در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 541

متن درس





صفای دل در منازل السائرین: تبیین مرتبه صفاء حال

صفای دل در منازل السائرین: تبیین مرتبه صفاء حال

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۴۱)

دیباچه

کتاب منازل السائرین، اثر عارف واصل خواجه عبدالله انصاری، چونان چراغی فروزان، راه سلوک عارفانه را برای طالبان حقیقت روشن می‌سازد. باب الصفاء، از منازل این اثر گران‌سنگ، به پاکی دل و زلال شدن قلب سالک از تعینات خلقی اشاره دارد و او را به سوی دریافت انوار الهی رهنمون می‌شود. درس‌گفتار دوم از جلسه ۵۴۱، به قلم و بیان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مرتبه دوم این باب، یعنی «صفاء حال»، می‌پردازد که با سه ویژگی برجسته شناخته می‌شود: شهود شواهد التحقیق، ذوق حلاوت مناجات، و نسيان الکون. این مرتبه، قلب را از علم صوری به عیان حقیقی ارتقا می‌دهد و سالک را به مشاهده آثار حق، لذت نجوای عاشقانه، و رهایی از تعلقات خلقی می‌رساند.

بخش نخست: مراتب صفاء و جایگاه صفاء حال در سلوک عارفانه

تعریف و مراتب باب الصفاء

باب الصفاء، در منظومه عرفانی منازل السائرین، به پاکی قلب از تعلقات خلقی و آمادگی آن برای دریافت انوار الهی اشاره دارد. این باب، دارای سه مرتبه است: صفاء علم، صفاء حال، و صفاء اتصال. مرتبه نخست، تخلق به اخلاق الهی و تأدب به آداب شریعت است؛ مرتبه دوم، عیان آثار حق و دریافت انوار وارداتی است؛ و مرتبه سوم، وصول به ذات حق و اتصال به حقیقت الهی است. صفاء حال، که موضوع این درس‌گفتار است، قلب را از علم صوری به شهود حقیقی ارتقا می‌دهد و سالک را به مشاهده شواهد حق، لذت مناجات، و فراموشی غیر هدایت می‌کند.

درنگ: صفاء حال، مرتبه‌ای است که قلب سالک را از علم صوری به عیان حقیقی رهنمون می‌سازد و با سه صفت ممتاز شناخته می‌شود: شهود شواهد التحقیق، ذوق حلاوت مناجات، و نسيان الکون.

تبیین صفاء حال و تمایز آن با صفاء علم

صفاء حال، زلال شدن دل از تعینات خلقی و دریافت انوار الهی است که قلب را به شهود و ذوق هدایت می‌کند. برخلاف صفاء علم، که در ظرف عقل و شریعت قرار دارد و به معرفت صوری و تخلق به اخلاق الهی محدود است، صفاء حال به عیان آثار حق و دریافت تجلیات الهی می‌رسد. در صفاء علم، سالک تنها می‌داند، اما در صفاء حال، او می‌بیند و می‌یابد. رويت، به دلیل جزئیت و تجسم معنا، از علم کلی و صوری برتر است، چنان‌که قلب سالک را از محاسبه خلقی به شهود الهی رهنمون می‌شود.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ» (ضحی: ۶-۷). ترجمه استاد : «آیا تو را یتیم نیافت، پس پناه داد؟ و تو را گمراه یافت، پس هدایت کرد؟» این آیه، هدایت قلب به سوی حق را نشان می‌دهد و صفاء حال را به مثابه پلی میان گمراهی و هدایت، و میان علم و عیان، ترسیم می‌کند.

بخش دوم: ویژگی‌های صفاء حال و تجلیات آن در سلوک

شواهد التحقیق: مشاهده آثار حق

نخستین صفت صفاء حال، شهود شواهد التحقیق است، یعنی مشاهده نشانه‌ها و آثار حق، نه خود ذات او. این شواهد، ظهورات صفات الهی و دلائل صحت طریق‌اند که قلب سالک را به یقین سلوکی هدایت می‌کنند. برخلاف وصول، که در مرتبه سوم (صفاء اتصال) محقق می‌شود، شواهد التحقیق در مرتبه صفاء حال، سایه حق و آثار او را به سالک نشان می‌دهد. این شهود، چونان آینه‌ای است که جمال الهی را در آیینه قلب سالک بازمی‌تاباند و او را برای وصول آماده می‌سازد.

حلاوت مناجات: نجوای عاشقانه با حق

دومین صفت صفاء حال، ذوق حلاوت مناجات است. قلب سالک، با دریافت انوار الهی، ذائقه نجوای با حق پیدا می‌کند و از گفت‌وگوی عاشقانه با معبود لذت می‌برد. این مناجات، برخلاف دعای یک‌سویه، دوسویه است و سالک را به قرب الهی می‌رساند. قرآن کریم در توصیف این مقام می‌فرماید: «وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا» (مریم: ۵۲). ترجمه استاد : «و او را از جانب طور راستین ندا دادیم و او را به نجوای خویش نزدیک ساختیم.» این آیه، قرب و نجوای دوسویه را نشان می‌دهد که قلب سالک را به مطالعة جمال الهی از ورای حجب نورانی هدایت می‌کند.

درنگ: مناجات در صفاء حال، گفت‌وگویی دوسویه میان سالک و حق است که قلب را از خودبینی به خدابینی رهنمون می‌سازد و لذت قرب الهی را به او می‌چشاند.

نسیان الکون: رهایی از تعلقات خلقی

سومین صفت صفاء حال، نسيان الکون است، یعنی فراموشی غیر در اثر غلبه نور حق. این نسيان، نه ترک دنیا، بلکه دل نبستن به آن است. قلب سالک، با شهود شواهد حق و ذوق مناجات، غیر را بی‌نور می‌بیند و به حق متصل می‌شود. این مقام، چونان خورشیدی است که با طلوع نورش، سایه‌های کثرت را محو می‌کند و قلب را در وحدت الهی غرق می‌سازد.

بخش سوم: الگوی عملی صفاء حال: امام حسین علیه‌السلام در کربلا

امام حسین علیه‌السلام، در واقعه کربلا، مصداق تام صفاء حال است. ایشان، در اوج بحران و محاصره دشمن، با خواندن نماز در برابر تیراندازی، نمونه‌ای بی‌نظیر از نسيان الکون و غرق شدن در مناجات ارائه کردند. این نماز، که ورای مناجات موسی علیه‌السلام و معراج پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بود، نشان‌دهنده فنای کامل در حق و عشق الهی است. کربلا، چونان آینه‌ای تمام‌نما، ظهور تام صفاء حال را به تصویر می‌کشد و امام حسین علیه‌السلام را به‌عنوان افسر عشق و الگوی سالکان معرفی می‌کند.

درنگ: امام حسین علیه‌السلام در کربلا، با فنای کامل در حق و غرق شدن در مناجات، الگوی تام صفاء حال و عشق الهی است که حتی سیوف دشمن را برای او دلنواز ساخت.

بخش چهارم: نقد شارحان و دفاع از متن خواجه عبدالله انصاری

نقد شارحان تلمسانی و کاشانی

شارحان تلمسانی و کاشانی، به اشتباه گمان کرده‌اند که خواجه عبدالله انصاری در ترتیب صفات صفاء حال (شواهد التحقیق مقدم بر ذوق مناجات) دچار خطا شده است، زیرا ذوق مناجات را مقدم بر شهود می‌دانند. این نقد، ناشی از عدم درک عمیق سلوکی و توجه صرف به ظاهر عبارات است.

پاسخ به نقد

ترتیب ذکر شده در متن خواجه عبدالله، دقیق و منطبق بر سیر سلوکی است. شواهد التحقیق، به‌عنوان ظهورات صفات الهی، قلب را برای مناجات آماده می‌کنند و مقدم بر ذوق مناجات‌اند. سالک ابتدا نشانه‌های حق را می‌بیند، سپس ذائقه نجوای عاشقانه پیدا می‌کند و در نهایت به نسيان الکون می‌رسد. تلمسانی و کاشانی، با قاطی کردن شواهد التحقیق با وصول، از فهم دقیق متن بازمانده‌اند. خواجه عبدالله، با بصیرت عرفانی، ترتیب صفات را به‌درستی آورده و متن او از هر خطایی مبراست.

درنگ: ترتیب صفات صفاء حال در متن خواجه عبدالله انصاری، منطبق بر سیر سلوکی است و نقد شارحان تلمسانی و کاشانی ناشی از عدم درک عمیق عرفانی است.

بخش پنجم: انوار وارداتی و نقش عشق در صفاء حال

واردات قلبی و تجلیات الهی

صفاء حال، نتیجه انوار وارداتی و تجلیات الهی است که از حضرة اسمائیه بر قلب سالک وارد می‌شود. این انوار، قلب را به شهود شواهد حق و ذوق مناجات هدایت می‌کنند و آن را از علم صوری به عیان حقیقی ارتقا می‌دهند. صدرالمتألهین، با اشاره به «واردات القلبية»، بر نقش قلب در دریافت این انوار تأکید کرده است.

عشق و جاذبیت جمال الهی

عشق، موتور محرک سلوک در صفاء حال است که قلب را به جمال الهی جذب می‌کند. این جاذبیت، نتیجه ذوق مسامره (مناجات دوسویه) است که غیر را از قلب محو کرده و نسيان الکون را محقق می‌سازد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (یس: ۸۳). ترجمه استاد : «پس منزه است آن که ملکوت هر چیز به دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید.» این آیه، جاذبیت الهی و رجوع همه چیز به حق را نشان می‌دهد.

درنگ: عشق در صفاء حال، چونان مغناطیسی الهی، قلب سالک را به جمال حق جذب می‌کند و با نور خود، غیر را محو می‌سازد.

جمع‌بندی

باب الصفاء در منازل السائرین، دروازه‌ای است که قلب سالک را از کثرت خلقی به وحدت الهی رهنمون می‌سازد. مرتبه صفاء حال، با سه صفت شهود شواهد التحقیق، ذوق حلاوت مناجات، و نسيان الکون، قلب را از علم صوری به عیان حقیقی ارتقا می‌دهد. امام حسین علیه‌السلام در کربلا، الگوی تام این مقام است که با فنای در حق، حتی در اوج بحران، در مناجات غرق بود. نقد شارحان تلمسانی و کاشانی، نشان‌دهنده لزوم بصیرت سلوکی در فهم متون عرفانی است. عشق و انوار وارداتی، چونان دو بال، سالک را به سوی جمال الهی پرواز می‌دهند. این مرتبه، مشروط به التزام به شریعت و هدایت اولیاء، قلب را به شهود آثار حق و قرب الهی می‌رساند.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده