در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 488

متن درس





همت والا: تأملی در مقام همت از منازل السائرین

همت والا: تأملی در مقام همت از منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۸۸)

مقدمه

مقام همت در «منازل السائرین»، چونان مشعلی فروزان در مسیر سلوک عرفانی، قوه‌ای درونی را نمایان می‌سازد که سالک را با انگیزه‌ای خالص و بی‌وقفه به سوی حق‌تعالی رهنمون می‌گردد. همت، نیرویی است که چونان بادبانی استوار، کشتی وجود سالک را از امواج تعلقات فانی و خسیس عبور داده، به ساحل باقی و وجه‌الله می‌رساند. این مقام، ثمره تلاش‌های بی‌وقفه سالک در وادی‌های پیشین است که او را به مرتبه‌ای والا ارتقا می‌دهد؛ مرتبه‌ای که در آن، نه تنها از خست و پستی مصون می‌ماند، بلکه التفات به غیر حق برایش ناممکن می‌گردد. در این نوشتار، با استناد به تعالیم عرفانی و قرآنی، به تبیین درجات همت، ویژگی‌ها، و پیوند آن با مقامات محبت و ولایت پرداخته می‌شود. متأسفانه، به دلیل ضبط نشدن بخش‌هایی از درس‌گفتار، تحلیل درجات دوم و سوم همت امکان‌پذیر نبوده و بررسی‌ها بر اساس درجه اول و مباحث کلی ارائه می‌گردد. این اثر، با نگاهی عمیق و علمی، در پی آن است که جایگاه همت را در سلوک عرفانی به زبانی فصیح و آکادمیک برای مخاطبان متخصص روشن سازد.

بخش اول: چیستی و حقیقت همت

تعریف همت: قوه‌ای برای طلب خالص

همت، قوه‌ای است که سالک را با انگیزه‌ای خالص و صرف به سوی مقصود اعلی، یعنی حق‌تعالی، سوق می‌دهد؛ به‌گونه‌ای که نه توقف برای او ممکن است و نه التفات به غیرحق در دلش راه می‌یابد: «مَا يَمْلِكُ الِانْبِعَاثَ لِلْمَقْصُودِ صَرْفًا، لَا يَتَمَالَكُ صَاحِبُهَا، وَلَا يَلْتَفِتُ عَنْهَا». این قوه، چونان نیرویی معنوی، سالک را از بند خودبینی و تعلقات نفسانی رها ساخته و با خلوص کامل، او را به سوی حقیقت هدایت می‌کند. خلوص همت، چونان جویباری زلال، هرگونه انحراف یا التفات به غیر را از مسیر سالک دور می‌سازد.

درنگ: همت، نیروی اراده‌ای است که سالک را با خلوص کامل به سوی حق هدایت می‌کند و از هرگونه التفات به غیر مصون می‌دارد.

استناد قرآنی: تمرکز بصر بر حق

برای تبیین حقیقت همت، به آیه‌ای از قرآن کریم استناد شده است:

﴿مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى﴾ (نجم: ۱۷)


: «دیده [او] نه منحرف شد و نه طغیان کرد.»

این آیه، به تمرکز کامل حضرت رسول اکرم (ص) بر حق در سمعراج اشاره دارد. همت سالک، مانند بصر پیامبر (ص)، از انحراف (زوغان) و طغیان (ادعای ربوبیت یا التفات به غیر) مصون است و تنها به سوی حق متمرکز است. این تمرکز، چونان تیراندازی دقیق، هیچ انحرافی را برنمی‌تابد و سالک را در مسیر حق نگه می‌دارد.

خلوص همت: طلب حق برای وجه الله

همت، طلب مقصود را از هرگونه انگیزه مادی یا حتی اخروی، مانند رجای ثواب و خوف عقاب، خالص می‌سازد و آن را به وجه‌الله معطوف می‌کند. این خلوص، همت را از انگیزه‌های دنیوی و اخروی متمایز می‌سازد؛ سالک در این مقام، چونان عاشقی واله، تنها به عشق حق و وجه او عمل می‌کند، نه به امید پاداش یا ترس از عذاب. این ویژگی، همت را به مقامی والا ارتقا می‌دهد که در آن، تنها حق مطلوب است.

درنگ: خلوص همت، سالک را از انگیزه‌های مادی و اخروی آزاد کرده، او را تنها به وجه‌الله معطوف می‌سازد.

عدم تمالک و التفات: تسلیم مطلق به حق

صاحب همت، تحت سلطان این قوه، نه قادر به توقف است و نه می‌تواند از احکام همت تخطی کند یا به غیر التفات داشته باشد: «لَا يَتَمَالَكُ صَاحِبُهَا، وَلَا يَلْتَفِتُ عَنْهَا». این ویژگی، نشان‌دهنده غلبه کامل همت بر نفس سالک است که او را به انقیاد و تسلیم مطلق به حق وا می‌دارد. سالک در این مقام، چونان پرنده‌ای که در قفس همت محبوس است، جز به سوی حق پرواز نمی‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

همت، قوه‌ای است که سالک را با خلوص و تمرکز کامل به سوی حق‌تعالی هدایت می‌کند. این قوه، با نفی تعلقات فانی و التفات به غیر، سالک را به تسلیم و انقیاد مطلق می‌رساند. استناد به آیه قرآن کریم (نجم: ۱۷) و تبیین خلوص همت، جایگاه والای این مقام را در سلوک عرفانی روشن می‌سازد.

بخش دوم: درجات و آثار همت

درجات سه‌گانه همت

همت دارای سه درجه است، اما به دلیل ضبط نشدن بخش‌هایی از درس‌گفتار، تنها درجه اول شرح داده شده است. در این درجه، همت قلب سالک را از رغبت به فانی مصون می‌دارد، او را به سوی باقی سوق می‌دهد و از کدر توانی پاک می‌سازد. این درجه، چونان پایه‌ای استوار، سالک را از تعلقات فانی آزاد کرده و به سوی حق هدایت می‌کند.

مصونیت قلب از خست و فانی

در درجه اول همت، قلب سالک از رغبت به فانی، اعم از دنیا، ماده، و هواهای نفسانی، مصون می‌شود و به سوی باقی، یعنی حق‌تعالی، سوق داده می‌شود. این مصونیت، نتیجه تهذیب نفس است که طبع سالک را از سازگاری با خست و پستی تغییر می‌دهد. قلب سالک در این مقام، چونان آینه‌ای صیقلی، تنها انوار حق را بازمی‌تاباند.

درنگ: مصونیت قلب از رغبت به فانی، سالک را به سوی باقی هدایت کرده، طبع او را از خست و پستی آزاد می‌سازد.

تغییر طبع سالک

سالک در مقام همت، به‌گونه‌ای تحول می‌یابد که گناه کردن برایش رنج‌آور می‌شود، نه ترک گناه. طبع او با خست و پستی ناسازگار می‌گردد، مانند کودکی که از شیر گرفته شده و دیگر به آن میل ندارد. این تغییر طبع، نشانه بلوغ معنوی سالک است که نفس او را از تعلقات دنیوی رها ساخته و به شرافت و صفا رسانده است.

نمونه‌های اولیای کامل

اولیای الهی، مانند امیرالمؤمنین علیه‌السلام با نان خشک و زندگی ساده، و امام صادق علیه‌السلام با لباس خشن، نه به ریا یا ریاضت، بلکه به دلیل ناسازگاری طبعشان با عافیت و تجمل زندگی می‌کردند. این نمونه‌ها، چونان آیینه‌هایی تمام‌نما، حقیقت همت و تغییر طبع را در وجود اولیا به نمایش می‌گذارند.

امتحان همت در سلوک

سالک می‌تواند با امتحان خویش دریابد که ترک دنیا برایش دشوار است یا ترک ترک دنیا. اگر ترک دنیا دشوار باشد، هنوز در مراحل ابتدایی یا میانی سلوک است؛ اما اگر ترک ترک دنیا برایش سخت باشد، به مقام همت نائل شده است. این امتحان، چونان محکی دقیق، مرتبه معنوی سالک را آشکار می‌سازد.

درنگ: امتحان همت، معیاری است که نشان می‌دهد آیا نفس سالک از تعلقات فانی آزاد شده یا خیر.

تمثیل تیراندازی و تمرکز همت

همت، مانند تمرکز تیرانداز بر هدف است که حتی مگسی بر گوشش او را از مقصود بازنمی‌دارد. این تمثیل، بر تمرکز مطلق همت بر حق و نفی هرگونه التفات به غیر تأکید دارد. هر انحراف، نشانه نقص در همت است، و سالک در این مقام، چونان تیری رها شده، تنها به سوی حق در حرکت است.

جمع‌بندی بخش دوم

درجه اول همت، قلب سالک را از رغبت به فانی مصون ساخته، او را به سوی باقی هدایت می‌کند و از کدر توانی پاک می‌سازد. تغییر طبع سالک، مصونیت او از خست، و تمرکز مطلق بر حق، از ویژگی‌های برجسته این مقام است. نمونه‌های اولیای الهی و تمثیلات عرفانی، حقیقت همت را به زیبایی روشن می‌سازند.

بخش سوم: همت و پیوند با محبت و عشق

انتقال از همت به محبت

همت، سالک را به سرعت در زمره محبین حق جای می‌دهد، زیرا انقیاد به قهر حق به حب و محبت الهی تبدیل می‌شود. این انتقال، چونان شکوفه‌ای که از شاخه همت می‌روید، سالک را از انقیاد اولیه به شور و عشق الهی می‌رساند؛ مقامی که اوج سلوک عرفانی است.

همت و عشق: اشد حب لله

همت، سالک را به حب و سپس به عشق، یعنی «اشد حب لله»، می‌رساند:

﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ (بقره: ۱۶۵)


: «و کسانی که ایمان آورده‌اند، به خدا محبت شدیدتری دارند.»

عشق، مرتبه‌ای فراتر از حب است که سالک را به شدت محبت الهی رسانده، او را از هر غیر حق بی‌نیاز می‌کند. این مقام، چونان قله‌ای رفیع، سالک را به وصال حق نزدیک می‌سازد.

درنگ: همت، سالک را از انقیاد به قهر حق به حب و سپس عشق الهی هدایت می‌کند، که اوج سلوک عرفانی است.

زهد در دارین و وصول به وجه‌الله

همت، سالک را از رغبت به دنیا و آخرت آزاد می‌کند: «الدُّنْيَا حَرَامٌ عَلَى أَهْلِ الْآخِرَةِ وَالْآخِرَةُ حَرَامٌ عَلَى أَهْلِ الدِّينِ وَهُمَا حَرَامَانِ عَلَى أَهْلِ اللَّهِ». این زهد، سالک را از هرگونه تعلق به فانی، حتی نعیم بهشت، رها ساخته و به وجه‌الله متصل می‌کند. سالک در این مقام، چونان پرنده‌ای آزاد، تنها در آسمان حق پرواز می‌کند.

شعر و نفی تعلق به دارین

شعر «دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی / دیوانه تو هر دو جهان را چه کند»، به نفی رغبت به دنیا و آخرت در مقام همت اشاره دارد. این بیت، چونان آینه‌ای، حال سالک را در بی‌نیازی از دارین و اتصال به حق به تصویر می‌کشد.

جمع‌بندی بخش سوم

همت، چونان پلی است که سالک را از وادی‌های سلوک به ظرف حال و محبت می‌رساند. این مقام، با هدایت سالک به حب و عشق الهی، او را از تعلقات دارین آزاد کرده، به وجه‌الله متصل می‌سازد. آیات قرآن کریم و اشعار عرفانی، این حقیقت را به زیبایی تبیین می‌کنند.

بخش چهارم: همت و آثار معنوی آن

همت به‌عنوان نتیجه سلوک

همت، عصاره وجود سالک و نتیجه تمام تلاش‌های او در وادی‌های سلوک است: «الْعَارِفُ يَخْلُقُ بِهِمَّتِهِ». این قوه، سالک را به اراده‌ای مستحکم و خلاق می‌رساند که با آن، تأثیرات معنوی عمیقی، مانند استجابت دعا و اثرگذاری عبادات، خلق می‌کند. همت، چونان کلیدی است که درهای عالم معنا را به روی سالک می‌گشاید.

درنگ: همت، عصاره سلوک سالک است که او را به اراده‌ای خلاق و تأثیرگذار در عالم معنا می‌رساند.

عنایت الهی در همت

همت، نتیجه عنایت و لطف الهی است. سالک با فیض حق به این مقام می‌رسد، نه صرفاً با تلاش شخصی. این عنایت، چونان بارانی رحمت، در دل‌های آماده نازل شده، همت را در وجود سالک شکوفا می‌سازد. شعر «باران که در لطافت طبعش خلل نیست / در باغ لاله رویَد و در شوره‌زار خس»، به این حقیقت اشاره دارد.

نفی تعلق به اسباب

سالک در مقام همت، از اعتماد به اسباب و طبیعت آزاد شده، از کسالت و فتور مصون می‌ماند. اولیای الهی، مانند امیرالمؤمنین علیه‌السلام و امام باقر علیه‌السلام، با کار و تلاش بدون تعلق به ثمر، این مصونیت را به نمایش گذاشتند. این ویژگی، سالک را به توکل کامل بر حق هدایت می‌کند.

شرافت نفس و نفی خست

نفس شریف، حتی بدون دین، از خست و پستی اجتناب می‌کند. جوانمردی‌های باطنی، نشانه شرافت نفسی است که آمادگی دریافت همت را دارد. صاحب همت، حتی به دشمن نامردی نمی‌کند و از خشم و غضب خویش می‌گذرد، که این نشانه صفا و شرافت نفس است.

تشخیص حلال و حرام

صاحب همت، با بصیرت باطنی، حلال و حرام را تشخیص می‌دهد، مانند معصومان علیهم‌السلام که از حرام به دلیل شرافت نفس اجتناب می‌کردند. این بصیرت، قلب سالک را از آلودگی‌های حرام پاک کرده، به نورانیت می‌رساند.

درنگ: بصیرت باطنی صاحب همت، او را به تشخیص حلال و حرام و دوری از خست هدایت می‌کند.

مطلوب بالاتر از طالب

مطلوب، همیشه اشرف از طالب است: «الTaughtطالبُ أَخَسُّ مِنَ الْمَطْلُوبِ». اگر کسی به خسیس دل بست، خود خسیس‌تر از آن است. این اصل، معیاری برای خودشناسی سالک است که با بررسی مطلوباتش، درجه شرافت یا خست نفس خویش را می‌سنجد.

جمع‌بندی بخش چهارم

همت، چونان ثمره‌ای گران‌بها، نتیجه سلوک سالک و عنایت الهی است. این قوه، با نفی تعلق به اسباب، شرافت نفس، و بصیرت باطنی، سال را را به تأثیرگذاری معنوی و توکل بر حق هدایت می‌کند. اصول عرفانی و نمونه‌های اولیا، این حقیقت را به زیبایی روشن می‌سازند.

بخش پنجم: همت و نسبت آن با عبودیت و زهد

عبودیت مقدم بر رسالت

سالک در مقام همت، مانند پیامبر اکرم (ص)، ابتدا عبد است و سپس رسول: «عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ». همت، من و انانیت را نفی کرده، سالک را به عبودیت محض می‌دهد. این عبودیت، اساس همت است که سال را از خودبینی رها کرده.

درنگ: همت، با نفی انانیت، سالک را به عبودیت محض هدایت می‌کند که اساس سلوک عرفانی است.

همت در عبادت اولیا

امام سجاد علیه‌السلام، پیش از زوال، از شدت همت، رنگ از چهره‌اش می‌پرید و قادر به اهمال در عبادت نبود. این مطالعه، غلبه همت بر نفس اولیا را نشان می‌دهد که آن‌ها را به انقیاد کامل و عبادت خالص وا می‌دارد.

انتقال از وادی به حال

همت، آخرین مقام در وادی‌ها است و سالک را به ظرف حال و محبت می‌رساند: «نهایة الوادی، بدایة الحال». این انتقال، نشان‌دهنده تکامل سلوک است که سالک را از کوشش وادی‌ها به شهود و حال عرفانی هدایت می‌کند.

زهد در ممکنات و وصول به وجه‌الله

همت، سالک را از رغبت به ممکنات بازمی‌دارد:

﴿ كُلُّ شَيْءٍ هَٰلِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ﴾ (قصص: ۸۸)


: «هر چیزی جز وجه او فانی است.»

این آیه، بر فانی بودن هرچه غیر حق است تأکید دارد. همت، سالک را به سوی وجه باقی هدایت می‌کند، و او را از تعلق به ممکنات رها می‌سازد.

شعر لبید و نفی فانی

شعر لبید: «ألا كلُّ شيءٍ ما خلا الله باطل / وكلّ نعيمٍ لا محالة زائل»، به زهد در فانی و رغبت به باقی اشاره دارد. این شعر، حقیقت همت را در نفی هرچه غیر حق است به زیبایی نمایش می‌دهد.

درنگ: همت، با نفی تعلق به ممکنات، سالک را به سوی وجه‌الله هدایت کرده، او را از فانی آزاد می‌سازد.

پاکی از کدر توانی

همت، قلب را از کدر توانی، یعنی تقصیر، تفرط، کسالت، و تعلق به اسباب، پاک می‌کند. این پاکی، قلب را از حجاب‌های نفسانی رها کرده، برای دریافت انوار الهی آماده می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

همت، سالک را به عبودیت محض، زهد در ممکنات، و وصول به وجه‌الله هدایت می‌کند. این مقام، با پاک‌سازی قلب از کدر توانی، سالک را به شهود و حال عرفانی می‌رساند. آیات قرآن کریم و اشعار عرفانی، این حقیقت را به زیبایی تبیین می‌کنند.

نتیجه‌گیری کلی

مقام همت در «منازل السائرین»، چونان قله‌ای رفیع در سلوک عرفانی، سالک را به سوی حق‌تعالی با خلوص و تمرکز هدایت می‌کند. این قوه، با نفی تعلقات فانی، تغییر طبع سالک، و مصونیت قلب از خست، او را به محبت، عشق، و عبودیت محض می‌رساند. در درجه اول همت، قلب از رغبت به فانی مصون شده، به سوی باقی سوق می‌یابد و از کدر توانی پاک می‌گردد. اولیای الهی، مانند امیرالمؤمنین و امام سجاد علیهم‌السلام، با زندگی ساده و عبادت خالص، نمونه‌های کامل این مقام هستند. آیات قرآن کریم، اشعار عرفانی، و تمثیلات، جایگاه والای همت را در سلوک روشن می‌سازند..

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده