مراتب خلقی (تعینات ربوبی) و معرفتی (ظرف علمی نفسانی) هستند. مراتب خلقی، جلوه‌های وجودی حق‌اند که در سلسله‌مراتب هستی قرار دارند، و مراتب معرفتی، ادراکات نفسانی سالک از این جلوه‌ها هستند. انس ثالث، در این چارچوب، مرتبه‌ای معرفتی است که سالک را به شهود جلال الهی می‌رساند.

نقد ادعای لايشار إليه و لايوقف على كنهه

درس‌گفتار، ادعاهایی نظیر «لايشار إليه» و «لايوقف على كنهه» را برای انس نادرست می‌داند. انس، به عنوان مرتبه‌ای معین، قابل اشاره و ادراک است، برخلاف حقیقت که فراتر از حد و کُنه است. این نقد، بر تمرکز بر موضوع اصلی (انس) و پرهیز از مباحث غیرمرتبط با حقیقت تأکید دارد.

نقد ادعای «إذا ظهر لم‌يبق غيره»

درس‌گفتار، ادعای «إذا ظهر لم‌يبق غيره» را نادرست می‌داند و بر این نکته تأکید دارد که خدا ظاهر است و مخلوقات نیز باقی‌اند. غیریت، به معنای بیگانگی نیست، بلکه ظهورات الهی‌اند. این دیدگاه، با رویکرد وحدت وجود، رابطه حق و خلق را به عنوان ظاهر و مظهر تبیین می‌کند.

هُوَ الظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (حدید: ۳؛ : اوست ظاهر و باطن)

این آیه شریفه از قرآن کریم، بر ظهور حق در عالم و بقای مخلوقات به عنوان مظاهر الهی تأکید دارد.

وحدت وجود: حق و خلق، ظاهر و مظهر

درس‌گفتار، با تکیه بر وحدت وجود، عالم را فاقد غیریت بیگانه می‌داند. خلق، مظهر حق است، نه موجودی مستقل. این اصل، رابطه حق و خلق را به صورت فلسفی تبیین کرده و از دوئیت و بیگانگی نفی می‌کند. انس ثالث، در این چارچوب، شهود این وحدت در مرتبه جلال الهی است.

نقد کُنه‌جویی: وصول به ذات، نه احاطه

درس‌گفتار، بحث کُنه حق را غیرضروری می‌داند و بر این نکته تأکید دارد که وصول به ذات حق ممکن است، اما کُنه‌جویی، به دلیل احاطه حق بر همه‌چیز، بی‌معناست. این نقد، محدودیت‌های معرفتی انسان را در برابر ذات الهی تبیین کرده و بر وصول عملی به جای احاطه نظری تأکید دارد.

جمع‌بندی

نقد روش‌های معرفتی، از خلط مفاهیم تا ادعاهای نادرست، بر ضرورت تمرکز بر انس و پرهیز از پراکندگی مفهومی تأکید دارد. وحدت وجود، با تبیین رابطه حق و خلق، چارچوبی فلسفی برای فهم انس ثالث ارائه می‌دهد. این بخش، سالک را به نظم معرفتی و تعالی در سلوک دعوت می‌کند.

بخش سوم: نگاه کرمی و ماهی: دو دیدگاه در سلوک

روایت کرمی: محدودیت و جزئی‌نگری

درس‌گفتار، روایت کرمی را دیدگاهی محدود از پایین معرفی می‌کند که به جزئیات و نقص‌ها تمرکز دارد. این نگاه، چونان کودکی است که از پایین، تنها سایه‌ای از حقیقت را می‌بیند و از ادراک کل ناتوان است. نگاه کرمی، معرفت، اعمال، و اهداف سالک را محدود کرده و به بدبینی و نقص‌جویی منجر می‌شود.

درنگ: نگاه کرمی، چونان کرمی است که در خاک می‌خزد و از تماشای آسمان بی‌نصیب می‌ماند.

روایت ماهی: جامعیت و تعالی

روایت ماهی، دیدگاهی کل‌نگر از بالاست که چونان ماهواره‌ای، عالم را با جامعیت و دقت می‌نگرد. این نگاه، سالک را به شهود حکمت و زیبایی عالم هدایت می‌کند. درس‌گفتار، با تشبیه ماهی به دید ماهواره‌ای، بر ضرورت تعالی معرفتی و پرهیز از محدودیت‌های کرمی تأکید دارد.

آسیب‌های نگاه کرمی: بدبینی و کاستی

نگاه کرمی، به کاهش صفای نفس، افزایش خشونت، و کوچک شدن اهداف منجر می‌شود. این دیدگاه، سالک را به بدبینی و نقص‌جویی سوق داده و او را از ادراک زیبایی و حکمت عالم محروم می‌سازد. درس‌گفتار، با نقد این نگاه، بر ضرورت تعالی معرفتی تأکید دارد.

إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا (فرقان: ۷۲؛ : و چون بر لغو بگذرند، با بزرگواری می‌گذرند)

این آیه شریفه از قرآن کریم، بر پرهیز از نگاه کرمی به امور بی‌ارزش و عبور با کرامت از لغو تأکید دارد.

نقد تجسس: بدبینی ناشی از نگاه کرمی

درس‌گفتار، افراد متجسس را به نگاه کرمی متهم می‌کند که با تمرکز بر جزئیات منفی، به بدبینی و نقص‌جویی دچار می‌شوند. این رفتار، نه تنها به آسیب‌های روان‌شناختی منجر می‌شود، بلکه سالک را از مسیر سلوک منحرف می‌سازد.

نگاه از بالا: شهود حکمت الهی

نگاه از بالا، عالم را خرم و زیبا می‌بیند، چنان‌که درس‌گفتار با استناد به شعر عرفانی «جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست» بر این نکته تأکید دارد. این دیدگاه، با پذیرش حکمت الهی، سالک را به رضایت و شهود نظم عالم هدایت می‌کند.

نگاه از پایین: عالم به مثابه جهنم

نگاه از پایین، عالم را پر از نقص و مشکل می‌بیند. درس‌گفتار، با تشبیه این نگاه به جهنم، بر آسیب‌های بدبینی ناشی از دیدگاه کرمی تأکید دارد. این نگاه، سالک را از ادراک حکمت الهی محروم ساخته و او را به نارضایتی سوق می‌دهد.

حکمت ریزش طبیعت: تعادل الهی

درس‌گفتار، با مثال ریزش شکوفه‌ها، حکمت الهی را در پدیده‌های طبیعی تبیین می‌کند. آنچه در نگاه کرمی نقص به نظر می‌رسد، در نگاه ماهی، حافظ تعادل و سلامت طبیعت است. این مثال، سالک را به فهم عمیق‌تر حکمت الهی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی

نگاه کرمی و ماهی، دو دیدگاه متضاد در سلوک‌اند که اولی به محدودیت و بدبینی، و دومی به جامعیت و تعالی منجر می‌شود. درس‌گفتار، با نقد نگاه کرمی و ترویج نگاه ماهی، سالک را به شهود حکمت و زیبایی عالم هدایت می‌کند.

بخش چهارم: آسیب‌شناسی حوزه‌های علمیه و طلبگی

نقد حوزه‌های علمیه: ضعف ساختاری

درس‌گفتار، با تشبیه حوزه‌های علمیه به ورق حلب، بر ضعف ساختاری و کاستی آن‌ها تأکید دارد. حوزه‌ها، به دلیل نگاه کرمی و اهداف محدود، فاقد استحکام لازم برای تولید عالمان بزرگ و تأثیرگذار هستند.

درنگ: حوزه‌های علمیه، چونان بنایی سست‌اند که بدون تکیه‌گاه‌های فکری و معنوی، از پرورش عالمان بزرگ ناتوان مانده‌اند.

اهداف کرمی طلاب: محدودیت و مادی‌گرایی

درس‌گفتار، طلاب را به داشتن اهداف کوچک و مادی (روضه‌خوانی یا وعظ) متهم می‌کند. این اهداف، طلاب را از رسالت اصیل طلبگی، یعنی خدمت به دین و حقیقت‌جویی، دور کرده و به کاستی منجر می‌شود.

طلبگی اصیل: اصل و فرع

طلبگی اصیل، طلبگی را اصل و زندگی را فرع می‌داند. درس‌گفتار، با این اصل، از تبدیل شدن طلبگی به حقوق‌بگیری و مادی‌گرایی انتقاد می‌کند. طلبه باید زندگی خود را در خدمت دین قرار دهد و از اهداف کوچک پرهیز کند.

وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ (لقمان: ۱۵؛ ترجمه: و از راه کسی که به سوی من بازگردد)

این آیه شریفه از قرآن کریم، بر ضرورت اصول حقیقت در طلبگری اصیل تأکید دارد.

ضرورت استحکام: تقویت بنیان‌ها

درس‌گفتار، حوزه‌ها را به محکم‌سازی فکری و معنوی دعوت می‌کند. طلاب، مانند بنایی ضعیف، نیازمند تقویت بنیان‌ها هستند تا به عالمانی تأثیرگذار تبدیل شوند. این تشبیه، به ضرورت اصلاحات بنیادین در نظام آموزشی حوزه‌ها اشاره دارد.

تشبیه حوزه به ساختمان سست

با تشبیه حوزه‌ها به ساختمانی بدون دیوار و تیرآهن، بر فقدان استحکام فکری و معنوی تأکید دارد. این نقد، به ضعف ساختاری حوزه‌ها و ناتوانی آن‌ها در تولید عالمان بزرگ اشاره می‌کند.

نقد فرهنگی قم: کمبود زیرساخت‌ها

درس‌گفتار، با اشاره به فقدان امکانات فرهنگی در قم، مانند سینما، بر محدودیت‌های فرهنگی و فکری این شهر تأکید دارد. این کمبود، به انزوای فرهنگی و ناتوانی در پرورش عالمان بزرگ منجر شده است.

توصیه به شهرهای بزرگ: افق‌های وسیع

درس‌گفتار، با استناد به روایت «عليكم بالبلدان العظيمة»، به طلاب توصیه می‌کند در شهرهای بزرگ تحصیل کنند. محیط‌های بزرگ، با فراهم کردن افق‌های وسیع، به رشد فکری و معنوی کمک می‌کنند.

جمع‌بندی

حوزه‌های علمیه، به دلیل ضعف ساختاری و نگاه کرمی، از تولید عالمان بزرگ ناتوان مانده‌اند. طلبگی اصیل، با اولویت دین بر مادیات، و تقویت بنیان‌های فکری و معنوی، راهی برای اصلاح حوزه‌ها ارائه می‌دهد.

بخش پنجم: انس ثالث، میدان شهود و تعالی

انس ثالث: شهود بی‌واسطه جلال

انس ثالث، میدان شهود بی‌واسطه جلال الهی است که سالک را از هرگونه اشاره و تعریف بی‌نیاز می‌سازد. این مرتبه، چونان قله‌ای است که سالک از آن، عظمت حق را به تماشا می‌نشیند و از محدودیت‌های معرفتی عبور می‌کند.

درنگ: انس ثالث، چونان آینه‌ای است که جلال الهی در آن بی‌حجاب منعکس می‌شود و قلب سالک را به نور حقیقت روشن می‌سازد.

نقد خلط انس و حقیقت: بازگشت به موضوع اصلی

درس‌گفتار، بار دیگر بر نقد خلط انس و حقیقت تأکید دارد. انس، منزل شهود است که قابل ادراک و انتقال است، در حالی که حقیقت، فراتر از حد و کُنه است. این نقد، سالک را به تمرکز بر انس و پرهیز از مباحث غیرمرتبط دعوت می‌کند.

نگاه ماهی: راهی به سوی انس ثالث

نگاه ماهی، با جامعیت و تعالی، سالک را به انس ثالث هدایت می‌کند. این دیدگاه، با شهود حکمت و زیبایی عالم، سالک را از محدودیت‌های کرمی رها ساخته و به ادراک متعالی جلال الهی می‌رساند.

آسیب‌های نگاه ريز: خرابی ادراک

نگاه ريز، عالم را خراب و پرنقص می‌بیند. درس‌گفتار، با نقد این نگاه، بر تأثیرات منفی بدبینی بر روان و معنویت سالک تأکید دارد. این دیدگاه، سالک را از شهود انس ثالث محروم می‌سازد.

جمع‌بندی

انس ثالث، میدان شهود بی‌واسطه جلال الهی است که با نگاه ماهی و پرهیز از خلط مفاهیم، قابل وصول است. این مرتبه، سالک را به تعالی معرفتی و ادراک متعالی حقیقت هدایت می‌کند.

فرجام‌سخن: انس ثالث، قله شهود و تعالی

انس ثالث، چونان قله‌ای در سلوک عرفانی است که سالک را به شهود بی‌واسطه جلال الهی رهنمون می‌سازد. این مرتبه، با کاشفیت سبحات جلال، سالک را از محدودیت‌های اشاره و تعریف رها کرده و به ادراک متعالی حقیقت می‌رساند. نقد خلط انس و حقیقت، بر ضرورت نظم معرفتی تأکید دارد، و ترویج نگاه ماهی، سالک را به شهود حکمت و زیبایی عالم هدایت می‌کند. نقد حوزه‌های علمیه و طلبگی کرمی، راهکارهایی برای اصلاح نظام آموزشی و معنوی ارائه می‌دهد. آیات قرآنی، چونان چراغی، مسیر سلوک را روشن ساخته و سالک را به تعالی دعوت می‌کنند. این درس‌گفتار، با تبیین انس ثالث، منبعی جامع برای فهم عمیق سلوک عرفانی ارائه کرده و راه را برای سالکان و پژوهشگران روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده