متن درس
باب الصفا: درآمدی بر مقامات اولیاء الهی در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۴۰)
دیباچه
باب الصفا، چونان دری گرانقدر در گنجینه عرفان اسلامی، منزلگاهی است که قلب اولیاء الهی را به نور ربوبی مزین میسازد و از کدرات نفسانی و تلونهای خلقی پاک میگرداند. این باب، که در «منازل السائرین» به مثابه جلوهگاه موهبت الهی معرفی شده، مقامی است مختص مصطفین و اخیار، که در پرتو عنایت حق، قلبشان به روشنایی و طهارت آراسته است.
بخش نخست: تبیین مفهوم و جایگاه صفاء در عرفان اسلامی
۱.۱. تعریف صفاء و ویژگیهای آن
صفاء، چونان خورشیدی درخشان در آسمان عرفان، مقامی است که قلب اولیاء الهی را از هرگونه کدرت، تاریکی و تلون نفسانی پاک میسازد. این مقام، بهسان دریایی بیکران، تمامی ناخالصیها را در خود حل کرده و قلب را به تجلیگاه نور الهی بدل میکند. در بیان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، صفاء «باب خاص اولیاء الهی است» که جز برگزیدگان حق، کسی را به آن راه نیست. این ویژگی، نه از مجاهدتهای خلقی، بلکه از موهبت ربوبی سرچشمه میگیرد و قلب اولیاء را پیش از تکلیف و حتی پیش از خلقت، به طهارت مزین میسازد.
درنگ: صفاء، حقیقتی نورانی و ایجابی است که قلب اولیاء را به روشنایی و ظهور الهی آراسته میکند. این مقام، موهبتی الهی است که از کوشش خلقی حاصل نمیشود، بلکه از عنایت حق به برگزیدگان عطا میگردد.
قرآن کریم در آیه ۴۶ سوره ص، اولیاء را بهعنوان مصطفین و اخیار معرفی میکند:
«إِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ» (: همانا آنان نزد ما از برگزیدگان نیکوکارند). این آیه، صفاء را بهعنوان ویژگی ذاتی مصطفین معرفی کرده و قلب آنها را ظرف تجلی نور ربوبی میداند.
۱.۲. موهبتی بودن صفاء و تمایز آن از صفات اکتسابی
صفاء، برخلاف صفات اکتسابی که از تلاش و کوشش خلقی نشأت میگیرند، موهبتی الهی است که خداوند به اولیاء خود عطا میفرماید. این موهبت، چونان بارانی رحمانی، قلب برگزیدگان را از هرگونه رجس و کدرت شستوشو داده و آن را به آیینهای صاف برای انعکاس نور حق تبدیل میکند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که «صفات موهبتی، به دلیل الهی و علوی بودن، بر صفات اکتسابی که خلقی و جعلیاند، برتری دارند». این برتری، از آن روست که اولیاء، پیش از تکلیف و حتی پیش از خلقت، در ظرف صفا قرار دارند و قلبشان به نور الهی مزین است.
این دیدگاه با آیه ۳۳ سوره احزاب همخوانی دارد:
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (: همانا خدا میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاکیزه گرداند). تطهیر اهل بیت علیهمالسلام، نمونهای بارز از صفای موهبتی است که قلب آنها را به نور ربوبی آراسته میسازد.
۱.۳. نقد تعریف سلبی صفاء
برخی، صفاء را به «برائت از کدرات» تعریف کردهاند، اما این تعریف، بهسان نقشی ناقص بر آیینه حقیقت، نارسا و سلبی است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این تعریف را نقد کرده و تأکید دارند که صفاء، حقیقتی ایجابی و نورانی است که قلب را به روشنایی و تجلی الهی میرساند. برائت از کدرات، نتیجه طبیعی صفاست، نه ذات آن. این حقیقت، چونان نوری است که تاریکی را به خودی خود رفع میکند، نه آنکه صرفاً نبود تاریکی باشد.
این دیدگاه، با فلسفه عرفانی همخوانی دارد که صفات الهی را ایجابی (مانند نور و علم) میداند، نه سلبی (عدم ظلمت یا جهل). صفاء، بهسان چشمهای زلال، وجودی است که قلب را از هرگونه ناخالصی پاک میسازد و آن را به ظهور حق متصل میکند.
۱.۴. جمعبندی بخش نخست
باب الصفا، منزلگاهی است که قلب اولیاء را به نور ربوبی مزین کرده و آنها را از کدرات نفسانی و تلون خلقی پاک میسازد. این مقام، موهبتی الهی است که بر صفات اکتسابی برتری دارد و قلب مصطفین و اخیار را به آیینهای صاف برای تجلی حق تبدیل میکند. نقد تعریف سلبی صفاء، بر ایجابی بودن این حقیقت تأکید دارد و آن را بهعنوان نوری وجودی معرفی میکند که تاریکی را بهطور طبیعی رفع میسازد.
بخش دوم: مراتب صفاء و ویژگیهای صفاء علم
۲.۱. مراتب صفاء
صفاء، چونان درختی تنومند با شاخسارهای متعدد، دارای سه مرتبه است: صفاء علم، صفاء حال و مرتبه سوم که در متن اصلی به صراحت نام برده نشده است. مرتبه نخست، یعنی صفاء علم، بصیرت به راه حق، نهایة سلوک و تصحیح همت سالک برای قصد حضرة احدیة را به ارمغان میآورد. این مرتبه، چونان مشعلی فروزان، مسیر سلوک را برای سالک روشن میسازد و او را به سوی مقصد اعلی هدایت میکند.
درنگ: صفاء علم، مرتبهای است که قلب سالک را برای سلوک تهذیب کرده، نهایة سلوک را به او نشان داده و همتش را برای قصد حق خالص میسازد. این مرتبه، هم برای انبیاء و هم برای امت صدق میکند، اما در مراتب متفاوت.
۲.۲. ویژگیهای صفاء علم
صفاء علم، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت را به روی سالک میگشاید. این مرتبه، قلب را برای سلوک تهذیب کرده، نهایة سلوک (فناء فیالله) را به او نشان داده و همتش را برای قصد حق خالص میسازد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که «صفاء علم، راه خدا را به روشنی نشان میدهد، نهایة سلوک را آشکار میسازد و همت سالک را تصحیح میکند». این علم، چه برای انبیاء (رؤیت حق) و چه برای امت (اتباع نبی)، بصیرت و استقامت میآورد.
این ویژگی، با سخن متن همخوانی دارد: «ان لله عبادآ يديهم فى بداياتهم ما فى نهاياتهم». اولیاء، از ابتدا نهایة سلوک را میبینند و همتشان به سوی حق متمرکز است. این بصیرت، چونان ستارهای درخشان در آسمان سلوک، سالک را از تزلزل و یأس مصون میدارد.
۲.۳. نقد محدود کردن صفاء علم به مریدین
برخی شارحان، صفاء علم را صرفاً برای مریدین و متابعین شریعت مناسب دانستهاند، اما این تفسیر، چونان پردهای بر حقیقت، ناقص است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که صفاء علم، هم برای انبیاء (رؤیت حق) و هم برای امت (رؤیت نبی) صدق میکند، اما در مراتب متفاوت. محدود کردن آن به مقلدین، با سیاق آیه ۴۶ سوره ص (مصطفین و اخیار) مغایر است.
این دیدگاه با آیه ۴۵ سوره ص همخوانی دارد:
«وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ» (: و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که دارای قدرت و بصیرت بودند، یاد کن). این آیه، انبیاء را دارای قدرت و بصیرت توأمان میداند، که نشاندهنده وسعت صفاء علم در مقام آنهاست.
۲.۴. جمعبندی بخش دوم
مراتب صفاء، بهسان نردبانی به سوی حق، سالک را از ظلمات نفس به نور ربوبی هدایت میکند. صفاء علم، بهعنوان مرتبه نخست، قلب را برای سلوک آماده کرده و بصیرت به نهایة راه را به ارمغان میآورد. نقد تفاسیر ناقص، بر جامعیت این مرتبه برای انبیاء و امت تأکید دارد و آن را از محدودیتهای مریدین فراتر میبرد.
بخش سوم: صفاء در سیره اولیاء و شریعت
۳.۱. ثبات و فراگیری صفاء
صفاء، چونان دریایی بیکران، قلب اولیاء را به وسعتی بیانتها میرساند که هیچ کدرت و تلونی آن را متغیر نمیسازد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این ویژگی را به دریا تشبیه میکنند که «با آغوش باز همهچیز را میپذیرد، از پاک و ناپاک». اولیاء، با محبت به دوست و دشمن، دل را از کینه و کدرات پاک نگه میدارند، اما شریعت را در جای خود حفظ میکنند. این ثبات، چونان صخرهای استوار در برابر امواج، قلب را از تزلزل مصون میدارد.
درنگ: قلب اهل صفاء، بهسان دریایی وسیع، از کدرات و تلون مصون است و با محبت به دوست و دشمن، شریعت را در جای خود حفظ میکند. این ثبات، نشانهای از موهبت الهی و طهارت ذاتی اولیاء است.
۳.۲. صفاء در تاریخ اولیاء
صفای اولیاء، چونان نوری ساطع، حتی در دشمنان اثر میگذارد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره به نمونههایی تاریخی اشاره دارند: معاویه و عمر سعد، با وجود خباثت، تحت تأثیر صفای امیرالمؤمنین علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام قرار گرفته و از مقابله با آنها نگران بودند. این صفاء، قلب را از آلودگی به خلق حفظ کرده و حتی کافر را با محبت دربرمیگیرد. داستان عبدود، که علی علیهالسلام از آب دهان او ناراحت نشد، نشاندهنده وسعت قلب ولیالله است که حتی در برابر ناپاکی، صاف و پاک میماند.
۳.۳. فراموشی کدرات و حفظ خوبیها
اهل صفاء، چونان باغبانی که گلهای نیکو را حفظ و خارهای زشت را دور میریزد، خوبیهای خود و بدیهای دیگران را فراموش کرده، اما بدیهای خود و خوبیهای دیگران را به خاطر میسپارند. این ویژگی، قلب را از کینه و نجاست پاک نگه میدارد و مانع معاندت آن میشود. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که اولیاء، هر شب دل را از کدرات پاک کرده و با محبت به خلق، همه را دوست میدارند.
۳.۴. شریعت در ظرف صفاء
صفاء، هرگز شریعت را تعطیل نمیکند. اولیاء، در عین محبت به خلق، حدود الهی را حفظ کرده و در صورت لزوم، به امر حق میجنگند، اما بدون هوس و کینه نفسانی. این دیدگاه، با آیه ۱۱ سوره رعد همخوانی دارد:
«إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (: خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا وقتی که خودشان حالشان را تغییر دهند). این آیه، بر التزام به شریعت در ظرف صفاء تأکید دارد.
۳.۵. جمعبندی بخش سوم
صفاء در سیره اولیاء، چونان نوری است که حتی دشمنان را تحت تأثیر قرار میدهد. این مقام، قلب را از کدرات پاک کرده و با حفظ شریعت، اولیاء را به محبت و ثبات مزین میسازد. فراموشی کدرات و حفظ خوبیها، نشانهای از وسعت قلب اهل صفاست که آنها را به مقام مصطفین و اخیار میرساند.
بخش چهارم: ولایت و استقلال اولیاء
۴.۱. استقلال ولایت اولیاء
ولایت اولیاء، چونان قلهای رفیع، به پذیرش امت وابسته نیست. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره دیدگاه وهابیون مبنی بر وابستگی فعلیت امام به پذیرش امت را رد کرده و تأکید دارند که ولیالله، با صفای ذاتی و بصیرت الهی، مستقل از خلق عمل کرده و تنها به امر حق پایبند است. این استقلال، با آیه ۳۳ سوره احزاب تأیید میشود:
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (: همانا خدا میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاکیزه گرداند).
درنگ: ولایت اولیاء، موهبتی الهی است که به پذیرش امت وابسته نیست. ولیالله، با صفای ذاتی و بصیرت الهی، مستقل از خلق عمل کرده و تنها به امر حق پایبند است.
۴.۲. نقد وابستگی ولایت به امت
دیدگاه وهابیون مبنی بر اینکه فعلیت امام به پذیرش امت وابسته است، چونان ادعایی سست در برابر حقیقت ولایت، باطل است. ولیالله، بهسان ستارهای در آسمان الهی، نیازی به تأیید خلق ندارد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که «امامی که محتاج پذیرش امت باشد، چه امامی است؟». این استقلال، با مقام معصومین علیهمالسلام بهعنوان اهل بیت پاکشده از رجس، تأیید میشود.
۴.۳. جمعبندی بخش چهارم
ولایت اولیاء، بهسان آیینهای صاف، تنها نور حق را بازمیتاباند و به تأیید خلق نیازی ندارد. این مقام، با صفای ذاتی و بصیرت الهی، اولیاء را به استقلال و پایبندی به امر حق مزین میسازد. نقد دیدگاههای نادرست، بر جامعیت و الهی بودن ولایت تأکید دارد.
جمعبندی نهایی
باب الصفا، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان اسلامی، مقامی است که قلب اولیاء را به نور ربوبی آراسته و از کدرات نفسانی پاک میسازد. این مقام، با سه مرتبه (صفاء علم، حال و …)، سالک را به سوی حق هدایت کرده و بصیرت، ثبات و محبت را به ارمغان میآورد. صفاء علم، بهعنوان مرتبه نخست، قلب را برای سلوک تهذیب کرده و نهایة راه را آشکار میسازد. اولیاء، با صفای ذاتی و استقلال از خلق، تنها به امر حق پایبندند و شریعت را در جای خود حفظ میکنند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، تلاشی است برای بازنمایی این حقیقت نورانی در قالبی علمی و آکادمیک، که هم برای پژوهشگران الهیات و عرفان و هم برای سالکان طریق حق، راهگشا باشد.
با نظارت صادق خادمی