متن درس
عطش: تشنگی جان در مسیر وصل
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۱۰)
دیباچه
باب العطش در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، چونان چشمهای جوشان، تشنگی جان سالک را به سوی محبوب الهی برمیانگیزد. عطش، ولع و حرص نفس به معبود است که از شوق فراتر میرود و سالک را به فداکاری و تحمل سختی در مسیر وصل سوق میدهد. این مقام، در سه مرتبه مرید، سالک و محب متجلی میشود و هر مرتبه، گامی است به سوی کمال.
بخش یکم: مفهوم و مراتب عطش در سلوک عرفانی
مفهوم عطش
عطش، به «غلبة الولوع بالمحبوب» تعریف شده است؛ یعنی حرص و ولع نفس به سوی معبود که از شدت شوق سرچشمه میگیرد. برخلاف شوق که حالتی عام است، عطش بشرط شیء بوده و سالک را به سوی فداکاری و تحمل سختی در مسیر وصل هدایت میکند.
روایت شریف میفرماید:
مَنْ أَحَبَّ شَيْئًا أَكْثَرَ ذِكْرَهُ
(ترجمه: کسی که چیزی را دوست دارد، زیاد از آن یاد میکند – بحارالانوار).
این روایت، عطش را چونان آتشی در دل سالک توصیف میکند که ذکر معبود را در جانش زنده نگه میدارد.
درنگ: عطش، چونان جرقهای است که از شوق زبانه میکشد و سالک را به سوی فداکاری در مسیر وصل سوق میدهد.
مراتب عطش
عطش در سه مرتبه متجلی میشود:
- عطش مرید: مرتبه ابتدایی، که در پی شاهد حال، اشاره تسقیة (سیرابی) و عطفة تؤویة (پناه الهی) است.
- عطش سالک: مرتبه متوسط، که به جستجوی اجل یطویه (فرصت وصول)، یوم یراه ماینیه (دیدن آنچه مهم است) و منزل یستریح (آرامش در وصول) معطوف است.
- عطش محب: مرتبه نهایی، که در دو قسم محب فنایی (فنا در حق) و محب بقایی (بقا در خدمت خلق) به کمال میرسد.
این مراتب، چون پلکانهایی هستند که سالک را از تشنگی ابتدایی به چشمه وصل هدایت میکنند.
درنگ: مراتب عطش، سیر تکاملی سالک را از ارادت ابتدایی تا کمال عرفانی در فنا و بقا نشان میدهند.
بخش دوم: عطش مرید و مراحل آن
شاهد یرویه
مرید مبتدی، که با عصای ارادت گام برمیدارد، به دنبال شاهد حال است که صحت سلوکش را روایت کند. این شاهد، گاه از طریق مرشد، گاه در خواب، و گاه از نشانههای الهی ظاهر میشود و عطش مرید را با تصدیق آرام میکند.
متن اصلی تصحیحشده میفرماید:
عطش المرید إلى شاهد یرویه… یسکن غلبه عطشه بالروایة.
شاهد، چونان آیینهای است که صحت حال مرید را بازمینماید، اما او را سیراب نمیکند، بلکه تنها اطمینان میبخشد.
درنگ: شاهد یرویه، چونان چراغی است که مسیر مرید را روشن میکند، اما تشنگی او را به تمامی فرو نمینشاند.
اشاره تسقیة
پس از شاهد، مرید به اشاره تسقیة میرسد؛ مرحلهای که دلش باز و وسیع میشود و به سیرابی درونی دست مییابد. این اشاره، گاه از حق تعالی و گاه از مرشد است و عطش را به صفا و آرامش تبدیل میکند.
روایت شریف میفرماید:
الْقلبُ إِذَا أَخْلَصَ أَضَاءَ
(ترجمه: قلب هنگامی که خالص شود، نورانی میگردد – غررالحکم).
اشاره تسقیة، چونان جرعهای از آب حیات است که دل مرید را از ملال و لغو رها میسازد. مرید در این مرحله، به دیگران سخت نمیگیرد و با وسعت دل، به سوی کمال گام برمیدارد.
درنگ: اشاره تسقیة، چونان نسیمی است که دل مرید را به سوی صفا و سیرابی هدایت میکند.
عطفة تؤویة
عطفة تؤویة، عنایت خاص الهی است که مرید را به پناه حق میرساند. این مرحله، چونان آغوشی رحیمی است که مرید را در جوار الهی جای میدهد و او را به آرامش و فراغت میرساند.
متن اصلی تصحیحشده میفرماید:
وعطفة تؤویة… عنایة رحیمیة.
عطفه، چونان چشمکی الهی است که مرید را به خود میخواند و او را از تشنگی به سوی خوان خدا هدایت میکند.
درنگ: عطفة تؤویة، چونان آغوش رحمت الهی است که مرید را به پناه حق میرساند.
بخش سوم: عطش سالک و مراتب وصول
اجل یطویه
سالک، که از مرتبه مبتدی فراتر رفته و عصای ارادت را رها کرده، به دنبال اجلی است که او را به حق برساند. اجل یطویه، مدت معینی است که سالک را در مسیر وصل درهم میپیچد و به محبوب میرساند.
متن اصلی میفرماید:
عطش السالک إلى أجل یطویه.
این اجل، چونان فرصتی است که سالک را از دویدن به سوی مقصد نهایی هدایت میکند. سالک در این مرتبه، نه به شيطان میانديشد و نه به ترديد، بلكه تمركز او بر وصول است.
درنگ: اجل یطویه، چونان کلیدی است که درهای وصل را به روی سالک میگشاید.
یوم یراه ماینیه
سالک به مقامی میرسد که آنچه برایش مهم است (ماینیه) را میبیند. این یوم، لحظه وصول و شهود است که شک و تردید را از دلش میزداید.
قرآن کریم میفرماید:
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
(سوره حجر، آیه ۹۹؛ : و پروردگارت را عبادت کن تا یقین به تو آید).
این آیه، یقین را مقصد نهایی عبادت و سلوک معرفی میکند که با یوم یراه ماینیه همخوانی دارد.
درنگ: یوم یراه ماینیه، چونان لحظهای است که سالک حقیقت مقصود را به عیان میبیند.
منزل یستریح
سالک به منزلی میرسد که در آن از سیر و تعب فارغ شده و آرامش مییابد. این منزل، مقام جمع احدیة است که سالک در آن از دویدن و تلاش رها میشود.
متن اصلی میفرماید:
ومنزل یستریح فیه.
منزل، برخلاف خانه که محل سکونت موقت است، جایگاه استراحت و وصول به دلدار است. سالک در این مقام، چونان پرندهای است که پس از پروازی طولانی، در آشیانه حق آرام میگیرد.
درنگ: منزل یستریح، چونان آشیانهای است که سالک در آن از تعب سلوک به آرامش وصل میرسد.
بخش چهارم: عطش محب و کمال سلوک
عطش محب و اقسام آن
عطش محب، مرتبه نهایی سلوک است که در دو قسم متجلی میشود:
- محب فنایی: محبی که در حق فانی میشود و از خود و تعلقات رها میگردد.
- محب بقایی: محبی که پس از فنا، در خدمت خلق باقی میماند و کمال او در خدمت مکمل میشود.
این اقسام، چونان دو بال پرنده عرفاناند که سالک را به اوج کمال میرسانند.
درنگ: عطش محب، چونان گوهری است که در فنا و بقا، کمال سلوک را متجلی میسازد.
تفاوت مرید و سالک
مرید مبتدی، با عصای ارادت راه میرود و به شاهد و روایت نیاز دارد، اما سالک متوسط، عصا را رها کرده و میدود. سالک، دیگر به دنبال تصدیق نیست، بلکه به وصول متمرکز است.
این تفاوت، چونان گذر از کودکی به جوانی در سلوک است که سالک را از وابستگی به سوی استقلال معنوی هدایت میکند.
عطش عام و خاص
عطش عام، در تمام عمر سالک جاری است و او را در مسیر سلوک همراهی میکند. اما عطش خاص، در مرحلهای بین شوق و وجد قرار دارد و پیش از وصول، سالک را به سوی حق میکشاند.
این تمایز، چونان تفاوت میان جویباری همیشگی و چشمهای موقت است که هر یک نقش خود را در سلوک ایفا میکنند.
بخش پنجم: تصحیح متون و تبیین دقیق عطش
تصحیح نسخهها
برخی نسخههای موجود، مانند نسخه تلمسانی، در عباراتی چون «تسقیة» و «تؤویة» دچار اشکالاند. نسخه صحیح، «شاهد یرویه» را با «بالروایة» و نه «بالریّ» تبیین میکند، زیرا سیرابی (ریّ) به مرتبه اشاره تسقیة مربوط است، نه شاهد.
این تصحیح، چونان پالایش متنی است که حقیقت عرفانی را از تحریف مصون میدارد.
اشاره تسقیة و دل باز
اشاره تسقیة، تجربهای درونی است که دل را از ملال و لغو رها میکند. سالک در این مرحله، به دیگران سخت نمیگیرد و با وسعت دل، به سوی کمال گام برمیدارد.
این مرحله، چونان گشایش پنجرهای است که نور حق را به دل سالک میتاباند.
عطفه و عنایت رحیمی
عطفه، توجه خاص الهی است که سالک را به جوار حق میرساند. این عنایت، فراتر از عاطفه معمولی است و چونان لبخندی رحیمی، سالک را به خود میخواند.
منزل و مقام
منزل، محل آرامش و وصول به دلدار است، برخلاف مقام که میتواند شامل مراتب مختلف باشد. منزل، چونان مقصدی است که سالک پس از سیر و تعب، در آن آرام میگیرد.
جمعبندی
باب العطش در «منازل السائرین»، تشنگی جان سالک را به سوی معبود الهی تبیین میکند. عطش، چونان آتشی است که از شوق زبانه میکشد و سالک را در سه مرتبه مرید، سالک و محب به سوی وصل هدایت میکند. مرید، در پی شاهد، سیرابی و پناه الهی است؛ سالک، به جستجوی وصول و آرامش میشتابد؛ و محب، در فنا یا بقا به کمال میرسد. تحلیل تفصیلی این مقام، با تصحیح متون و استناد به آیات و روایات، نقش عطش را در سلوک عرفانی روشن میسازد و نشان میدهد که عطش، چونان کلیدی است که درهای وصل به حق را به روی سالک میگشاید.
با نظارت صادق خادمی