در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 473

متن درس





منازل السائرین: باب التعظيم

منازل السائرین: باب التعظيم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۷۳)

دیباچه

کتاب عرفانی منازل السائرین، اثر جاودان خواجه عبدالله انصاری، نقشه‌ای معنوی برای سالکان طریق حق است که مراحل سلوک را با دقتی عمیق و بیانی موجز ترسیم کرده است. باب التعظيم، از قسم الاودية، منزلگاهی است که به شناخت عظمت الهی و فروتنی در برابر آن می‌پردازد.

بخش یکم: تعظيم، شناخت عظمت حق و فروتنی در برابر آن

تعریف تعظيم و پیوند آن با وقار

تعظيم، در نگاه عرفانی، به معنای معرفت به عظمت حق همراه با تذلل و فروتنی است. این مفهوم، چنان‌که در متن اصلی آمده، با تفسیر واژه الوقار به التوقير در قرآن کریم پیوند می‌یابد. خداوند در سوره نوح می‌فرماید:

مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا

«چرا براى خدا شأن و وقارى قائل نيستيد؟» (نوح: ۱۳، )

این آیه، با لحنی توبیخ‌آمیز، انسان را به تأمل در عدم اعتقاد به عظمت سزاوار حق فرا می‌خواند. واژه رجاء در این سیاق، به معنای اعتقاد به کار رفته است، چنان‌که مفسران کلامی چون شیخ طوسی آن را به اعتقاد تفسیر کرده‌اند. تعظيم، در این معنا، نه‌تنها شناخت عظمت الهی، بلکه همراهی این شناخت با فروتنی و خضوع است. این دیدگاه با نظریه ابن‌عربی در فصوص الحکم همخوانی دارد که معرفت به اسماء الهی را با تذلل در برابر آن پیوند می‌دهد.

درنگ: تعظيم، معرفت به عظمت حق است که با تذلل و فروتنی همراه می‌شود. آیه مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا بر لزوم اعتقاد به بزرگی سزاوار حق تأکید دارد.

فراست و کرامت: مقدمه‌ای برای تعظيم

فراست، به‌عنوان کرامت الهی، نتیجه عنایت خاص حق است که سالک صادق را به باطن و غیب رهنمون می‌شود. این مقام، چنان‌که در متن اصلی آمده، هبه‌ای الهی است که به سالک عطا می‌شود و او را به درک حقیقت باطنی وجود می‌رساند. حدیث شریف «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ» بر این نکته صحه می‌گذارد که مؤمن با نور الهی به بصیرت می‌رسد. این مفهوم با دیدگاه غزالی در احیاء علوم الدین همخوانی دارد که کرامت را فیضی الهی می‌داند.

قرآن کریم نیز در این باره می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، به‌زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى قرار خواهد داد.» (مریم: ۹۶، )

کرامت، به مثابه گوهری الهی، سالک را به سوی شهود باطن هدایت می‌کند و زمینه‌ساز درک عظمت حق می‌شود. این عنایت خاص، برخلاف عنایت عام که در دسترس همگان است، به کسانی عطا می‌شود که با صدق و اخلاص در مسیر سلوک گام برمی‌دارند.

درنگ: فراست، کرامت الهی است که سالک را به باطن و غیب رهنمون می‌سازد. این مقام، نتیجه عنایت خاص حق است و با آیه إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ پیوند دارد.

رابطه کرامت و عجز: اوج معرفت

سالک با رسیدن به کرامت و شهود باطن، عظمت حق را درک می‌کند و به عجز می‌رسد. این عجز، چنان‌که در متن اصلی آمده، اوج معرفت عارفان است: «غاية عرفان العارفين، العجز». بزرگی حق، سالک را به فروتنی و کوچکی می‌کشاند، مانند کوهنوردی که پس از فتح قله، با دیدن عظمت هستی، به ناتوانی خود پی می‌برد. این مفهوم با آیه زیر از قرآن کریم همخوانی دارد:

وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ

«و بالاتر از هر صاحب دانشى، دانايى است.» (یوسف: ۷۶، )

این آیه بر محدودیت علم بشری و عظمت بی‌کران علم الهی تأکید دارد. مولوی در مثنوی معنوی نیز عجز را نتیجه فنای فی‌الله می‌داند، که سالک را به درک کوچکی خود در برابر عظمت حق رهنمون می‌سازد.

درنگ: عجز، اوج معرفت عارفان است که با شهود عظمت حق پدید می‌آید. سالک، مانند کوهنوردی که به قله می‌رسد، در برابر بزرگی حق به ناتوانی خود پی می‌برد.

تذلل: نشانه معرفت حقیقی

معرفت به عظمت حق، تذلل و عبودیت را به دنبال دارد. بدون تذلل، ادعای معرفت به جهل می‌انجامد. این مفهوم با کلام امام سجاد علیه‌السلام، «أنا أقل الأقلين»، و آیه زیر از قرآن کریم همخوانی دارد:

وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ

«و پروردگارت را پرستش كن تا يقين به تو آيد.» (حجر: ۹۹، )

عبدالرزاق کاشانی، عارف برجسته، عبودیت را ظهور معرفت می‌داند. ادعای معرفت بدون عبادت، چنان‌که غزالی در کیمیای سعادت نقد کرده، نشانه جهل مدعیان سلوک است. سالک حقیقی با درک عظمت حق، به فروتنی و عبودیت می‌رسد.

درنگ: تذلل، ثمره معرفت به عظمت حق است. بدون فروتنی و عبودیت، ادعای معرفت به جهل می‌انجامد، چنان‌که کلام امام سجاد علیه‌السلام، أنا أقل الأقلين، بر آن گواه است.

نقد غرور و خودبزرگ‌بینی

کسی که به کرامت می‌رسد، فروتن می‌شود، و خودبزرگ‌بینی نشانه فقدان معرفت و دوری از مقام تعظيم است. متن اصلی با تمثیل آبدارچی مغرور، غرور را مانع معرفت می‌داند. این مفهوم با آیه زیر از قرآن کریم پیوند دارد:

وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا

«و در زمين با تكبر راه مرو.» (اسراء: ۳۷، )

نجم‌الدین کبری در آثار عرفانی خود، تکبر را خطری بزرگ در مسیر سلوک می‌داند. فروتنی اولیاء، مانند امام سجاد علیه‌السلام، نشانه صدق معرفت است که در برابر عظمت حق، خود را ناچیز می‌بینند.

درنگ: غرور و خودبزرگ‌بینی، مانع معرفت و دوری از تعظيم است. سالک حقیقی با رسیدن به کرامت، فروتن می‌شود، چنان‌که آیه وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا بر آن تأکید دارد.

سجده: مظهر تذلل و اوج تعظيم

عظمت صلاة در سجده است، نه قیام. سجده، اوج نزدیکی به حق و مظهر تذلل است. حدیث شریف «أقرب ما يكون العبد من ربه وهو ساجد» بر این حقیقت گواه است. قرآن کریم نیز می‌فرماید:

وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ

«و سجده كن و [به خدا] نزديك شو.» (علق: ۱۹، )

ابن‌عربی، سجده را نشانه فنای در حق می‌داند. سالک در سجده، با فروتنی کامل، خود را در برابر عظمت الهی محو می‌سازد.

درنگ: سجده، مظهر تذلل و اوج تعظيم است. حدیث أقرب ما يكون العبد من ربه وهو ساجد و آیه وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ بر نزدیکی عبد به حق در سجده گواه‌اند.

عصمت و تعظيم: شهود عظمت حق و مصونیت از گناه

سالک در مقام تعظيم، به دلیل شهود عظمت حق و حضور الهی، از گناه مصون می‌ماند. این عصمت، نتیجه درک حضور حق است، چنان‌که کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، «من دارم می‌بینم»، بر آن دلالت دارد. قرآن کریم نیز می‌فرماید:

إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ

«بى‌ترديد پروردگارت در كمينگاه است.» (فجر: ۱۴، )

ملاصدرا در شواهد الربوبیة، حضور الهی را عاملی برای اصلاح رفتار می‌داند. سالک با درک این حضور، از ارتکاب گناه بازمی‌ماند.

درنگ: عصمت، نتیجه شهود عظمت حق و حضور الهی است. آیه إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ و کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر این حقیقت گواه‌اند.

نقد عبادت ظاهری: تعزیه‌ای بی‌ارزش

نماز بدون حضور قلب، به تعزیه و بازی می‌ماند و عبادت حقیقی نیست. استغفار بدون توبه واقعی نیز کذب است. کلام امام صادق علیه‌السلام، «استغفر الله دروغ است»، بر این نکته تأکید دارد. قرآن کریم نیز می‌فرماید:

إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ

«بى‌ترديد نماز از كار زشت و ناپسند بازمى‌دارد.» (عنکبوت: ۴۵، )

غزالی در احیاء علوم الدین، خطر ریا در عبادت را گوشزد کرده و عبادت ظاهری را بی‌ثمر می‌داند.

درنگ: عبادت بدون حضور قلب، تعزیه‌ای بی‌ارزش است. استغفار بدون توبه واقعی، کذب است، چنان‌که آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ بر آن تأکید دارد.

حرمت مولى: اهتمام به مستحبات و دوری از مکروهات

مخالفت با مولى، حتی در امور کوچک مانند مکروهات، نشانه بی‌توجهی به حرمت حق است. اهتمام به مستحبات و دوری از مکروهات، نشانه تعظيم است. حدیث «إنما الأعمال بالنيات» و آیه زیر از قرآن کریم بر اهمیت نیت در اعمال گواه‌اند:

وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ

«و هر كار نيكى كه انجام دهيد، خدا آن را مى‌داند.» (بقره: ۱۹۷، )

شیخ انصاری در آثار فقهی خود، حرمت مخالفت با امر الهی را مورد تأکید قرار داده است.

درنگ: اهتمام به مستحبات و دوری از مکروهات، نشانه حرمت مولى است. آیه وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ بر اهمیت نیت در اعمال تأکید دارد.

معرفت و عمل: پیوند ایمان و عمل صالح

ایمان بدون عمل صالح، ایمان نیست. علم و ایمان، عمل را به دنبال دارند. قرآن کریم می‌فرماید:

الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند.» (بقره: ۲۷۷، )

این دیدگاه با اصول کلامی شیخ مفید در تصحیح الاعتقاد و تأکید مولوی بر عمل در مثنوی همخوانی دارد.

درنگ: ایمان و عمل صالح، عجین‌اند. بدون عمل، ایمان و علم بی‌ثمر است، چنان‌که آیه الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بر آن گواه است.

نقد انحراف در سلوک: ادعای معرفت بدون عبادت

ادعای سلوک و معرفت بدون عبادت و تذلل، انحراف و بازی با هواست. قرآن کریم می‌فرماید:

أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا

«آيا كسى كه كردار زشتش براى او آراسته شده و آن را نيكو ديده است [هدايت‌يافته است]؟» (فاطر: ۸، )

سهروردی در آثار خود، خطر خودفریبی در سلوک را گوشزد کرده است. سیر حقیقی با اشک و تذلل همراه است، نه با ادعاهای بی‌پایه.

درنگ: ادعای سلوک بدون عبادت و تذلل، انحراف است. سیر حقیقی با فروتنی و اشک همراه است، چنان‌که آیه أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ بر خطر خودفریبی گواه است.

صدق اولیاء: کلام از سر خلوص

کلام اولیاء، مانند «أنا أقل الأقلين» امام سجاد علیه‌السلام، از سر صدق و خلوص است، نه تعارف یا تظاهر. قرآن کریم می‌فرماید:

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا

«و كسانى كه در راه ما كوشيده‌اند، به يقين راه‌هاى خود را به آنان مى‌نماييم.» (عنکبوت: ۶۹، )

ابن‌عربی در آثار خود، صدق در سلوک را نشانه‌ای از هدایت الهی می‌داند. این کلام اولیاء، نشانه معرفت حقیقی و فروتنی در برابر حق است.

درنگ: کلام اولیاء، مانند أنا أقل الأقلين، از سر صدق و خلوص است و نشانه معرفت حقیقی است. آیه وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا بر هدایت سالکان صادق گواه است.

جمع‌بندی

باب التعظيم، منزلگاهی است که سالک را به شناخت عظمت حق و فروتنی در برابر آن دعوت می‌کند. فراست و کرامت، مقدماتی برای این مقام‌اند، اما اوج معرفت در عجز و تذلل نهفته است. سجده، مظهر تعظيم و نزدیکی به حق، و عصمت، نتیجه شهود حضور الهی است. نقد غرور، عبادت ظاهری، و انحراف در سلوک، بر لزوم صدق، عمل صالح، و اهتمام به حرمت مولى تأکید دارد. کلام اولیاء، چون «أنا أقل الأقلين»، نشانه صدق و معرفت حقیقی است. این نوشتار، با حفظ امانت محتوای اصلی و افزودن تحلیل‌های عرفانی، فلسفی و فقهی، به تبیین این مفاهیم در قالبی علمی و دانشگاهی پرداخته است.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده