متن درس
منازل السائرین: باب المراد
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۴۷)
مقدمه
«باب المراد»، چونان قلهای رفیع در ساحت سلوک عرفانی، مقامی است که سالک نه با پای کوشش خویش، بلکه با دست عنایت الهی به آن نائل میشود. این مقام، که نهایت اصول سلوک است، از «باب المرید» که بدایت این مسیر است، متمایز است. مرید، با ریاضت و اراده، دل از غیر خدا برمیکند و به حق میپیوندد، اما مراد، بینیاز از رنج و تلاش، برگزیده حق میشود و در نور رحمت او غرق میگردد.
بخش نخست: تمایز میان مرید و مراد
ماهیت باب المرید: بدایت سلوک
باب المرید، دروازهای است که سالک در آن با ارادهای استوار، قدم در مسیر سلوک مینهد. مرید، با ترک ماسک غیر خدا، دل را از تعلقات میرهاند و به سوی حق تعالی روی میآورد. این مقام، نیازمند کوششی مدام و ریاضتی عمیق است تا سالک، ارادهای پولادین یابد و غیر حق را از دل خویش براند. چنانکه در قرآن کریم آمده است:
إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
(الأنعام: ۱۶۲، : «نماز من و قربانیام، زندگی و مرگم برای خدای پروردگار جهانیان است»). این آیه، تسلیم کامل مرید را به حق نشان میدهد، که در آن، هیچ سهمی برای خویش قائل نیست.
درنگ: باب المرید، مقام اراده و تلاش است که سالک با ریاضت و ترک غیر خدا، به ارادت و محبت خالص به حق میرسد. |
ماهیت باب المراد: نهایت سلوک
باب المراد، چونان مقصد نهایی سلوک، مقامی است که سالک نه به کوشش خویش، بلکه به اجتباء و اصطفاء الهی به آن نائل میشود. در این مقام، دیگر سخن از ترک یا ارادت نیست، بلکه برگزیدگی حق تعالی است که سالک را در نور خویش غرق میکند. مراد، محبوب حق است و خداوند او را برای خود برمیگرد، چنانکه در قرآن کریم فرمود:
وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَىٰ إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ
(القصص: ۸۶، : «تو امید نداشتی که کتاب بهسویت القا شود، جز رحمتی از پروردگارت»). این آیه، نشاندهنده فضل الهی است که بدون انتظار یا استحقاق انسانی، به مراد عطا میشود.
درنگ: باب المراد، مقام برگزیدگی الهی است که سالک بدون ریاضت، به قرب حق نائل میشود. |
تفاوت محب و محبوب
مرید، محب است و با رنج و ریاضت، به ارادت میرسد؛ اما مراد، محبوب است و حق او را بینیاز از تلاش، برمیگزیند. محب، چونان عاشقی است که با سوختن در آتش عشق، به معشوق نزدیک میشود، اما محبوب، چونان گلی است که باغبان الهی آن را از آغاز برای خویش پرورانده است. این تفاوت، ریشه در دو نوع عشق دارد: عشق خلق به حق (محبین) و عشق حق به خلق (محبوبین). چنانکه در روایت آمده: «خلقت لأجلك و خلقتك لأجلي» (تو را برای خودم خلق کردم)، که نشاندهنده خلقت خاص محبوبین برای قرب الهی است.
بخش دوم: ویژگیهای مرید و مراد
مرید: سالک تلاشگر
مرید، با ترک ماسوا و تهذیب نفس، ارادهای استوار مییابد تا دل را از غیر حق خالی کند. این مسیر، چونان راهی پرپیچوخم است که سالک با صبر و ریاضت، آن را میپیماید. ارادت مرید، چنان است که حتی اگر حق تعالی همه هستی او را بگیرد، باز میگوید: «حق». این تسلیم، با آیه قرآن کریم همخوانی دارد:
إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
(الأنعام: ۱۶۲). اما این ارادت، نایاب است؛ چنانکه بسیاری به سلوک میافتند، اما تنها قلیلی به ارادت میرسند.
مراد: برگزیده الهی
مراد، بینیاز از ریاضت، مورد عنایت الهی است. او چونان نوری است که از آغاز در ظلمت خلقت، با نور حق روشن شده است. خداوند، او را برای نبوت، امامت یا مقامات عالی معنوی برمیگزیند، نه به سبب تلاش او، بلکه به رحمت و فضل خویش. چنانکه در قرآن کریم آمده:
وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا
(الشوری: ۵۲، : «و اینگونه روحی از امر خود به تو وحی کردیم. تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که هر که از بندگانمان بخواهیم به آن هدایت میکنیم»).
درنگ: مراد، بینیاز از ریاضت، با نور الهی هدایت میشود و برای قرب حق خلق شده است. |
بخش سوم: ضنائن الله و مقام برگزیدگان
ضنائن الله: خصائص حق
ضنائن الله، برگزیدگان خاص حقاند که خداوند آنها را برای خویش خلق کرده و از تعلقات دنیوی حفظ کرده است. اینان، چونان گوهرهایی در صدف رحمت الهی پرورانده شدهاند و در نور ساطع حق غرقاند. چنانکه در روایت آمده: «إِنَّ لِلَّهِ ضَنَائِنَ مِنْ خَلْقِهِ، أَلْبَسَهُمُ النُّورَ السَّاطِعَ، وَغَذَّاهُمْ فِي رَحْمَتِهِ» (خداوند برگزیدگانی از خلق خود دارد که آنها را در نور درخشان پوشانده و در رحمت خود پرورانده). این نور، آنها را از معاصی مصون میدارد و در عافیت معنوی نگه میدارد.
بلا و عافیت در زندگی مرادون
مرادون، در عین تحمل بلای الهی، از خواری مصوناند. بلا در اینجا، امتحانات معنوی است که آنها را به قرب الهی نزدیکتر میکند، نه خواری دنیوی. چنانکه در قرآن کریم فرمود:
إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ
(المنافقون: ۸، : «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنان است»). این عزت، مرادون را در برابر بلا استوار میدارد.
درنگ: ضنائن الله، در نور و رحمت الهی پرورانده شده و با بلا به قرب حق میرسند، اما از خواری مصوناند. |
بخش چهارم: اخلاص و یقین در سلوک
اخلاص: خلاص از تعلقات
اخلاص، کلید سلوک است که مرید با ریاضت به آن میرسد، اما مراد از آغاز دارای آن است. اخلاص، چونان آبی زلال است که دل را از هر آلودگی پاک میکند. مرید، با تلاش، به این مقام نائل میشود، اما مراد، با عنایت الهی، از ابتدا در این صفا زیست میکند. چنانکه فرمود: «الإخلاص هو الخلاص».
یقین: هدیه الهی به مراد
یقین، چونان نوری است که خود به مراد میرسد، بیآنکه او در پیاش باشد. مرید، با عبادت و ریاضت به دنبال یقین است، اما مراد، با عنایت الهی، آن را دریافت میکند. چنانکه در قرآن کریم آمده:
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
(الحجر: ۹۹، : «پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید»).
درنگ: یقین، هدیه الهی به مراد است که بدون جستجو، به او عطا میشود. |
بخش پنجم: هشدار نسبت به هوس
هوس: مانع سلوک
هوس، حتی در قالب اهداف معنوی، میتواند سالک را از قرب الهی دور کند. اگر سالک با نیت غیرالهی، حتی برای اجتهاد یا مقامات معنوی، تلاش کند، ممکن است به کفر گرفتار شود. این هوس، چونان خاری است که در دل سالک میروید و او را از صراط حق منحرف میکند. مرادون، از این هوس مصوناند، زیرا غایتی جز حق ندارند.
درنگ: هوس، حتی در قالب اهداف معنوی، مانع قرب الهی است و سالک باید از آن پرهیز کند. |
جمعبندی
«باب المراد»، مقامی است که سالک با عنایت الهی، بدون نیاز به ریاضت، به قرب حق نائل میشود. این مقام، در مقابل «باب المرید» قرار دارد که نیازمند تلاش و اراده است. مرادون، بهعنوان ضنائن الله، از ابتدا در نور و رحمت الهی پرورانده شده و از گناه مصوناند. اخلاص و یقین، ویژگیهای برجسته این مقاماند که مراد را از مرید متمایز میکنند. سالک باید با خودشناسی، جایگاه خویش را در این مسیر تشخیص دهد و از هوس، حتی در قالب اهداف معنوی، پرهیز کند تا به قرب الهی دست یابد.
با نظارت صادق خادمی |