متن درس
منازل السائرین: تبیین مرتبه اول برق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۲۲)
مقدمه
کتاب پیشرو، با نگاهی عمیق و علمی به یکی از منازل سلوک عرفانی، یعنی مرتبهی اول «برق» در چارچوب «منازل السائرین»، به تبیین و تحلیل این مقام معنوی میپردازد. برق، ظرفی است که در آن حب الهی بهصورت دفعی و جرقهوار در قلب سالک ظهور مییابد و او را با آتش عشق به سوی لقای حق رهنمون میسازد. این مقام، پس از احوال وجد، دهش و هیمان، جایگاهی ویژه در سیر و سلوک عرفانی دارد و با ویژگیهایی چون یقین رویتی به وعدههای لقایی حق، استکثار قلیل عطا، استقلال کثیر اعیاء، و استحیاء مرارة القضاء متمایز میشود.
بخش اول: ماهیت و جایگاه برق در احوال عرفانی
تعریف برق و ویژگیهای آن
برق، یکی از احوال برجسته در سیر و سلوک عرفانی، پس از وجد، دهش و هیمان قرار دارد و به مثابه ظرفی است که حب الهی در آن بهصورت دفعی و جرقهوار تجلی مییابد. این ظهور ناگهانی، قلب سالک را با آتش عشق روشن میسازد، اما این روشنایی، برخلاف نور محض که خاص مقام ولایت است، با حرارت و اشتعال همراه است. قلب در ظرف برق، همواره در حالتی پویا و متغیر است؛ گاه روشن میشود، گاه در دود و گرمی فرو میرود، و گاه به خاموشی میگراید، اما هیچگاه به سکون مطلق نمیرسد، برخلاف ظروف خاموشی چون ردود که خاص غیرسالکان است.
این ویژگی پویایی برق را میتوان با آیهی شریفهی قرآن کریم مرتبط دانست: ﴿نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ يَهْدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ﴾ (نور: 24:35، : «نوری بر فراز نور، خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت میکند»). این آیه، به نور هدایت الهی اشاره دارد، اما در ظرف برق، این نور با حرارتی آمیخته است که نشاندهندهی تحول و ناپایداری احوال در این مرتبه است.
درنگ: برق، ظرفی است که حب الهی بهصورت دفعی در آن ظهور مییابد و قلب سالک را با آتش عشق روشن میسازد. این آتش، برخلاف نور محض ولایت، با حرارت و تحول همراه است. |
تفاوت آتش و نور در ظرف برق
یکی از تمایزات بنیادین در تبیین برق، تفاوت میان روشنایی آتش و نور است. در ظرف برق، قلب سالک با آتش حب روشن میشود، نه با نور محض. آتش، به دلیل ماهیت خود، حرارتش بر روشناییاش غالب است، زیرا هنوز به صفا و ثبات کامل نرسیده است. نور، هرچه صافیتر میشود، حرارتش کاهش یافته و روشناییاش فزونی مییابد، اما آتش در برق، نشانهی حالتی است که سالک در آن میان اشتعال و آرامش در نوسان است. این تمایز را میتوان با تشبیهی ادبی روشنتر کرد: آتش برق، چون شعلهای است که در شب تاریک میدرخشد، اما هنوز به آفتاب بیغروب ولایت بدل نشده است.
این مفهوم با آیهی شریفهی قرآن کریم نیز پیوند دارد: ﴿أَوَمَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَٰهُ وَجَعَلْنَا لَهُۥ نُورًا يَمْشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ﴾ (انعام: 6:122، : «آیا کسی که مرده بود و او را زنده کردیم و برایش نوری قرار دادیم که با آن در میان مردم راه رود…»). در این آیه، نور به هدایت الهی اشاره دارد، اما در برق، این نور با حرارت عشق آمیخته است که مقدمهای برای رسیدن به نور محض در مراتب بالاتر است.
بخش دوم: مرتبه اول برق و ویژگیهای آن
لمعان از جانب عده در عین رجاء
مرتبهی اول برق، با لمعان (جرقهی نور) از جانب وعدههای لقایی حق در عین رجاء تعریف میشود. این لمعان، یقین رویتی به وعدهی وصول به معشوق ایجاد میکند، بهگونهای که سالک هیچ شکی در تحقق آن ندارد. برخلاف وعدههای ثوابی که به پاداش بهشت یا دوری از جهنم اشاره دارند، وعدههای لقایی، وصول به ذات حق و قرب به او را نوید میدهند. این یقین، چون روزنهای است که سالک از آن جمال معشوق را میبیند و با هیچ چیز آن را معاوضه نمیکند.
این مفهوم با آیهی شریفهی قرآن کریم همخوانی دارد: ﴿مَن كَانَ يَرْجُوا۟ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَءَاتٍ﴾ (عنکبوت: 29:5، : «هر که به لقای خدا امید دارد، بیگمان اجل خدا آمدنی است»). این آیه، بر حتمیت لقای حق تأکید دارد و نشاندهندهی امیدی است که در ظرف برق به وصول بدل میشود.
درنگ: لمعان در مرتبه اول برق، یقین رویتی به وعدههای لقایی حق ایجاد میکند که سالک را به وصول معشوق امیدوار و مطمئن میسازد. |
استکثار قلیل عطا
یکی از صفات برجستهی سالک در مرتبهی اول برق، استکثار قلیل عطا است، یعنی زیاد دیدن عطای اندک حق. برخلاف عبد مهجور که حتی با نعمتهای فراوان راضی نمیشود و همواره در طلب بیشتر است، سالک در ظرف برق، با کوچکترین عطای حق، چون نفس کشیدن یا گوشهچشمی از معشوق، به وجد میآید و آن را کوهی از لطف الهی میبیند. این صفت، نشانهی قلب زنده و عاشق است که با کمترین نعمت، شاکر و مسرور میشود.
این ویژگی با آیهی شریفهی قرآن کریم پیوند دارد: ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ﴾ (ابراهیم: 14:7، : «اگر شکر کنید، قطعاً به شما افزون کنم»). این آیه، شکر را عامل افزایش نعمت میداند و استکثار سالک را تأیید میکند.
استقلال کثیر اعیاء
صفت دیگر سالک در این مرتبه، استقلال کثیر اعیاء است، یعنی کم دیدن سختیها و مشقات بسیار. تکالیف سنگین، مانند وضو، نماز، و روزه، برای سالک در ظرف برق سبک و شیرین میشود، زیرا با عشق و حب الهی همراه است. این صفت، تکالیف را از بار سنگین به لذت و راحتی تبدیل میکند، چنانکه سالک با شوق به انجام آنها میپردازد.
این مفهوم با آیهی شریفهی قرآن کریم مرتبط است: ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي ٱلدِّينِ مِنْ حَرَجٍ﴾ (حج: 22:78، : «و در دین بر شما هیچ سختی قرار نداده است»). این آیه، دین را آسان و سبک میداند و استقلال اعیاء را تأیید میکند.
استحیاء مرارة القضاء
سومین صفت سالک، استحیاء مرارة القضاء است، یعنی شیرین یافتن تلخیهای قضای الهی. سالک در این مرتبه، بلا، مرگ، رنج و ننگ را نهتنها تحمل میکند، بلکه از آنها لذت میبرد، زیرا آنها را از جانب معشوق میبیند. این صفت، نشاندهندهی قوت قلب و ارادهی سالک است که درد را به حلاوت بدل میکند.
این ویژگی با آیهی شریفهی قرآن کریم پیوند دارد: ﴿قُل لَّن يُصِيبَنَآ إِلَّا مَا كَتَبَ ٱللَّهُ لَنَا﴾ (توبه: 9:51، : «بگو جز آنچه خدا برای ما نوشته است به ما نمیرسد»). این آیه، رضایت به قضای الهی را نشان میدهد و استحیاء سالک را تأیید میکند.
درنگ: سالک در مرتبه اول برق، با استکثار قلیل عطا، استقلال کثیر اعیاء، و استحیاء مرارة القضاء، قلب خود را به مقام رضا و تسلیم میرساند. |
بخش سوم: شوق، عشق و قوت قلب در ظرف برق
تفاوت شوق و عشق
شوق، طلب چیزی است که هنوز بهدست نیامده (مفقود)، اما عشق، حفظ و لذت از چیزی است که موجود است. در ظرف برق، سالک به عشق میرسد، زیرا نور وجه محبوب را دیده و میخواهد با فداکاری، چون دادن دست، پا یا سر، محبوب را راضی کند. عشق، چون گوهری است که سالک آن را در قلب خود حفظ میکند و با تذلل نزد معشوق، به آرامش میرسد.
این مفهوم با آیهی شریفهی قرآن کریم مرتبط است: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ﴾ (بقره: 2:165، : «و کسانی که ایمان آوردهاند، خدا را سخت دوست دارند»). این آیه، به شدت حب مؤمنان اشاره دارد و عشق سالک را تأیید میکند.
قوت قلب و تحمل درد
قلب سالک در ظرف برق، با درد و بلا صفا مییابد و این درد برای او شیرین و سیرکننده است. برخلاف نفس ضعیف که از درد شکایت میکند، قلب قوی درد را تحمل کرده و از آن لذت میبرد، چنانکه آهن در کورهی آتش صیقل مییابد. این قوت قلب، سالک را به مقام اولیاء میرساند که زهر را به حلاوت و درد را به ارادت میکشند.
این مفهوم با آیهی شریفهی قرآن کریم پیوند دارد: ﴿فَإِنَّ مَعَ ٱلْعُسْرِ يُسْرًا﴾ (شرح: 94:5، : «پس با سختی، آسانی است»). این آیه، به آسانی پس از سختی اشاره دارد و قوت قلب سالک را تأیید میکند.
درنگ: عشق در ظرف برق، سالک را به تذلل و راحتی در طاعت محبوب سوق میدهد، و قوت قلب او را به تحمل و لذت از درد و بلا توانمند میسازد. |
بخش چهارم: رجاء و وعدههای لقایی
رجاء و وصول به لقای حق
رجاء در ظرف برق، نهتنها امید، بلکه وصول به لقای حق است. سالک با یقین رویتی به وعدهی لقای حق، در این ظرف به مقام لقاء نزدیک میشود. این رجاء، چون پلی است که سالک را از دنیا و آخرت به سوی معشوق میبرد و او را از هر چیز جز حق بینیاز میکند.
این مفهوم با آیهی شریفهی قرآن کریم مرتبط است: ﴿فَمَن كَانَ يَرْجُوا۟ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَٰلِحًا﴾ (کهف: 18:110، : «پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته کند»). این آیه، عمل صالح را شرط لقاء میداند و رجاء سالک را تأیید میکند.
وعدههای لقایی و نه ثوابی
وعدههای حق در ظرف برق، لقایی هستند، یعنی وصول به معشوق، نه ثوابی که به پاداش بهشت یا دوری از جهنم اشاره دارد. سالک در این مرتبه، تنها به لقای حق مشتاق است و دنیا و آخرت را رها میکند. این وعدهها، چون ستارگانی در آسمان سلوک میدرخشند و سالک را به سوی مقصد نهایی هدایت میکنند.
این مفهوم با آیهی شریفهی قرآن کریم پیوند دارد: ﴿وَجْهَ ٱللَّهِ ذُو ٱلْجَلَٰلِ وَٱلْإِكْرَامِ﴾ (الرحمن: 55:27، : «وجه خدا، صاحب جلال و اکرام»). این آیه، به وجه الله بهعنوان هدف نهایی اشاره دارد و وعدههای لقایی را تأیید میکند.
درنگ: رجاء در ظرف برق، وصول به لقای حق است و وعدههای لقایی، سالک را به سوی معشوق هدایت میکنند، بینیاز از دنیا و آخرت. |
جمعبندی
مرتبهی اول برق در «منازل السائرین»، ظرفی است که در آن حب الهی بهصورت دفعی و جرقهوار ظهور مییابد و قلب سالک را با آتش عشق روشن میسازد. این مرتبه، با لمعان از جانب وعدههای لقایی حق در عین رجاء همراه است و سه صفت استکثار قلیل عطا، استقلال کثیر اعیاء، و استحیاء مرارة القضاء را برای سالک به ارمغان میآورد. سالک در این ظرف، به عشق میرسد که برخلاف شوق، حفظ موجود (محبوب) است. قلب او با قوت و صفا، درد و بلا را شیرین مییابد و به مقام اولیاء نزدیک میشود. برق، بهعنوان مقدمهای برای مراتب بالاتر، سالک را به سوی لقای حق هدایت میکند، اما نیازمند قوت قلب و رضایت به قضای الهی است.
با نظارت صادق خادمی |