در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 578

متن درس

 

کتاب منازل السائرین: معاینة عین الروح

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۷۸)

مقدمه

در سلوک عرفانی، مقام معاینه چونان قله‌ای است که سالک را به رؤیت بی‌واسطه حقیقت الهی فرا می‌خواند. این مقام، که در کتاب شریف «منازل السائرین» به‌عنوان یکی از مراتب والای باب الحقائق تبیین شده، در مرتبه سوم خود، یعنی معاینة عین الروح، به اوج خود می‌رسد. معاینة عین الروح، شهودی است عیانی و محض که سالک با حقیقت نورانی روح خویش، حق را بی‌هیچ حجاب و شبهه‌ای مشاهده می‌کند.

بخش نخست: چیستی معاینة عین الروح و جایگاه آن

تعریف معاینة عین الروح

معاینة عین الروح، سومین مرتبه از مراتب معاینه است که سالک در آن، حق را با حقیقت نورانی روح خویش به‌صورت عیانی محض مشاهده می‌کند. به تعبیر درس‌گفتار: «معاینة عین الروح، و هی التی تعاین التی عیاناً محضاً.» این رؤیت، عاری از هرگونه شبهه و حجاب است و روح، به دلیل ماهیت ربانی خود، که از نور حق سرچشمه گرفته، حق را بی‌واسطه می‌بیند. این مقام، اوج شهود عرفانی است که سالک را از قید غیریت و محدودیت‌های نفسانی آزاد می‌سازد.

معاینة عین الروح، چونان باز شدن چشم باطن است که سالک را به تماشای نور بی‌کران حق دعوت می‌کند، گویی که روح، در آینه وجود خویش، جمال معشوق را بی‌هیچ پرده‌ای می‌نگرد.

درنگ: معاینة عین الروح، رؤیت عیانی محض حق با حقیقت نورانی روح است که عاری از هرگونه شبهه و حجاب بوده و سالک را به وحدت با حق رهنمون می‌سازد.

مراتب معاینه و نقد معاینة الابصار

درس‌گفتار، معاینه را در سه مرتبه تبیین می‌کند: معاینة الابصار، معاینة عین القلب، و معاینة عین الروح. با این حال، معاینة الابصار، که به رؤیت حق با چشم سر و متعلق به لقاء الله است، در متن اصلی به‌صورت کامل تبیین نشده است. به تعبیر درس‌گفتار: «نسبت به رؤیت بالابصار چیزی نگفت، نه متن و نه شارح.» این نقد، بر این نکته تأکید دارد که معاینة الابصار، به دلیل عظمتش، باید مرتبه نهایی باشد، اما به اشتباه در متن اصلی به‌عنوان مرتبه نخست ذکر شده و توضیح کافی درباره آن ارائه نگردیده است.

معاینة الابصار، که به لقاء الله اشاره دارد، در قرآن کریم با بیش از بیست آیه مورد تأکید قرار گرفته است، از جمله: وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ (الرحمن: ۴۶؛ : «و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ است»). این رؤیت، نه محال عقلانی است و نه، منعی شرعی دارد، بلکه عالی‌ترین مرتبه قرب الهی را نشان می‌دهد. درس‌گفتار می‌فرماید: «رأیتیم ما رأیت الخلائق سمعاً.»

بخش دوم: نقش عشق در معاینة عین الروح

عشق، شرط لازم رؤیت عیانی

رؤیت عیانی در معاینة عین الروح، تنها با عشق الهی ممکن است. درس‌گفتار تأکید می‌کند: «رؤیت بالعینی لا یمکن إلا، بالحب، تا کسی عاشق نشود، رؤیت عیانی ندارد.» عشق، چونان آتشی است که دل سالک را از تعامات نفسانی پاک کرده و او را به نجوای عاشقانه با معشوق حقیقی هدایت می‌کند. این نجوا، که به مغازله تعبیر شده، با لطافت، اشارات باطنی، و انس همراه است، گویی که عاشق در خلوت دل، با معشوق به گفت‌وگوی عاشقانه می‌نشیند.

عشق، چونان کلیدی است که قفل‌های غیریت را می‌گشاید و سالک را به تماشای بی‌پرده جمال حق دعوت می‌کند. بدون این عشق، شهود عیانی ممکن نیست، زیرا تنها عاشق است که دل به معشوق می‌سپارد و از خود می‌گذرد.

درنگ: عشق الهی، شرط لازم رؤیت عیانی در معاینة عین الروح است که سالک را به نجوای عاشقانه با حق و رهایی از غیریت هدایت می‌کند.

عشق و رهایی از عدالت و مزد

عشق به حق، سالک را از نیاز به عدالت، موعظه، یا انتظار مزد بی‌نیاز می‌کند. درس‌گفتار با استناد به آیه إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِي (آل‌عمران: ۳۱؛ : «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید») می‌فرماید: «اطاعتم که می‌کنید، دوستم دارید، چون کسی را که دوست داری، مخالفش نمی‌کنی.» اولیای خدا، به دلیل شدت عشق، از گناه مصون‌اند، نه از ضعف، بلکه از قوت باطنی. این عشق، آن‌ها را از طمع به بهشت یا ترس از جهنم آزاد می‌سازد.

این رهایی، چونان پرواز روح است که سالک را از قید بندهای نفسانی آزاد کرده و او را به سوی معشوق حقیقی سوق می‌دهد، گویی که دل عاشق، جز برای حق نمی‌تپد.

شجاعت عشق در کلام امیرالمؤمنین

درس‌گفتار، با نقل کلام امیرالمؤمنین (ع)، اوج شجاعت عاشقانه را تبیین می‌کند: «لا خوفاً من نارک و لا طمعاً لجنتک… وجدتک أهلاً للعبادة فعبدتک.» این کلام، نشان‌دهنده محو انیت در عشق الهی است، جایی که عبادت نه از ترس جهنم یا طمع بهشت، بلکه به دلیل شایستگی حق برای عبادت انجام می‌شود. این شجاعت، چونان تیری است که قلب عاشق را به سوی معشوق نشانه می‌رود، بی‌آنکه به غیر او نظر داشته باشد.

این کلام، عالی‌ترین مرتبه عشق را نشان می‌دهد، جایی که عاشق حتی ظرف نفسانی را از میان برمی‌دارد و عبادت را تنها برای حق انجام می‌دهد. درس‌گفتار می‌فرماید: «وجدتک أهلاً للعبادة، یعنی تو این‌گونه‌ای که من عبادتت کنم، نه اینکه من دوست دارم.»

درنگ: شجاعت عاشقانه در عبادت، عاری از ترس یا طمع است و تنها برای شایستگی حق انجام می‌شود، که اوج محو انیت را نشان می‌دهد.

بخش سوم: تطهیر ارواح و بقای سرمدی

تطهیر ارواح از تعلقات

ارواح، به دلیل ماهیت ربانی خود، که از امر ربی سرچشمه گرفته، برای وصول به حق تطهیر می‌شوند. درس‌گفتار با استناد به آیه قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي (اسراء: ۸۵؛ : «بگو روح از امر پروردگار من است») می‌فرماید: «ارواح إنما طهرت عن دنس التعلق و الحجاب و النظر إلی الغیر.» این تطهیر، ارواح را از آلودگی نظر به غیر پاک می‌کند تا تنها نظر به حق داشته باشند.

تطهیر ارواح، چونان شستن آیینه دل است که هرگونه غبار غیریت را از آن می‌زداید تا نور حق در آن بی‌هیچ مانعی بازتاب یابد. اولیای خدا، به دلیل این تطهیر، هیچ نظر به غیر نداشتند.

بقای سرمدی و مغازله با حق

ارواح، با تطهیر، به بقای سرمدی کرامت می‌یابند تا با جلوه‌های حضرت حق نجوای عاشقانه کنند. درس‌گفتار می‌فرماید: «واکرمت بالبقاء السرمدی لتناغی سناء الحضرة.» این بقا، همان وجه الله است که در آیه كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ * وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (الرحمن: ۲۶-۲۷؛ : «هر که بر روی زمین است فانی است * و چهره پروردگارت که دارای جلال و اکرام است باقی می‌ماند») به آن اشاره شده است.

این بقا، چونان زندگی ابدی روح در جوار حق است که سالک را به مغازله با معشوق حقیقی دعوت می‌کند، گویی که روح، در خلوتگاه حضور، با حق به گفت‌وگوی عاشقانه می‌نشیند.

درنگ: تطهیر ارواح و بقای سرمدی، روح را برای مغازله عاشقانه با جلوه‌های حضرت حق آماده می‌سازد، که نشانه وصول به وجه الله است.

بخش چهارم: رؤیت حق بنور الحق

ماهیت نورانی روح

روح، به دلیل ماهیت نورانی خود، که از نور حق سرچشمه گرفته، حق را با نور حق مشاهده می‌کند. درس‌گفتار می‌فرماید: «عین الروح هو نور الحق فیعاین الروح الحق بنور الحق عیاناً محضاً لا تشوبه شبهة ولا یحجبه حجاب.» این رؤیت، کاملاً بی‌واسطه است، زیرا روح، به‌عنوان وجه الله، با حقیقت حق متحد می‌شود.

این رؤیت، چونان دیدار آینه با آینه است که نور حق در روح سالک بازتاب می‌یابد و او را به تماشای بی‌پرده جمال معشوق دعوت می‌کند.

عزت و احدیت در معاینة الروح

روح در این مقام، عزت حق، یعنی احدیت و وحدانیت او را مشاهده می‌کند. درس‌گفتار می‌فرماید: «و تشاهد بها العزة أی تعاین بهجة الاحدیة و عظمتها لأن العزة هی الوحدانیة.» عزت، حقیقت وحدانی حق است که از ادراک غیر مصون است و هرگونه غیریت را محو می‌سازد. این مشاهده، ظهور نور احدیت را آشکار می‌کند، گویی که سالک در دریای توحید غرق شده و جز حق نمی‌بیند.

عزت، چونان قلعه‌ای است که حق در آن از دسترس غیر محفوظ است، و سالک با شهود آن، به وحدت با حق نائل می‌شود.

درنگ: رؤیت حق بنور الحق، شهودی بی‌واسطه است که روح را به مشاهده عزت و احدیت حق هدایت می‌کند، عاری از هرگونه غیریت.

بخش پنجم: مغازله و جاذبه عشق

مناغات و مغازله عاشقانه

مناغات، مغازله عاشقانه با حق است که با نغمات و اشارات باطنی بین عاشق (روح) و معشوق (حق) رخ می‌دهد. درس‌گفتار می‌فرماید: «والمناغاة المغازلة بالنغمات والملاحظة بالإشارات بین العاشق والمعشوق.» این مغازله، نتیجه میل ذاتی و حب اصیل بین مظهر (روح) و اصل (حق) است که از جاذبه ذاتی میان آن‌ها نشأت می‌گیرد.

این مغازله، چونان رقص عاشقانه روح در حضور معشوق است که با نجواهای باطنی و اشارات قلبی، دل را به سوی حق می‌کشاند.

جذب قلوب به فنای در حق

معاینة عین الروح، قلوب را به سوی فنای در حضرت حق جذب می‌کند. درس‌گفتار می‌فرماید: «و تجذب القلوب إلی فناء الحضرة.» این فناء، محو غیریت و وصول به وحدت با حق است که نتیجه جاذبه عشق الهی است. ارواح، با این جاذبه، به جوار حضرت حق کشیده می‌شوند و در حضور او بقا می‌یابند.

این جذب، چونان مغناطیسی است که دل‌های عاشق را به سوی معشوق حقیقی می‌کشد، گویی که هر ذره وجود سالک، در طلب وحدت با حق می‌تپد.

درنگ: مغازله عاشقانه و جذب قلوب به فنای در حق، نتیجه جاذبه ذاتی عشق است که روح را به وحدت با حق می‌رساند.

جمع‌بندی

معاینة عین الروح، چونان قله‌ای است در سلوک عرفانی که سالک را به رؤیت عیانی محض حق با نور حق دعوت می‌کند. این مقام، با تطهیر ارواح از غیریت، بقای سرمدی، و مغازله عاشقانه با حضرت حق همراه است. عشق، شرط اصلی وصول به این مقام است که سالک را از نیاز به عدالت، مزد، یا موعظه بی‌نیاز می‌کند. کلام امیرالمؤمنین (ع)، شجاعت عاشقانه را در عبادت بی‌حظ نفسانی نشان می‌دهد، و قرآن کریم، با آیاتی چون «قل الروح من أمر ربی»، ماهیت ربانی روح را تبیین می‌کند. نقد درس‌گفتار بر عدم تبیین کافی معاینة الابصار، عظمت لقاء الله را برجسته می‌سازد. این کتاب، با تبیین نظام‌مند معاینة عین الروح، راهنمایی برای طالبان معرفت الهی است که روح عرفانی «منازل السائرین» را در قالبی علمی و فاخر به تصویر می‌کشد.

با نظارت صادق خادمی

 

فوتر بهینه‌شده