در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 528

متن درس





کتاب منازل السائرین: باب الولایات

منازل السائرین: باب الولایات

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکوهش (ره) (جلسه ۵۲۸)

دیباچه

کتاب «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری، یکی از برجسته‌ترین آثار عرفانی در سنت اسلامی است که سیر و سلوک سالک الی‌الله را با دقتی کم‌نظیر و زبانی فشرده و عمیق ترسیم می‌کند. در این میان، باب الولایات، هشتمین باب از ده باب اصلی این اثر، جایگاهی ویژه دارد؛ چرا که قله کمال سلوک و ظرف آتشین عبودیت را معرفی می‌کند. این باب، با ده درِ معنوی خود (لحظ، لقط، صفا، سرور، سرّ، نفس، غربه، غرق، غیبه، تمکن)، مراتب فنای سالک در حق و بقای او به بقای الهی را به تصویر می‌کشد. درس‌گفتار شماره ۵۲۸ از سلسله درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکوهش (ره)، به تبیین این باب اختصاص یافته و با بیانی ژرف، حقیقت ولایت را به‌عنوان محور کمال انسانی و راه‌حل مشکلات امت اسلامی معرفی می‌کند.

بخش نخست: حقیقت ولایت و جایگاه آن در سلوک

مفهوم باب الولایات و درهای ده‌گانه آن

باب الولایات، به‌مثابه قله‌ای رفیع در سیر سلوک عرفانی، جایگاهی است که سالک در آن از عبودیت محض به ربوبیت متصل می‌گردد. این باب، با ده درِ معنوی خود، مراتب کمال سالک را از لحظه شهود (لحظ) تا استقرار در مقام تمکن ترسیم می‌کند. متن اصلی این باب، با بیانی موجز و عمیق، چنین آغاز می‌شود:

وَأَمَّا قِسْمُ الْوَلَايَاتِ فَهُوَ عَشَرَةُ أَبْوَابٍ، وَهِيَ: اللَّحْظُ، وَاللَّقْطُ، وَالصَّفَا، وَالسُّرُورُ، وَالسِّرُّ، وَالنَّفْسُ، وَالْغُرْبَةُ، وَالْغَرْقُ، وَالْغَيْبَةُ، وَالتَّمْكُنُ.

این درها، هرکدام مرحله‌ای از فنای سالک در حق و بقای او به بقای الهی را نشان می‌دهند. «لحظ»، لحظه‌ای است که سالک جرقه‌ای از نور حق را درمی‌یابد؛ «لقط»، گردآوری آن نور در دل است؛ «صفا»، زنگارزدایی از قلب و شفافیت آن برای انعکاس نور الهی است؛ «سرور»، شادی باطنی ناشی از این صفا؛ «سرّ»، راز الهی که در قلب سالک نهان می‌شود؛ «نفس»، حقیقت انسانی که در ولایت به کمال می‌رسد؛ «غربه»، تنهایی عاشقانه اولیا در میان خلق؛ «غرق»، فرو رفتن در دریای بی‌کران حق؛ «غیبه»، گم شدن در حق و پنهان ماندن از خلق؛ و «تمکن»، استقرار در مقام ولایت و اعطای کمال به دیگران.
ولایت، به‌مثابه جوهره کمال، سالک را از بند غیر حق آزاد می‌کند و او را به مقام ربوبی می‌رساند. این مقام، چنان‌که در روایتی از بحارالانوار آمده، حقیقت عبودیت است که به ربوبیت منتهی می‌شود: «الْعُبُودِيَّةُ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيَّةُ».

درنگ: باب الولایات، ظرف کمال سلوک است که سالک را از عبودیت به ربوبیت می‌رساند و با ده درِ خود، مراتب فنای در حق و بقای به بقای الهی را تبیین می‌کند.

اهمیت و سنگینی باب ولایت

باب الولایات، به‌دلیل جایگاه محوری‌اش در سلوک و نقش تعیین‌کننده‌اش در هویت معنوی انسان، بابی سنگین و عظیم توصیف شده است. این باب، معیاری است که انسان را از غیرانسان متمایز می‌کند؛ چنان‌که حدیث شریف نبوی می‌فرماید: «مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». شناخت امام زمان، به‌مثابه محور ولایت، شرط حیات معنوی است و بی‌توجهی به آن، انسان را به مرگ جاهلی می‌کشاند.
قرآن کریم نیز بر اهمیت ولایت تأکید دارد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ
(: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید؛ نساء: ۵۹).
ولایت، قطب دایره هستی است که حقیقت را از ظاهر و معنا را از شکل جدا می‌سازد. این باب، نه‌تنها در سلوک فردی، بلکه در حیات جمعی امت اسلامی نیز نقشی بنیادین دارد.

درنگ: ولایت، معیار هویت معنوی انسان و محور کمال اوست؛ بی‌معرفت به امام زمان، حیات معنوی ممکن نیست.

جمع‌بندی بخش نخست

باب الولایات، به‌مثابه قله سلوک، جایگاهی است که سالک در آن به مقام ربوبی دست می‌یابد. این باب، با درهای ده‌گانه خود، مراتب فنای در حق و بقای به بقای الهی را ترسیم می‌کند و با تأکید بر شناخت امام زمان، معیاری برای حیات معنوی ارائه می‌دهد. اهمیت این باب، در سنگینی و تعیین‌کنندگی آن نهفته است که انسان را از جاهلیت به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

بخش دوم: سیر سلوک تا رسیدن به ولایت

مراتب سلوک پیش از ولایت

سیر سلوک در «منازل السائرین»، از بدایات آغاز می‌شود و به‌تدریج سالک را به باب الولایات می‌رساند. این مراتب، به‌مثابه پله‌هایی هستند که سالک را از خواب غفلت به آتش ولایت هدایت می‌کنند.
۱. **بدایات**: مدخل سلوک با یقظه (بیداری) آغاز می‌شود. سالک، که پیش‌تر در غفلت و سکر حرام زیسته، با حیات معنوی زنده می‌شود و به خود می‌آید. پس از یقظه، توبه، محاسبه، انابه و ریاضت قرار دارند که نفس را برای سلوک آماده می‌کنند. ریاضت، به‌مثابه ورزشی برای نفس، سالک را در بیداری نگه می‌دارد.
۲. **ابواب**: پس از بدایات، سالک به درهای معنوی می‌رسد که با خوف و رجا مشخص می‌شوند. حزن، خشوع، زهد، ورع و رجا، درهایی هستند که سالک با تقه زدن به آن‌ها، خود را به اضطراب معنوی می‌سپارد.
۳. **معاملات**: در این مرحله، حق تعالی با سالک معامله می‌کند. مراقبه، اخلاص، توکل، تفویض و تسلیم، مراتبی هستند که سالک را به معامله با حق وامی‌دارند. تسلیم، کلید ورود به مرحله بعدی است.
۴. **خلقیات**: با تسلیم، سالک به اخلاق نیازمند می‌شود. صبر، رضا، شکر، حیاء، صدق، ایثار، تواضع و انبساط، خلقیاتی هستند که سالک را از تحمل ظاهری به انعطاف باطنی می‌رسانند. انبساط، اوج این مرحله است که سالک با خدا به اطماعنت می‌رسد.
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ
(: خدا از آنان خشنود است و آنان [نیز] از او خشنودند؛ فتح: ۸).
۵. **اصولات**: در این مرحله، قلب سالک به قصد، اراده، یقین، انس، فقر و غنا می‌رسد. این قلب، جرأت و شجاعت را به سالک اعطا می‌کند تا خود را به آتش سلوک بیفکند.
۶. **أودیه**: با دل، سالک به دره‌های بصیرت، هدایت، سکینه و اطمینان گام می‌گذارد. این مرحله، سالک را برای مواجهه با خطرات سلوک آماده می‌کند.
۷. **احوال**: در نهایت، سالک به احوال می‌رسد که با حرارت، عشق، برق و ذوق همراه است. این حرارت، مقدمه‌ای است برای انفجار نهایی در باب ولایت.

درنگ: سلوک از بدایات تا احوال، سال را برای ورود به باب ولایت آماده می‌کند؛ هر مرحله، مقدمه‌ای است برای مرحله بعدی.

ولایت، ظرف آتشین سلوک

باب ولایت، به‌مثابه آتشخانه‌ای است که سالک در آن به انفجار می‌رسد و از نفس، هوی و غیریت آزاد می‌شود. این آتش، همان عبایتی است که به ربوبیت منتهی می‌شود:
> العبودية جوهرة كنهها الربوبية (مصباح‌الشریعه).
عبودیت، ترک غیر حق است که سالک را به مقام رب می‌رساند؛ رب، کسی است که به هیچ وابسته نیست. ولایت، مقام وصول به حق و آزادی از هرچه غیر اوست، است.
این آتش، به‌مثابه کوره‌ای است که سالک را صفا می‌دهد و او را به مقام ولی‌الله می‌رساند. بلا، لازمه ولایت است؛ چنان‌که روایت می‌فرماید: «البلاء للولاء». این بلا، پاک‌کننده و محرک است و سالک را به سوی کمال سوق می‌دهد.

درنگ: ولایت، ظرف آتشین عبودیت است که با ترک غیر، سالک را به ربوبیت می‌رساند و بلا، لازمه این مقام است.

جمع‌بندی بخش دوم

سیر سلوک، از بدایات تا احوال، سالک را برای ورود به باب ولایت آماده می‌کند. این باب، ظرف آتشین عبودیت است که با انفجار احوال و ترک غیر، سالک را به ربوبیت می‌رساند. بلا، به‌مثابه لازمه ولایت، سالک را صفا می‌دهد و به سوی کمال هدایت می‌کند.

بخش سوم: ابعاد و مراتب ولایت

ولایت عام و خاص

ولایت، به دو گونه عام و خاص تقسیم می‌شود. ولایت عام، در همه موجودات، حتی جمادات، به‌صورت وجودی حاضر است. سنگ و آب نیز به‌نحوی تحت ولایت الهی قرار دارند. اما ولایت خاص، اعطایی الهی و مختص اولیای حق است که به کمال رسیده‌اند.
روایت بحارالانوار می‌فرماید: «شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا». این فاضل، نه به معنای زیادی، بلکه به معنای شگفت گوهر خلقت است. ولایت خاص، نمک طعام هستی و لب‌کمال است که تنها به خوبان عطا می‌شود.

درنگ: ولایت عام، در همه موجودات حاضر است، اما ولایت خاص، اعتقایی الهی و مختل به اولیای کمال است.

ولایت و رسالت

ولایت، باطن رسالت و امامت است. رسول و امام، به دلیل عبودیت و ترک غیر، به مقام ولایت می‌رسند. قرآن کریم می‌فرماید:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ
(: و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، جز اینکه به او وحی کردیم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرستید؛ انبیاء: ۲۵).
عبودیت، علت رسالت است و ولایت، اصل کمال انبیا و اولیاست. رسالت، ظاهر ولایت است و بدون آن، رسالت ممکن نیست.

درنگ: ولایت، باطن رسالت و امامت است و عبودیت، علت وصول به این مقام.

غربت و تقیه در ولایت

غربه، صفت بارز اولیای ولایت است که با تقیه، سرّ خود را حفظ می‌کنند. این غربه، از فرار خلق از آتش ولایت ناشی می‌شود. روایت پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «طوبى للغرباء أمتي».
تقیه، نه‌تنها پنهان کردن ظاهر، بلکه حفظ سرّ ولایت است. این تقیه، نشانه غربه عارف و حفاظت از گوهر ولایت در برابر خلق است.

درنگ: غربه و تقیه، صفات اولیای ولایت‌اند که سرّ آن را در برابر خلق حفظ می‌کنند.

تمکن و عنایت ولایت

تمکن، مقام استقرار در ولایت است که سالک به دیگران عنایت می‌بخشد. این مقام، مانند امیرالمؤمنین (ع) است که اطعام وجود می‌کند و کمال را به خلق عاره می‌دارد.
قرآن کریم می‌فرماید:
رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحَقْنِي بِالصَّلِحِينَ
(: پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق فرما؛ شعراء: ۸۳).
تمکن، حقیقت نفس و کمال حقیقی است، نه تمول ظاهری.

درنگ: تمکن، مقام استقرار در ولایت است که سالک به دیگران عنایت و کمال می‌بخشد.

جمع‌بندی بخش سوم

ولایت، در مراتب عام و خاص، باطن رسالت و محور کمال است. غربه و تقیه، صفات اولیای ولایت‌اند و تمکن، مقام اعطای عنایت به خلقان. این مراتب، ولایت را به‌عنوان لب کمال و نمک طعام هستی معرفی می‌کنند.

بخش پنجم: ولایت و تحولات اسلامی

ولایت و مشکلات مسلمین

ضعف ولایت، ریشه مشکلات مسلمین است. بدون معرفت به حقانیت اهل ولایت، وحدت و نجات ممکن نیست. روایت امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «منكم من يقاتل على تأويل القرآن كما قاتلتُ على تنزيله».
انقلاب ۵۷، جرقه‌ای از آتش ولایت است که عالم را تکان داده و جغرافیای اسلام را احیا کرده است. این انقلاب، نشانه لطف الهی و مقدمه باز شدن باب ولایت در عصر حاضر است.

درنگ: ضعف ولایت، ریشه مشکلات مسلمین است، و انقلاب ۵۷، جرقه‌ای از آتش ولایت برای احیای معرفت آن.

زهرای مرضیه، لبّ باب ولایت

حضرت زهرای مرضیه (س)، محور ولایت و کوثر الهی است که اصحاب کساء از او اذن می‌گیرند. روایت پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «فاطمة بضعة مني».
ولایت زهرا، رأس ولایت اولیا و حقیقت کمال است. این جایگاه، قامت بلند او را به‌عنوان ناموس الهی و محور ولایت نشان می‌دهد.

درنگ: حضرت زهرای مرضیه (س)، لبّ ولایت و محور کمال اولیاست.

جمع‌بندی بخش پنجم

ولایت، راه حل مشکلات مسلمین و محور تحولات اسلامی است. انقلاب ۵۷، جرقه‌ای از این آتش است که با محوریت معرفت به اهل بیت (ع)، عالم را به سوی احیای ولایت هدایت می‌کند. حضرت زهرای مرضیه (س)، به‌مثابه لبّ ولایت، قامت بلند این حقیقت را نمایان می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

باب الولایات در «منازل السائرین»، به‌مثابه قله سلوک و ظرف آتشین عبودیت، حقیقت ولایت را به‌عنوان محور کمال انسانی معرفی می‌کند. این باب، با درهای ده‌گانه خود، مراتب فنای سالک در حق و بقای او به بقای الهی را ترسیم می‌کند. ولایت، نه‌تنها در سلوک فردی، بلکه در حیات جمعی مسلمین نیز نقشی بنیادین دارد و ضعف آن، ریشه مشکلات امت اسلامی است. انقلاب ۵۷، به‌مثابه جرقه‌ای از این آتش، عالم را به سوی معرفت ولایت هدایت می‌کند و حضرت زهرای مرضیه (س)، به‌عنوان لبّ ولایت، محور این حقیقت است.
این بازنویسی، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکوهش (ره) و افزودن تحلیل‌ها و توضیحات تکمیلی، تلاشی است برای ارائه منبعی علمی و جامع که هم برای پژوهشگران و هم برای سالکان، راهنمایی روشن باشد.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده