در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 485

متن درس





منازل السائرین: باب طمأنینه

منازل السائرین: باب طمأنینه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۸۵)

دیباچه

باب طمأنینه، به‌سان نگینی درخشان در منظومه منازل السائرین، منزلگاهی است که سالک را از گردنه‌های پرپیچ‌وخم خوف و زجر به قله‌های آرامش قلب و شهود روح رهنمون می‌سازد. این منزل، که در سه مرتبه متعالی تبیین شده، سیر تکاملی انسان را از مقام قلب، آکنده از تلاش و کوشش، به مقام روح، سرشار از رؤیت و تماشا، و نهایتاً به وادی رؤیت غیب و تجلی ذات الهی به تصویر می‌کشد.

بخش نخست: تبیین طمأنینه و مراتب آن

ماهیت طمأنینه

طمأنینه، به‌سان دریای آرام در برابر توفان‌های وجود، حالتی از سکون و اطمینان درونی است که قلب و روح سالک را در مسیر سلوک عرفانی به ساحل امن رحمت الهی می‌رساند. این منزل، در سه مرتبه متمایز تعریف شده است: مرتبه نخست، طمأنینه قلب است که با ذکر خداوند متعال حاصل می‌شود و سالک را از خوف به رجاء، از زجر به حکمت، و از ابتلا به مثوبه هدایت می‌کند. مرتبه دوم، طمأنینه روح است که در آن، سالک با قصد کشف حقیقت، شوق به موعود، و سیر از تفرقه به جمع، به تماشای حق نائل می‌شود. مرتبه سوم، که به‌صورت ضمنی در متن اشاره شده، رؤیت غیب و تجلی ذات الهی است، جایی که سالک از همه محدودیت‌های ناسوتی رها شده و به خلاص وجودی دست می‌یابد.

درنگ: طمأنینه، سیر تکاملی سالک را از مقام قلب (تلاش و عمل) به مقام روح (رؤیت و شهود) و نهایتاً به تجلی ذات الهی نشان می‌دهد، که هر مرتبه، منزلگاهی متعالی‌تر از پیش است.

تمایز طمأنینه از سکینه

طمأنینه، در برابر سکینه، که چون نسیمی گذرا وابسته به زمان، مکان و شرایط است، سکونی ثابت و پایدار است. سکینه، آرامشی موقت و ناپایدار است که در بزنگاه‌های خاص بر قلب نازل می‌شود، اما طمأنینه، چون ستونی استوار، در دو مقام قلب و روح تجلی می‌یابد و سالک را از نوسانات وجودی مصون می‌دارد.

جمع‌بندی

تبیین طمأنینه و مراتب آن، نقشه‌ای جامع از سلوک عرفانی ارائه می‌دهد که سالک را از آرامش موقتی به سکون دائمی رهنمون می‌سازد. تمایز طمأنینه از سکینه، بر ثبات و پایداری این منزل در برابر ناپایداری‌های سکینه تأکید دارد، و مراتب سه‌گانه آن، سیر تکاملی سالک را از عمل به شهود و از قلب به روح ترسیم می‌کند.

بخش دوم: مقام قلب و روح در طمأنینه

مقام قلب: جایگاه کوشش و تحول

مقام قلب، به‌سان کوره‌ای است که در آن، سالک با آتش کوشش و عمل، از خام‌نهادی به پختگی معنوی می‌رسد. در این مقام، سالک با ذکر الهی، که چون آبی زلال بر خاک تشنه قلب جاری می‌شود، از خوف وعید الهی به محبت و انس منتقل می‌گردد. آیه‌ی شریفه‌ی قرآن کریم، ﴾أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴿ (رعد: 28)، به ترجمه‌ی «آگاه باشید که با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد»، این حقیقت را تأیید می‌کند. در این مرتبه، سختی‌ها و ابتلائات، که چون سنگ‌های سخت در مسیرند، به حلاوت و شیرینی مبدل می‌شوند؛ درد به ارادت، زهر به عسل، و مشقت به خواسته‌ای الهی تبدیل می‌گردد.

درنگ: مقام قلب، با ذکر الهی، سالک را از خوف به انس و از سختی به حلاوت رهنمون می‌سازد، و آیه‌ی ﴾أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴿ محور این تحول است.

مقام روح: جایگاه رؤیت و تماشا

مقام روح، به‌سان قله‌ای است که سالک پس از صعود دشوار از دامنه‌های قلب، بر آن ایستاده و به تماشای حقیقت می‌نشیند. در این مقام، دیگر کوشش و تلاش جای خود را به رؤیت و شهود می‌دهد. سالک، که چون کوهنوردی خسته اما پیروز به قله رسیده، از حرکت بازمی‌ایستد و به تماشای ظهور و عیان حق می‌پردازد. این رؤیت، که از شوق و تشوف سرچشمه می‌گیرد، سالک را از تفرقه به جمع و از پراکندگی به وحدت می‌رساند.

تفاوت مقام قلب و روح

تفاوت مقام قلب و روح، چون تفاوت نفس و عقل است. نفس، با حواس ظاهری چون چشم و گوش ادراک می‌کند، اما عقل، با چشم باطن و فارغ از مزاحمت حواس، به تعقل و شهود می‌پردازد. در مقام قلب، سالک در وادی عمل و مشقت گام برمی‌دارد، اما در مقام روح، به وادی رؤیت و تماشای حقیقت وارد می‌شود. قلب، ظرف کوشش است که سالک در آن، سختی‌ها را به حلاوت تبدیل می‌کند، درحالی‌که روح، ظرف شهود است که سالک در آن، حقیقت را بی‌واسطه مشاهده می‌نماید.

جمع‌بندی

مقام قلب و روح، دو منزل متمایز اما مکمل در سلوک عرفانی‌اند. قلب، با کوشش و ذکر، سالک را به آرامش عملی می‌رساند، و روح، با رؤیت و شهود، او را به حضور الهی هدایت می‌کند. تفاوت این دو مقام، سیر تکاملی سالک را از وابستگی به حواس ظاهری به ادراک باطنی نشان می‌دهد.

بخش سوم: تحولات درونی در مقام قلب

از خوف به رجاء

در مقام قلب، سالک در آغاز از وعید الهی می‌هراسد، اما با نزول سکینه‌ی وعد، به امید و ایمنی دست می‌یابد. این تحول، که چون گذار از شب تاریک به سپیده‌دمان است، طمأنینه‌ی خائف به رجاء را محقق می‌سازد. در سکینه، سکون از عظمت حق ناشی می‌شود، اما در طمأنینه، از محبت و انس سرچشمه می‌گیرد.

از زجر به حکمت

سالک در مواجهه با سختی‌ها و تکالیف سنگین، با مشاهده‌ی حکمت الهی به آرامش می‌رسد. آیه‌ی شریفه‌ی قرآن کریم، ﴾رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴿ (شعراء: 83)، به ترجمه‌ی «پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق فرما»، این مرحله را تأیید می‌کند. حکمت الهی، چون چراغی در تاریکی، سختی‌ها را به نعمت‌های معنوی مبدل می‌سازد.

از ابتلا به مثوبه

سالک در برابر ابتلائات، با دیدن ثواب و خیر، به رضایت و آرامش می‌رسد، مانند بیماری که داروی تلخ را به امید شفا می‌نوشد. این رضایت، که گاه با اکراه آغاز می‌شود، به التذاذ و لذت واقعی تبدیل می‌گردد، جایی که سالک مشکلات را نعمت الهی می‌بیند.

درنگ: تحولات مقام قلب، از خوف به رجاء، از زجر به حکمت، و از ابتلا به مثوبه، سالک را به آرامشی عمیق هدایت می‌کند که سختی‌ها را به حلاوت و نعمت تبدیل می‌نماید.

جمع‌بندی

تحولات درونی در مقام قلب، سالک را از ترس و سختی به امید، حکمت و رضایت رهنمون می‌سازد. این سیر، با ذکر الهی و درک حکمت و ثواب، قلب را به آرامشی پایدار می‌رساند که در آن، همه ناملایمات به فرصت‌های معنوی تبدیل می‌شوند.

بخش چهارم: شهود و رؤیت در مقام روح

رؤیت حضوری و ظهوری

مقام روح، به‌سان آسمانی بی‌کران است که سالک در آن، به تماشای حقیقت الهی می‌نشیند. این رؤیت، که شامل حضور و ظهور حق است، از شوق و تشوف سرچشمه گرفته و به جمع و وحدت می‌رسد. سالک، که چون پرنده‌ای از قفس تفرقه رها شده، در این مقام به وحدت وجودی نائل می‌گردد.

چشم باطن و رؤیت غیب

در مقام روح، سالک به چشم باطن دست می‌یابد که قادر به دیدن حقیقت بدون نیاز به حواس ظاهری است. اولیای کامل، حتی اگر با چشم ظاهری ببینند، به دلیل مأموریت در طبیعت است، نه نیاز به آن. این چشم باطن، که چون نوری در دل تاریکی است، سالک را به رؤیت غیب و مغیبات رهنمون می‌سازد.

تمایز مغیبات و فراست

مغیبات، که از چشم باطن اولیای معصومین علیهم‌السلام سرچشمه می‌گیرد، از فراست، که تیزبینی ظاهری و محدود به زمان و مکان است، متمایز است. مغیبات، چون دریایی بی‌کران، از محدودیت‌های زمانی و مکانی فراتر می‌رود.

درنگ: مقام روح، با رؤیت حضوری و ظهوری و چشم باطن، سالک را به شهود حقیقت و رؤیت غیب هدایت می‌کند، که از محدودیت‌های فراست ظاهری فراتر است.

جمع‌بندی

مقام روح، اوج سلوک عرفانی است که سالک در آن، از تلاش به تماشا و از تفرقه به جمع می‌رسد. رؤیت حضوری، چشم باطن، و مغیبات، سالک را به شهودی بی‌واسطه از حقیقت الهی رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: اضطراب و آرامش در سلوک

اضطراب پیش از کشف

سالک پیش از رسیدن به کشف، چون مسافری در گردنه‌های پرخطر، مضطرب است و از عاقبت امر خود می‌ترسد. این اضطراب، که چون سایه‌ای سنگین بر قلب اوست، از عدم قطعیت در مسیر سلوک ناشی می‌شود.

آرامش پس از کشف

با رسیدن به کشف، روح سالک آرام می‌گیرد و مقصود خود را می‌یابد. این آرامش، که چون نسیمی خنک پس از توفان است، سالک را از خوف و اضطراب رها می‌سازد. آیه‌ی شریفه‌ی قرآن کریم، ﴾هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴿ (یس: 52)، به ترجمه‌ی «این همان است که [خدای] رحمان وعده داده بود و پیامبران راست گفته بودند»، این آرامش را تأیید می‌کند.

جمع‌بندی

اضطراب پیش از کشف و آرامش پس از آن، دو روی سکه‌ی سلوک عرفانی‌اند. کشف، که نقطه‌ی اوج این مسیر است، سالک را از ترس و تردید به اطمینان و حضور هدایت می‌کند.

بخش ششم: مرگ و طمأنینه

رفتار متفاوت در مواجهه با مرگ

انسان‌ها در مواجهه با مرگ، چون مسافرانی در گذرگاه‌های متفاوت، رفتارهای گوناگونی دارند. برخی با جزع و بی‌قراری، مرگ را چون بلایی سنگین می‌بینند، اما سالک عارف، مرگ را چون پلی به سوی رهایی و لذت تجربه می‌کند.

مرگ لذیذ برای اولیا

اولیای الهی، دنیا را سجن مؤمن می‌دانند و مرگ را چون کلیدی برای رهایی از این زندان تجربه می‌کنند. این مرگ لذیذ، که چون شهدی شیرین است، نتیجه‌ی طمأنینه‌ی کامل و آمادگی برای ملاقات یار است.

فزت و رب الکعبه

عبارت «فزت و رب الکعبه»، در لسان سلوک، نه صرفاً قسم به رستگاری، بلکه فریادی از سر کیف و حضور در محضر حق است. این عبارت، که چون جرقه‌ای در دل تاریکی است، اوج طمأنینه و خلاص را نشان می‌دهد.

درنگ: مرگ برای اولیای الهی، نه تلخی، بلکه لذتی است که از طمأنینه‌ی کامل و حضور در محضر حق سرچشمه می‌گیرد. «فزت و رب الکعبه» فریاد کیف و خلاص است.

جمع‌بندی

مرگ، برای سالک عارف، نه پایان، بلکه آغاز رهایی و لذت است. طمأنینه‌ی کامل، او را از ترس مرگ آزاد کرده و آن را به تجربه‌ای شیرین و حضور در محضر حق تبدیل می‌کند.

نتیجه‌گیری کل

باب طمأنینه در منازل السائرین، چون مشعلی فروزان، مسیر سلوک عرفانی را از مقام قلب به مقام روح و نهایتاً به رؤیت ذاتی روشن می‌سازد. طمأنینه‌ی قلب، با ذکر الهی و تبدیل سختی‌ها به حلاوت، سالک را به آرامشی عملی می‌رساند. طمأنینه‌ی روح، با رؤیت حقیقت و حرکت از تفرقه به جمع، او را به شهود و حضور هدایت می‌کند. مرتبه‌ی سوم، که رؤیت غیب و تجلی ذات است، سالک را به خلاص و رهایی کامل می‌رساند. این منزل، با تبیین دقیق سیر تکاملی سالک، برای پژوهشگران و متخصصان الهیات و عرفان، راهنمایی جامع و ژرف ارائه می‌دهد که هم از نظر علمی غنی است و هم از نظر معنوی الهام‌بخش.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده