در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 453

متن درس





منازل السائرین: بازنویسی علمی و فاخر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام

منازل السائرین: اودیه، وادی‌های بلا و آزمون

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۵۳)

مقدمه: دریچه‌ای به سوی سلوک عرفانی

سلوک عرفانی، سفری است که سالک را از ظلمت غفلت به نور معرفت رهنمون می‌سازد. این سفر، با مراحل و منازلی همراه است که هر یک، چونان پله‌ای، انسان را به سوی کمال و قرب الهی سوق می‌دهد. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تبیینی عمیق و دقیق از «منازل السائرین»، نقشه‌ای جامع از این مسیر ارائه می‌دهد.

بخش نخست: بدایات، سرآغاز بیداری معنوی

مفهوم بدایات و ارکان آن

سلوک عرفانی با مرحله «بدایات» آغاز می‌گردد، مرحله‌ای که چونان سپیده‌دم، انسان را از تاریکی غفلت به سوی نور خودآگاهی هدایت می‌کند. بدایات شامل سه رکن اساسی است: توبه، یقظه (بیداری) و ریاضت. توبه، بازگشت به سوی حق است؛ یقظه، بیداری روح از خواب غفلت؛ و ریاضت، تلاشی است برای تهذیب نفس و پرورش اراده.

یقظه، چونان زنگ بیدارباشی است که روح را از خمودگی و غفلت به سوی آگاهی فرا می‌خواند. این بیداری، همانند برخاستن از خواب صبحگاهی، با مقاومت نفس همراه است. همان‌گونه که کودک از بیداری گریه می‌کند، نفس نیز در برابر آگاهی معنوی مقاومت می‌ورزد. این مقاومت، لزوم ریاضت و تمرین مداوم را برجسته می‌سازد.

درنگ: بدایات، بنیان سلوک عرفانی است که با بیداری از غفلت و تلاش برای خودسازی، سالک را به سوی مراحل بالاتر هدایت می‌کند.

دشواری‌های بیداری در بدایات

بیداری در بدایات، فرآیندی دشوار است که نیازمند اراده‌ای استوار و مجاهدتی پیوسته است. همان‌گونه که بدن در برابر بیداری فیزیکی مقاومت می‌کند، نفس نیز در برابر آگاهی معنوی سرکشی می‌نماید. این تمثیل، سختی خودسازی را به تصویر می‌کشد و بر اهمیت ریاضت تأکید می‌ورزد.

بخش دوم: ابواب، انتظار در پیشگاه الهی

انتقال از بدایات به ابواب

پس از عبور از بدایات، سالک به مرحله «ابواب» می‌رسد، مرحله‌ای که چونان ایستادن در پیشگاه در بسته‌ای است که گشایش آن در دست حق تعالی است. ابواب، نماد انتقال از تلاش فعال به حالت انتظار و امید است. سالک در این مرحله، پس از دویدن در مسیر بدایات، به درگاه مقصود می‌رسد، اما در بسته است و باید با امید و خوف منتظر گشایش الهی باشد.

ویژگی‌های مرحله ابواب

مرحله ابواب با حالاتی چون حزن، خوف، رجاء (امید) و خشوع مشخص می‌شود. این حالات، نشان‌دهنده درک سالک از محدودیت‌های خویش و وابستگی به لطف الهی است. حزن و خوف، از آگاهی به ناتوانی خویش سرچشمه می‌گیرند، در حالی که رجاء و خشوع، امید و فروتنی در برابر خداوند را نمایان می‌سازند.

درنگ: ابواب، مرحله‌ای است که سالک با توقف در پیشگاه الهی، از تلاش صرف به انتظار گشایش الهی منتقل می‌شود.

بخش سوم: معاملات، تعامل عملی با خداوند

ورود به مرحله معاملات

با گشایش در، سالک وارد مرحله «معاملات» می‌شود، مرحله‌ای که به تعامل عملی با خداوند اختصاص دارد. این مرحله شامل اخلاص، توکل، تفویض و تسلیم است. سالک در این مرحله، با انجام طاعات و ترک معاصی، خود را به خداوند عرضه می‌کند.

اخلاص، خلوص نیت در عمل است؛ توکل، اعتماد کامل به خداوند؛ تفویض، سپردن امور به حق؛ و تسلیم، اوج پذیرش اراده الهی است. این مراحل، سالک را به سوی آرامش درونی و سلام هدایت می‌کنند.

سلام و تسلیم

سالک با شناخت حق به تسلیم می‌رسد و تسلیم به سلام، یعنی آرامش درونی، منجر می‌شود. جسارت و بی‌باکی، نتیجه عدم رسیدن به این آرامش است. سلام، چونان نسیمی است که پس از طوفان نفس، روح را نوازش می‌دهد و سالک را از خودبینی و سرکشی حفظ می‌کند.

بخش چهارم: اخلاق، پرورش فضایل نفسانی

مفهوم مرحله اخلاق

مرحله «اخلاق»، چهارمین منزل سلوک است که به تهذیب نفس و پرورش فضایل اخلاقی اختصاص دارد. این مرحله شامل صبر، رضا، شکر، ایثار و انبساط است. انبساط، گشایش روحی است که سالک را به دیدن همه امور به عنوان جلوه‌های الهی رهنمون می‌سازد.

صبر، استقامت در برابر سختی‌ها؛ رضا، پذیرش اراده الهی؛ شکر، سپاسگزاری از نعمت‌ها؛ و ایثار، مقدم داشتن دیگران بر خود است. این فضایل، سالک را به آرامش و وسعت دید معنوی می‌رسانند.

درنگ: اخلاق، مرحله‌ای است که سالک با پرورش فضایل نفسانی، به گشایش روحی و دیدن فعل حق در همه امور می‌رسد.

بخش پنجم: اصول، استحکام اراده و قلب

مفهوم مرحله اصول

مرحله «اصول»، پنجمین منزل سلوک است که به استحکام درونی و قوت قلب اختصاص دارد. این مرحله شامل قصد، عزم، اراده، فقر، فنا، غنا و رسیدن به مقام مرید و مراد است. سالک در این مرحله، با اراده‌ای قوی و شناخت فقر وجودی خویش، به فنا (نابودی خودبینی) و غنا (بی‌نیازی در خداوند) می‌رسد.

مقام مرید و مراد، رابطه عمیق سالک با خداوند به عنوان مراد را نشان می‌دهد. این مرحله، سالک را برای ورود به آزمون‌های دشوار بعدی آماده می‌سازد.

بخش ششم: اودیه، وادی‌های بلا و آزمون

مفهوم اودیه و خطرات آن

مرحله «اودیه»، ششمین منزل سلوک است که به وادی‌های بلا و آزمایش اختصاص دارد. این مرحله، چونان بیابانی سنگلاخ و پرخطر است که سالک را با چالش‌های داخلی (نفسانی) و خارجی (محیطی) مواجه می‌سازد. اودیه، آزمون نهایی سالک است که در آن، بسیاری به جای فنا به هلاکت می‌افتند.

هلاکت، انحراف از مسیر حق و گمراهی است، در حالی که فنا، نابودی خودبینی و وصول به وحدت با حق است. این مرحله، با پستی و بلندی، پرتگاه، سرما، گرما و مشکلات متعدد، سالک را به چالش می‌کشد.

درنگ: اودیه، وادی‌های پرخطر بلا است که سالک را در معرض آزمون‌های دشوار قرار می‌دهد و تنها با لطف الهی می‌توان از آن نجات یافت.

لزوم همت و طمانینه در اودیه

در اودیه، سالک نیازمند همت، طمانینه، سکینه و وقار است. همت، اراده‌ای است که تنها به وصول به حق معطوف است؛ طمانینه و سکینه، آرامش درونی را نشان می‌دهند که سالک را در برابر ناملایمات حفظ می‌کند. نجات از اودیه، تنها با لطف خفی الهی ممکن است که سالک را به احوال، ولایات و حقایق رهنمون می‌سازد.

صفات اهل وادی

اهل وادی با درد، هجر، رنج، تعب و بلایا مواجه‌اند، اما در صورت موفقیت، به مقام احسان، مشاهده و شهود می‌رسند. این مقامات، اوج سلوک عرفانی است که سالک را به رویت حق و دیده شدن توسط او می‌رساند.

مثال حضرت موسی در اودیه

حضرت موسی (ع)، نمونه‌ای برجسته از سالکی است که در وادی‌های بلا با سختی‌های فراوان مواجه شد، اما با لطف الهی به مقامات عالی رسید. از مشکلات نطفه و تولد تا پرورش در دربار فرعون، زندگی او پر از خطر بود. این سختی‌ها، تمثیلی از وادی‌های پرخطر سلوک است.

در لحظه استیصال کنار چاه، حضرت موسی به پایان توان خویش رسید و تنها با هدایت الهی به سوی چوپانی و تأمین معاش نجات یافت. این لحظه، نشان‌دهنده نقش عنایت الهی در عبور از وادی است.

آیات قرآنی مرتبط با حضرت موسی

آیات قرآن کریم در سوره‌های طه، نمل و قصص، مراحل سلوک حضرت موسی را تبیین می‌کنند:

﴿وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَىٰ ۝ إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ۝ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَىٰ ۝ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ۝ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَىٰ ۝ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي﴾

: آیا داستان موسی به تو رسیده است؟ هنگامی که آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، شاید شعله‌ای از آن برایتان بیاورم یا در پرتو آن راهی بیابم. چون به آن نزدیک شد، ندا آمد: ای موسی! من پروردگار توام، پس کفش‌هایت را درآور که تو در وادی مقدس طوی هستی. من تو را برگزیده‌ام، پس به آنچه وحی می‌شود گوش فرا ده. منم خدا، جز من خدایی نیست، پس مرا پرستش کن و برای یاد من نماز برپا دار.

این آیات، لحظه مواجهه موسی با حق در وادی مقدس طوی را نشان می‌دهند. تأکید بر «إِنِّي أَنَا رَبُّكَ» برای رفع تردید و حیرت موسی است.

﴿إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ۝ فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ۝ يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ۝ وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ﴾

: هنگامی که موسی به خانواده‌اش گفت: من آتشی دیدم، یا از آن خبری برایتان می‌آورم یا شعله‌ای تا گرم شوید. چون به آن رسید، ندا آمد که مبارک باد آنکه در آتش است و آنکه پیرامون آن است و منزه است خدا، پروردگار جهانیان. ای موسی! منم خدا، عزیز و حکیم. عصایت را بیفکن. چون آن را دید که چون ماری می‌جنبد، پشت کرد و بازنگشت. ای موسی! مترس که فرستادگان نزد من نمی‌ترسند.

عبارت «سُبْحَانَ اللَّهِ» برای رفع شبهه شیطان و تأکید بر قداست خداوند است.

﴿فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَىٰ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ۝ وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَىٰ أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ﴾

: چون به آن رسید، از کرانه راست وادی، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد که ای موسی! منم خدا، پروردگار جهانیان. عصایت را بیفکن. چون آن را دید که چون ماری می‌جنبد، پشت کرد و بازنگشت. ای موسی! پیش آی و مترس که تو از ایمنان هستی.

این آیات، بر موقعیت مقدس وادی ایمن و اطمینان‌بخشی به موسی تأکید دارند.

شدت قرب در سوره طه

سوره طه، از نظر قرب و حضور الهی، بر سوره‌های نمل و قصص برتری دارد، زیرا با اسمای حسنی آغاز می‌شود و بر عبودیت تأکید می‌ورزد. این قرب، زمینه‌ساز ارتباط عمیق موسی با حق است.

نقش توحید در تربیت موسی

خداوند با تربیت موسی در دل خطر (دربار فرعون)، توحید او را تقویت کرد و خوف را از دلش زدود. این تربیت، نشان‌دهنده قدرت الهی در حفظ بندگان برگزیده است.

خطرات وادی و نقش شیطان

در وادی، شیطان با وسوسه و تضعیف همت و اراده، سالک را به سوی گمراهی سوق می‌دهد. این وسوسه‌ها، ذهن سالک را با شبهاتی چون «چرا این‌گونه شد؟» پر می‌کنند و او را از مسیر حق منحرف می‌سازند.

نقش تلاش و اجتهاد

تلاش و اجتهاد در وادی اثرگذار است و عقل و درایت در انتخاب مسیر صحیح نقش کلیدی دارد. سالک با تمسک به شریعت و قلب، می‌تواند از خطرات وادی عبور کند.

معاتب و مهاون

معاتب، خطایی است که با توبه و اصلاح قابل جبران است، اما مهاون (هاویه)، هلاکت کامل و گمراهی است که به کفر و الحاد منجر می‌شود. این تمایز، بر اهمیت نگرش صحیح به بلایا تأکید دارد.

فقر و خطر کفر

فقر در سلوک، اگر با تفسیر نادرست همراه شود، ممکن است به کفر منجر گردد. سالک باید بلایا را به عنوان لطف الهی ببیند، نه نشانه خشم خداوند.

بخش هفتم: احسان، اوج سلوک عرفانی

معنای احسان

احسان، اوج سلوک عرفانی است که به رویت حق و دیده شدن توسط او اشاره دارد. این مقام، رابطه متقابل بین بنده و خداوند را نشان می‌دهد.

﴿هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ﴾

: آیا جزای احسان جز احسان است؟

احسان در این معنا، نه صرف عمل خیر، بلکه دیدن حق و دیده شدن توسط اوست.

تفسیر نادرست حدیث احسان

حدیث «احضر شر من احسنت الیه» به اشتباه به معنای ترس از شر مفعول تفسیر شده است. معنای صحیح آن، پرهیز از شر ناشی از عمل خیر، مانند ریا و منت، است. این شر، از عوارض نفسانی عمل خیر سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: احسان، اوج سلوک است که سالک با رویت حق و دیده شدن توسط او، به کمال معنوی می‌رسد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

منازل السائرین، چونان نقشه‌ای معنوی، مسیر سلوک عرفانی را از بدایات تا اودیه ترسیم می‌کند. بدایات، با بیداری از غفلت آغاز می‌شود؛ ابواب، انتظار در پیشگاه الهی است؛ معاملات، تعامل عملی با خداوند؛ اخلاق، پرورش فضایل نفسانی؛ اصول، استحکام اراده و قلب؛ و اودیه، وادی‌های پرخطر بلا. مثال حضرت موسی، نشان‌دهنده شدت سختی‌ها و نقش تأییدات الهی در عبور از وادی است. آیات قرآن کریم، این مراحل را با تأکید بر قرب و حضور الهی تبیین می‌کنند. احسان، به عنوان اوج سلوک، سالک را به رویت حق و دیده شدن توسط او می‌رساند. این اثر، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، منبعی جامع برای پژوهشگران عرفان اسلامی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده