متن درس
وقت: ظرف ظهور کمال در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۳۶)
مقدمه
باب الوقت، دومین منزل از باب الولایات در کتاب شریف منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، به تبیین لحظهای میپردازد که کمال سالک پس از تحمل بلایا و سلوک ابتلایی بهصورت ناگهانی ظهور مییابد. این باب، مانند گلی است که پس از ماهها آبیاری در بهار شکوفه میزند و نتیجه زحمات تدریجی سالک را در لحظهای دفعی آشکار میسازد. درسگفتار شماره ۵۳۶ آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر این مقام عرفانی، وقت را بهعنوان ظرف ظهور کمال و تجلیات خاص الهی معرفی میکند.
بخش نخست: مفهوم وقت در سلوک عرفانی
وقت: ظرف ظهور کمال
وقت، در اصطلاح عرفانی، ظرف ظهور کمال سالک است که پس از سلوک ابتلایی و تحمل بلایا بهصورت ناگهانی آشکار میشود. این مقام، مانند لحظهای است که بافندهای پس از بافتن دانهبهدانه، ناگاه میبیند که کارش به ثمر نشسته و بلوزش کامل شده است. وقت، لحظه شکوفایی است که نتیجه زحمات تدریجی سالک را در قالبی دفعی نمایان میسازد. خواجه عبدالله انصاری وقت را چنین تعریف میکند: «الْوَقْتُ اسْمٌ لِظَرْفِ الْكَوْنِ»، یعنی وقت، ظرف حدوث و ظهور شیء از غیب به شهادت است. کون، به معنای خروج شیء از علم الهی به عالم ناسوت است، و وقت، لحظهای است که این ظهور در قالب حال معین یا تجلی خاص الهی رخ میدهد.
تفاوت وقت و لحظ
وقت، هرچند محدود است، اما از لحظ گستردهتر است. لحظ، لحظهای آنی و گذرای شهود است، در حالی که وقت، ظرف ظهور حال یا تجلی است که پس از سلوک ابتلایی و تحمل بلایا بهدست میآید. این تفاوت، مانند تفاوت میان جرقهای کوتاه و نوری پایدار است که گسترهای وسیعتر را روشن میکند. وقت، نتیجهای است که زحمات گذشته سالک را در خود جمع کرده و به فعلیت میرساند.
بخش دوم: استناد قرآنی به وقت
آیه «ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ»
قرآن کریم در تبیین مقام وقت میفرماید:
ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ يَا مُوسَىٰ
(: سپس بهنگام [مقرر] آمدی، ای موسی) (سوره طه، آیه ۴۰).
این آیه، به لحظهای اشاره دارد که موسی علیهالسلام پس از تحمل بلایا به وقت کمال رسید. «ثُمَّ» در این آیه، عطف بر بلایای پیشین موسی است که او را آبدیده و آماده ولایت کرد. «قدر»، در اینجا به معنای تقدیر الهی است که فراتر از زمان و مقدار، شامل هر دو بوده و از قدرت الهی نشأت میگیرد.
تفسیر قدر: تقدیر، نه صرف زمان یا مقدار
در تفسیر «عَلَىٰ قَدَرٍ»، برخی مفسران مانند علامه طباطبایی رحمهالله، قدر را به معنای مقدار و اندازه کمال گرفتهاند، اما در این درسگفتار، قدر به معنای تقدیر الهی تفسیر شده که جامع زمان و مقدار است. تقدیر، مانند ریسمانی است که زمان و مقدار را در خود تنیده و از قدرت الهی سرچشمه میگیرد. این تفسیر، ظرافت کلام الهی را نشان میدهد که موسی علیهالسلام بهواسطه تقدیر الهی به وقت کمال رسید، نه صرفاً بهدلیل زمان یا مقدار.
بخش سوم: بلایا و نقش آنها در رسیدن به وقت
بلایای موسی: مقدمه وقت
موسی علیهالسلام با بلایای متعدد از طفولیت تا جوانی، به وقت کمال رسید. این بلایا، مانند کورهای بودند که آهن وجودش را گداخته و او را برای ولایت آماده کردند. از لحظهای که در تابوت به آب سپرده شد تا مواجهه با فرعون، دوران شعیب، و تجربه وادی مقدس، هر بلا او را صیقل داد. قرآن کریم میفرماید:
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَىٰ * إِنِّي أَنَا رَبُّكَ
(: چون به سوی آن آمد، ندا داده شد: ای موسی، همانا من پروردگار توام) (سوره طه، آیات ۱۱-۱۲).
این آیه، لحظهای را نشان میدهد که موسی پس از تحمل بلایا به وادی مقدس رسید و برای دریافت تجلی الهی آماده شد.
بلایا: ابزار تربیت الهی
بلایا، مانند ابزار صیقلدهندهای هستند که خداوند برای تربیت اولیای خود بهکار میبرد. موسی علیهالسلام با تحمل مصائب، از جمله جدایی از مادر، زندگی در خانه فرعون، و سختیهای مدین، به نصاب کمال رسید. قرآن کریم میفرماید:
وَلَتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي
(: تا زیر نظر من پرورده شوی) (سوره طه، آیه ۳۹).
این آیه، نشاندهنده نظارت الهی بر تربیت موسی است که او را برای ولایت برگزید.
بخش چهارم: وقت، صفت عبدی
وقت: ظرف کمال عبدی
وقت، صفت عبدی است، نه حقی، زیرا ظرف ظهور کمال عبد در عالم ناسوت است. حق، دائم و سرمدی است، اما وقت، لحظهای محدود و وابسته به عبد است. این صفت، مانند جامهای است که بر قامت عبد دوخته شده و او را در لحظه ظهور کمال، مظهر حق میسازد. روایت «الْعُبُودِيَّةُ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيَّةُ» (بحارالانوار) نشاندهنده آن است که عبودیت کامل، به ظهور ربوبیت الهی در عبد میانجامد.
ظهور ذاتی و کمالی
ظهور در عرفان بر دو قسم است: ظهور ذاتی، که خروج شیء از علم الهی به عین ناسوتی است، و ظهور کمالی، که خروج از نقص به کمال است. وقت، ظرف ظهور کمالی است که سالک را از استعداد به فعلیت میرساند. این فرآیند، مانند رشد کودکی است که از وجود صرف به عالمی کامل تبدیل میشود.
بخش پنجم: تجلیات خاصه و نسیم سحری
نسیم سحری: مظهر تجلی
وقت، زمان ظهور تجلیات خاص الهی است، مانند نسیم سحری که غنچههای بسته را میشکافد و گل را به شکوفایی میرساند. سالک باید در این لحظات، مانند سحر، بیدار باشد تا از نفحات الهی بهرهمند شود. روایت «مَنْ طَلَبَ الْعَلِيَّ سَهِرَ اللَّيَالِي» (امام صادق علیهالسلام) بر اهمیت بیداری در سحرها برای دریافت تجلیات تأکید دارد. این نسیم، مانند کلیدی است که گرههای روحی سالک را باز کرده و او را به سوی کمال هدایت میکند.
شبهای قم: ظرف تجلی
شهر قم، بهویژه در شبها، ظرف تجلیات خاص الهی است که با مدینه منوره قابل مقایسه است. شبهای قم، مانند آسمانی پرستارهاند که نور تجلیات الهی در آنها میدرخشد. روایت «قُمْ عَشُّ آلِ مُحَمَّدٍ» (امام صادق علیهالسلام) بر جایگاه معنوی قم تأکید دارد. سالک باید از این فرصت بهرهمند شود و با جستوجو در شبهای قم، به دنبال آب شیرین تجلیات الهی باشد، مانند دریانوردی که در میان دریای شور، چشمه آب شیرین را میجوید.
بخش ششم: حرمت قرآن کریم
رعایت احترام آیات الهی
قرآن کریم، گنجینهای الهی است که نباید بهعنوان تزئین کلام یا کشکول سخنان انسانی بهکار رود. آیات آن، مانند زنجیرهای بههمپیوستهاند که هر یک در سیاق خود معنایی عمیق دارند. قرآن کریم میفرماید:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ
(: همانا این قرآنی است ارجمند) (سوره واقعه، آیه ۷۷).
این آیه، بر ضرورت حفظ حرمت قرآن کریم و فهم دقیق ظرایف آن تأکید دارد. استفاده از آیات برای تزیین کلام، مانند بهرهگیری از گوهرهای گرانبها برای امور ناچیز است.
بخش هفتم: اولیای خدا و کمال
اولیا: پولاد آبدیده
اولیای خدا، مانند پولاد آبدیدهای هستند که با تحمل بلایا به کمال رسیده و شایسته ولایت شدهاند. بدون صفات کمال، مانند علم، تقوا، و شخصیت، کسی لایق مقام ولایت نیست. روایت «خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا» (بحارالانوار) نشاندهنده آن است که اولیا از گوهر برتر آفریده شدهاند و با بلایا صیقل یافتهاند. این کمال، مانند درختی است که با آبیاری مداوم به بار نشسته و میوهای شیرین به خلق میبخشد.
صفات ذاتی و اکتسابی
صفات ذاتی، مانند اراده الهی در آیه:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ
(: همانا خداوند میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید) (سوره احزاب، آیه ۳۳)،
برتر از صفات اکتسابی است که از سعی انسانی ناشی میشود. صفات ذاتی، مانند نوری الهیاند که از گوهر وجود اولیا میتابد، در حالی که صفات اکتسابی، مانند میوهای است که با تلاش بهدست میآید.
بخش هشتم: ظرف تجلی و مکانهای خاص
مکانها و اوقات تجلی
تجلیات الهی در اوقات و مکانهای خاص، مانند شبهای قم، رخ میدهند. قم، به دلیل جایگاه معنوی، مانند مدینه منوره، ظرف تجلیات الهی است. سالک باید این ظروف را شناسایی کرده و از آنها بهرهمند شود، مانند جویندهای که در میان بیابان به دنبال چشمهای زلال است. شبهای قم، مانند آسمانی پرنورند که در آن، ستارگان تجلیات الهی میدرخشند.
جمعبندی
باب الوقت در منازل السائرین، بهعنوان دومین منزل از باب الولایات، لحظهای را تبیین میکند که کمال سالک پس از سلوک ابتلایی و تحمل بلایا بهصورت ناگهانی ظهور مییابد. وقت، ظرف ظهور حال معین یا تجلی خاص الهی است که سالک را به نصاب ولایت میرساند. این مقام، مانند شکوفهای است که پس از ماهها آبیاری در بهار میشکفد. موسی علیهالسلام با تحمل بلایای طفولیت، مواجهه با فرعون، و تجربه وادی مقدس، به وقت کمال رسید و برای ولایت برگزیده شد. وقت، صفت عبدی است که عبد را مظهر حق میسازد، و تجلیات آن در اوقات و مکانهای خاص، مانند شبهای قم، رخ میدهد. قرآن کریم، بهعنوان گنجینهای الهی، باید با احترام و دقت بهکار رود، و اولیای خدا، با صفات ذاتی و تحمل بلایا، به کمال و ولایت میرسند. این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، دیدگاهی عمیق و منسجم از این مقام عرفانی ارائه میدهد.