متن درس
منازل السائرین: باب الغرق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۶۰)
مقدمه
باب الغرق، یکی از مقامات عمیق و تعیینکننده در سلوک عرفانی کتاب «منازل السائرین» است که در درسگفتار جلسه ۵۶۰ آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با ژرفنگری و استناد به آیات قرآن کریم، روایات، و تأملات عرفانی بررسی شده است. این مقام، بهعنوان مرتبهای میانی در مسیر ولايت، سالک را از ساحل کثرت خلقی به اقیانوس بیکران وحدت الهی رهنمون میسازد، جایی که نه ساحل میبیند و نه به آن وابسته است. غرق، حالتی است که سالک در آن از اشارات ظاهری به کشف بیواسطه حقیقت صعود میکند، اما هنوز از بقایای نفسانی بهطور کامل رها نشده است. این مقام، با آیه شریفه
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي
(سوره یوسف، آیه ۵۳) و دیگر آیات قرآن کریم پیوندی تنگاتنگ دارد که بر نقش رحمت الهی و استثنایی بودن سلوک تأکید میورزد. متن پیشرو، با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، در ساختاری علمی و دانشگاهی، به تبیین درجه دوم باب الغرق، یعنی استغراق الاشارة في الكشف، میپردازد.
بخش اول: تبیین مقام غرق در سلوک عرفانی
مفهوم باب الغرق و جایگاه آن در ولايت
باب الغرق، مرتبهای میانی در سلوک عرفانی است که سالک در آن از مرحله ابتدایی سلوک عبور کرده، اما هنوز به کمال ولايت دست نیافته است. این مقام، چونان اقیانوسی است که سالک را از ساحل کثرت خلقی جدا ساخته و به سوی وحدت الهی سوق میدهد، اما او هنوز در تلاطم امواج نفسانی خویش گرفتار است.
درنگ: بابُ الغَرْقِ بابُ التَّوَسُّطِ اَسْتْ. باب الغرق، مرحلهای میانی بین ابتداء و کمال ولايت است. |
سالک در این مقام، نه ساحلنشین است و نه ساحل را میبیند؛ او در میانه راه، غرق در حقیقت الهی است، اما هنوز از دعونت نفسانی (خودبینی) بهطور کامل رها نشده است. این تعلیق وجودی، او را در حالتی قرار میدهد که نه بهطور کامل در کثرت است و نه به وحدت محض رسیده است.
استغراق اشارات در کشف
درجه دوم باب الغرق، استغراق الاشارة في الكشف است، جایی که سالک از اشارات ظاهری (اشاره به حقیقت از دور) به سوی کشف بیواسطه حقیقت صعود میکند. در این مرتبه، سالک با موجودیت الهی خویش سخن میگوید و با مشهود خود، یعنی حق، همسفر میشود، بدون آنکه تحت تأثیر رعونت نفسانی خویش باشد.
درنگ: اِسْتِغْرَاقُ الْإِشَارَةِ فِي الْكَشْفِ. سالک از اشارات به کشف بیواسطه حقیقت صعود میکند. |
این استغراق، چونان غوص در اقیانوس حقیقت است که سالک را از سطح ظاهری نشانهها به عمق شهود ذات الهی میبرد. او در این مقام، دیگر به نقل و عقل تکیه نمیکند، بلکه از آنچه در وجود خویش مییابد، سخن میگوید.
وضعیت نفسانی در ظرف غرق
در ظرف غرق، سالک هنوز تحت تأثیر بقایای نفسانی است. «من» (لي) همچنان بر «الله» مقدم است، که نشاندهنده وجود خودیت در اوست. این تقدم نفسانی، مانع از تحقق کامل ولايت میشود، اما نشانهای از پیشرفت نسبت به مراحل ابتدایی است.
درنگ: «لِي» مُقَدَّمْ بَرْ «اللهِ» اَسْتْ. در ظرف غرق، خودیت نفسانی هنوز بر حق تقدم دارد. |
این خودیت، چونان سایهای است که بر آینه قلب سالک افتاده و نور حق را کمرنگ میسازد. سالک باید با تخلیه نفسانی، این سایه را محو کند تا نور حقیقت در وجودش بیحجاب بدرخشد.
جمعبندی بخش اول
باب الغرق، مقامی میانی در سلوک عرفانی است که سالک را از کثرت خلقی به سوی وحدت الهی هدایت میکند. استغراق اشارات در کشف، سالک را از نشانههای ظاهری به شهود بیواسطه حقیقت میرساند، اما بقایای نفسانی همچنان مانع تحقق کامل ولايت است. این مقام، نیازمند انقطاع از خودیت و توجه کامل به حق است.
بخش دوم: مراتب وجودی و صعود به سوی حقیقت
مراتب قلب، روح، سرّ، خفی، و اخفی
در ظرف غرق، سالک از مراتب طبع و نفس عبور کرده و به مراتب قلب، روح، سرّ، خفی، و اخفی صعود میکند. این مراتب، سلسلهمراتب وجودی در سلوک عرفانیاند که هر یک عمق بیشتری در شهود و نزدیکی به حق را نشان میدهند.
درنگ: قَلْبْ وَ رُوحْ وَ سِرّْ وَ خَفِي وَ أَخْفَى. سالک از مراتب نفسانی به مراتب روحانی صعود میکند. |
این صعود، چونان پیمودن نردبانی است که هر پله آن، سالک را به افقهای بلندتر حقیقت نزدیکتر میسازد. قلب، دروازه ورود به این مراتب است و اخفی، قلهای است که در آن، کثرت محو و وحدت آشکار میشود.
صعود از حضره اسمائی به حضره احدی
استغراق اشارات در کشف، صعود از حضره اسمائی (مرتبه صفات) به حضره احدی (مرتبه ذات) است که با نور کشف ذات محقق میشود. در این مرتبه، کثرت اسمائی محو شده و وجه حق با جمال بیحجاب آشکار میگردد.
درنگ: اِسْتِغْرَاقُ الْإِشَارَةِ فِي الْكَشْفِ بِالتَّرَقِّي عَنِ الْحَضْرَةِ الْأَسْمَائِيَّةِ إِلَى الْحَضْرَةِ الْأَحَدِيَّةِ. سالک از کثرت صفات به وحدت ذات صعود میکند. |
این صعود، چونان پرواز پرندهای است که از شاخسارهای کثرت به آسمان بیکران وحدت بال میگشاید. سالک در این مقام، از تعدد اسماء به وحدت ذات میرسد و حجب جلال از پیش رویش برداشته میشود.
فنا و بقای وجه حق
در مرتبه کشف، همهچیز جز وجه حق فانی میشود. قرآن کریم در سوره الرحمن، آیه ۲۶ میفرماید:
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ
(: هر آنچه بر آن است فانی است). سالک در این مقام، تنها وجه الهی را باقی میبیند.
درنگ: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ. در مرتبه کشف، همهچیز جز وجه حق فانی است. |
این فنا، چونان ذوب شدن قطرهای در اقیانوس است که سالک را از خودیت خویش محو کرده و در وجود حق باقی میسازد.
جمعبندی بخش دوم
در ظرف غرق، سالک از مراتب نفسانی به مراتب روحانی صعود میکند و از حضره اسمائی به حضره احدی میرسد. این صعود، با فناپذیری همهچیز جز وجه حق همراه است که سالک را به وحدت الهی نزدیکتر میسازد. مراتب قلب، روح، سرّ، خفی، و اخفی، مراحل این صعود وجودی را نشان میدهند.
بخش سوم: نقش رحمت الهی و استثنایی بودن سلوک
نفس اماره و رحمت الهی
قرآن کریم در سوره یوسف، آیه ۵۳ میفرماید:
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي
(: نفس، سخت به بدی فرمان میدهد، مگر آنکه پروردگارم رحم کند). نفس اماره، مانعی طبیعی در مسیر سلوک است، اما رحمت الهی آن را مهار میکند.
درنگ: إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي. رحمت الهی، نفس اماره را مهار میکند. |
رحمت الهی، چونان نوری است که بر تاریکی نفس تابیده و راه سلوک را برای سالک روشن میسازد.
استثنایی بودن سلوک و معرفت
سلوک و معرفت، مسیری است که تنها با توفیق الهی و شرایط خاص محقق میشود. این مسیر، عمومی نیست و نیازمند خوف و توجه عمیق است.
درنگ: ظَرْفِ سِيرٌ وَ سُلُوكٍ خُصُوصِي اَسْتْ. سلوک و معرفت، استثنایی و غیرعمومی است. |
این استثنایی بودن، چونان گوهری نایاب است که تنها در دسترس کسانی قرار میگیرد که مورد عنایت الهی واقع شوند.
ایمان و عمل صالح
قرآن کریم در سوره عصر، آیات ۲-۳ میفرماید:
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
(: بهراستی انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند). ایمان و عمل صالح، دو رکن اساسی سلوکاند.
درنگ: إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُواْ. ایمان و عمل صالح، مسیر نجات و کمال است. |
ایمان، چونان بذری است که در خاک قلب کاشته میشود و عمل صالح، آبی است که آن را به ثمر میرساند.
جمعبندی بخش سوم
سلوک، مسیری استثنایی است که تنها با رحمت الهی و توفیق ممکن میشود. نفس اماره، مانعی در این مسیر است، اما ایمان و عمل صالح، همراه با لطف الهی، سالک را به سوی کمال هدایت میکنند. آیات قرآن کریم، نقش محوری رحمت و استثنایی بودن این مسیر را تبیین میکنند.
بخش چهارم: خطر خودیت و نقش اولیا در سلوک
خطر غفلت و خودبینی
غفلت و خودبینی، سالک را به توهم کمال و خودستایی سوق میدهد. این دام، مانع پیشرفت در سلوک است و سالک باید با تواضع و آگاهی به نقصان خویش از آن اجتناب کند.
درنگ: غَفْلَتْ وَ خُودْبِينِي اِنْسَانْ را خَيْرِهْ مِيكُنَدْ. غفلت و خودبینی، مانع سلوک است. |
خودبینی، چونان غباری است که بر آینه قلب نشسته و مانع بازتاب نور حقیقت میشود. سالک باید این غبار را با تواضع بزداید.
نقد علم ظاهری
قرآن کریم در سوره جمعه، آیه ۵ میفرماید:
كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا
(: مانند الاغی است که کتابهایی را حمل میکند). علم ظاهری بدون تحول باطنی، فاقد تأثیر است.
درنگ: كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا. علم ظاهری بدون تحول، بیثمر است. |
علم ظاهری، چونان باری است که بر دوش الاغ حمل میشود، اما به درک حقیقت نمیرسد. سالک باید از علم به معرفت و عمل صعود کند.
ایثار اولیا
قرآن کریم در سوره حشر، آیه ۹ میفرماید:
وَيُؤْتِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ
(: و دیگران را بر خود مقدم میدارند، هرچند خودشان نیازمند باشند). اولیا، مانند حضرت زهرا (س)، با ایثار کامل، خود را در برابر حق محو کردند و الگویی برای سالک ارائهاند.
درنگ: وَيُؤْتِرُونَ عَلَىَ أَنْفُسِهِمْ. اولیاَ با ایثار، الگوی انقطاع از خودیتاند. |
ایثار اولیا، مانند خورشیدی است که با نور خویش، تاری خودیت را محو میکند و راه سلوک را روشن میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
غفلت و خودبینی، موانع اصلی در مسیر سلوکاند، و علم ظاهری بدون تحول باطنی بیثمر است. اولیا، با ایثار و انقطاع از خود، الگویی عملی برای سالک ارائه میدهند که راه او را به سوی حقیقت هموار میکند.
بخش پنجم: تخریب نفس و سلوک عرفانی
سلوک، مسیر تخریب نفس
سلوک، مسیر تخریب خودیت و محو نفس است، نه خودسازی ظاهری. سالک به دنبال آن است که خود را در برابر حق فانی کند.
درنگ: سَالِکْ خُودَشْ را اَزْ مِيَانْ بَرْمِيدَرَدْ. سلوک، تخریب نفس است، نه خودسازی ظاهری. |
این تخریب، چونان ویران کردن بنایی کهنه است که جای آن، کاخ حقیقت الهی بنا میشود.
رعونت نفس در ظرف غرق
در ظرف غرق، رعونت نفس همچنان وجود دارد، اما سالک آن را حس نمیکند، زیرا رنگ الهی گرفته است. این رعونت، به مغلوبیت رسیده و دیگر مانع اصلی نیست.
درنگ: وَلاَ يَحِسُّ بِرَعُونَةِ رَسْمِهِ. سالک در ظرف غرق، رعونت نفس را حس نمیکند. |
این مغلوبیت، چونان سایهای است که در نور خورشید حقیقت کمرنگ شده و دیگر دیده نمیشود.
سیر با مشهود
سالک در ظرف غرق، با مشهود خود، یعنی حق، سیر میکند. این سیر، نیازمند صبر و انقطاع از حظوظ نفسانی است.
درنگ: يَسِيرُ مَعَ مَشْهُودِهِ. سالک با مشهود خود، یعنی حق، سیر میکند. |
این سیر، چونان همراهی با کاروانی است که مقصدش دیار حق است و سالک در این مسیر، جز او هیچ نمیبیند.
جمعبندی بخش پنجم
سلوک، مسیر تخریب نفس و انقطاع از خودیت است. در ظرف غرق، سالک با مشهود خود سیر میکند، اما رعونت نفس همچنان بهصورت خفی وجود دارد. این مقام، نیازمند صبر و تخلیه نفسانی است تا سالک به سوی وحدت کامل گام بردارد.
جمعبندی نهایی
باب الغرق در «منازل السائرین»، مقامی میانی در سلوک عرفانی است که سالک را از کثرت خلقی به وحدت الهی رهنمون میسازد. درجه دوم این مقام، استغراق الاشارة في الكشف، سالک را از اشارات ظاهری به کشف بیواسطه حقیقت هدایت میکند. مراتب قلب، روح، سرّ، خفی، و اخفی، مراحل صعود وجودی او را نشان میدهند. آیات قرآن کریم، مانند
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي
و
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ
، بر نقش رحمت الهی و فناپذیری همهچیز جز وجه حق تأکید دارند. سلوک، مسیری استثنایی است که نیازمند تخریب نفس، انقطاع از خودیت، و توفیق الهی است. اولیا، مانند حضرت زهرا (س)، با ایثار کامل، الگویی برای سالک ارائه میدهند. این مقام، کورهای است که سالک را صیقل داده و برای وصول به ولايت آماده میسازد.
با نظارت صادق خادمی |