در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 575

متن درس

 

مشاهده در منازل السائرین: شهود جمع و وحدت با حقیقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۷۵)

مقدمه: مشاهده، اوج شهود حقیقت

در ساحت عرفان عملی، مقام مشاهده چونان قله‌ای رفیع است که سالک را به وحدت با حقیقت مطلق رهنمون می‌سازد. این مقام، که در «منازل السائرین» به‌عنوان دومین منزل از باب الحقائق معرفی شده، فراتر از مکاشفه، سالک را به شهود بی‌واسطه حق و استقرار در بحر وجود دعوت می‌کند. درجه سوم مشاهده، که موضوع درس‌گفتار حاضر است، اوج این مقام است که با وصول به جمع، فنای کامل، و تحقق به صفات حق همراه است.

بخش نخست: جایگاه مشاهده در باب الحقائق

مشاهده: گذر از مکاشفه به معاینه

مشاهده، دومین مقام از باب الحقائق، پلی است میان مکاشفه و معاینه. اگر مکاشفه رؤیت از دور باشد، مشاهده چونان تماشای حقیقت از نزدیک است که سالک را به شهود عینی و بی‌واسطه رهنمون می‌سازد. این مقام، قلب سالک را به آیینه‌ای زلال بدل می‌کند که تجلیات الهی را به تمامی بازمی‌تاباند. درجه سوم مشاهده، که موضوع این نوشتار است، اوج این مقام است که سالک را از هرگونه غیریت، خلقیت، و محدودیت آزاد کرده و به وحدت با عین جمع می‌رساند.

درنگ: مشاهده، شهود نزدیک و بی‌واسطه حقیقت است که سالک را از مکاشفه به سوی معاینه و وحدت با جمع هدایت می‌کند.

درجه سوم مشاهده: مشاهدة جمع

درجه سوم مشاهده، که به مشاهدة جمع موسوم است، اوج شهود حقیقت است. این مقام، سالک را به سوی عین التجمع، یعنی حضرت حق، جذب می‌کند. در این مرحله، سالک چونان موجی در بحر وجود الهی غرق می‌شود و از هرگونه فردیت و انیت رها می‌گردد. این مقام، با سه ویژگی برجسته شناخته می‌شود: جذب به عین جمع، مالکیت در صحت ورود، و استقرار در بحر وجود. این ویژگی‌ها، سالک را به مظهر حق تبدیل کرده و او را در وحدت کامل با حقیقت قرار می‌دهند.

بخش دوم: ویژگی‌های درجه سوم مشاهده

جذب به عین التجمع

مشاهدة جمع، چونان نیرویی مغناطیسی، سالک را به سوی عین التجمع، یعنی ذات اقدس الهی، جذب می‌کند. این جذب، نه از روی اختیار ظاهری، بلکه از سر عشق و کشش باطنی است که قلب سالک را به سوی حقیقت بی‌کران هدایت می‌کند. در این مقام، سالک از هرگونه قید و بند خلقی رها شده و در حضرت جمع، که وحدت مطلق است، مستقر می‌گردد. این وحدت، چونان دریایی بی‌کران، هرگونه تعدد و غیریت را در خود محو می‌سازد.

درنگ: مشاهدة جمع، سالک را به سوی عین التجمع جذب کرده و او را از هرگونه غیریت و تعدد آزاد می‌سازد.

مالکیت در صحت ورود

مالکیت در صحت ورود، نشانه تمکن کامل سالک در وصول به حق است. این مالکیت، چونان اقتداری روحانی است که سالک را از هرگونه تردید و انقطاع مصون می‌دارد. در این مقام، حق خود به صحت ورود سالک شهادت می‌دهد، گویی ذات اقدس الهی اذن دخول او را امضا کرده است. این تمکن، که غایت اقتدار عرفانی است، سالک را به مظهر حق تبدیل می‌کند و او را در مقام بقای حقانی مستقر می‌سازد.

درنگ: مالکیت در صحت ورود، نشانه تمکن کامل سالک است که با شهادت حق به صحت ورود او محقق می‌شود.

راکبة بحر الوجود

استقرار در بحر وجود، اوج مقام مشاهده است که سالک را نه در انوار یا لوایح حق، بلکه در خود حقیقت مطلق مستقر می‌سازد. بحر وجود، چونان اقیانوسی بی‌کران است که سالک در آن غرق شده و به صفتی از صفات حق تبدیل می‌گردد. در این مقام، سالک قائم به حق است و در هر کجا که حق اراده کند، به همان صورت ظهور می‌یابد. این استقرار، نشانه وحدت کامل با وجود الهی است که سالک را از هرگونه محدودیت خلقی آزاد می‌کند.

درنگ: راکبة بحر الوجود، استقرار سالک در حقیقت مطلق است که او را به مظهر وجود الهی تبدیل می‌کند.

بخش سوم: فنای کامل و بقای حقانی

فنای کامل: محو انیت و خلقیت

در درجه سوم مشاهده، سالک به فنای کامل می‌رسد، گویی وجود خلقی او در بحر وجود الهی محو می‌شود. این فناء، چونان سوختن در نور جمع است که وجود عبد را می‌سوزاند و او را به اصلش بازمی‌گرداند. در این مقام، سالک از هرگونه انیت، خلقیت، و لحاظ نفسانی رها شده و تنها حق باقی می‌ماند. این محو، نه به اجبار، بلکه به اختیار و عشق الهی است که سالک خود به سوی گور وجود خلقی‌اش می‌شتابد.

درنگ: فنای کامل، محو وجود خلقی سالک در نور جمع است که او را به اصل الهی‌اش بازمی‌گرداند.

بقای حقانی: وجود به وجود حق

پس از فنای کامل، سالک به بقای حقانی نائل می‌شود، گویی به وجود حق موجود می‌گردد. در این مقام، امکانات حق برای سالک به فعلیت درمی‌آید و او مظهر صفات الهی می‌شود. این بقاء، چونان جاودانگی در ساحت حق است که هیچ زوال، انقطاع، یا تغییری در آن راه ندارد. سالک در این مقام، چونان یَدُ الله و عَینُ الله، مظهر اوصاف الهی است و در حضرات اسماء و صفات حق مستقر می‌گردد.

درنگ: بقای حقانی، وجود یافتن سالک به وجود حق است که او را مظهر صفات الهی می‌سازد.

بخش چهارم: وحدت عبد و حق

وحدت در حضرت جمع

در درجه سوم مشاهده، عبد و حق در وحدت جمع متحد می‌شوند. این وحدت، چونان امتزاج نور در نور است که سالک نه‌تنها حق را می‌بیند، بلکه خود به مظهر حق تبدیل می‌شود. در این مقام، سالک از خودیت رها شده و در حق فانی می‌گردد، گویی خود حق می‌شود. این وحدت، نشانه اوج سلوک عرفانی است که در آن، عبد و حق در یک وجود متعالی یکی می‌شوند.

درنگ: وحدت عبد و حق در حضرت جمع، اوج سلوک است که سالک را به مظهر حق تبدیل می‌کند.

استغراق در حضرة الجمع

استغراق، که فراتر از غرق شدن است، حالتی است که سالک در حضرة الجمع به‌کلی در حق محو می‌شود. در این مقام، سالک حق را با حق مشاهده می‌کند، گویی وجود او در نور ذات الهی سوخته و تنها حق باقی مانده است. این استغراق، چونان غرق شدن در اقیانوسی بی‌کران است که هیچ اثری از عبدیت در آن باقی نمی‌ماند.

درنگ: استغراق در حضرة الجمع، محو کامل عبد در حق است که او را به شهود حق بالحق رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: عبادت و معرفت در مقام مشاهده

عبادت: جوهره معرفت و وصول

در مقام مشاهده، عبادت به معنای معرفت، وصول، و قرب به حق است، نه صرف اعمال قالبی مانند سجاده و نماز. این اعمال، تنها قالب ظاهری عبادت‌اند و ارزش آن‌ها در گرو نیت و حضور قلب است که به شهود و وصول منتهی می‌شود. عبادت در این مقام، چونان پلی است که سالک را از ظاهر به باطن حقیقت رهنمون می‌سازد.

درنگ: عبادت در مقام مشاهده، معرفت و وصول به حق است که فراتر از قالب‌های ظاهری عمل می‌کند.

ایثار اولیا: رفع لحاظ نفسانی

اولیای خدا در این مقام، به دلیل رفع خلقیت و لحاظ نفسانی، دیگران را بر خود مقدم می‌دارند، حتی اگر خود نیازمند باشند. این ایثار، که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده، نشانه محو انیت و تمرکز بر نیاز خلق است. آیه شریفه می‌فرماید:

﴿وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ﴾ (الحشر: ۹)

ترجمه: «و [دیگران را] بر خود ترجیح می‌دهند، هرچند خودشان نیازمند باشند.» این ایثار، اولیا را از غیر اولیا متمایز می‌کند، چرا که آن‌ها از هرگونه خودبینی رها شده و تنها به حق و خلق او می‌اندیشند.

درنگ: ایثار اولیا، نشانه رفع لحاظ نفسانی و تمرکز بر نیاز خلق است که در مقام مشاهده به کمال می‌رسد.

بخش ششم: تحقق به صفات حق

تحقق به صفات حق: مظهر حق شدن

در درجه سوم مشاهده، سالک به تحقق به صفات حق نائل می‌شود، گویی وجود او به آیینه‌ای بدل می‌گردد که صفات الهی در آن متجلی می‌شود. در این مقام، هیچ لحاظ خلقی، غیری، یا تعددی باقی نمی‌ماند و سالک به مظهر کامل حق تبدیل می‌گردد. این تحقق، فراتر از تخلق ظاهری است و سالک را به صفتی از صفات حق بدل می‌سازد.

درنگ: تحقق به صفات حق، سالک را به مظهر کامل حق تبدیل می‌کند و از هرگونه لحاظ خلقی آزاد می‌سازد.

ظهور حق در وجود سالک

در این مقام، ظهور حق در وجود سالک کامل است و او به وجود حق موجود می‌گردد. این ظهور، چونان تجلی خورشید در آیینه‌ای زلال است که هیچ حجابی میان سالک و حق باقی نمی‌گذارد. سالک در این حالت، عالم به اسرار و تنزلات حق در حضرات اسماء و صفات اوست و به معارف مکنونه الهی دست می‌یابد.

بخش هفتم: معیت حق و عبد

معیت دوسویه: الحق مع العبد و العبد مع الحق

در اوج مقام مشاهده، معیت دوسویه میان حق و عبد برقرار می‌شود. سالک خود را حق می‌بیند و حق را خود، گویی در این مقام، عبد و حق در وحدتی متعالی یکی می‌شوند. این معیت، چونان امتزاج دو نور است که هیچ فاصله‌ای میان آن‌ها باقی نمی‌ماند. در این حالت، حظوظ نفسانی محو شده و سالک تنها به حق و ظهور او مشغول است.

درنگ: معیت دوسویه حق و عبد، نشانه وحدت کامل در مقام مشاهده است که سالک را از حظوظ نفسانی رها می‌سازد.

جمع‌بندی

مقام مشاهده، به‌ویژه در درجه سوم آن که مشاهدة جمع است، سالک را به اوج سلوک عرفانی رهنمون می‌سازد. در این مقام، سالک با فنای کامل در حق، به بقای حقانی نائل شده و به مظهر صفات الهی تبدیل می‌گردد. جذب به عین التجمع، مالکیت در صحت ورود، و استقرار در بحر وجود، ویژگی‌های این مقام‌اند که سالک را از هرگونه غیریت و خلقیت آزاد می‌کنند. عبادت در این مقام، معرفت و وصول به حق است و ایثار اولیا، نشانه محو انیت آن‌هاست. این تبیین، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چارچوبی علمی و جامع برای فهم مقام مشاهده ارائه می‌دهد و راه را برای پژوهش‌های عمیق‌تر در عرفان عملی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده