در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 554

متن درس





کتاب منازل السائرین: باب الغربة

منازل السائرین: باب الغربة

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۵۴)

مقدمه

باب الغربة، یکی از مراتب والای سلوک عرفانی در قسم الولایات کتاب «منازل السائرین» است که در درس‌گفتار جلسه ۵۵۴ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تکیه بر آیات قرآن کریم، روایات، و تأملات عرفانی، به تفصیل بررسی شده است. این مقام، پس از مراتب لحظ، وقت، صفا، سرور، سرّ، و نفس، سالک را به تنهایی و انفراد از خلق شرك‌آلود رهنمون می‌سازد و او را در مسیر توحید و ولايت به صفا و استقلال می‌رساند. غربت، اگرچه باری سنگین و مشقتی جان‌فرسا بر دوش سالک می‌نهد، چونان کوره‌ای است که قلب او را صیقل داده و برای پذیرش نور الهی آماده می‌سازد. این مقام، با آیه شریفه

فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ

(سوره هود، آیه ۱۱۶) پیوندی عمیق دارد که به انفراد اولیای حق در برابر اکثریت فاسد اشاره می‌کند. در این نوشتار، محتوای درس‌گفتار مذکور به همراه تحلیل‌های تفصیلی آن، با زبانی فاخر و علمی، در ساختاری دانشگاهی و منسجم ارائه می‌گردد تا برای پژوهشگران و مخاطبان متخصص در حوزه عرفان و الهیات، منبعی جامع و ژرف فراهم آید. متن پیش‌رو، با حفظ تمامی جزئیات و مفاهیم اصلی، به تبیین طبقه اول باب الغربة، یعنی غربة الأوطان، می‌پردازد و جایگاه آن را در سلوک عرفانی روشن می‌سازد.

بخش اول: تبیین مقام غربت در سلوک عرفانی

مفهوم غربت و پیوند آن با توحید

غربت، در عرفان اسلامی، مقام تنهایی و انفراد از خلق است که سالک را از شرك و نفاق بریده و به وحدت الهی رهنمون می‌سازد. این مقام، چونان گذرگاهی است که سالک پس از پیمودن مراتب پیشین ولايت، یعنی لحظ، وقت، صفا، سرور، سرّ، و نفس، بدان گام می‌نهد. غربت، نه‌تنها دوری از آشنایان و محیط‌های شرك‌آلود است، بلکه حالتی درونی است که قلب سالک را از تعلقات خلقی آزاد کرده و او را با حق آشنا می‌سازد.

درنگ: الْغُرْبَةُ انْفِرَادٌ عَنِ الشِّرْكِ وَالنِّفَاقِ يُؤَدِّي إِلَى التَّوْحِيدِ. غربت، مقام انفراد از شرك و نفاق است که سالک را به توحید می‌رساند.

سالک در این مقام، به تنفیس و راحتی دست می‌یابد و از قید و بندهای خلقی رهایی می‌جوید. او چونان پرنده‌ای است که از قفس تنگ کثرت رها شده و در آسمان بی‌کران وحدت به پرواز درمی‌آید. این انفراد، نه‌تنها او را از غوغای مشرکان دور می‌سازد، بلکه باطن او را صیقل داده و برای دریافت نور توحید آماده می‌کند.

رابطه ولايت و توحید

ولايت، تجلی توحید است و هر که را ولايت نباشد، توحید نیز نخواهد داشت. این پیوند ناگسستنی، در مقام غربت به اوج خود می‌رسد. سالک در این مرتبه، با تحقق عبودیت کامل، به توحید دست می‌یابد و از این‌رو، عبودیت، اشرف از رسالت است؛ زیرا ظرف عليت آن به شمار می‌رود.

درنگ: مَنْ لَا وَلَايَةَ لَهُ لَا تَوْحِيدَ لَهُ. ولايت، عین توحید است و عبودیت، علت رسالت و اشرف از آن.

عبودیت، چونان بذری است که در خاک قلب سالک کاشته می‌شود و با آبیاری صفا و غربت، به درخت تنومند توحید بدل می‌گردد. این مقام، سالک را به جایی می‌رساند که جز حق، هیچ نمی‌بیند و جز او، با هیچ‌کس انس نمی‌گیرد.

غربت، میوه صفا و تنفیس

غربت، نتیجه سیر در مراتب صفا، سرور، سرّ، و تنفیس است. سالک پس از پالایش قلب و ظهور نور ایمان، به این مقام می‌رسد که در آن، از حدّیت خلقی رها شده و به صفا و آزادی درونی دست می‌یابد. این تنفیس، چونان نسیمی است که غبار تعلقات را از آینه دل می‌زداید و آن را برای بازتاب نور حق آماده می‌سازد.

درنگ: الْغُرْبَةُ نَتِيجَةُ الصَّفَا وَالتَّنْفِيسِ. غربت، نتیجه صفا و تنفیس است که سالک را به آزادی و صفا می‌رساند.

در این مقام، سالک چونان گوهر تراشیده‌ای است که از سنگ خام وجود، به نگینی درخشان بدل شده و در حلقه ولايت جای می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش اول

مقام غربت، مرتبه‌ای والا در سلوک عرفانی است که سالک را از شرك و نفاق بریده و به توحید و ولايت رهنمون می‌سازد. این مقام، نتیجه صفا و تنفیس است و قلب سالک را برای دریافت نور الهی آماده می‌کند. ولايت، تجلی توحید است و عبودیت، کلید ورود به این مقام. غربت، اگرچه تنهایی و انفراد را به همراه دارد، صفا و استقلالی به سالک می‌بخشد که او را از کثرت خلقی به وحدت الهی می‌رساند.

بخش دوم: غربت در پرتو آیات و روایات

تفسیر آیه شریفه سوره هود

قرآن کریم در سوره هود، آیه ۱۱۶، به انفراد اولیای حق در برابر اکثریت فاسد اشاره می‌کند:

فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ

(: چرا در میان نسل‌های پیش از شما، خردمندانی نبودند که از فساد در زمین بازدارند، جز اندکی از آنان که نجاتشان دادیم؟)

درنگ: الْقَلِيلُ الْمُنْفَرِدُونَ عَنِ الْفَسَادِ. آیه هود به انفراد اولیای حق در برابر فساد اشاره دارد که عامل نجات از هلاکت است.

این آیه، غربت اولیا را به‌عنوان عامل بقای جوامع و نجات از هلاکت تبیین می‌کند. اولیای حق، چونان ستارگانی در آسمان تاریک فساد می‌درخشند و با نهی از فساد، زمینه نجات قوم خویش را فراهم می‌سازند. اما قلت این گروه، نشان از سنگینی مقام غربت دارد که تنها اندکی توان تحمل آن را دارند.

غربت، نتیجه هجرت

هجرت، چه از وطن مادی و چه از انانیت نفسانی، مقدمه غربت است. سالک برای دوری از ناآشنایان شرك‌آلود، به هجرت روی می‌آورد تا در تنهایی غربت، به صفا و توحید دست یابد.

درنگ: الْهِجْرَةُ عِلَّةُ الْغُرْبَةِ. هجرت، علت غربت است و سالک را از شرك‌آلودی به صفا می‌رساند.

هجرت، چونان سفری است که سالک را از سرزمین کثرت به دیار وحدت می‌برد و غربت، منزلگاهی است که در آن، او از تعلقات خلقی رها شده و به حق می‌پیوندد.

روایت رسول الله (ص) به امیرالمؤمنین (ع)

در روایتی از رسول الله (ص) خطاب به امیرالمؤمنین (ع)، آمده است که مؤمنان حقیقی قلیل‌اند و اکثریت، ایمان کرهی دارند. این روایت، غربت اهل حقیقت را در برابر تسلط اهل شرك تبیین می‌کند.

درنگ: الْمُؤْمِنُونَ الْحَقِيقِيُّونَ قَلِيلُونَ وَالْكَرْهِيُّونَ غَالِبُونَ. مؤمنان حقیقی در غربت و قلت‌اند.

این قلت، چونان گوهر نایابی است که در میان انبوه سنگریزه‌های کثرت، تنها چشمان بصیر آن را می‌یابند. غربت اهل حقیقت، نشانه کمال و صفا در سلوک آن‌هاست.

جمع‌بندی بخش دوم

غربت، در پرتو آیات قرآن کریم و روایات، مقامی است که اولیای حق را از اکثریت فاسد جدا می‌سازد. آیه سوره هود، قلت اولیا و نقش آنان در نجات جوامع را تبیین می‌کند. هجرت، مقدمه غربت است و روایت رسول الله (ص) به امیرالمؤمنین (ع)، قلت اهل حقیقت را در برابر کثرت اهل شرك نشان می‌دهد. این مقام، سالک را به صفا و توحید رهنمون می‌سازد و او را در زمره اولیای غریب قرار می‌دهد.

بخش سوم: غربة الأوطان، طبقه اول غربت

مفهوم غربة الأوطان

طبقه اول غربت، غربة الأوطان است که به دوری از وطن مادی و انفصال از آشنایان و محیط‌های شرك‌آلود اشاره دارد. این دوری، سالک را از تعلقات خلقی آزاد کرده و به تنهایی و صفا می‌رساند.

درنگ: الدَّرَجَةُ الْأُولَى: غُرْبَةُ الْأَوْطَانِ. دوری از وطن مادی، سالک را به صفا و استقلال می‌رساند.

غربة الأوطان، چونان جدایی گلی از شاخسار است که آن را از خاک زمین به باغ آسمانی منتقل می‌سازد. سالک در این مقام، از کثرت خلقی به وحدت الهی پناه می‌برد.

شهادت غریب

مرگ در غربت، شهادت است و غریب در قبر، به وطن اصلی خویش منتقل می‌شود. این شهادت، به دلیل انفراد و صفا، سالک را به مقام شهود حق می‌رساند.

درنگ: الْغَرِيبُ مَوْتُهُ شَهَادَةٌ. مرگ در غربت، شهادت است و غریب به وطن اصلی منتقل می‌شود.

مرگ غریب، چونان خاموشی شمعی است که نور آن در آسمان جاودان می‌درخشد. این شهادت، نشانه کمال و تقرب سالک به حق است.

محشوریت با عیسی بن مریم (ع)

غریب در روز قیامت، با عیسی بن مریم (ع) محشور می‌شود. عیسی (ع)، به دلیل غربت و تنهایی، الگوی غریبان است و محشوریت با او، نشانه کمال این مقام است.

درنگ: يُجْمَعُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَى عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ. غریب با عیسی بن مریم (ع) محشور می‌شود.

این محشوریت، چونان پیوستن قطره‌ای به دریا است که غریب را در اقیانوس رحمت الهی غرق می‌سازد.

غربت امام رضا (ع)

امام رضا (ع)، به دلیل غربت بی‌امید رجوع، غریب‌الغرباء نامیده شده است. این غربت، او را به الگوی والای غریبان در سلوک عرفانی بدل کرده است.

درنگ: الْإِمَامُ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ غَرِيبُ الْغُرَبَاءِ. امام رضا (ع)، الگوی غریبان است.

غربت امام رضا (ع)، چونان آینه‌ای است که عظمت تنهایی اولیای حق را در برابر کثرت خلقی بازمی‌تاباند.

جمع‌بندی بخش سوم

غربة الأوطان، طبقه اول غربت، سالک را از وطن مادی و تعلقات خلقی جدا می‌سازد و به صفا و استقلال رهنمون می‌کند. مرگ در این مقام، شهادت است و غریب با عیسی بن مریم (ع) و اولیای غریب مانند امام رضا (ع) محشور می‌شود. این مقام، زمینه‌ساز توحید و ولايت است و سالک را به کمال معنوی می‌رساند.

بخش چهارم: غربت و فقر، چاشنی اهل علم و عمل

صفا و استقلال غربت

غربت، صفا و استقلال به سالک می‌بخشد و او را از کثرت خلقی به وحدت الهی می‌رساند. این مقام، قلب را صیقل داده و برای دریافت نور حق آماده می‌سازد.

درنگ: الْغُرْبَةُ تُؤَدِّي إِلَى الصَّفَا وَالْاِسْتِقْلَالِ. غربت، صفا و استقلال می‌آورد.

صفا، چونان آبی زلال است که از چشمه غربت می‌جوشد و قلب سالک را از زنگار تعلقات پاک می‌سازد.

سنگینی و لذت غربت

غربت، اگرچه سنگین و همراه با تنهایی و بی‌کسی است، لذتی شيرين در خود نهفته دارد که در تقرب به حق آشکار می‌شود.

درنگ: الْغُرْبَةُ ثَقِيلَةٌ وَلَذِيذَةٌ. غربت، سنگین اما شيرين است.

این سنگینی، چونان باری است که سالک را به زانو درمی‌آورد، اما لذت آن، چونان شهدی است که قلب او را شیرین می‌سازد.

غربت و فقر، دو مقام حیاتی

غربت و فقر، دو چاشنی حیاتی برای اهل علم و عمل‌اند که قلب را داغ و نرم کرده و برای ولايت آماده می‌سازند.

درنگ: الْغُرْبَةُ وَالْفَقْرُ چَاشِنِيَّانِ لِأَهْلِ الْعِلْمِ. غربت و فقر، چاشنی اهل علم و عمل‌اند.

این دو مقام، چونان آتش و آب‌اند که قلب را در کوره سلوک گداخته و صیقل می‌دهند.

مثال شیخ انصاری

شیخ انصاری، با امتناع از ترک فقر، نشان داد که این مقام، نقش کلیدی در رشد معنوی دارد. او فقر را چونان گنجی گران‌بها حفظ کرد.

درنگ: الشَّيْخُ الْأَنْصَارِيُّ رَفَضَ التَّخَلِّي عَنِ الْفَقْرِ. شیخ انصاری، فقر را برای رشد معنوی حفظ کرد.

امتناع شیخ، چونان نگهبانی از گوهری است که در عمق فقر و غربت نهفته است.

نقش ملائکه در غربت

خداوند برای تسکین سنگینی غربت، ملائکه را برای مشایعت غریب می‌فرستد تا دل او آرام گیرد.

درنگ: اللَّهُ يُرْسِلُ الْمَلَائِكَةَ لِمُشَايَعَةِ الْغَرِيبِ. ملائکه، غریب را مشایعت می‌کنند.

این عنایت الهی، چونان بارانی است که بر خاک تشنه غربت فرو می‌ریزد و دل غریب را سیراب می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

غربت و فقر، دو مقام حیاتی برای اهل علم و عمل‌اند که صفا، استقلال، و تقرب به حق را به ارمغان می‌آورند. این مقامات، اگرچه سنگین‌اند، لذتی شيرين دارند که قلب را برای ولايت آماده می‌سازد. مثال شیخ انصاری و عنایت ملائکه، عظمت این مقامات را نشان می‌دهد.

بخش پنجم: غربت در سلوک انبیا و اولیا

غربت انبیا

انبیا نیز در ظرف هجرت و غربت سیر کرده‌اند. شعب ابی‌طالب، نمونه‌ای از غربت رسول الله (ص) است که در آن، ایشان از کثرت خلقی به وحدت الهی پناه بردند.

درنگ: الْأَنْبِيَاءُ كَانُوا فِي ظَرْفِ الْهِجْرَةِ وَالْغُرْبَةِ. انبیا در غربت و هجرت سیر کردند.

غربت انبیا، چونان سفری است که آنان را از تنگنای خلق به فراخنای حق رهنمون ساخت.

قلت اهل حقیقت

اهل حقیقت، قلیل‌اند و در برابر کثرت مشرکان، در غربت و تنهایی به سر می‌برند. این قلت، اصل جامعه‌شناختی است که غربت اولیا را تبیین می‌کند.

درنگ: أَهْلُ الْحَقِيقَةِ قَلِيلُونَ وَالْمُشْرِكُونَ كَثِيرُونَ. اهل حقیقت در قلت و غربت‌اند.

این قلت، چونان نوری است که در تاریکی کثرت می‌درخشد و تنها بصیران آن را می‌یابند.

غربت، شرط ولايت

بدون غربت، ولايت محقق نمی‌شود. این مقام، کوره‌ای است که قلب را برای پذیرش نور ولايت آماده می‌سازد.

درنگ: لَا وَلَايَةَ بِدُونِ غُرْبَةٍ. غربت، شرط ولايت است.

غربت، چونان آتشی است که قلب را گداخته و برای نقش‌پذیری ولايت آماده می‌سازد.

تلخی غربت از ضعف

تلخی غربت، از ضعف سالک است. سالک قوی، غربت را فرصتی برای استفامت و تقرب می‌بیند و آن را شيرين و صفاآور می‌یابد.

درنگ: تَلْخِيُّ الْغُرْبَةِ مِنْ ضَعْفِ السَّالِكِ. تلخی غربت از ضعف است و قوت، آن را شيرين می‌سازد.

سالک قوی، چونان کوهی است که در برابر طوفان غربت استوار می‌ماند و از آن، صفا و قوت می‌جوید.

جمع‌بندی بخش پنجم

غربت، مقامی است که انبیا و اولیا در آن سیر کرده‌اند و اهل حقیقت را از کثرت خلقی جدا می‌سازد. این مقام، شرط ولايت است و تلخی آن، از ضعف سالک سرچشمه می‌گیرد. سالک قوی، غربت را فرصتی برای صفا و تقرب می‌بیند و در این مسیر، به کمال معنوی دست می‌یابد.

جمع‌بندی نهایی

باب الغربة در «منازل السائرین»، مقامی والا در سلوک عرفانی است که سالک را از شرك و نفاق بریده و به توحید و ولايت رهنمون می‌سازد. طبقه اول این مقام، غربة الأوطان، به دوری از وطن مادی و انفراد از خلق شرك‌آلود اشاره دارد. غربت، اگرچه سنگین و همراه با تنهایی است، صفا، استقلال، و تقرب به حق را به ارمغان می‌آورد. آیه شریفه سوره هود، قلت اولیای حق را تبیین می‌کند و روایات، غربت اهل حقیقت را در برابر کثرت مشرکان نشان می‌دهند. مرگ در غربت، شهادت است و غریب با اولیای غریب مانند عیسی بن مریم (ع) و امام رضا (ع) محشور می‌شود. غربت و فقر، چاشنی اهل علم و عمل‌اند که قلب را برای ولايت آماده می‌سازند. این مقام، کوره‌ای است که سالک را صیقل داده و به کمال معنوی می‌رساند.

با نظارت صادق خادمی
منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده