در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 529

متن درس




باب الولایات في منازل السائرين: فنا در ولایت و تجلی حق در عبد

باب الولایات في منازل السائرين: فنا در ولایت و تجلی حق در عبد

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۲۹)

دیباچه

در گستره عرفان اسلامی، «منازل السائرين» اثر خواجه عبدالله انصاری، چونان دری گرانبها، راه سالکان را به سوی معرفت الهی می‌گشاید. باب الولایات، یکی از مقامات والای این اثر، به اوج سلوک عرفانی، یعنی فنا در ولایت، اختصاص دارد. این مقام، جایی است که سالک، با گذر از آتش بلا و شعله عشق، به محو کامل خویش در حق نائل می‌شود و جز حق، هیچ باقی نمی‌ماند. درس‌گفتار جلسه ۵۲۹، با تبیین این مقام از منظر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به نقش بلا، حب و فنا در تحقق ولایت پرداخته و سالک را به سوی وحدت با حق رهنمون می‌سازد.

بخش نخست: تبیین مقام ولایت در سلوک عرفانی

ماهیت باب الولایات و جایگاه آن در منازل السائرين

باب الولایات، در سیر مقامات عرفانی خواجه عبدالله انصاری، چونان قله‌ای رفیع، سالک را به اوج سلوک و فنا در حق فرا می‌خواند. این مقام، ظرف فناست که سالک در آن، از هرگونه وجود، ذات، وصف و فعل خویش محو می‌شود و حق، متولی امر او می‌گردد. ولایت، مراتب متعددی از فنا را در بر می‌گیرد که در آن، سالک با سوختن در آتش بلا و شعله عشق، به وحدت با حق می‌رسد. چنان‌که در متن اصلی تصحیح‌شده آمده: «الْوَلَايَاتُ مَرَاتِبُ فِي الْفَنَاءِ، حَيْثُ يَتَوَلَّى الْحَقُّ بِذَاتِهِ أَمْرَ عَبْدِهِ فَلَا تَصَرُّفَ لَهُ أَصْلًا، إِذْ لَا وُجُودَ لَهُ وَلَا ذَاتَ وَلَا وَصْفَ وَلَا فِعْلٍ». این مقام، اوج عبودیت است که سالک را از کثرت‌های نفسانی به وحدت الهی رهنمون می‌سازد.

فنا در ولایت: محو عبد در حق

فنا در ولایت، به معنای محو کامل سالک در حق است، تا جایی که هیچ اسم، رسم، ذات یا اثری از او باقی نمی‌ماند. در این مقام، حق، با ذات خویش، امر عبد را متولی می‌شود و سالک، چونان قطره‌ای در اقیانوس بی‌کران الهی، محو می‌گردد. حیات و بقای او، به حیات و بقای حق وابسته است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ۝ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ» (الرحمن: ۲۶-۲۷)، به : «هر که بر آن است فانی است و چهره پروردگارت باقی می‌ماند». این آیه، بر حقیقت فنا و بقای حق دلالت دارد و سالک را به سوی محو در وجه الله هدایت می‌کند.

درنگ: ولایت، ظرف فناست که سالک در آن، با محو اسم، رسم، ذات و اثر خویش، به حیات و بقای حق زنده می‌ماند.

بخش دوم: مقدمات و مراتب فنا در ولایت

حب: جرقه آتش ولایت

حب، چونان جرقه‌ای است که آتش ولایت را در دل سالک شعله‌ور می‌سازد. بدون عشق الهی، ورود به ظرف ولایت ممکن نیست. این حب، که در احوال سالک شکل می‌گیرد، او را از خود به سوی حق می‌کشاند و زمینه‌ساز فناست. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» (آل‌عمران: ۳۱)، به : «بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد». این آیه، حب را مقدمه اطاعت و قرب الهی معرفی می‌کند و سالک را به تبعیت از رسول خدا (ص) برای تحقق عشق الهی فرا می‌خواند.

بلا: هیزم ولایت و ابزار فنا

بلا، چونان هیزمی است که آتش ولایت را فروزان‌تر می‌کند. بدون بلا، ولایت و فنا تحقق نمی‌یابد. این بلا، که در درس‌گفتار به «سوخت ولایت» تعبیر شده، سالک را از زمختی نفس و کدورت‌های نفسانی صاف می‌کند، تا چونان آهنی گداخته، نرم و آماده پذیرش تجلی حق شود. روایت «البلاء للولاء» از بحارالانوار، بر پیوند ناگسستنی بلا و ولایت تأکید دارد. این بلا، ترفیعی است، نه تنزیلی، و سالک را به سوی کمال معنوی ارتقا می‌دهد. چنان‌که در درس‌گفتار آمده، اولیای خدا بلا را چونان آبی شور در دستگاه شیرین‌کن، به شهد رضا تبدیل می‌کنند.

درنگ: بلا، هیزم آتش ولایت است که سالک را با سوختن در آن، به صافی و فنا در حق می‌رساند.

مراتب فنا: ظاهری، وصفی و ذاتی

فنا در ولایت، سه مرتبه دارد: ظاهری، وصفی و ذاتی. در فنای ظاهری، سالک از ظواهر دنیا، چون مال و مقام، بریده می‌شود. در فنای وصفی، او از اوصاف کمال و نقص، مانند عبادت یا فضائل، رها می‌گردد. و در فنای ذاتی، ذات او محو می‌شود، تا جایی که جز حق، هیچ باقی نمی‌ماند. عبارت «لیس فی الدار غیره دیّار»، که در درس‌گفتار نقل شده، بر فنای ذاتی دلالت دارد، برخلاف «لیس فی جبتی الا الله» که شرک جبه (خود) را نشان می‌دهد. روایت «العبودية جوهرة كنهها الربوبية» از مصباح‌الشریعة، این مقام را تبیین می‌کند که عبودیت کامل، به ربوبیت حق می‌انجامد.

بخش سوم: ویژگی‌های سالک در ظرف ولایت

بریدن از نقص و کمال

سالک در ظرف ولایت، نه به نقص‌های دنیوی، مانند مال و مقام، و نه به کمال‌های ظاهری، مانند عبادت یا فضائل، وابسته است. این بریدن، او را از شرک خود و شرک کمال آزاد می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ» (بقره: ۲۵۶)، به : «هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به دستاویزی استوار چنگ زده است». این آیه، بر ضرورت رهایی از هرگونه وابستگی برای تحقق ایمان کامل تأکید دارد.

نقص اهل کمال در ظرف ولایت

در ظرف ولایت، حتی کمال ظاهری، مانند اخلاق صوری یا فضائل، نقص محسوب می‌شود، زیرا وابستگی به آن، شرک می‌آورد. عارف حقیقی، به دنبال سوختن و کاستن از خویش است، نه افزودن و خودنمایی. روایت «من راءى في نفسه شيئا فقد اشرك» از بحارالانوار، بر این حقیقت دلالت دارد که هرگونه خودبینی، حتی در کمال، شرک است. سالک، چونان پرنده‌ای که بال‌هایش را در آتش ولایت می‌سوزاند، به سبکی و رهایی می‌رسد.

فنای کامل و تولی حق

در فنای کامل، حق متولی امر عبد می‌شود و هیچ تصرفی از سالک باقی نمی‌ماند. او، چونان عروسکی در دستان حق، تنها به اراده الهی حرکت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (انعام: ۱۶۲)، به : «نمازم و قربانی‌ام و زندگی‌ام و مرگم برای خدای پروردگار جهانیان است». این آیه، اوج فنای سالک را نشان می‌دهد که حیات و ممات او برای حق است.

درنگ: در فنای کامل، حق متولی امر عبد است و سالک، با محو کامل خویش، مظهر اراده الهی می‌شود.

بخش چهارم: ولایت و اولیای الهی

ولایت معصومین: الگوی کامل فنا

ولایت در مقام عالی، تنها بر اولیای معصوم منطبق است، زیرا اطاعت مطلق، نیازمند فنای کامل است که جز در معصوم یافت نمی‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (نساء: ۵۹)، به : «از خدا و رسول و اولی‌الامر از میان خودتان اطاعت کنید». اولی‌الامر، معصومین هستند که به دلیل فنای کامل، اطاعتشان مطلق است. معصومین، نه خوف از جهنم دارند و نه طمع به جنت، چنان‌که مولا علی (ع) فرمود: «وجدتك أهلا للعبادة»، یعنی خدا را شایسته عبادت یافتم.

اهتمام به ولایت: محور حیات معنوی

اهتمام به ولایت، محور حیات معنوی مؤمن است. بی‌توجهی به آن، علم، دین و دنیا را تباه می‌کند. علمایی مانند شیخ انصاری، شیخ مفید و شیخ طوسی، به دلیل اهتمام به ولایت، به کمال رسیدند. روایت «شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا» از بحارالانوار، بر این حقیقت دلالت دارد که شیعیان، از گوهر ولایت آفریده شده‌اند. سالک باید با اهتمام به ولایت، از گمراهی و تباهی در امان بماند.

ولایت و دوری از لاابالی‌گری

ولایت، هرگز نباید به لاابالی‌گری یا بی‌بندوباری منجر شود. سوءاستفاده از ولایت برای توجیه فسق و فجور، خلاف سیره اولیای خداست که دردکش و غم‌پرور بودند. روایت «التقیة ديني و دين آبائي» از امام صادق (ع)، بر پیوند ولایت با تقوا تأکید دارد. سالک باید با مسئولیت و تقوا، ولایت را در زندگی خویش متجلی سازد.

بخش پنجم: آداب و احوال سالک در ظرف ولایت

صبر و رضا در برابر بلا

اولیای خدا، بلا را با صبر و رضا تحمل می‌کنند، تا جایی که درد برایشان شیرین می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (بقره: ۱۵۵)، به : «و صابران را بشارت ده». این صبر، نشانه فنای اولیاست که بلا را چونان دستگاهی شیرین‌کن، به شهد رضا تبدیل می‌کنند. سالک باید با صبر بر بلا، به مقام رضا و فنا نائل شود.

دوری از ریا در عبادت

ریا در عبادت، نشانه نقص و شرک است. سالک حقیقی، از خودنمایی در نماز و عبادت دور است، زیرا به دنبال فنا و محو خویش است. روایت «الإخلاص سرّ من أسراري» از امام صادق (ع)، بر اهمیت اخلاص در عبادت تأکید دارد. سالک باید عبادتش را خالص برای حق انجام دهد، نه برای خودنمایی یا کسب کمال ظاهری.

بلای ترفیعی: ابزار صیقل روح

بلا در ولایت، ترفیعی است که سالک را به مقام فنا می‌رساند، برخلاف بلای تنزیلی که برای تنبیه یا مکافات است. روایت «تمهيزا لذنوبهم» از بحارالانوار، بر نقش بلا در پاکسازی گناهان دلالت دارد. این بلا، چونان آبی جوشان، زمختی نفس را می‌زداید و سالک را به صافی حق می‌رساند.

درنگ: بلای ترفیعی، ابزار صیقل روح سالک است که او را از زمختی نفس به صافی و فنا در حق می‌رساند.

جمع‌بندی

باب الولایات در «منازل السائرين»، ولایت را به‌عنوان ظرف فنا تبیین می‌کند که سالک با حب و بلا به آن می‌رسد. در این مقام، حق متولی امر عبد است و سالک، با محو اسم، رسم، ذات و اثر خویش، به حیات و بقای حق زنده می‌ماند. ولایت، اوج سلوک است که جز با سوختن در آتش بلا و شعله عشق ممکن نیست. اولیای معصوم، الگوی کامل این مقام‌اند که نه خوف از جهنم دارند و نه طمع به جنت. اهتمام به ولایت، محور حیات معنوی است و سالک باید با صبر، رضا و اخلاص، به این مقام نائل شود. این متن، با بازآفرینی فاخر و علمی درس‌گفتار جلسه ۵۲۹، منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان فراهم آورده است.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده