در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 513

متن درس





تبیین مقام وجد در منازل السائرین

تبیین مقام وجد در منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۱۳)

دیباچه

مقام وجد، در سیر و سلوک عرفانی، منزلگاهی است که روح سالک را به سوی شهود حقیقت الهی رهنمون می‌سازد. در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، وجد به‌عنوان حالتی توصیف شده که از تجلی نور ازلی، سماع ندای اولی یا جذبه حقیقی نشأت می‌گیرد. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی عمیق و عالمانه، این مقام را در دو مرتبه وجد عارضی و وجد حقیقی تبیین کرده‌اند.

بخش نخست: چیستی وجد و مراتب آن

تعریف وجد

وجد، حالتی است که روح سالک را با لمعه‌ای از نور ازلی، سماع ندای اولی یا جذبه‌ای حقیقی بیدار و جلا می‌بخشد. این حالت، چونان جرقه‌ای الهی است که در دل سالک فرو می‌افتد و او را به سوی شهود حقیقت رهنمون می‌سازد. وجد، در مرتبه دوم سلوک، یا به‌صورت لباس نور بر سالک باقی می‌ماند و او را به بقا می‌رساند، یا اثر نور آن در وجودش دوام می‌یابد.

درنگ: وجد، حالتی است که روح سالک را با نور ازلی، سماع اولی یا جذبه حقیقی به سوی شهود حقیقت الهی سوق می‌دهد.

مراتب وجد

وجد در سلوک عرفانی، در دو مرتبه اصلی تجلی می‌یابد: وجد اول، که عارضی و وابسته به حواس است، و وجد دوم، که حقیقی و متصل به عالم امر است. وجد اول، در ظرف ناسوت و ادراکات حسی رخ می‌دهد، درحالی‌که وجد دوم، در ظرف روح و عالم امر متجلی می‌شود.

بخش دوم: وجد اول و ماهیت عارضی آن

ویژگی‌های وجد اول

وجد اول، وجدی عارضی است که از طریق حواس (چشم، گوش، ذهن) به سالک عارض می‌شود. این وجد، که شامل وجد سمعی، بصری و ادراکی است، در ظرف حس و ادراک قرار دارد. علم در این مرتبه، از مسیر حواس به قلب منتقل می‌شود و به دلیل وابستگی به ابزارهای مادی، ناپایدار و موقت است.

درنگ: وجد اول، به دلیل وابستگی به حواس و ادراکات ناسوتی، عارضی و ناپایدار است.

محدودیت‌های ظرف ناسوت

در عالم ناسوت، علم به حواس وابسته است، چنان‌که گفته شده: «من فقد حساً فقد علماً» (کسی که حس را از دست دهد، علم را از دست می‌دهد). این وابستگی، وجد اول را به مرتبه‌ای عرضی و خلقی محدود می‌کند. برای نمونه، سالک ممکن است با شنیدن آوایی یا دیدن منظره‌ای به وجد آید، اما این حال به دلیل ماهیت ناسوتی‌اش زوال‌پذیر است.

آیه قرآنی و محدودیت علم ناسوتی

قرآن کریم در آیه ۸۵ سوره اسراء می‌فرماید:
«وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا»
(: «و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است»). این آیه، بر محدودیت علم در عالم خلق تأکید دارد و نشان می‌دهد که ادراکات حسی و عقلی نمی‌توانند حقایق عالم امر را درک کنند.

بخش سوم: وجد دوم و ماهیت حقیقی آن

ویژگی‌های وجد دوم

وجد دوم، وجدی حقیقی است که در ظرف روح و عالم امر رخ می‌دهد. این وجد، با لمعه نور ازلی، سماع ندای اولی و جذبه حقیقی همراه است. برخلاف وجد اول، که به حواس وابسته بود، وجد دوم از محدودیت‌های ناسوتی آزاد است و به سالک حالتی پایدار و الهی می‌بخشد.

درنگ: وجد دوم، با اتصال به نور ازلی و عالم امر، حقیقی و پایدار است و روح سالک را جلا می‌بخشد.

لمعه نور ازلی

لمعه نور ازلی، درخششی از نور وجه باقی است که از ذات ربوبی نشأت می‌گیرد. این نور، چونان جرقه‌ای الهی، روح سالک را در مقام مشاهده به شهود ذات هدایت می‌کند. در این مرتبه، فقدان حس نه‌تنها مانع علم نیست، بلکه به کمال علم می‌انجامد: «من فقد حساً کمل علمه» (کسی که حس را از دست دهد، علم او کامل می‌شود).

سماع ندای اولی

سماع ندای اولی، دریافت بی‌واسطه کلام الهی است که بدون صوت، لفظ یا کلام رخ می‌دهد. این سماع، از تجلیات اسماء الهی تحت اسم «الأول» نشأت می‌گیرد و پیش از ظهور اشیاء، در عالم اعیان ثابته به دل سالک می‌رسد. این ندا، چونان آوایی ازلی است که دل سالک را به رقص و چرخش معنوی وا می‌دارد.

جذبه حقیقی

جذبه حقیقی، کشش الهی است که سالک را به سوی شهود عین ذات احدیه می‌برد. این جذبه، چونان آغوشی الهی، سالک را از خودی ناسوتی آزاد کرده و به فنای سر می‌رساند. در این مرتبه، نور ازلی به لباس سالک تبدیل می‌شود و او را به بقا در حق می‌رساند.

بخش چهارم: تمایز عالم خلق و عالم امر

مراتب وجودی سالک

مراتب وجودی سالک شامل طبع، نفس، قلب، روح، سر، خفا و اخفی است. طبع و نفس به حیوانیت، قلب به انسانیت و روح به امانت الهی اشاره دارند. قرآن کریم در آیه ۸۵ سوره اسراء می‌فرماید:
«قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي»
(: «بگو روح از امر پروردگار من است»). این آیه، بر اتصال روح به عالم امر تأکید دارد.

درنگ: روح، به دلیل اتصال به عالم امر، ظرف وجد حقیقی است، درحالی‌که طبع، نفس و قلب در عالم خلق قرار دارند.

فناپذیری عالم خلق

قرآن کریم در آیات ۲۶-۲۷ سوره الرحمن می‌فرماید:
«كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ * وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ»
(: «هر که بر روی زمین است فانی است و چهره پروردگارت که دارای شکوه و اکرام است باقی می‌ماند»). این آیات، بر فناپذیری عالم خلق و بقای وجه الهی تأکید دارند و وجد دوم را به سوی وجه باقی هدایت می‌کنند.

بخش پنجم: تحول وجودی در وجد دوم

تصعید نفس به روح

در وجد دوم، نفس سالک به قلب و سپس به روح تبدیل می‌شود. این تحول وجودی، چونان کیمیایی الهی، سالک را از عالم خلق به عالم امر می‌برد و او را برای دریافت تجلیات الهی آماده می‌سازد.

لباس نور و بقای سالک

اگر نور ازلی به لباس سالک تبدیل شود، او را به بقا در حق می‌رساند. در غیر این صورت، اثر نور در وجودش باقی می‌ماند، اما ممکن است رین و تلوین در او دوام یابد. لباس نور، چونان جامه‌ای الهی، سالک را از خودی ناسوتی محو کرده و به شهود ذات رهنمون می‌سازد.

درنگ: لباس نور در وجد دوم، سالک را به بقا در حق می‌رساند و او را از محدودیت‌های ناسوتی آزاد می‌کند.

بخش ششم: تعریف‌ناپذیری وجد حقیقی

ماهیت امری وجد دوم

وجد دوم، به دلیل ماهیت امری‌اش، فراتر از تعریفات خلقی است. این وجد، چونان رازی الهی، تنها از طریق شهود درک می‌شود و نمی‌توان آن را با ابزارهای ناسوتی (عقل، قلب، حس) توصیف کرد. سالک، یافته‌اش را غیر از شنیده‌اش می‌یابد.

تعرفات الهی

وجد دوم، از تعرفات الهی است که به‌صورت جرقه‌های الهی به روح سالک می‌رسد. این جرقه‌ها، چونان بارانی از نور، در عالم امر و بدون موانع ناسوتی، دل سالک را روشن می‌سازند.

بخش هفتم: عبد مصتنع و عنایت الهی

روح عبد مصتنع

وجد دوم، به روح عبدی می‌رسد که توسط حق ساخته و پرداخته شده است. این عبد مصتنع، چونان گوهری تراش‌خورده، بی‌واسطه و بی‌سبب مورد عنایت الهی قرار می‌گیرد. این علم، علمی لدنی است که از تعلیم مستقیم حق نشأت می‌گیرد.

درنگ: عبد مصتنع، بنده‌ای است که مستقیماً توسط حق تربیت شده و برای دریافت وجد حقیقی آماده گشته است.

تجلیات اسماء الهی

سماع ندای اولی، از تجلیات اسماء الهی تحت اسم «الأول» نشأت می‌گیرد. این ندا، پیش از ظهور اشیاء و در عالم اعیان ثابته، به دل سالک می‌رسد و او را به سوی شهود بی‌واسطه هدایت می‌کند.

بخش هشتم: فنای سر و کمال وجد

فنای سر

فنای سر، بالاترین مرتبه کشف است که در آن، سالک در ذات حق فانی می‌شود و حق لباس او می‌گردد. این مرتبه، چونان دریایی است که سالک را در خود غرق کرده و از هر خودی ناسوتی محو می‌سازد.

عبودیت و ربوبیت

در این مرتبه، عبودیت به ربوبیت می‌رسد: «العبودية جوهرة كنهها الربوبية». سالک، چونان آینه‌ای صاف، جز حق نمی‌بیند و حتی خود را نیز در برابر او محو می‌یابد.

درنگ: فنای سر، بالاترین مرتبه وجد است که سالک را به اتحاد با ذات الهی و محو خودی ناسوتی می‌رساند.

بخش نهم: تأثیر وجد دوم بر اولیای خدا

اولیای خدا، به دلیل قرار گرفتن در وجد حقیقی، از غم و ترس آزادند و بلاها برایشان به ولا تبدیل می‌شود. اینان، چونان مستانی سرمست، در نور حق غرق‌اند و هر بلا را به قرب الهی بدل می‌کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

مقام وجد در «منازل السائرین»، منزلگاهی است که سالک را از ادراکات ناسوتی به شهود امری رهنمون می‌سازد. وجد اول، به دلیل وابستگی به حواس، عارضی و ناپایدار است، درحالی‌که وجد دوم، با اتصال به نور ازلی، سماع اولی و جذبه حقیقی، حقیقی و پایدار است. این وجد، روح سالک را جلا داده و او را به فنای سر و شهود ذات می‌رساند. آیات قرآن کریم، چون «قل الروح من امر ربی» و «کل من علیها فان»، بر تمایز عالم خلق و امر تأکید دارند. اولیای خدا، در این وجد، از غم و ترس آزادند و بلاها را به ولا بدل می‌کنند. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تبیین عالمانه این مقام، راه را برای سالکان و پژوهشگران روشن ساخته است.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده