متن درس
منازل السائرین: شرح و تحلیل باب الهیمان
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۲۰)
مقدمه: دریچهای به سوی هیمان
باب الهیمان، از منازل رفیع سلوک عرفانی در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، منزلگاهی است که سالک در آن با جذبه الهی مواجه شده و خویشتن را در برابر عظمت حق از دست میدهد. این منزل، با سه مرتبه متمایز، از جرقه لطف الهی آغاز شده، در تلاطم امواج بحر تحقیق اوج میگیرد و در نهایت به فنای محض در شهود ذات حق میرسد.
بخش نخست: مفهوم و مراتب هیمان
تعریف هیمان: خودازدستدهی در جذبه حق
هیمان، حالتی است که سالک در آن، تحت تأثیر جذبه الهی، خویشتن را از دست داده و در بحر بیکران حق غرق میشود. این حالت، چونان مهی است که بر کوهسار قلب سالک فرومینشیند و او را از خود بیخود میسازد. هیمان در سه مرتبه ظهور مییابد: نخست، جرقهای از لطف حق که چون آذرخشی در شب تاریک، دل را مدهوش میکند؛ دوم، تلاطمی در امواج بحر تحقیق که سالک را در آثار عمل صالح و معارف الهی فرومیبرد؛ و سوم، فنای محض در عین قدم که سالک در شهود ذات، از خود و خلق محو میشود.
درنگ: هیمان، خودازدستدهی در جذبه الهی است که در سه مرتبه جرقه لطف، تلاطم تحقیق، و فنای محض ظهور مییابد، و سالک را از نفسیت به سوی وحدت با حق سوق میدهد. |
مرتبه اول هیمان: جرقه لطف الهی
در مرتبه نخست هیمان، سالک با جرقهای از لطف حق مواجه میشود که چون برقی در آسمان دلش میدرخشد. این جرقه، دل را مدهوش کرده و سالک را به درک عظمت حق و حقارت خویش رهنمون میسازد. در این مرحله، دو عنصر اساسی لازم است: ادراک جلالت و بزرگی حق، و احساس قلت و کوچکی عبد. سالک، چونان ذرهای در برابر اقیانوس بیکران، خود را ناچیز میبیند و این ادراک، او را به سوی هیمان میکشاند.
این مرتبه، آغاز سلوک عرفانی است که سالک با نوری الهی، راه حقیقت را میجوید. لطف حق، چونان کلیدی است که قفل دل را میگشاید و سالک را به سوی مقصود هدایت میکند.
درنگ: مرتبه اول هیمان، با جرقه لطف حق و ادراک بزرگی حق و حقارت عبد آغاز میشود، که سالک را به سوی جذبه الهی سوق میدهد. |
جمعبندی بخش نخست
هیمان، منزلگاهی است که سالک در آن با جذبه الهی مواجه شده و خویشتن را در برابر عظمت حق از دست میدهد. مرتبه اول، با جرقه لطف حق و ادراک جلالت حق و قلت عبد، آغازگر این مسیر است. این مرتبه، چونان درخشش نخستین نور در تاریکی، سالک را به سوی بحر تحقیق هدایت میکند.
بخش دوم: مرتبه دوم هیمان – تلاطم در بحر تحقیق
ماهیت مرتبه دوم: غرق در امواج تحقیق
مرتبه دوم هیمان، تلاطمی است در امواج بحر تحقیق، که سالک را در دریای عمل صالح و معرفت الهی فرومیبرد. این مرتبه، با ظهور براهین، تواصل عجایب، و لیال انوار همراه است. بحر تحقیق، دریای علم و عمل صالح است که از اخلاص و صفای قلب برمیخیزد. سالک در این ظرف، از جرقه و برق مرتبه اول فراتر رفته و در امواج رؤیت، چشیدن، و آثار عمل خالص غوطهور میشود.
بحر تحقیق، چونان اقیانوسی است که سالک را در خود جای داده و او را با امواج معرفت و عمل به سوی ساحل حقیقت میرساند. این مرتبه، ظرف چشیدن حقیقت است، که سالک در آن، آثار اعمال خود را چونان طعامی لذیذ، تجربه میکند.
