متن درس
منازل السائرین: کاوشی در مراتب شوق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۰۵)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی علمی و آکادمیک از درسگفتارهای عمیق و عرفانی در شرح باب «الشوق» از کتاب شریف منازل السائرین است. این اثر، مراتب شوق در مسیر سلوک عرفانی را از شوق العابدین تا شوق المراد با دقتی ژرف و نگاهی تحلیلی تبیین میکند.
باب نخست: شوق العابد، مرتبه عافیتجویی
ماهیت شوق العابد
شوق العابد، ابتداییترین مرتبه شوق در مسیر سلوک عرفانی است که در یک کلام، شوق به عافیت نامیده میشود. عابد در این مرتبه، در پی آرامش، آسایش و دوری از رنج و عذاب است. این شوق، چه در پی عافیت دنیوی باشد و چه اخروی، به نتایج اعمال و کسب آسودگی معطوف است، نه به ذات الهی. عابد حتی اگر رنجی را بر خود هموار کند، این رنج ابزاری است برای دستیابی به عافیت، نه نشانهای از عشق به عبادت یا قرب به حق.
درنگ: شوق العابد، مرتبهای است که سالک در آن به عافیت و آسایش، چه در دنیا و چه در آخرت، مشتاق است و حتی تحمل رنج او نیز برای کسب این عافیت است. |
برای تبیین این مفهوم، میتوان به تمثیلی از فرهنگ عامه استناد کرد: همانگونه که کشاورزی یک سال نان و تره میخورد تا هفت سال نان و کره بخورد، عابد نیز سختیهای اولیه را برای کسب آسایش بعدی تحمل میکند. این منطق، عافیت را به مثابه هدف غایی قرار میدهد و عابد را در مرتبهای ابتدایی نگه میدارد.
جمعیت کثیر عابدین در ظرف قبول
مرتبه شوق العافیه، ظرفی است که اکثریت قریب به اتفاق عباد در آن جای دارند. این ظرف، که در برابر ظرف ردود (معصیت، گناه و حرمان) قرار میگیرد، ظرف قبول نامیده میشود. در ظرف قبول، سالک از عصیان و انحراف فاصله گرفته و به سوی عافیت و پذیرش الهی گام برمیدارد. این عمومیت، نشاندهنده گستردگی شوق العافیه در میان عباد است، چه آنان که به عافیت دنیوی دل بستهاند و چه آنان که با دوراندیشی، عافیت اخروی را طلب میکنند.
در مقابل، ظرف ردود متعلق به کسانی است که در گرداب معصیت، تعدّی و تکاثر غوطهورند. این تمایز، دو مسیر متضاد در سلوک را آشکار میسازد: یکی به سوی حرمان و انحراف، و دیگری به سوی پذیرش و عافیت.
تمثیل رنج عابد
برای توضیح بیشتر، میتوان به مثالی ملموس اشاره کرد: عابد مانند بیماری است که درد دندانکشیدن را تحمل میکند تا به آرامش و راحتی بعدی دست یابد. این رنج، نه از سر عشق به سختی، بلکه برای کسب عافیت است. حتی در انجام اعمال عبادی، نیت عابد معطوف به کسب آسایش است، نه تعالی روح یا وصول به حق.
این وابستگی به عافیت، عابد را در مرتبهای نفسانی نگه میدارد. برای نمونه، روزهداری برای اهل علم که به عادت خوردن وابستهاند، به دلیل تأثیر بر مطالعه و تمرکز، چالشبرانگیز است. این مثال، محدودیتهای نفسانی عابد را در مرتبه شوق العافیه نشان میدهد.
جمعبندی باب نخست
شوق العابد، به مثابه دروازه ورود به سلوک عرفانی، مرتبهای است که سالک در آن به عافیت و آسایش مشتاق است. این شوق، اگرچه او را از ظرف ردود به ظرف قبول میرساند، اما به دلیل وابستگی به نتایج اعمال و حظوظ نفسانی، او را در مرتبهای ابتدایی نگه میدارد. عابد، مانند مسافری است که در ابتدای راه، به دنبال سرپناهی امن است، اما هنوز به قلههای معرفت و وصل نرسیده است.
باب دوم: شوق المرید، اشتیاق به حق
مرتبه شوق إلى الله
مرتبه دوم شوق، شوق إلى الله عزوجل است که از حبّی نشأت گرفته و به نعمتهای الهی (حافات المنن) وابسته است. قلب سالک در این مرتبه به صفات مقدس الهی تعلق یافته و به معاینه لطایف کرم، آیات برّ و اعلام فضل الهی مشتاق میشود. این شوق، با احسان الهی (مبارّ) فروکش میکند، با شادمانی (مسارّ) آمیخته است و با صبر پایدار (اصطبار) تقویت میگردد.
درنگ: شوق المرید، اشتیاق به خداوند است که از حبّ به نعمتهای الهی سرچشمه میگیرد و قلب سالک را به صفات فعلی حق، مانند جواد و فیاض، متصل میکند. |
این شوق، مانند نهالی است که در خاک نعمتهای الهی ریشه دوانده و شاخسار آن به سوی صفات مقدس حق قد کشیده است. اما این حبّ، هنوز به ذات الهی نرسیده و به صفات فعلی، مانند منعم، جواد و فیاض، وابسته است. سالک در این مرتبه، به مثابه عاشقی است که به جلوههای محبوب دل بسته، اما هنوز به حقیقت او واصل نشده است.
برای تبیین این مرتبه، آیهای از قرآن کریم شاهد آورده میشود:
إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا (آل عمران: ۱۷۸)
: «ما به آنان مهلت میدهیم تا بر گناه خود بیفزایند.» این آیه به خطر مکر الهی اشاره دارد که ممکن است انسان را با نعمتها عادت دهد و سپس با محرومیت، او را به انحراف کشاند.
امتیاز و نقص شوق المرید
شوق المرید، امتیازی برجسته دارد: این شوق، برخلاف شوق العابد که به بهشت معطوف است، به سوی خداوند (شوق إلى الله) جهتگیری دارد. اما نقصی اساسی نیز در آن نهفته است: این شوق، به نعمتهای الهی و صفات فعلی، مانند منعم، جواد و فیاض، وابسته است و هنوز به صفات ذاتی، مانند حیّ، قادر و جبار، نرسیده است. این وابستگی، سالک را در مرتبهای نفسانی نگه میدارد و او را در معرض خطر بازگشت به ظرف ردود قرار میدهد.
برای توضیح این نقص، تمثیلی آورده میشود: مرید مانند گدایی است که به در خانهای میایستد، نه از عشق به صاحبخانه، بلکه به طمع مال او. این شوق، مانند عشق به مال است، نه جمال، و از اینرو ناقص است. مرید، اگرچه از عافیت فراتر رفته، هنوز در بند حظوظ نفسانی است.
اهمیت اصطبار در شوق المرید
اصطبار، یا صبر پایدار، در مرتبه شوق المرید نقشی حیاتی دارد. این صبر، سالک را در برابر قطع نعمتها و سختیها مقاوم میسازد و از بازگشت او به ظرف ردود جلوگیری میکند. اصطبار، مانند سپری است که سالک را در برابر طوفانهای سلوک محافظت میکند و او را به سوی مرتبه بالاتر، یعنی شوق المراد، سوق میدهد.
تمثیلی برای این مفهوم: مرید مانند کوهنوردی است که به قلههای بلند رسیده، اما اگر پایش بلغزد، به درهای عمیق فرو میافتد. اصطبار، مانند طنابی است که او را در این مسیر پرخطر نگه میدارد.
خطر مکر الهی و وابستگی به نعمتها
یکی از بزرگترین خطرات در مرتبه شوق المرید، وابستگی به نعمتهای الهی است. این وابستگی، سالک را در معرض مکر الهی قرار میدهد، که به معنای عادتدادن انسان به نعمتها و سپس محرومکردن اوست. اگر نعمتها قطع شوند، مرید ممکن است به کفر یا انحراف بازگردد. این خطر، مانند دام پنهانی است که در مسیر سلوک گسترده شده و سالک را تهدید میکند.
برای رهایی از این خطر، قرآن کریم و تعالیم اسلامی بر صدقات، احسان و ایثار تأکید دارند. این اعمال، مانند آبی زلال، قلب سالک را از تعلقات نفسانی شستوشو میدهند و او را برای سلوک حقیقی آماده میسازند.
تفاوت شوق المرید و شوق العابد
شوق المرید، به دلیل فقدان نفس و تعلق به صفات فعلی الهی، از شوق العابد برتر است، اما همچنان به حظوظ نفسانی وابسته است. عابد، مانند کودکی است که به شیرینی بهشت دل بسته، اما مرید، مانند جوانی است که به جلوههای محبوب مشتاق است، هرچند هنوز به حقیقت او نرسیده است. این تمایز، پیشرفت سالک را از مرتبه عافیت به مرتبه شوق به حق نشان میدهد، اما محدودیتهای نفسانی همچنان باقی است.
صفات ربوبیت و الوهیت
شوق المرید، به صفات ربوبیت، مانند منعم، جواد و فیاض، معطوف است، نه به ذات الهی یا صفات الوهیت، مانند حیّ، قادر و جبار. صفات ربوبیت، به افعال الهی، مانند رزق و انعام، مرتبطاند و مشترک بین حق و خلق هستند، در حالی که صفات الوهیت، مختص ذات الهیاند. این محدودیت، مانند پردهای است که میان سالک و حقیقت ذات الهی فاصله میاندازد.
برای تبیین این مفهوم، به کلامی از خواجه عبدالله انصاری استناد میشود: اگر امیرالمؤمنین (ع) سختیهای دنیا را برای رسیدن به بهشت جاودان تحمل کرد، این حرص است، نه سلوک حقیقی. سالک باید از طمع به نعمتها رهایی یابد تا به حقیقت حق واصل شود.
جمعبندی باب دوم
شوق المرید، مرتبهای است که سالک در آن از عافیت به سوی خداوند گام برمیدارد، اما همچنان به نعمتها و صفات فعلی الهی وابسته است. این وابستگی، مانند زنجیری است که او را در مرتبهای نفسانی نگه میدارد و در معرض خطر مکر الهی قرار میدهد. اصطبار، صدقات و ایثار، ابزارهایی هستند که سالک را از این خطر رهایی میبخشند و به سوی مرتبه شوق المراد هدایت میکنند.
باب سوم: شوق المراد، وصول به حق
فنای نفس، شرط وصول
وصول به مرتبه شوق المراد، که بالاترین مرتبه شوق است، نیازمند فنای نفس و رهایی از حظوظ نفسانی است. در این مرتبه، سالک از تعلقات نفسانی آزاد شده و به صفات ذاتی الهی، مانند حیّ، قادر و عالم، متصل میشود. این وصول، مانند رسیدن به قلهای است که از آن، حقیقت ذات الهی هویدا میشود.
درنگ: شوق المراد، مرتبهای است که سالک با فنای نفس، از تعلقات نفسانی رهایی یافته و به صفات ذاتی الهی واصل میشود. |
اگر سالک به این مرتبه نرسد، در معرض دو خطر قرار دارد: یا به موت طبیعی میافتد، یا به ظرف ردود بازمیگردد. این خطر، مانند پرتگاهی است که در پایان مسیر سلوک در کمین سالک است. تنها با فنای نفس و رهایی از حظوظ، سالک میتواند به این مرتبه دست یابد.
جمعبندی باب سوم
شوق المراد، مقصد نهایی سلوک عرفانی است که در آن، سالک از بند نفس رهایی یافته و به حقیقت ذات الهی واصل میشود. این مرتبه، مانند دریایی بیکران است که سالک در آن غرق حقیقت حق میشود و از هرچه غیر اوست، آزاد میگردد.
سخن پایانی
این نوشتار، با تدوین و بازنویسی درسگفتارهای عرفانی در باب شوق، کوشیده است تا مراتب شوق را از عافیتجویی عابد تا وصول مراد در قالبی علمی و فاخر ارائه دهد. شوق، مانند نوری است که سالک را در مسیر سلوک هدایت میکند، اما تنها با اصطبار، فنای نفس و رهایی از تعلقات، میتوان به مقصد نهایی رسید. این اثر، دعوتی است به تأمل در مراتب شوق و گامی است در راستای فهم عمیقتر تعالیم عرفانی منازل السائرین.
با نظارت صادق خادمی |