در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 508

متن درس





باب القلق: تأملی در مراتب شوق و فناء در سلوک عرفانی

باب القلق: تأملی در مراتب شوق و فناء در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۰۸)

مقدمه: قلق، موتور محرکه سلوک به سوی حق

در سیر و سلوک عرفانی، قلق به مثابه آتشی است که در دل سالک شعله می‌کشد و او را از سکون نفسانی به سوی حرکت و وصال معشوق الهی سوق می‌دهد. این اضطراب و بی‌قراری، که در مراتب گوناگون خود را متجلی می‌سازد، نه تنها مانعی در مسیر نیست، بلکه موتور محرکه‌ای است که سالک را به ترک خویشتن و شهود وجه حق دعوت می‌کند. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در باب القلق از کتاب شریف منازل السائرین، به تبیین دقیق و عمیق این مقام عرفانی پرداخته می‌شود.

بخش نخست: تبیین مفهوم قلق و مراتب آن

قلق: اضطراب الهی در مسیر وصال

قلق، حالتی است از بی‌قراری و شوق فزاینده که سالک را در مسیر سلوک به سوی حق به حرکت وا می‌دارد. این اضطراب، نه از جنس پریشانی‌های نفسانی، بلکه از شوق وصال معشوق حقیقی سرچشمه می‌گیرد. در مرتبه دوم قلق، این شوق به حدی شدت می‌یابد که عقل را مورد هجوم قرار می‌دهد (يغالب العقل)، سماع را لذیذ می‌سازد (يحل السماع) و طاقت سالک را به چالش می‌کشد (يصاول الطاقة). در مرتبه سوم، قلق به اوج خود می‌رسد و هیچ رحم، زمان یا وجودی را باقی نمی‌گذارد (لا يرحم أبدا ولا يقبل أمدا ولا يبقي أحدا). این مراتب، سالک را از خود و غیر حق تهی کرده و به فنای محض و شهود وجه الهی رهنمون می‌شود.

درنگ: قلق، چونان پروانه‌ای است که به سوی شمع معشوق بال می‌گشاید؛ این بی‌قراری، نه تنها عیب نیست، بلکه گوهر سلوک است که سالک را به سوی فنای توحیدی هدایت می‌کند.

تحلیل مقام قلق

قلق، در حقیقت، نیروی محرکه‌ای است که سالک را از ایستایی نفسانی به سوی پویایی عرفانی سوق می‌دهد. این حالت، نتیجه شوق فزاینده‌ای است که عقل و طاقت را تحت تأثیر قرار داده و سالک را به ترک خویش و وصول به حق وامی‌دارد. در مرتبه نخست، قلق با صبر و عقل همراه است و سالک هنوز در سیطره شعور خویش است. اما در مرتبه دوم، شوق چنان فزونی می‌یابد که عقل را متزلزل می‌سازد و در مرتبه سوم، این شوق به اوج خود رسیده و سالک را به فنای محض می‌رساند. این سیر، نشان‌دهنده تحول تدریجی سالک از خودبینی به حق‌بینی است.

بخش دوم: مرتبه دوم قلق و تقابل شوق و عقل

غلبه شوق بر عقل

در مرتبه دوم قلق، شوق به حدی شدت می‌یابد که عقل را مورد هجوم قرار می‌دهد (يغالب العقل). این هجوم، نه به معنای محو کامل عقل، بلکه به مثابه تزلزل آن در برابر طوفان شوق است. عقل، که ظرف شعور و استقامت است، در برابر شور، که ظرف حال و عبادت است، به چالش کشیده می‌شود. این تقابل، چونان رقصی است میان دو نیروی متضاد که هر یک در پی غلبه بر دیگری است. در این مقام، سالک در میانه شور و شعور گرفتار آمده و شوق او را به سوی حال و وجد عرفانی سوق می‌دهد.

تحلیل تقابل شور و شعور

شور، حالتی است که سالک را به وصال معشوق و عبادت سوق می‌دهد، در حالی که شعور، ابزار تفکر و استقامت عقلانی است. این دو، در شریعت نیز متمایزند؛ چنان‌که در قرآن کریم آمده است: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ (نساء: ۳۴، ترجمه: مردان سرپرست زنان‌اند). این آیه، به تفاوت نقش‌های تکاملی مردان و زنان اشاره دارد؛ زنان در شور و عاطفه، که برای تربیت فرزند و حفظ نسل ضروری است، غالب‌اند و مردان در شعور و مدیریت عقلانی. این تفاوت، نه به معنای نقص عقل زنان، بلکه نشان‌دهنده حکمت الهی در توزیع نقش‌هاست. برداشت نادرست از این آیه، که گاه به نفی عقلانیت زنان منجر می‌شود، ناشی از فقدان فهم دقیق معانی شعور و شور است.

درنگ: تفاوت شور و شعور در شریعت، چون دو بال پرنده‌ای است که سالک را به سوی کمال می‌برند؛ شور، قلب را به وصال معشوق می‌کشاند و شعور، عقل را در مسیر حق نگاه می‌دارد.

نقش عقل در هدایت شوق

در مرتبه دوم قلق، عقل همچنان مقاومتی در برابر شوق از خود نشان می‌دهد. این مقاومت، برای حفظ تعادل سالک در مسیر سلوک ضروری است. عقل، چونان لنگرگاهی است که کشتی شوق را از غرق شدن در طوفان حال حفظ می‌کند. اگر شوق از حد فزون شود، شعور را تحت‌الشعاع قرار داده و ممکن است سالک را به سوی انحراف بکشاند. از این‌رو، شریعت بر حفظ تعادل بین این دو تأکید دارد و عبادت را ظرف شور، و تفکر را ظرف شعور می‌داند. چنان‌که فرموده‌اند: «تفکر ساعة خیر من عبادة سبعین سنة» (تفکر یک ساعت، بهتر از عبادت هفتاد سال است).

بخش سوم: سماع عرفانی و تمایز آن از موسیقی غلیظ

سماع: ترنم الهی در دل سالک

سماع در عرفان اسلامی، شنیدن ذکر و عبادت است که شوق سالک را برمی‌انگیزد (يحل السماع). این سماع، چونان نسیمی است که آتش شوق را در دل سالک شعله‌ور می‌سازد و او را به وصال معشوق هدایت می‌کند. هنگامی که سالک ذکر «سبحان الله» می‌گوید، صدایی از دل خویش می‌شنود و گاه این صدا با طنین موجودات عالم هم‌نوا می‌شود. این سماع، رقص و وجد عارف در صلاة و ذکر است که در ظرف شریعت و عبادت متجلی می‌گردد.

تمایز سماع عرفانی از موسیقی حیوانی

برخلاف سماع عرفانی، موسیقی غلیظ (مانند تار، عود و چنگ) که در ظرف کثرت و جهل قرار دارد، ریشه در حیوانیت نفس داشته و شهوات را تحریک می‌کند. این نوع موسیقی، چونان دام‌هایی است که نفس را در بند شهوات گرفتار می‌سازد و سالک را از مسیر حق منحرف می‌کند. لذت بردن از این موسیقی، نشانه ضعف اراده و اعصاب است و جز در موارد خاص، مانند درمان برخی امراض، در شریعت جایگاهی ندارد. عرفان اصیل، سماع را در قالب ذکر و عبادت تعریف می‌کند و هرگونه بدعت و پیرایه، مانند رقاصی و الواطی به نام عرفان، را مردود می‌شمارد.

درنگ: سماع عرفانی، چونان آوای دل‌انگیز ذکر است که سالک را به سوی معشوق می‌کشاند، اما موسیقی غلیظ، چونان زنجیری است که نفس را در قفس حیوانیت محبوس می‌کند.

رقص و وجد عرفانی

رقص عارف، نه رقص جسمانی، بلکه قیام، رکوع و سجود در صلاة است. وجد، حالتی است که دل سالک در ذکر و عبادت به وجد آمده و با طنین «سبحان الله» هم‌نوا می‌شود. این رقص، چونان پرواز روح سالک به سوی حق است که در ظرف شریعت و با ذکرهایی چون «سبوح قدوس ربنا و رب الملائکة والروح» متجلی می‌گردد. این وجد، چنان است که گویی کوه‌ها و موجودات عالم نیز با سالک همjord وجد می‌کنند و می‌گویند.

بخش چهارم: تقابل شوق و طاقت در مرتبه دوم قلق

هجوم شوق بر طاقت

در مرتبه دوم قلق، شوق به حدی شدت می‌یابد که بر طاقت سالک هجوم می‌برد (يصاول الطاقة). این هجوم، گاه طاقت را مغلوب می‌کند و گاه طاقت در برابر شوق مقاومت می‌ورزد. اما در اکثر موارد، شوق بر طاقت چیره شده و سالک را از تاب و توان می‌اندازد. این تقابل، چونان نبردی است میان نیروی شوق و استحکام طاقت که سالک را به سوی تسلیم در برابر اراده الهی هدایت می‌کند.

تحلیل مفهوم طاقت

طاقت، نشانه استقامت نفسانی و عقلانی سالک است که در برابر شوق ایستادگی می‌کند. این مقاومت، برای حفظ تعادل سالک در مسیر سلوک ضروری است، اما شوق الهی، که چونان سیلی خروشان است، گاه طاقت را در هم می‌شکند و سالک را به سوی فناء می‌کشاند. این فرآیند، نشان‌دهنده تحول سالک از خودمحوری به حق‌محوری است.

درنگ: شوق، چونان سیلی است که طاقت نفسانی را در هم می‌شکند و سالک را به سوی دریای بی‌کران فناء می‌برد.

بخش پنجم: مرتبه سوم قلق و فنای محض

قلق بی‌رحم و بی‌زمان

در مرتبه سوم قلق، شوق به اوج خود می‌رسد و هیچ رحم، زمان یا وجودی را باقی نمی‌گذارد (لا يرحم أبدا ولا يقبل أمدا ولا يبقي أحدا). این مقام، چونان پروانه‌ای است که در شعله معشوق فانی می‌شود. سالک در این مرحله، از نفس و غیر حق تهی شده و جز وجه حق نمی‌بیند: وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (الرحمن: ۲۷، ترجمه: و تنها چهره پروردگارت که دارای جلال و اکرام است باقی می‌ماند).

فنای توحیدی و شهود حق

فنای محض، مقامی است که سالک از تمامی آثار و رسوم نفسانی رها شده و به شهود وجه حق نائل می‌گردد. این فناء، نه تنها محو نفس، بلکه محو هرگونه غیریت و کثرت است. سالک در این مقام، چونان قطره‌ای است که در اقیانوس توحید غرق شده و جز حق چیزی باقی نمی‌ماند. این مقام، هدف نهایی سلوک عرفانی است که با ذکر و عبادت محقق می‌شود.

درنگ: فنای توحیدی، چونان غرق شدن در اقیانوس بی‌کران حق است که سالک را از خود و غیر حق رها ساخته و به وحدت با معشوق می‌رساند.

بخش ششم: شوق، شهادت و رهایی از غیریت

شوق و طلب شهادت

سالک در مقام شوق، از مرگ هراسی ندارد و شهادت را طلب می‌کند: «اقتلوني يا سيوفي». این شوق، او را به فنای توحیدی و رهایی از غیریت می‌رساند. شهادت، تجلی شوق و فناء است که سالک را از هستی نفسانی آزاد می‌کند. این مقام، با ماجراجویی یا خودکشی متمایز است؛ زیرا سالک نه به دنبال تلف شدن، بلکه به دنبال فانی شدن در حق است.

تحلیل مفهوم شهادت

شهادت، چونان پلی است که سالک را از کثرت به وحدت می‌رساند. این مقام، نشان‌دهنده تسلیم کامل سالک در برابر اراده الهی است. مؤمن در این مقام، از هیچ تهدیدی نمی‌هراسد؛ زیرا مرگ برای او، نه پایان، بلکه آغاز حیات ابدی در جوار حق است. این دیدگاه، با تأکید بر فنای توحیدی، سالک را به استقامت در راه حق دعوت می‌کند.

بخش هفتم: نقد بدعت‌ها و پیرایه‌های غیرشرعی

بدعت‌ها و انحراف از عرفان اصیل

موسیقی غلیظ، رقاصی و الواطی به نام عرفان، بدعت‌هایی هستند که با تحریک شهوات و تضعیف اراده، سالک را از مسیر حق منحرف می‌کنند. عرفان اصیل، در لسان شریعت و عمل اولیاء ریشه دارد و هرگونه پیرایه غیرشرعی را مردود می‌شمارد. شریعت، موسیقی را جز در موارد خاص، مانند درمان برخی امراض، تأیید نمی‌کند و عرفان را در قالب عبادت و ذکر تعریف می‌کند.

اهمیت پایبندی به شریعت

شریعت، چونان چراغی است که مسیر سلوک را روشن می‌سازد. انحراف از شریعت، سالک را در تاریکی نفسانیت گرفتار می‌کند. عرفان حقیقی، در صلاة، ذکر و عبادت متجلی است و هرگونه بدعت، مانند استفاده از موسیقی غلیظ، به مثابه حجابی است که سالک را از شهود حق بازمی‌دارد.

درنگ: عرفان اصیل، چونان جویباری زلال است که در بستر شریعت جاری است؛ هرگونه بدعت، این جویبار را به مردابی از نفسانیت تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی

باب القلق، یکی از منزلگاه‌های کلیدی در سیر و سلوک عرفانی است که سالک را با شوق و اضطراب الهی به سوی فنای محض و شهود حق هدایت می‌کند. در مرتبه دوم، شوق بر عقل و طاقت غلبه کرده و سماع عرفانی را لذیذ می‌سازد. در مرتبه سوم، قلق به اوج خود رسیده و سالک را از غیر حق تهی می‌کند. سماع و رقص عرفانی، در قالب ذکر و عبادت تعریف می‌شوند و با موسیقی غلیظ و بدعت‌ها متمایزند. این مقام، سالک را به حفظ تعادل بین شور و شعور، پایبندی به شریعت و تسلیم در برابر اراده الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده