در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 511

متن درس





منازل السائرین: عطش محب، تشنگی به جلوه حق

منازل السائرین: عطش محب، تشنگی به جلوه حق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۱۱)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی و تدوینی علمی و آکادمیک از درس‌گفتارهای عمیق عرفانی در شرح باب «العطش» از کتاب شریف منازل السائرین است. این اثر، مراتب عطش را از عطش مرید تا عطش محب با نگاهی ژرف و تحلیلی کاوش می‌کند و با زبانی فاخر و متین، مفاهیم عرفانی را در قالبی منسجم و علمی برای پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان ارائه می‌دهد.

باب نخست: مراتب عطش در سلوک عرفانی

تقسیم‌بندی عطش

عطش در مسیر سلوک عرفانی به دو مرتبه اصلی تقسیم می‌شود: عطش مرید، که در ظرف بدایت است، و عطش محب، که در ظرف نهایت جای دارد. عطش سالک، حالتی میانی است که در مسیر عروج به عطش محب تبدیل می‌شود. عطش مرید، تشنگی به هدایت و آغاز سلوک است، در حالی که عطش محب، تشنگی به وصول و قرب به حق است که سالک را به وحدت و رؤیت حق هدایت می‌کند.

درنگ: عطش در سلوک به دو مرتبه مرید (بدایتی) و محب (نهایتی) تقسیم می‌شود، که اولی به هدایت و دومی به وصول و قرب حق معطوف است.

این تقسیم‌بندی، مانند دو کرانه رودخانه‌ای است که سالک را از مبدأ سلوک به مقصد وصل هدایت می‌کند. عطش مرید، مانند جرعه‌ای است که سالک را به سوی سفر برمی‌انگیزد، اما عطش محب، مانند دریایی است که او را در خود غرق می‌سازد.

جمع‌بندی باب نخست

مراتب عطش، مانند نردبانی است که سالک را از بدایت به نهایت سلوک می‌رساند. عطش مرید، نقطه آغاز است که سالک را به سوی هدایت سوق می‌دهد، اما عطش محب، مقصد نهایی است که با وصول به حق، قلب سالک را از هرچه غیر اوست، خالی می‌کند.

باب دوم: عطش محب، تشنگی به جلوه حق

ماهیت عطش محب

عطش محب، تشنگی به جلوه حق است که بدون سحاب علّت (حجاب عبدی)، حجاب تفرقه و تعریج (لنگی در سلوک) ظاهر می‌شود. این عطش، دل سالک را مانند مشک خشکیده‌ای آتشین می‌سازد و او را برای رؤیت حق آماده می‌کند. عطش محب، مانند آتشی است که هرچه غیر حق است را می‌سوزاند و قلب را صاف و شفاف می‌کند تا جلوه محبوب در آن متجلی شود.

درنگ: عطش محب، تشنگی خالص به جلوه حق است که بدون مانع نفسانی، تفرقه و تزلزل، سالک را به رؤیت و وصول هدایت می‌کند.

این عطش، مانند ولعی است که سالک را از خود و غیر بی‌نیاز می‌کند و او را در وحدت با حق غرق می‌سازد. محب در این مرتبه، مانند عاشقی است که جز جمال معشوق، چیزی نمی‌بیند و جز صدای او، چیزی نمی‌شنود.

جلوه حق و رؤیت

جلوه حق، استجلای محبوب به قدر حب محب است. هر سالک، حق را به اندازه ظرفیت حب خود می‌بیند، و این رؤیت، لحظه‌به‌لحظه تغییر می‌کند. خدا، هر روز در شأنی جدید است، و محب نیز با هر لحظه حب تازه، رؤیت جدیدی از حق می‌یابد. این پویایی، مانند جریانی است که قلب سالک را با تجلیات حق هماهنگ می‌کند.

برای تبیین این مفهوم می‌توان به آیه‌ای از قرآن کریم استناد کرد:

وَنُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (الأنعام: ۷۵)

: «و ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.» این آیه، اشاره به رؤیت حق از طریق قلب صافی دارد که با حب و عبادت ممکن می‌شود.

اولیای خدا، به دلیل رؤیت حق، با یقین و ثبات عمل می‌کنند. این رؤیت، مانند کلیدی است که قفل قلب را می‌گشاید و سالک را به حقیقت حق می‌رساند.

حجاب‌های عبدی و ربی

حجاب‌ها در سلوک به دو نوع تقسیم می‌شوند: حجاب عبدی (ظلمانی)، که از منیت، نفس و هوس ناشی می‌شود، و حجاب ربی (نوری)، که برای سالک مبتدی مانع است. حجاب عبدی، مانند غباری است که آینه دل را تیره می‌کند و با عبادت، ذکر و استغفار رفع می‌شود. حجاب ربی، مانند نور خیره‌کننده‌ای است که سالک مبتدی را از رؤیت کامل بازمی‌دارد.

عبادات روزانه، مانند استغفار و ذکر، مانند آبی زلال، دل را از کدورت‌های نفسانی پاک می‌کنند و آن را برای رؤیت حق آماده می‌سازند. سالک باید با ریاضت، از منیت و تفرقه رهایی یابد تا به وحدت و استجلای حق دست یابد.

امور اعتباری در برابر امور حقیقی

سلوک، برخلاف امور اعتباری مانند مدارک تحصیلی که ثابت و ظاهری‌اند، امری حقیقی و پویاست. سالک باید لحظه‌به‌لحظه با ذکر، عبادت و ریاضت، دل را صیقل دهد تا از غفلت و کدورت در امان بماند. این پویایی، مانند ضربان قلبی است که اگر لحظه‌ای بازایستد، حیات معنوی سالک به خطر می‌افتد.

مثال مدرک تحصیلی، این تمایز را روشن می‌کند: مدرک، عنوانی دائمی است، اما سلوک، نیازمند تجدید لحظه‌به‌لحظه است. سالک، مانند کبوتری است که اگر به سنگینی نفسانیات گرفتار شود، از پرواز به سوی حق بازمی‌ماند.

پویایی حق و عبد

حق تعالی، هر لحظه در شأنی جدید است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹)

: «هر روز او در شأنی است.» این پویایی، عبد را ملزم می‌کند که با عبادت و ذکر، خود را لحظه‌به‌لحظه با تجلیات حق هماهنگ سازد. غفلت حتی برای لحظه‌ای، مانند خاموشی آتشی است که قلب را تاریک می‌کند.

جمع‌بندی باب دوم

عطش محب، مانند آتشی است که دل را از هرچه غیر حق است، پاک می‌کند و آن را برای رؤیت جلوه تام حق آماده می‌سازد. این عطش، با رفع حجاب‌های عبدی و ربی، سالک را به وحدت و تمکین می‌رساند. پویایی سلوک، نیازمند عبادت مداوم است تا دل از کدورت و تفرقه آزاد شود و به استجلای حق واصل گردد.

باب سوم: تمکین و وحدت در عطش محب

رؤیت جمالی حق

رؤیت حق در عطش محب، مانند دیدن ماه در شب بدر است، که با لطافت و جمال همراه است. این رؤیت، چنان‌که در حدیث آمده: «سَتَرَوْنَ رَبَّكُمْ كَمَا تَرَوْنَ الْقَمَرَ لَيْلَةَ الْبَدْرِ»، با صافی دل و بدون ضرر محقق می‌شود. برخلاف رؤیت جلالی (مانند دیدن خورشید)، رؤیت جمالی با لطافت و انس همراه است و دل مؤمن را به وصل می‌رساند.

درنگ: رؤیت حق در عطش محب، مانند دیدن ماه در شب بدر، جمالی و لطیف است و با صافی دل و عبادت مداوم محقق می‌شود.

این رؤیت، مانند انعکاس ماه در آب زلال است که تنها در دلی صاف و بی‌غبار ممکن می‌شود. دل مؤمن، اگر لحظه‌ای از ذکر و عبادت غافل شود، مانند ماهی است که ابرهای ظلمانی آن را از دیدن نور حق محروم می‌کنند.

تمکین و وحدت ذات

عطش محب، سالک را به تمکین و وحدت ذات می‌رساند، جایی که نفس و دل مطیع حق‌اند و غیر حق در نظر سالک جایی ندارد. در این مرتبه، سالک مانند پرنده‌ای است که از بند نفسانیات آزاد شده و در آسمان وحدت پرواز می‌کند. او، با اطاعت کامل از حق، به مقام «إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» می‌رسد.

تمکین، مانند رام کردن اسبی سرکش است که نفس و دل را مطیع حق می‌سازد. سالک در این مقام، جز حق نمی‌بیند و جز به او میل نمی‌کند.

نقد تعریف تعریج

تعریج، به معنای حرکت متزلزل و چپ و راست رفتن است، نه صرف میل به چیزی. سالک محب، از این لنگی و تزلزل آزاد است و با ثبات به سوی حق گام برمی‌دارد. این ثبات، مانند راه رفتن مستقیم در مسیری است که هیچ انحرافی در آن راه ندارد.

برخلاف تعریف نادرست که تعریج را میل به چیزی می‌داند، تعریج، نشانه عدم ثبات است، مانند فردی که به دلیل ناپایداری، گاه به راست و گاه به چپ منحرف می‌شود. محب، مانند راهرویی است که با قلب صاف، مستقیم به سوی مقصد می‌رود.

ضرورت ریاضت و انس با خدا

ریاضت، ذکر و خلوت با خدا، دل را از تفرقه و غیر حق آزاد می‌کند. سالک باید روزانه با قرآن، دعا و نماز، انس بگیرد تا دلش صاف و آماده رؤیت شود. این انس، مانند گفت‌وگویی عاشقانه با محبوب است که دل را از هرچه غیر اوست، خالی می‌کند.

مثال سجاده و خلوت، این حقیقت را روشن می‌کند: سالک باید ساعتی از روز را به انس با خدا اختصاص دهد، نه مانند کسی که ۲۴ ساعت در پی خلق است و از حق غافل می‌ماند. این خلوت، مانند کلیدی است که درهای وصل به حق را می‌گشاید.

خطر غفلت و تفرقه

غفلت و تفرقه، دل را از حق دور می‌کنند. ظهور غیر در دل، مانند هوس‌ها و معشوق‌های کاذب، حجاب تفرقه است که سالک را از وحدت بازمی‌دارد. این تفرقه، مانند پراکندگی نور در آینه‌ای غبارگرفته است که رؤیت حق را مختل می‌کند.

سالک باید با ریاضت و عبادت، دل را از غیر حق پاک کند تا به وحدت و رؤیت برسد. غفلت حتی برای یک روز، مانند ابری است که ماه دل را تیره می‌سازد.

ولع مؤمن به حق

مؤمن عاشق، با ولع به حق، دائماً در طلب قرآن، ذکر و عبادت است و از این اشتیاق سیر نمی‌شود. این ولع، مانند تشنگی عاشقی است که جز جرعه معشوق، چیزی او را سیراب نمی‌کند. مثال گاو که تا ترکیدن می‌خورد، این ولع را نشان می‌دهد: مؤمن نیز در طلب حق، سیری‌ناپذیر است.

قرائت قرآن، مانند نوشیدن از چشمه‌ای زلال است که دل را آرام و قلب را به حق نزدیک می‌کند. سالک باید قرآن را نه برای تحقیق، بلکه برای انس و رؤیت بخواند.

خطر علم بدون عبادت

علم بدون عبادت و ذکر، خطرناک است و سالک را از رؤیت حق محروم می‌کند. علم، مانند اسلحه‌ای است که اگر با عبادت همراه نشود، شيطان از آن سوءاستفاده می‌کند. سالک باید علم را با ذکر و ریاضت همراه کند تا به هدایت و وصل برسد.

مثال عالمی که دعای کمیل یا ندبه نمی‌خواند، این خطر را نشان می‌دهد: بدون عبادت، علم به جای نور، تاریکی می‌آورد و سالک را از حق دور می‌کند.

جمع‌بندی باب سوم

عطش محب، مانند آتشی است که دل را از غیر حق پاک می‌کند و به رؤیت جمالی حق و تمکین در وحدت ذات می‌رساند. سالک با ریاضت، ذکر و انس با خدا، از تفرقه و غفلت رهایی می‌یابد و به وصلی پایدار دست می‌یابد. این مرتبه، مانند قله‌ای است که سالک در آن، جز حق نمی‌بیند و جز به او میل نمی‌کند.

سخن پایانی

این نوشتار، با تدوین درس‌گفتارهای عرفانی در باب عطش، کوشیده است تا مراتب تشنگی به حق را از عطش مرید تا عطش محب در قالبی علمی و فاخر ارائه دهد. عطش، مانند شعله‌ای است که قلب سالک را روشن می‌کند و او را به رؤیت و وصل به حق هدایت می‌کند. این اثر، دعوتی است به تأمل در مراتب عطش و گامی است در راستای فهم عمیق‌تر تعالیم عرفانی منازل السائرین.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده