در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 517

متن درس





منازل السائرین: دهشة المحب، بهت در بحر نور

منازل السائرین: دهشة المحب، بهت در بحر نور

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۱۷)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی علمی و فاخر درس‌گفتارهای ارزشمند در شرح باب «الدهش» از کتاب شریف منازل السائرین است که به مرتبه سوم دهش، یعنی «دهشة المحب»، اختصاص دارد. دهشة المحب، اوج سلوک عرفانی است که سالک را از خواب و خماری به بیداری کامل، از مغایبه به معاینه، و از شوق خبر به شوق عیان می‌رساند.

باب نخست: مراتب دهش در سلوک عرفانی

تقسیم‌بندی مراتب دهش

دهش در سلوک عرفانی به سه مرتبه تقسیم می‌شود: دهشة المرید، دهشة السالک، و دهشة المحب. مرتبه نخست، دهش مرید است که در بدایت سلوک، سالک را از خواب غفلت به آگاهی ابتدایی بیدار می‌کند. مرتبه دوم، دهش سالک است که در آن، سالک از خماری به هوشیاری نسبی می‌رسد. اما مرتبه سوم، دهشة المحب، اوج سلوک است که سالک در آن به بیداری کامل دست می‌یابد و آثار سلوکش، مانند نماز و عبادت، در دنیا آشکار می‌شود. این مرتبه، مانند قله‌ای است که سالک پس از پیمودن راه‌های پرپیچ‌وخم، به آن می‌رسد و در بحر نور حق غرق می‌شود.

درنگ: دهش به سه مرتبه مرید، سالک و محب تقسیم می‌شود که اوج آن، دهشة المحب است؛ جایی که سالک به بیداری کامل و ظهور آثار سلوک در دنیا می‌رسد.

این مراتب، مانند پله‌های نردبانی است که سالک را از ظلمت غفلت به نور معرفت و شهود هدایت می‌کند. دهشة المحب، مانند دری است که به سوی بحر بی‌کران نور الهی گشوده می‌شود.

جمع‌بندی باب نخست

مراتب دهش، مانند سفری است که سالک را از خواب غفلت به بیداری کامل می‌رساند. دهشة المحب، مقصد نهایی این سفر است که در آن، سالک با اتصال به نور حق، از خماری و غیبت به حضور و معاینه عروج می‌کند.

باب دوم: دهشة المحب و صولت‌های سه‌گانه

ماهیت دهشة المحب

دهشة المحب، بالاترین مرتبه دهش است که با سه صولت (حمله) تعریف می‌شود: صولة الاتصال على لطف العطية، صولة نور القرب على نور العطف، و صولة شوق العيان على شوق الخبر. این صولت‌ها، مانند امواجی پیاپی‌اند که قلب سالک را در بحر نور الهی غرق می‌کنند و او را به بهت و حیرت کامل می‌رسانند. سالک در این مرتبه، مانند عاشقی است که پس از سال‌ها اشتیاق، به دیدار معشوق نائل می‌شود و از شدت جمال او مبهوت می‌گردد.

درنگ: دهشة المحب، با سه صولت اتصال به لطف عطیه، نور قرب و شوق عیان، سالک را به بهت و شهود حق می‌رساند.

این صولت‌ها، مانند بارانی از نورند که بر دل سالک فرو می‌ریزند و او را از هرچه غیر حق است، پاک می‌کنند. سالک در این مرتبه، مانند گلی است که زیر باران لطف الهی شکوفا می‌شود و به سوی منبع نور متصل می‌گردد.

صولة الاتصال على لطف العطية

صولة الاتصال على لطف العطية، به معنای اتصال سالک به لطافت عطای الهی است، نه صرف عطا. لطف العطية، عطایی به‌موقع و لطیف است که نور و روح محبوب را به سالک می‌رساند. این عطا، برخلاف عطای عام مانند نان و دنیا، نور الهی است که قلب سالک را روشن می‌کند. سالک در این مرحله، مانند مسافری است که پس از سفری طولانی، به چشمه‌ای زلال می‌رسد و با نوشیدن از آن، جان تازه‌ای می‌یابد.

برای تبیین این مفهوم، می‌توان به آیه‌ای از قرآن کریم استناد کرد:

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ (البقرة: ۲۶۹)

: «حکمت را به هر که بخواهد عطا می‌کند.» این حکمت، نمونه‌ای از لطف العطية است که سالک را برای شهود آماده می‌سازد.

شدت انوار الهی در این مرحله، سالک را خسته می‌کند، مانند گلی که زیر باران پیاپی نور خم می‌شود، اما این خستگی، مقدمه استراحت در حضور حق است.

صولة نور القرب على نور العطف

صولة نور القرب على نور العطف، به معنای غلبه نور قرب (نزدیکی به حق) بر نور عطف (توجه خاص الهی) است. سالک در این مرحله، از لطف عطیه به قرب حق می‌رسد و بو و انس حق را احساس می‌کند. این قرب، مانند نزدیک شدن به آتشی است که گرما و نور آن، دل سالک را گرم و روشن می‌کند. نور عطف، توجه خاص الهی است که سالک را به سوی حق می‌کشاند، اما نور قرب، حضور در محضر حق است که سالک را به وجد می‌آورد.

رحمت رحیمی، برخلاف رحمت رحمانی که عام و موقتی است، خاص و دائمی است و شامل معرفت، شهود و عشق می‌شود. چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ (الأعراف: ۱۵۶)

: «و رحمتم همه چیز را فراگرفته است.» این رحمت، سالک را از عطای مادی به عطای معنوی هدایت می‌کند.

سالک در این مرتبه، مانند پرنده‌ای است که از قفس نفسانیات آزاد شده و در آسمان قرب حق پرواز می‌کند.

صولة شوق العيان على شوق الخبر

صولة شوق العيان على شوق الخبر، به معنای غلبه اشتیاق به دیدن حق بر شوق دانستن و شنیدن از اوست. سالک در این مرحله، از اخبار و حکایات به شهود عینی حق می‌رسد. این شوق، مانند اشتیاق عاشقی است که پس از شنیدن وصف معشوق، به دیدار او نائل می‌شود و از شدت جمال او مبهوت می‌گردد.

قرآن کریم این شوق را در درخواست حضرت موسی (ع) چنین به تصویر می‌کشد:

قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ (الأعراف: ۱۴۳)

: «گفت: پروردگارا، خودت را به من بنمای تا تو را ببینم.» این آیه، شوق عیان را به زیبایی نشان می‌دهد.

سالک در این مرتبه، مانند عالمی است که پس از سال‌ها مطالعه درباره مکه، به آن دیار می‌رسد و آنچه خوانده بود را با چشم خود می‌بیند. این گذر از مغایبه به معاینه، اوج دهش است که سالک را به شهود حق می‌رساند.

جمع‌بندی باب دوم

دهشة المحب، مانند موجی است که سالک را از لطف عطیه به قرب حق و از قرب به شوق عیان می‌برد. این صولت‌های سه‌گانه، قلب سالک را از غیر حق خالی می‌کنند و او را در بحر نور الهی غرق می‌سازند. سالک در این مرتبه، از خواب و خماری به بیداری کامل می‌رسد و با شهود حق، به بهت و حیرت کامل فرو می‌رود.

باب سوم: ظهور آثار سلوک و بهت در حضور حق

ظرف دهش و تازگی‌های مدام

ظرف دهش، ظرف تازگی‌ها و ظهور آثار سلوک است. سالک در این ظرف، آثار عبادات و سلوکش، مانند نماز و طاعت، را در دنیا مشاهده می‌کند. این ظهور، مانند شکوفه‌هایی است که پس از بهاری طولانی، بر شاخسار سلوک می‌رویند و نشانه بیداری کامل سالک‌اند.

درنگ: ظرف دهش، ظرف تازگی‌ها و ظهور آثار سلوک است که سالک در آن، نتایج اعمالش را در دنیا مشاهده می‌کند.

این تازگی‌ها، مانند نسیمی است که لحظه‌به‌لحظه حال سالک را تازه می‌کند و او را در معرض انوار الهی قرار می‌دهد. سالک در این ظرف، مانند آینه‌ای صاف است که نور حق در آن منعکس می‌شود.

نقاهت و خستگی از انوار الهی

شدت و پیوستگی انوار الهی در دهشة المحب، سالک را به نقاهت و خستگی می‌رساند، اما این خستگی، مقدمه استراحت در حضور حق است. مانند گلی که زیر باران نور خم می‌شود، سالک نیز زیر بار انوار الهی خسته می‌گردد، اما این خستگی، نشانه وصول به آستانه شهود است.

این نقاهت، مانند حال بیماری است که پس از مداوا، به سلامت کامل می‌رسد. سالک در این مرحله، از شدت لطف الهی به استراحت در محضر حق نائل می‌شود.

اتصال به آخر الانوار

سالک در اوج دهش، به آخر الانوار می‌رسد، جایی که نور به منبع خود متصل می‌شود. در این مرتبه، سالک با اتصال به منبع نور (حق)، مبهوت می‌شود و در بحر نور غرق می‌گردد. این اتصال، مانند رسیدن به سرچشمه نوری است که همه شعاع‌ها از آن سرچشمه می‌گیرند.

عبارت «فطم الجدول» یا «طم الجدول» دو قرائت دارد: فطم به معنای قطع جریان تکراری سلوک، و طم به معنای لبریز شدن جدول از نور. قرائت طم، با مفهوم اتصال به بحر النور سازگارتر است، زیرا سالک در این مرحله، از تکرار به وصول می‌رسد و جدول دلش از نور حق لبریز می‌شود.

درنگ: سالک در اوج دهش، به آخر الانوار متصل می‌شود و با لبریز شدن از نور حق، در بحر نور مبهوت می‌گردد.

این اتصال، مانند غرق شدن در اقیانوسی بی‌کران است که سالک در آن، جز نور حق چیزی نمی‌بیند و از خود و غیر بی‌نیاز می‌شود.

مغایبه و معاینه

مغایبه، مرحله دانستن و شنیدن از حق است، مانند مطالعه علوم دینی، اما معاینه، شهود عینی حق است. شوق معاینه بر شوق مغایبه غلبه می‌کند و سالک را به دهش حقیقی می‌رساند. مثال عالمی که پس از پنجاه سال مطالعه درباره حج، به مکه می‌رسد، این تفاوت را روشن می‌کند: عالم با شوق عیان، مکه را می‌بیند، در حالی که فرد عادی تنها به دنبال عنوان حاجی است.

روایت «العلمُ نورٌ يقذفه الله في قلب من يشاء» (علم نوری است که خدا در قلب هر که بخواهد می‌افکند) این حقیقت را نشان می‌دهد که علم، سکوی پرتاب به معاینه است، اما بدون پرش به شهود، بی‌ثمر می‌ماند.

سالک در معاینه، مانند پرنده‌ای است که پس از سال‌ها در قفس دانش نظری، بال می‌گشاید و در آسمان شهود پرواز می‌کند.

رحمت رحیمی و عطف المحبوب

رحمت رحیمی، برخلاف رحمت رحمانی که عام و موقتی است، خاص و دائمی است و شامل معرفت، شهود و عشق می‌شود. عطف المحبوب، توجه خاص الهی است که سالک را به سوی حق می‌کشاند. این توجه، مانند گوشه چشمی است که حق به سالک می‌زند و او را از غیر بی‌نیاز می‌کند.

سالک در این مرتبه، مانند عاشقی است که با یک نگاه معشوق، دل از همه جهان می‌کند و در حضور او مبهوت می‌شود. این رحمت، مانند جویباری است که سالک را به اقیانوس بی‌کران حق می‌رساند.

شناخت خدا در دنیا

هدف دهش، شناخت و شهود خدا در دنیاست تا سالک در قیامت حق را بشناسد و غریب نباشد. چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ (القلم: ۴۲)

: «روزی که کار بالا گیرد.» این آیه، به روزی اشاره دارد که حقیقت حق آشکار می‌شود و سالک باید در دنیا برای آن آماده شود.

سالک در ظرف دهش، مانند مسافری است که پیش از سفر به دیار معشوق، او را می‌شناسد تا در دیدار نهایی، غریب و ناآشنا نباشد.

دهش و بهت حقیقی

دهشة المحب، شدیدترین و کامل‌ترین نوع دهش است که با معاینه حق تحقق می‌یابد. سالک در این مرتبه، مانند کسی است که پس از عمری خدا خدا کردن، ناگهان چشم باز می‌کند و حق را می‌بیند. این بهت، مانند جرقه‌ای است که قلب سالک را روشن می‌کند و او را از همه مغایبه‌ها به معاینه می‌رساند.

این دهش، مانند لحظه‌ای است که پرده از پیش چشم سالک کنار می‌رود و او در برابر جمال حق، روح از سرش می‌پرد و دل از جانش می‌رود.

جمع‌بندی باب سوم

دهشة المحب، مانند اقیانوسی است که سالک را از مغایبه به معاینه، از خبر به عیان، و از خماری به بیداری کامل می‌رساند. ظهور آثار سلوک، نقاهت از انوار الهی، و اتصال به آخر الانوار، سالک را به بهت و حیرت در حضور حق هدایت می‌کند. این مرتبه، اوج سلوک عرفانی است که سالک را از خود و غیر بی‌نیاز می‌سازد.

سخن پایانی

این نوشتار، با تدوین درس‌گفتارهای عرفانی در باب دهش، کوشیده است تا مراتب دهشة المحب را با زبانی فاخر و علمی تبیین کند. دهش، مانند موجی است که سالک را از ظلمت غیبت به نور حضور می‌رساند و او را در بحر بی‌کران نور حق غرق می‌سازد. این اثر، دعوتی است به تأمل در مراتب دهش و گامی است در راستای فهم عمیق‌تر تعالیم عرفانی منازل السائرین.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده