در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 486

متن درس





منازل السائرین: طمأنینة شهود و وصول

منازل السائرین: طمأنینة شهود و وصول

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۸۶)

مقدمه: درآمدی بر طمأنینة در سلوک عرفانی

طمأنینة، چونان گوهری درخشان در مسیر سلوک عرفانی، آرامشی است که از اتصال به ذات بی‌کران حق‌تعالی سرچشمه می‌گیرد. این آرامش، نه از جنس سکون نفسانی، بلکه جلوه‌ای از یقین و شهود الهی است که سالک را در مقامات عالی معنوی به وحدت و قرب رهنمون می‌سازد. در این اثر، که برگرفته از درس‌گفتارهای عمیق آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است، مراتب طمأنینة در چارچوب منازل السائرین مورد کاوش قرار می‌گیرد. این مراتب، از شهود حضرة به لطف الهی آغاز شده، به جمع و بقاء در حق می‌رسد و در نهایت به نور ازلی ذات متعال متصل می‌گردد. این اثر، چونان پلی است میان حکمت نظری و تجربه باطنی، که سالک را به سوی قله‌های توحید و وصول هدایت می‌کند.

بخش نخست: مراتب سه‌گانه طمأنینة و ظروف آن

تبیین مراتب طمأنینة

طمأنینة، در سیر عرفانی، در سه مرتبه متعالی تجلی می‌یابد: طمأنینة شهود حضرة به سوی لطف، طمأنینة جمع به سوی بقاء، و طمأنینة مقام به سوی نور ازل. این مراتب، چونان پله‌های نردبانی آسمانی، سالک را از کوشش ظاهری به وصول باطنی رهنمون می‌سازند. هر مرتبه، ظرفی است برای تجلی حق، که سالک در آن از تشتت و اضطراب رها شده و به آرامشی الهی دست می‌یابد. شهود حضرة، چونان حضور در محضر پادشاهی بی‌چهره، سالک را به لطف جمال الهی می‌رساند. جمع به بقاء، وحدت کثرت در عین حق است، و مقام نور ازل، اتصال به وجود ازلی ذات متعال را نوید می‌دهد.

درنگ: مراتب سه‌گانه طمأنینة، سیر تکاملی سالک را از قلب به روح و از روح به وصول ترسیم می‌کنند، که هر یک ظرفی است برای شهود و قرب الهی.

این مراتب، با ظروف سه‌گانه قلب، روح و وصول پیوند دارند. ظرف قلب، جایگاه کوشش و کنش است، جایی که سالک با مجاهدات نفسانی به تهذیب خود می‌پردازد. ظرف روح و عقل، مقام حضور و رويت حق است، و ظرف وصول، منزلگاه اتصال به ذات الهی، جمع و وصول نهایی است. این ظروف، چونان آینه‌هایی هستند که نور حق در آنها منعکس می‌گردد و سالک را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

حق، محور طمأنینة و سکون

در تمامی مراتب طمأنینة، حق‌تعالی محور و مأمن آرامش است. این آرامش، نه از جنس سکون عادی، بلکه سکوتی است که از یقین به ذات بی‌کران الهی سرچشمه می‌گیرد. حق، چونان دریای بی‌کران، پناهگاه سالک است که او را از امواج تشتت و اضطراب به ساحل اطمینان می‌رساند. این محوریت، نشان‌دهنده آن است که طمأنینة، نتیجه وحدت با ذات الهی است، جایی که سالک جز حق نمی‌بیند و جز به او آرام نمی‌گیرد.

جمع‌بندی بخش نخست

مراتب طمأنینة، چونان چراغ‌هایی در مسیر سلوک، سالک را از کثرت به وحدت و از تلاش به شهود هدایت می‌کنند. این مراتب، با ظروف قلب، روح و وصول، سیر تکاملی انسان را به سوی قرب الهی ترسیم می‌نمایند. حق‌تعالی، به‌عنوان محور این آرامش، سالک را در تمامی مراحل همراهی می‌کند و او را به مأمن کمال و وصول می‌رساند.

بخش دوم: اسفار اربعه و پیوند آن با طمأنینة

سفر اول: الی الله

سفر اول، که سفر الی الله نامیده می‌شود، در ظرف قلب و با کوشش و عمل آغاز می‌گردد. این سفر، چونان گام نهادن در راهی پرنشیب است که سالک با مجاهدات نفسانی و اعمال صالحه به سوی حق‌تعالی پیش می‌رود. در این مرتبه، قلب سالک چونان زمینی حاصلخیز است که با تلاش و ارادت، آماده پذیرش نور الهی می‌شود. اینجاست که سالک، زهر دشواری‌ها را به حلاوت ایمان تبدیل می‌کند و درد سلوک را با عشق به حق تسکین می‌دهد.

سفر دوم: فی الله

سفر دوم، سفر فی الله، در ظرف روح و عقل رخ می‌نماید و سالک را به شهود اسماء و صفات الهی رهنمون می‌سازد. این سفر، چونان غوص در اقیانوس بی‌کران وحدت است، جایی که سالک به مقام جمع و وحدت ذات و صفات می‌رسد. در این مرتبه، سالک از کثرت صفات به وحدت ذات نائل می‌شود و خود را در آینه اسماء الهی مشاهده می‌کند. این مقام، آغاز رويت حق و اتصال به واحدیت الهی است.

سفر سوم: فی الله بالله

سفر سوم، که فی الله بالله نام دارد، مقام احدیت و قرب کامل است. در این مرتبه، سالک به «قاب قوسین أو أدنی» دست می‌یابد و در ظرف هیمان حق فانی می‌گردد. این مقام، چونان اوج پرواز روح است که سالک جز حق نمی‌بیند و جز او نمی‌خواهد. در اینجاست که سالک به مهینمی و وحدت کامل می‌رسد و تمامی غیریت‌ها در نور احدیت محو می‌شوند.

سفر چهارم: الی الخلق بالحق

سفر چهارم، که مختص اولیاء و انبیاء است، سفر الی الخلق بالحق نامیده می‌شود. در این مرتبه، سالک پس از وصول به حق، به سوی خلق بازمی‌گردد تا آنها را به سوی حق‌تعالی هدایت کند. این سفر، چونان بازگشت خورشید به زمین است که با نور خود، تاریکی‌های جهل را می‌زداید. انبیاء و ائمه معصومین علیهم‌السلام، با دم و دل و بیان، بندگان را به سوی معرفت الهی رهنمون می‌سازند. اینجاست که تبلیغ، با اخلاص کامل و از سر عشق به حق، آغاز می‌شود.

درنگ: اسفار اربعه، چارچوبی جامع برای سلوک عرفانی ارائه می‌دهند که از خودسازی در سفر اول آغاز شده و به هدایت خلق در سفر چهارم ختم می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

اسفار اربعه، چونان نقشه‌ای الهی، مسیر سلوک را از کوشش ظاهری به وصول باطنی و از قرب فردی به هدایت جمعی ترسیم می‌کنند. این سفرها، با پیوند عمیق به مراتب طمأنینة، سالک را به سوی کمال و ولايت رهنمون می‌سازند. سفر چهارم، به‌ویژه، مسئولیت اولیاء در نشر معارف و تربیت بندگان را برجسته می‌سازد.

بخش سوم: انضباط در سلوک و نقش اولیاء

اهمیت انضباط در سلوک

انضباط، چونان ریسمانی استوار، سالک را در مسیر سلوک هدایت می‌کند. بدون نظم و ترتیب، سلوک به پراکندگی و ناکامی می‌انجامد. مثال صاحب جواهر، که پس از تکمیل تحصیلات و نگارش اثر عظیم خود به تبلیغ پرداخت، نشان‌دهنده اهمیت پختگی و نظم در سلوک است. این انضباط، چه در شريعت و چه در طريقت، لازمه دستیابی به کمال است. سالک، چونان کشاورزی که با صبر و دقت بذر می‌کارد، باید مراحل سلوک را به ترتیب طی کند تا به ثمر نشیند.

نقش اولیاء در هدایت خلق

اولیاء، چونان چراغ‌های هدایت، پس از وصول به حق، به سوی خلق بازمی‌گردند تا آنها را به سوی معرفت الهی رهنمون سازند. این هدایت، با اخلاص کامل و از سر عشق به حق انجام می‌شود. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾ (شعراء: ۲۱۴)
: «و خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده»

این آیه، نشان‌دهنده آغاز تبلیغ از نزدیکان است، که با نظم و حکمت همراه است. اولیاء، با دم و دل و بیان، بندگان را به سوی حق دعوت می‌کنند و چونان پلی میان حق و خلق، معارف الهی را به آنان می‌رسانند.

جمع‌بندی بخش سوم

انضباط در سلوک، لازمه دستیابی به کمال است و اولیاء، با پختگی و حکمت، مسئولیت هدایت خلق را بر عهده می‌گیرند. این هدایت، نه از سر خودخواهی، بلکه از عشق به حق و بندگان سرچشمه می‌گیرد و با نظم و اخلاص به انجام می‌رسد.

بخش چهارم: طمأنینة در مقام وصول و شهود

کاهش عمل در مقام وصول

در مقام وصول، طمأنینة با سکوتی عمیق و آرامشی وصف‌ناپذیر همراه است. در این مرتبه، سالک از مجاهدات و ریاضات ظاهری فاصله می‌گیرد و به شهود حضوری حق می‌رسد. این سکوت، نه از سر ناتوانی، بلکه از سر کمال و اطمینان است. چونان شاعری که در برابر زیبایی بی‌کران حق خاموش می‌ماند، سالک در این مقام جز رويت حق کاری ندارد.

نقد ادبی و فرهنگی

در این مقام، سخن از اسرار حق با حکمت و به اهلش گفته می‌شود. نقد شعر «هر که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند» نشان‌دهنده لزوم ارائه معارف به مخاطب مناسب است. اولیاء، با حکمت و معرفت، می‌دانند کجا و چگونه اسرار را بیان کنند، بدون آنکه نیازی به سانسور باشد. این نقد، به تکامل فرهنگ و ادبیات عرفانی اشاره دارد، که باید با حکمت و زیبایی همراه باشد.

طمأنینة شهود حضرة و لطف جمال

طمأنینة شهود حضرة، آرامشی است که از حضور در محضر حق و شهود ذات الهی در مقام احدیت سرچشمه می‌گیرد. این شهود، با لطف و جمال الهی همراه است که پس از فنای کامل خلق در حق پدید می‌آید. سالک، چونان پروانه‌ای که در نور شمع فانی می‌شود، جز حق نمی‌بیند و از هر غیر رها می‌گردد.

درنگ: طمأنینة شهود حضرة، نتیجه وحدت کامل با حق است که سالک را به لطف جمال الهی و آرامش وصف‌ناپذیر می‌رساند.

شاهد و مشهود در مقام وحدت

در این مقام، شاهد و مشهود یکی می‌شوند و حق‌تعالی، هم شاهد است و هم مشهود. سالک، در این وحدت کامل، جز را با ذات الهی می‌بیند و به مقام «رؤية الجمال بالجميل» می‌رسد. این وحدت، اوج توحید است که سالک را از هر کثرت و غیریت رها می‌کند و به آرامشی ابدی می‌رساند.

طمأنینة جمع و بقاء

در طمأنینة جمع به بقاء، سالک کثرت اسماء و صفات را در وحدت ذات مشاهده می‌کند. این مقام، آغاز سفر فی الله است که سالک از احتجاب خلق به شهود حق در خلق می‌رسد. این سیر، با تلوین و نوسان میان استتار و تجلی همراه است، اما در نهایت به بقاء بالحق منتهی می‌شود.

طمأنینة مقام و نور ازل

طمأنینة مقام به نور ازل، اتصال به وجود ازلی حق است که سالک با شهود آن، به اطمینان کامل می‌رسد. این مقام، پایان سفر فی الله و آغاز سفر هدایت خلق است. سالک، چونان ستاره‌ای در آسمان توحید، نور را به خلق می‌تاباند و آنها را به سوی حق دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

طمأنینة در مقام وصول، آرامشی است که از شهود حضوری حق و وحدت با ذات الهی سرچشمه می‌گیرد. این آرامش، با کاهش مجاهدات ظاهری و افزایش رويت باطنی همراه است. سالک، در این مقام، به نور ازل متصل می‌شود و با حکمت و اخلاص، خلق را به سوی حق هدایت می‌کند.

بخش پنجم: سفر اولیاء و موت اختیاری

سفر سوم و تنزل اولیاء

سفر سوم، که سیر عن الله بالله است، مختص اولیایی است که پس از وصول به حق، به خلق تنزل می‌کنند تا آنها را به سوی حق دعوت کنند. این تنزل، با اخلاص کامل همراه است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ﴾ (انفال: ۳۹)
ترجمه: «و تو تیر نیفکندی که آنگاه تیر افکندی، بلکه خدا افکند»

این آیه، نشان‌دهنده اخلاص اولیاء در خدمت به خلق است. حضرت علی علیه‌السلام، نمونه‌ای برجسته در این مقام است که در اوج ولايت, به خاک‌نشینی برای هدایت خلق می‌پردازد.

موت اختیاری و فوز کبیر

در مقام وصول، سالک به موت اختیاری می‌رسد، جایی که مرگ را به‌عنوان وفاء به حق تجربه می‌کند. کلام حضرت علی علیه‌السلام، «فزت و رب الكعبة»، در لحظه شهادت، اوج این طمأنینة و اطمینان را به نمایش می‌گذارد. این فوز، چونان گوهری است که از رهایی کامل از تعلقات نفسانی و پذیرش اراده الهی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: موت اختیاری، نتیجه وصول به حق است که سالک مرگ را به‌عنوان فوز کین می‌پذیرد و به آرامش ابدی می‌رسد.

رهایی از تعلقات دنیوی

تعلقات دنیوی، چونان سنگی است که روح را به زمین می‌چسباند. سالک، با رهایی از این لذت‌های زودگذر، به طیران آدمیت می‌رسد. مثال کودکی که جواهر را با شکلات معاوضه می‌کند، نشان‌دهنده ناپختگی انسان در برابر دنیا است. سلوک، نیازمند تغییر ذائقه و رهایی از این شیرینی‌های فانی است تا سالک به پرواز معنوی دست یابد.

جمع‌بندی بخش پنجم

اولیاء، با تنزل به خلق و هدایت بندگان، مسئولیت الهی خود را به انجام می‌رسانند. موت اختیاری و رهایی از تعلقات، سالک را به فوز کبیر و آرامش ابدی می‌رساند. این مقام، اوج سلوک است که در آن، سالک با حق و در حق، به سوی خلق می‌گردد.

نتیجه‌گیری کلی

طمأ‌نینة، چونان نغمه‌ای آسمانی، سالک را در مسیر سلوک از کوشش ظاهری به شهود باطنی و از کثرت به وحدت هدایت می‌کند. مراتب سه‌گانه طمأنینة، با پیوند به اسفار اربعه، سیر تکاملی انسان را به سوی قرب الهی ترسیم می‌نمایند. اولیاء، با انضباط و حکمت، این مسیر را پیموده و خلق را به سوی معرفت الهی رهنمون می‌سازند. این اثر، با نگاهی علمی و ادبی، تلاشی است برای بازنمایی عمق این معارف در قالبی دانشگاهی، تا خواننده را به تأمل در منازل السائرین و سؤالقین دعوت نماید.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده