در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 489

متن درس





منازل السائرین: باب المحبة، درس اول

منازل السائرین: باب المحبة، درس اول

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۸۹)

مقدمه

باب المحبة، چونان دروازه‌ای نورانی به سوی قلمرو احوال معنوی، در کتاب منازل السائرین، منزلگاهی است که سالک را به سوی وصال حق هدایت می‌کند. این باب، که به مثابه قلب تپنده سلوک عرفانی است، محبت را به عنوان محور تمامی حالات معنوی معرفی می‌کند و سالک را از سردی و جمود نفسانی به سوی گرمی و حیات روحانی سوق می‌دهد. درس‌گفتار حاضر، که از بیانات آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه چهارصد و هشتاد و نهم استخراج شده، با تبیینی عمیق و دقیق، به تشریح این مقام والا پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عرفانی، راهنمای جامعی برای سالکان طریق معرفت ارائه می‌دهد.

بخش نخست: قسم الأحوال و جایگاه باب المحبة

معرفی قسم الأحوال و ابواب آن

قسم الأحوال، چونان مرحله‌ای متعالی در سلوک عرفانی، به حالات معنوی سالک پس از عبور از مراحل بدایات، ابواب، معاملات و اودیه می‌پردازد. این قسم، شامل ده باب است: المحبة، الغيرة، الشوق، القلق، العطش، الوجد، الدهش، الهیمان، البرق و الذوق. هر یک از این ابواب، چونان پله‌ای در نردبان کمال، سالک را به سوی وصال الهی هدایت می‌کند. محبت، به عنوان اولین باب، پایه و اساس سایر حالات معنوی است و چونان آتشی در دل سالک شعله‌ور می‌شود که او را از سردی نفسانی به سوی گرمی و نشاط معنوی رهنمون می‌سازد. این سلسله‌مراتب، نشان‌دهنده سیر تکاملی از حالات اولیه به سوی حالات متعالی‌تر است که در نهایت به ذوق و وصال کامل منتهی می‌شود.

درنگ: قسم الأحوال، شامل ده باب از محبت تا ذوق، سیر تکاملی حالات معنوی را ترسیم می‌کند که با محبت آغاز شده و به وصال کامل الهی ختم می‌شود.

سختی سلوک و لزوم تدریج در تحول باطنی

سلوک عرفانی، چونان کنده‌کاری کوهی عظیم با سر سوزن، فرآیندی دشوار و تدریجی است که نیازمند یقظه، انکسار و حرکت مداوم است. برخلاف دعوت‌های ساده‌انگارانه به توبه و اصلاح، تحول باطنی به آسانی حاصل نمی‌شود.irono: (عمل) توبه به یک‌باره نیست، بلکه سالک باید با پشتکار و صبر، مراحل مختلف سلوک را طی کند تا به یقین و جرئت دست یابد. این فرآیند، از بدایات آغاز شده و با عبور از ابواب، معاملات و اودیه، به قلمرو احوال می‌رسد. تشبیه سلوک به کنده‌کاری کوه با سر سوزن، بر ظرافت و دشواری این مسیر تأکید دارد، که سالک را به سوی بیداری باطنی و رهایی از موانع نفسانی هدایت می‌کند.

درنگ: سلوک عرفانی، فرآیندی تدریجی و دشوار است که نیازمند یقظه، انکسار و پشتکار مداوم است تا قلب سالک به یقین و جرئت معنوی دست یابد.

اهمیت آمادگی جسمانی و باطنی در سلوک

آمادگی جسمانی و باطنی، چونان دو بال پرواز سالک در مسیر سلوک، پیش‌نیاز ورود به قلمرو احوال است. همان‌گونه که بدن ورزشکاری آماده و گرم، توانایی تحمل سختی‌های جسمانی را دارد، باطن سالک نیز باید از سردی و جمود رها شده و به نشاط و حیات معنوی دست یابد. بدن فسيل و غیرفعال، که با کمترین تلاش از حیات تهی می‌شود، قادر به تحمل بار سنگین سلوک نیست. ورزش، به عنوان تمرینی برای جسم، با آماده‌سازی باطن برای عبادات سنگین، مانند شب‌زنده‌داری، مقایسه شده است. فقدان آمادگی جسمانی و باطنی، سالک را از دستیابی به حالات معنوی محروم می‌سازد.

درنگ: آمادگی جسمانی و باطنی، پیش‌نیاز سلوک است؛ جسم و روح آماده، نشاط و حیات لازم برای تحمل سختی‌های مسیر معنوی را فراهم می‌کنند.

تشبیه حالات معنوی به بدن ورزشکار

حالات معنوی، چونان بدن ورزشکاری است که پس از عبور از کتل‌ها و وادی‌های دشوار، به گرمی و تازگی دست می‌یابد. این حرارت و نشاط، نتیجه مجاهدات سالک در اودیه است که قلب او را برای دریافت فیض الهی آماده می‌سازد. همان‌گونه که ورزشکار با تمرین، بدن خود را زنده و پویا می‌کند، سالک نیز با عبور از مراحل سلوک، باطن خود را به حیات معنوی می‌رساند. این تشبیه، بر پویایی و ضرورت تلاش مداوم در مسیر سلوک تأکید دارد، که قلب را از ركود و جمود به سوی تحرك و نشاط هدایت می‌کند.

درنگ: حالات معنوی، نتیجه عبور از اودیه است که قلب سالک را به گرمی و نشاط معنوی می‌رساند، همان‌گونه که بدن ورزشکار با تمرین به حیات و پویایی دست می‌یابد.

بخش دوم: حقیقت محبت و جایگاه آن در سلوک

محبت، محور باب الأحوال

محبت، چونان آتشی شعله‌ور در دل سالک، محور باب الأحوال و موتور محرک سلوک عرفانی است. این حالت، که از عبور از اودیه ناشی می‌شود، قلب را از سردی و جمود به سوی گرمی و حیات معنوی سوق می‌دهد. محبت، با ایمان پیوندی عمیق دارد و جاذبه و دافعه‌ای متعادل در سالک ایجاد می‌کند، چنان‌که حب فى الله و بغض فى الله، نشانه حرارت معنوی اوست. این حرارت، که در مسیر حق جوشان می‌شود، سالک را از سردی نفسانی رها کرده و به سوی وحدت با محبوب هدایت می‌کند.

درنگ: محبت، محور باب الأحوال و موتور محرک سلوک است که با ایمان و حرارت معنوی، سالک را از جمود نفسانی به سوی حیات روحانی هدایت می‌کند.

تفاوت نژادها و تأثیر آن بر محبت

محبت، تا حدی به استعداد ذاتی و وراثتی افراد وابسته است. برخی انسان‌ها، به دلیل ویژگی‌های نژادی یا تربیتی، از محبت عمیق‌تری برخوردارند، در حالی که برخی دیگر، حتی با روابط خانوادگی مطلوب، از این فیض محرومند. این تفاوت، بر کیفیت سلوک تأثیر می‌گذارد، زیرا محبت، به عنوان جوهره خلقت انسان، نیازمند مزاجی گرم و باطنی زنده است. جامعه‌ای که از محبت محروم باشد، به دنبال امور مادی چون عدس و فوم می‌گردد و از حیات معنوی تهی می‌ماند.

درنگ: محبت، به استعداد ذاتی و مزاج گرم وابسته است و فقدان آن، جامعه را از حیات معنوی محروم می‌سازد.

محبت، هبتی الهی با زمینه اکتسابی

محبت، چونان گوهری الهی، هبتی است که با عنایت حق در قلب سالک نازل می‌شود، اما این هبت، نیازمند زمینه‌سازی اکتسابی از طریق عبور از اودیه است. همان‌گونه که عقل با درس و مطالعه حاصل نمی‌شود، محبت نیز با تلاش صرف به دست نمی‌آید، بلکه نتیجه ترکیبی از مجاهده و عنایت الهی است. اودیه، چونان کبریتی است که آتش محبت را در دل سالک شعله‌ور می‌کند، و این آتش، او را به سوی فنای فی‌الله و وصال حق هدایت می‌کند.

درنگ: محبت، هبتی الهی است که با زمینه‌سازی اکتسابی در اودیه شعله‌ور شده و سالک را به سوی فنای فی‌الله هدایت می‌کند.

آیه محبت و ویژگی‌های اهل حب

آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ﴾ (سوره مائده، آیه ۵۴) با : «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هرکه از شما از دین خود بازگردد، به‌زودی خدا قومی را می‌آورد که آنها را دوست می‌دارد و آنها نیز او را دوست می‌دارند، در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران سرسخت‌اند، در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای نمی‌ترسند»، ویژگی‌های اهل محبت را به روشنی ترسیم می‌کند. این آیه، محبت را نه تنها یک حالت عاطفی، بلکه همراه با ایمان، فروتنی در برابر مؤمنان، عزت در برابر کافران، جهاد در راه خدا و بی‌باكی از سرزنش دیگران می‌داند. این ویژگی‌ها، محبت را به عملی پویا و مجاهدانه تبدیل می‌کنند که سالک را به مقام ولایت می‌رساند.

درنگ: آیه محبت، ویژگی‌های اهل حب را ایمان، فروتنی، عزت، جهاد و بی‌باكی از سرزنش می‌داند که محبت را به عملی مجاهدانه و راهگشای ولایت تبدیل می‌کند.

محبت و عمل اولیاء

اولیای خدا، چونان مشعل‌داران راه حق، محبت را با عمل و جهاد پیوند زده و از سكوت و سستی پرهیز داشتند. نمونه‌هایی چون حضرت علی علیه‌السلام و میثم تمار، محبت را در قیام و قعود خویش متجلی ساختند و با اخلاص کامل و بی‌باكی از سرزنش دیگران، در راه حق گام برداشتند. این محبت، نه تنها احساسی باطنی، بلکه عملی پویا و مجاهدانه است که سالک را به وصال الهی می‌رساند. محبت بدون عمل، چونان تعزیه‌ای از ولایت است که به حقیقت آن نمی‌رسد.

درنگ: محبت اولیای خدا، با عمل و جهاد همراه است و بدون اقدام عملی، به تعزیه‌ای از ولایت بدل می‌شود که از حقیقت آن محروم است.

بخش سوم: محبت، جوهره خلقت انسان

محبت، نتیجه خلقت نهایی انسان

محبت، چونان جوهره خلقت نهایی انسان، نتیجه نفخ روح الهی است که در آیه شریفه ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي﴾ (سوره حجر، آیه ۲۹) با : «پس چون آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم»، بیان شده است. این نفخ روح، که محبت را در قلب انسان می‌دمد، او را به اوج خلقت رسانده و به تعبیر ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ (سوره مؤمنون، آیه ۱۴)، او را به موجودی متبارک تبدیل می‌کند. محبت، انسان را از سایر مخلوقات متمایز ساخته و زمینه‌ساز وصال به حق می‌شود.

درنگ: محبت، جوهره خلقت نهایی انسان است که با نفخ روح الهی در قلب او دمیده شده و او را به وصال حق هدایت می‌کند.

پیوند محبت با غيرت و شوق

محبت، چونان سرچشمه‌ای زلال، زمینه‌ساز حالات معنوی دیگر چون غيرت و شوق است. غيرت، که دفاع از محبوب را در پی دارد، نتیجه محبت عمیق است و سالک را به حفاظت از ارزش‌های الهی وا می‌دارد. شوق، که اشتیاق به وصال محبوب را برمی‌انگیزد، قلب سالک را به سوی حق می‌کشاند. این حالات، چونان شاخه‌هایی از درخت محبت، به تدریج در قلب سالک شکوفا شده و او را به مراتب بالاتر سلوک هدایت می‌کنند.

درنگ: محبت، سرچشمه غيرت و شوق است که سالک را به دفاع از حق و اشتیاق به وصال محبوب سوق می‌دهد.

سلسله‌مراتب حالات معنوی

قسم الأحوال، سلسله‌مراتبی از حالات معنوی را دربرمی‌گیرد که از محبت آغاز شده و به قلق، عطش، وجد، دهش، هیمان، برق و ذوق منتهی می‌شود. عطش، تشنگی به وصال حق است؛ وجد، شوری است که از این تشنگی برمی‌خیزد؛ دهش، خوفی است از دست دادن محبوب؛ و هیمان، برق و ذوق، مراتب نهایی شهود و لذت معنوی‌اند. این سلسله‌مراتب، چونان نردبانی است که سالک را به سوی قله وصال الهی بالا می‌برد و هر مرحله، عمق تجربه عرفانی را افزون می‌کند.

درنگ: حالات معنوی قسم الأحوال، از محبت تا ذوق، سلسله‌مراتبی تکاملی است که سالک را به سوی شهود و وصال کامل هدایت می‌کند.

بخش چهارم: اکتساب و موهبت در سلوک

تفاوت اکتساب و موهبت در اودیه و احوال

در قسم اودیه، اکتساب و تلاش سالک غالب است، اما در قسم الأحوال، موهبت الهی نقش اصلی را ایفا می‌کند. محبت، به عنوان اولین باب احوال، نتیجه ترکیبی از اکتساب اودیه و موهبت الهی است. در مراتب بالاتر، چون طمأنینة و همت، موهبت به‌طور کامل غالب شده و اکتساب در آن پنهان می‌شود. این گذار از کوشش انسانی به عنایت الهی، سالک را به سوی مراتب ولایت هدایت می‌کند، جایی که اراده او با اراده حق همسو می‌شود.

درنگ: در اودیه، اکتساب غالب است، اما در احوال، موهبت الهی غلبه یافته و سالک را به سوی ولایت رهنمون می‌سازد.

محبت، نتیجه حب حق به عبد

محبت سالک، ظهور حب الهی به اوست. خداوند با اعطای بلا و درد، قلب سالک را از سردی و غفلت بیدار کرده و آتش محبت را در آن شعله‌ور می‌سازد. بلا، چونان نیشتری الهی، قلب را زنده و تپنده می‌کند، در حالی که عافیت به غفلت می‌انجامد. این درد، که از خیرات الهی است، سالک را از جمود نفسانی رها ساخته و به سوی حیات معنوی هدایت می‌کند. محبت، نتیجه این عنایت الهی است که قلب را به سوی حق می‌کشاند.

درنگ: محبت، ظهور حب الهی به عبد است که با بلا و درد، قلب سالک را از غفلت بیدار کرده و به سوی حیات معنوی هدایت می‌کند.

دعا و تسلیم در برابر اراده الهی

دعاهایی چون اللَّهُمَّ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ و وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ وَتَرْضَى، بیانگر تسلیم کامل سالک در برابر اراده الهی‌اند. دعای وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ وَتَرْضَى، که پذیرش هر آنچه خدا می‌خواهد را دربرمی‌گیرد، سنگین‌تر است، زیرا حتی بلا را به عنوان خیر الهی می‌پذیرد. دعای اللَّهُمَّ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، که برای متوسطین مناسب‌تر است، طلب خیر الهی می‌کند. این دعاها، مراتب مختلف تسلیم را نشان می‌دهند که سالک را به سوی رضایت کامل الهی هدایت می‌کنند.

درنگ: دعاهای تسلیم، چون وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ وَتَرْضَى، سالک را به پذیرش کامل اراده الهی، حتی بلا، هدایت می‌کنند.

رهایی از مشقت در باب محبت

در باب المحبة، مشقت سعی و اجتهاد از دوش سالک برداشته شده و او با لذت و بهجت، سوار بر مركب وداد الهی، به سوی حق سیر می‌کند. این سیر، که با توفیق و تحقق الهی همراه است، سالک را از کوشش‌های طاقت‌فرسای اودیه رها ساخته و به لذت عرفانی می‌رساند. محبت، چونان کششی الهی، سالک را با شادمانی و بی‌نیاز از اجبار به سوی محبوب می‌کشاند، و این حرکت، با نور کشف و هدایت الهی روشن می‌شود.

درنگ: در باب المحبة، سالک از مشقت اودیه رها شده و با لذت و بهجت، سوار بر مركب وداد الهی، به سوی حق سیر می‌کند.

بخش پنجم: محبت و مقام ولایت

محبت، دروازه ولایت

محبت، چونان دروازه‌ای به سوی مقام ولایت، سالک را از انیت و خودبینی رها کرده و به فنای فی‌الله هدایت می‌کند. این مقام، که با آتش محبت شعله‌ور می‌شود، قلب سالک را به یقین و جرئت معنوی می‌رساند. اولیای خدا، که محبت را با عمل و جهاد پیوند زده‌اند، الگویی برای این سیر عاشقانه‌اند. محبت بدون عمل، چونان ادعایی پوچ، سالک را به تعزیه‌ای از ولایت می‌کشاند که از حقیقت آن محروم است. تنها محبتی که با اخلاص و مجاهده همراه باشد، به ولایت منتهی می‌شود.

درنگ: محبت، دروازه ولایت است که با اخلاص و مجاهده، سالک را از انیت رها کرده و به فنای فی‌الله هدایت می‌کند.

بلا، نیشتر محبت الهی

بلا، چونان نیشتری از جانب حق، قلب سالک را از غفلت بیدار کرده و آتش محبت را در آن شعله‌ور می‌سازد. برخلاف عافیت، که به غفلت می‌انجامد، بلا و درد، خیرات الهی‌اند که قلب را زنده و تپنده می‌کنند. اولیای خدا، که با شوق به بلا، محبت الهی را پذیرفتند، نشان دادند که درد، عاملی برای حیات معنوی است. سالک با پذیرش بلا، به سوی محبت و ولایت هدایت می‌شود، در حالی که طلب عافیت، او را از این فیض محروم می‌سازد.

درنگ: بلا، نیشتر الهی است که قلب سالک را از غفلت بیدار کرده و با شعله‌ور ساختن محبت، او را به سوی ولایت هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

باب المحبة، چونان دروازه‌ای نورانی به قلمرو احوال معنوی، نقش محوری در سلوک عرفانی ایفا می‌کند. محبت، که نتیجه هبت الهی و تلاش‌های اودیه است، قلب سالک را از سردی و جمود به سوی گرمی و نشاط معنوی سوق می‌دهد. این حالت، با ایمان، جهاد و تسلیم کامل در برابر اراده الهی پیوند خورده و زمینه‌ساز حالات متعالی‌تر چون غيرت، شوق و ذوق می‌شود. اولیای خدا، با پیوند محبت و عمل، الگویی برای سالکان ارائه داده‌اند که نشان‌دهنده اخلاص و بی‌باكی در راه حق است. آیه شریفه محبت، با تبیین ویژگی‌های اهل حب، راه را برای دستیابی به مقام ولایت هموار می‌سازد. این درس‌گفتار، با تبیینی عمیق و دقیق، محبت را به عنوان جوهره خلقت انسان و موتور محرک سلوک معرفی کرده و با بهره‌گیری از تمثیلات و آیات قرآن کریم، نقشه‌ای جامع برای سالکان طریق معرفت ترسیم می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده