متن درس
غرق در بحر توحید: تبیین مقام ولايت در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۵۹)
مقدمه: سفری به سوی انقطاع و عبودیت
مقام غرق، چونان اقیانوسی بیکران از توحید، سالک را در خود فرو میبرد تا جایی که جز حق نبیند و جز او نخواهد. این مقام، که در نوار دوم باب الغرق از منازل السائرین تبیین شده، منزلگاهی است که سالک در آن از ساحل کثرت و ساحلنشینان غیر حق بریده و در بحر وحدت الهی مستغرق میگردد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر مرتبه نخست غرق، یعنی «استغراق العلم فی عین الحال»، این مقام را بهعنوان دروازهای به سوی عبودیت کامل و تخلق به اسمای الهی معرفی میکند.
بخش اول: ماهیت باب الغرق و مقام ولايت
باب الغرق، مقامی است که سالک در آن به وحدت باطنی دست یافته و از هر آنچه غیر حق است منقطع میشود. این مقام، چونان بحری ژرف، سالک را در نور توحید غوطهور ساخته و او را از ساحل کثرت و تعلقات دنیوی و اخروی دور میکند. در این منزلگاه، سالک جز جمال یار نمیبیند و جز امر حق به چیزی دل نمیبندد. ولايت، که اوج این مقام است، سالک را به عبودیت خالص و تخلق به اسمای الهی رهنمون میسازد، چنانکه دل او جز به حق فرمانروایی نمیپذیرد.
درنگ: باب الغرق، مقام ولايتی است که سالک را از کثرت و غیر حق منقطع ساخته و در بحر توحید مستغرق میگرداند، تا جایی که جز حق نبیند و جز او نخواهد. |
قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۱۶۲)
: بگو: بیگمان نماز من و آیینهای من و زندگیام و مرگم برای خداوند، پروردگار جهانیان است.
این آیه شریفه، انقطاع کامل سالک از غیر و اختصاص همه امور به حق را نشان میدهد، که جوهره مقام غرق و ولايت است.
بخش دوم: مراتب سهگانه غرق در سلوک
مقام غرق، دارای سه مرتبه متمایز است که هر یک سالک را به مرحلهای عمیقتر از توحید و عبودیت هدایت میکند. این مراتب، چونان پلههایی به سوی کمال، سالک را از حال عرفانی به شهود و نهایتاً به جمع اسمای الهی میرسانند.
مرتبه اول: استغراق العلم فی عین الحال
در مرتبه نخست، حال توحیدی بر علم سالک غالب میشود، چنانکه احکام شرعی در عشق و حال عرفانی او مستغرق میگردد. سالک در این مقام، نه به انگیزه ثواب یا ترس از عقاب، بلکه از سر عشق و شوق به حق عبادت میکند. این حال، چونان آتشی در دل او شعلهور است که او را به استقامت و عبودیت خالص رهنمون میسازد. گویی دل سالک، فرمانروای او شده و جز امر حق به چیزی دل نمیبندد.
درنگ: استغراق العلم فی عین الحال، حالتی است که علم در عشق توحیدی سالک غرق شده و او را به عبودیت عاشقانه و استقامت در راه حق هدایت میکند. |
وَلَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ (قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۴۳)
: و به نماز نزدیک نشوید در حالی که مست هستید، تا بدانید چه میگویید.
این آیه، بر اهمیت علم در عبادت اشاره دارد، اما در مقام غرق، حال توحیدی بر علم غالب است و سالک را به عبودیت عاشقانه میرساند.
مرتبه دوم: اشارت به شهود
در مرتبه دوم، سالک به شهود حق نائل میشود و اعمالش تلبس به حقیقت الهی میگردد. این مقام، چونان پلی است که سالک را از حال عرفانی به رؤیت جمال و جلال ربوبی هدایت میکند. در این منزلگاه، سالک حق را در مظاهر اسمای الهی میبیند و عملش، چه در قالب جمال و چه جلال، ظهور حقیقت الهی است. این شهود، صفا و نور باطنی را در دل سالک تقویت کرده و او را به ملکه قدسیه نزدیکتر میسازد.
درنگ: مرتبه اشارت، سالک را به شهود حق در مظاهر جمال و جلال رهنمون میسازد، چنانکه اعمالش ظهور حقیقت الهی میگردد. |
مرتبه سوم: جمع بین جمال و جلال
مرتبه سوم، مقام جمع است که سالک در آن به عبدالله بودن نائل میگردد. در این مقام، سالک بین جمال و جلال تعادل برقرار کرده و همه اسمای الهی را در خود جمع میکند. او هم اشک و سوز جمالی دارد و هم قهر و قوت جلالی، گویی که در بحر وحدت الهی غرق شده و از هرگونه تقید به اسم خاص آزاد گشته است. این مقام، کاملترین نسبة به حق است که سالک را به اوج عبودیت میرساند.
درنگ: مقام جمع، سالک را به عبدالله بودن میرساند، جایی که بین جمال و جلال تعادل برقرار کرده و به کاملترین نسبة به حق نائل میگردد. |
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ (قرآن کریم، سوره حجر، آیه ۴۲)
: بیگمان بر بندگان من تو را تسلطی نیست.
این آیه، مصونیت بندگان خاص (عبدالله) از وسوسه شیطان را نشان میدهد که در مقام جمع محقق میگردد.
بخش سوم: استقامت و صحت نسبة در مقام غرق
استقامت، چونان ستونی استوار، سالک را در مسیر حق ثابتقدم نگه میدارد و او را از ضلالت مصون میدارد. در مقام غرق، سالک با انقطاع از غیر، به صحت نسبة (عبودیت خالص) دست مییابد، جایی که جز امر حق نمیبیند و جز او به چیزی دل نمیبندد. این استقامت، نور هدایت الهی را بر سالک میپوشاند و او را از گمراهی دور میسازد، چنانکه گویی لباس نور هدايت بر تن او دوخته شده است.
درنگ: استقامت در مقام غرق، سالک را از ضلالت مصون داشته و با نور هدایت الهی، او را به صحت نسبة و عبودیت خالص رهنمون میسازد. |
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ (قرآن کریم، سوره فصلت، آیه ۳۰)
: بیگمان کسانی که گفتند پروردگار ما خداست و سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنها نازل میشوند.
این آیه، استقامت و آثار آن (نزول ملائکه) را نشان میدهد که در مقام غرق، به عبودیت کامل منجر میشود.
بخش چهارم: عبودیت و انقطاع از غیر
عبودیت، جوهره مقام غرق است که سالک را از تعلقات دنیوی و اخروی آزاد ساخته و به تخلق به اسمای الهی رهنمون میسازد. در این مقام، سالک جز جمال حق نمیبیند و همه اعمالش برای امر الهی است، نه برای انگیزههای دیگر. این انقطاع، چونان کلیدی است که درهای بحر توحید را به روی سالک میگشاید و او را به بندگی خالص میرساند.
درنگ: انقطاع از غیر، سالک را به عبودیت خالص و تخلق به اسمای الهی هدایت میکند، چنانکه جز امر حق به چیزی دل نمیبندد. |
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ (قرآن کریم، سوره بینه، آیه ۵)
: و به آنها جز این فرمان داده نشده بود که خدا را بپرستند و دین را برای او خالص کنند.
این آیه، بر اخلاص در عبودیت تأکید دارد که در مقام غرق، با انقطاع از غیر محقق میشود.
بخش پنجم: ملکه قدسیه و ولايت
ملکه قدسیه، چونان نوری باطنی، دل سالک را صفا بخشیده و او را به مقام ولايت رهنمون میسازد. این صفا، که جوهره ولايت است، سالک را از فقیه صرف متمایز میکند. فقیه به استنباط قواعد اکتفا میکند، اما ولی خدا، با ملکه قدسیه، به شهود و تخلق الهی میرسد. عرفان و فقه، در راه حق یکیاند، اما ولايت، به دلیل صفا و حال، افضل است و سالک را به عمق حقیقت هدایت میکند.
درنگ: ملکه قدسیه، صفا و نور باطنی است که سالک را از سطح ظاهر به عمق حقیقت و ولايت رهنمون میسازد. |
بخش ششم: مراتب عبودیت مقید
عبودیت جمالی
عبودیت مقید به اسمای جمالی، چون لطیف، محسن، و وهاب، مراتب متفاوتی دارد که بر اساس استعداد سالک شکل میگیرد. عبداللطیف، به باطن جمال متصل است و ظرافت و لطافت الهی را در خود متجلی میسازد. عبدالمحسن، با احسان به غیر، فیض الهی را به دیگران منتقل میکند. عبدالوهاب، با بزرگی و بخشش، مرتبهای بالاتر را نشان میدهد که فیض و عظمت الهی را در بر دارد. این مراتب، چونان گلهایی در باغ جمال الهی، هر یک عطری خاص به سلوک سالک میبخشند.
درنگ: عبودیت جمالی، با مراتب لطیف، محسن، و وهاب، سالک را به ظرافت، احسان، و فیض الهی متصل میسازد. |
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا (قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۱۸۰)
: و برای خدا نامهای نیکوست، پس او را با آنها بخوانید.
این آیه، بر اسمای حسنی و امکان تخلق به آنها اشاره دارد که در عبودیت جمالی متجلی است.
عبودیت جلالی
عبودیت مقید به اسمای جلالی، چون جلیل، قاهر، عظیم، و جبار، نیز مراتب متفاوتی دارد. عبدالجلیل، بزرگی الهی را متجلی میسازد؛ عبدالقاهر، غیور و قوتمند است؛ عبدالعظیم، عظمت الهی را در خود نشان میدهد؛ و عبدالجبار، با شکستن و ساختن، مرتبهای کاملتر از قوت و اصلاح را به نمایش میگذارد. این مراتب، چونان صخرههای استوار در برابر طوفان کثرت، سالک را به هیبت و قوت الهی متصل میکنند.
درنگ: عبودیت جلالی، با مراتب جلیل، قاهر، عظیم، و جبار، سالک را به قوت و هیبت الهی رهنمون میسازد. |
بخش هفتم: افضلیت عبودیت بر رسالت
عبودیت، جوهره کمال انسانی است که رسالت را بهعنوان ظهور خود به دنبال دارد. حضرت زهرا (س)، بدون رسالت یا امامت، به دلیل عبودیت کامل در مقام جمع، نمونهای بینظیر از عبدالله بودن است. این مقام، فراتر از عناوین ظاهری چون رسالت و امامت است و جامعیت باطنی را نشان میدهد. عبودیت، چونان ریشهای است که درخت رسالت از آن میروید، و سالک با تخلق به آن، به کاملترین مرتبه ولايت میرسد.
درنگ: عبودیت، افضل از رسالت است، زیرا جوهره کمال انسانی بوده و حضرت زهرا (س) نمونه بینظیر آن در مقام جمع است. |
وَعَبَدَ رَبَّهُ فِي الْحَرَمِ (قرآن کریم، سوره مریم، آیه ۱۱، بخشی از مضمون)
: (مضمون آیه: و پروردگارش را در حرم عبادت کرد.)
این آیه، به عبودیت خالص اشاره دارد که در مقام غرق، به کمال خود میرسد و افضل از هر مقام دیگر است.
بخش هشتم: پاسخ به شبهات و نقد شارح
شبهه: تقدم حال بر علم در مرتبه اول
برخی ممکن است گمان کنند که تأکید بر استغراق علم در حال، به معنای نادیده گرفتن احکام شرعی است. در پاسخ، باید گفت که سالک در مقام غرق، هرگز مخالف شرع عمل نمیکند، بلکه حال توحیدی او بر انگیزههای ثواب و عقاب غالب است. این تقدم، نشانه اخلاص و عشق به حق است، نه بیاعتنایی به شرع. سالک، احکام را از روی حال و عشق انجام میدهد، چنانکه علم و حال در این مقام مکمل یکدیگرند.
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (قرآن کریم، سوره ماعون، آیات ۴-۵)
: پس وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافلاند.
این آیه، بر اهمیت حضور قلب در عبادت تأکید دارد که در مقام غرق، با حال توحیدی محقق میشود.
نقد شارح: عدم تبیین کامل ملکه قدسیه
شارح، ملکه قدسیه را صفا و نور باطنی دانسته، اما رابطه آن با عبودیت و ولايت را بهطور کامل تبیین نکرده است. در پاسخ، باید گفت که ملکه قدسیه، جوهره ولايت است که سالک را از سطح ظاهر به عمق حقیقت هدایت میکند. این صفا، سالک را به تخلق الهی و شهود حق میرساند و او را از فقیه صرف متمایز میسازد. این تحلیل، با تشریح نقش ملکه قدسیه در مراتب غرق، این خلأ را پر کرده است.
جمعبندی: عبودیت، دروازه ولايت و توحید
مقام غرق، چونان بحری بیکران، سالک را در نور توحید و ولايت غوطهور میسازد و او را از کثرت و غیر حق منقطع میکند. مرتبه نخست، با استغراق علم در حال، سالک را به استقامت و عبودیت خالص هدایت میکند. مراتب بعدی، با شهود و جمع بین جمال و جلال، او را به عبدالله بودن و کاملترین نسبة به حق میرسانند. ملکه قدسیه، صفا و نور باطنی است که ولايت را از فقه متمایز میسازد، و عبودیت، بهعنوان جوهره کمال، افضل از رسالت است. حضرت زهرا (س)، نمونه بینظیر این مقام است که با عبودیت کامل، جامعیت باطنی را به نمایش میگذارد. این نوشتار، با تبیین دقیق و منسجم مفاهیم عرفانی، سالک را به تأمل در این مقام والا دعوت میکند، مشروط بر آنکه با اخلاص، انقطاع، و تخلق الهی در این مسیر گام بردارد.
با نظارت صادق خادمی |