درنگ: مرتبه دوم هیمان، تلاطم در بحر تحقیق است که سالک را در امواج عمل صالح و معرفت الهی غرق کرده و با براهین، عجایب، و انوار همراه میسازد. |
آثار عمل صالح: حیات معنوی سالک
در مرتبه دوم هیمان، اعمال صالح چونان غذایی سیرکننده، سالک را به حیات معنوی میرسانند. نماز، ذکر، و مناجات در این ظرف، اثراتی ملموس دارند که دل را نورانی، زنده، و سیراب میکنند. برخلاف عمل عامی که تنها ثواب دارد و بیاثر است، عمل صالح در این مرتبه، چونان آبی زلال، قلب را جلا میدهد. سالک، با خواندن نماز، چونان کسی که طعامی لذیذ میخورد، سیر میشود و اگر از آن محروم گردد، گرسنگی معنوی را احساس میکند.
این اثر، سالک را به شوق وامیدارد تا پیوسته در عبادت و ذکر غوطهور شود. اولیای الهی، که پاهایشان از کثرت نماز ورم میکرد، نه برای ثواب، بلکه از عشق و لذت معنوی، به این عبادت روی میآوردند. این شوق، چونان آتشی است که دل را شعلهور ساخته و سالک را به سوی حق میکشاند.
درنگ: اعمال صالح در مرتبه دوم هیمان، چونان طعامی سیرکننده، سالک را به حیات معنوی رسانده و دل را نورانی و زنده میکنند. |
ظهور براهین: آثار ملموس اعمال
براهین تحقیق، آثار ملموس اعمال صالحاند که در ذکر و عبادت سالک ظاهر میشوند. هنگامی که سالک «اللَّهُ أَكْبَرْ» میگوید، پاسخ «لَبَّيْكَ» را از حق میشنود. این برهان، نه استدلال منطقی، بلکه تجربهای زنده و ملموس است که سالک را به شوق وامیدارد. این پاسخ الهی، چونان نسیمی است که بر صحرای دل میوزد و سالک را به سوی مقصود هدایت میکند.
درنگ: براهین تحقیق، آثار ملموس اعمال صالحاند که در ذکر و عبادت ظاهر شده و سالک را به شوق وامیدارند. |
تواصل عجایب: شگفتیهای الهی
عجایب، شگفتیهای الهیاند که در عبادت و ذکر سالک ظهور مییابند. هنگامی که سالک «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ» میگوید، پاسخ حق را میشنود و شگفتیهای الهی در قلبش متجلی میشود. این عجایب، چونان گوهری است که در صدف دل سالک میدرخشد و او را غرق شوق میکند. سالک، در این حالت، چنان در بحر عجایب غوطهور میشود که خود را از دست میدهد.
درنگ: عجایب الهی، در ذکر و عبادت سالک ظاهر شده و او را در بحر شگفتیها غرق میکنند. |
لیال انوار: نورانیت حق
لیال انوار، نورانیت حق است که در قلب سالک هنگام ذکر و عبادت ظهور مییابد. هنگامی که سالک «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» میگوید، عوالم الهی در برابرش صف میکشند و نور حق دلش را روشن میسازد. این نور، چونان مشعلی است که تاریکیهای نفسانی را زایل کرده و سالک را به سوی حقیقت هدایت میکند.
درنگ: لیال انوار، نورانیت حق است که در ذکر و عبادت، عوالم را به سالک نشان داده و قلبش را روشن میسازد. |
مکاشفه ذوقیه: رؤیت ناپایدار
مرتبه دوم هیمان، با مکاشفه ذوقیه همراه است، که رؤیتی ناپایدار بین خواب و بیداری است. این مکاشفه، چونان سحری است که سالک در آن، حقیقت را بهصورت ناقص میبیند. برخلاف مشاهده عیانیه که رؤیتی کامل در بیداری است، مکاشفه ذوقیه، مقدمهای برای غرق شدن کامل در مرتبه سوم است.
درنگ: مکاشفه ذوقیه، رؤیتی ناپایدار در مرتبه دوم هیمان است که سالک را برای مشاهده عیانیه آماده میسازد. |
علم شرعی و حکمت: میراث عمل صالح
علوم شرعی، دارای حکمتها و وجوهی هستند که علمای رسوم از آن غافلاند. این حکمتها، تنها برای عاملان مخلص که با اخلاص به عمل صالح میپردازند، آشکار میشود. علم حقیقی، میراث عمل صالح است که از صفای قلب و زکات نفس برمیخیزد. این علم، چونان چشمهای است که از دل سالک جوشیده و حکمت را بر زبانش جاری میسازد.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا (نساء: ۱۳۶)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید. این آیه، به ایمانی عمیقتر اشاره دارد که از عمل صالح و تقوا برمیخیزد.
درنگ: علم شرعی، دارای حکمتهایی است که تنها برای عاملان مخلص آشکار شده و از عمل صالح و صفای قلب برمیخیزد. |
اخلاص و صفای قلب: زمینهساز حکمت
اخلاص در عمل، باطن سالک را صفا داده و بصیرتش را با نور هدایت الهی جلا میبخشد. هنگامی که دل از غبار نفسانی پاک شود، انهار علوم به سوی فهم سالک جاری میگردد. حدیث شریف «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحًا جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ إِلَى لِسَانِهِ» گواه این حقیقت است که اخلاص، چشمه حکمت را در دل سالک میجوشاند.
این صفای قلب، چونان آیینهای است که نور حق را بازمیتاباند و سالک را به سوی معرفت هدایت میکند.
درنگ: اخلاص و صفای قلب، زمینهساز جاری شدن حکمت در دل سالک بوده و بصیرتش را با نور هدایت جلا میبخشد. |
جاری شدن حکمت: جریانی خودجوش
با صفای قلب، حکمت بهصورت جریانی خودجوش بر زبان سالک جاری میشود، بدون نیاز به فکر و رویه. این حکمت، چونان اشکی است که از دل سوخته جاری میگردد و سالک را از خود بیخود میسازد. اولیای الهی، در این حالت، سخنان حکیمانه میگویند که خود از آن شگفتزده میشوند، زیرا این کلام، از چشمه ملکوت جوشیده است.
درنگ: حکمت، با صفای قلب، بهصورت جریانی خودجوش بر زبان سالک جاری شده و او را به سوی معرفت الهی هدایت میکند. |
جمعبندی بخش دوم
مرتبه دوم هیمان، تلاطمی در بحر تحقیق است که سالک را در امواج عمل صالح و معرفت الهی غرق میکند. اعمال صالح، با اثراتی ملموس، دل را نورانی و زنده میسازند. براهین، عجایب، و انوار الهی، سالک را به شوق وامیدارند و مکاشفه ذوقیه، او را برای مرتبه سوم آماده میکند. علم حقیقی و حکمت، از اخلاص و صفای قلب برمیخیزد و چونان چشمهای، معرفت را بر زبان سالک جاری میسازد.
بخش سوم: مرتبه سوم هیمان – فنای محض در شهود ذات
ماهیت مرتبه سوم: غرق در بحر کشف
مرتبه سوم هیمان، فنای محض در عین قدم، معاینه سلطان ازل، و غرق در بحر کشف است. در این مرتبه، سالک از ظرف نفسیت و حدوث فراتر رفته و در شهود ذات حق، خود را کاملاً از دست میدهد. این حالت، چونان غرق شدن در اقیانوس بیکران است که سالک در آن، از خود و خلق محو میشود.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (غافر: ۱۶)
امروز فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خدای یگانه قهار است. این آیه، به جلال و جبروت حق اشاره دارد که سالک را در برابر عظمت الهی، اقلّالاقلین میسازد.
درنگ: مرتبه سوم هیمان، فنای محض در شهود ذات حق است که سالک در بحر کشف غرق شده و از نفسیت و خلق محو میشود. |
معاینه سلطان ازل: رؤیت جلال حق
در مرتبه سوم، سالک حق را با جلال و قهر میبیند، نه با رحمت و شفقت. این رؤیت، چونان مواجهه با خورشید عظیم است که سالک در برابر آن، خود را هیچ میبیند. اسمای جلال، مانند «الواحد القهار»، در قلبش متجلی شده و او را در برابر جبروت حق، فروتن میسازد.
درنگ: معاینه سلطان ازل، رؤیت جلال حق با قهر و استیلاست که سالک را در برابر جبروت الهی، اقلالاصلین میسازد. |
غرق در بحر کشف: انحلال در ذات
غرق در بحر کشف، انحلال و احتزال سال در مد شهود ذات است. سالک در این حالت، از احوال خلق و حواس خود غافل شده و در ذات حق، نابود میشود. این غرق، چونان مه و بهمنی است که سالک را در خود فرو میبرد و او را از وجود خویشتن محو میسازد.
درنگ: غرق در بحر کشف، انحلال سالک در شهود ذات است که او را از خلق و حواس غافل کرده و در حق محو میسازد. |
حرکات غیرعادی: نشانههای هیمان محض
شدت هیمان در مرتبه سوم، ممکن است باعث صدور حرکات و سکناتی غیرعادی و خلاف نظم از سالک شود. این رفتارها، چونان رقص ذره در طوفان جذبه الهی است، که سالک را از حالت عادی خارج میکند. این حرکات، نشانهای از محضیت هیمان هستند و نه از نقص یا بیماری.
درنگ: حرکات غیرعادی در مرتبه سوم هیمان، نشانهای از شدت جذبه الهی است که سالک را از نظم عادی خارج میکند. |
ضرورت انزوا: حفاظت از سالک و خلق
در مرتبه سوم هیمان، سالک باید از خلق کنارهگیری کند تا از مشکلات احتمالی برای خود و دیگران جلوگیری شود. این انزوا، چونان پناه بردن به غاری در کوهستان است، که سالک را از طوفان جذبهها حفظ میکند. مربی او را توصیه میکند که خود را از جمع دور نگه دارد تا از سوءتفاهم و اختلال در خدمت به خلق در امان باشد.
درنگ: انزوا در مرتبه سوم هیمان، برای حفاظت از سالک و خلق از مشکلات احتمالی ضروری است. |
مدهوشی در برابر بیهوشی: تمایز هیمان
هیمان، مدهوشی معنوی است، نه بیهوشی یا غش که از بیماری ناشی شود. اولیای الهی، در جذبه الهی، چونان در بیداری، در حضور حق هستند و این حالت، نشانه سلامت معنوی آنهاست. این مدهوشی، چونان رقص عاشق در سماع معشوق است، که او را از خویشتن بیخود میسازد.
درنگ: هیمان، مدهوشی معنوی است که اولیای الهی را در جذبه حق غرق میکند، نه بیهوشی ناشی از بیماری. |
جمعبندی بخش سوم
مرتبه سوم هیمان، فنای محض در شهود ذات حق است که سالک را از نفسیت و خلق محو میکند. معاینه سلطان ازل، با جلال و قهر، و غرق در بحر کشف، او را در ذات الهی غرق میسازد. حرکات غیرعادی و ضرورت انزوا، نشانههای این مرتبهاند و مدهوشی معنوی، اولیای الهی را به وحدت با حق میرساند.
نتیجهگیری کلی
باب الهیمان، منزلگاهی رفیع در سلوک عرفانی است که سالک را از جرقه لطف حق به سوی فنای محض در شهود ذات هدایت میکند. مرتبه دوم، با تلاطم در بحر تحقیق، سالک را در امواج عمل صالح، براهین، عجائب، و انوار غرق کرده و حکمت را از چشمه اخلاص او جاری میسازد. مرتبه سوم، با فنای کامل و رؤیت جلال حق، سالک را به وحدت با ذات الهی میرساند. این مسیر، چونان سفری است از ظلمت نفسانی به نور قدسی، که سالک با اخلاص و عمل صالح، آن را طی میکند. اولیای الهی، که در این منزل به مدهوشی معنوی میرسند، چونان ستارگانی در آسمان عرفان، راهنمایی برای سالکاناند.
با نظارت صادق خادمی |