در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 582

متن درس

 

باب الحیاة: تبیین عرفانی مقام حیاة الوجود

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۸۲)

دیباچه

کتاب پیش‌رو، بازنویسی و تبیینی عمیق از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در باب مقام «حیاة الوجود» از منازل السائرین است که در جلسه ۵۸۲ ارائه شده است. این اثر، با نگاهی عرفانی و علمی، به تحلیل مرتبه سوم حیات در سیر و سلوک عرفانی می‌پردازد که پس از حیات علم و حیات جمع، به‌عنوان حیاة الحق یا حیاة الوجود شناخته می‌شود.

این اثر، چونان آیینه‌ای صیقل‌یافته، نور معارف عرفانی را بازمی‌تاباند و سالک را به سوی وحدت با حق هدایت می‌کند، جایی که غیریت محو می‌شود و تنها جلال حق در وجود او تجلی می‌یابد.

باب نخست: تبیین مقام حیاة الوجود و مراتب آن

مقدمه‌ای بر مراتب حیات در سلوک عرفانی

در سیر و سلوک عرفانی، حیات به سه مرتبه متمایز تقسیم می‌شود: حیات علم، حیات جمع (یا حیاة الهمة)، و حیاة الوجود (یا حیاة الحق). حیاة الوجود، به‌عنوان سومین و والاترین مرتبه، مقامی است که سالک در آن با حق متحد شده و از هرگونه غیریت و کثرت رهایی می‌یابد. این مقام، چونان قله‌ای رفیع در سلسله‌مراتب سلوک، تنها پس از عبور از مراتب پیشین دست‌یافتنی است.

تعریف حیاة الوجود و ویژگی‌های آن

حیاة الوجود، حیاتی است بالحق، که در آن سالک به وحدت کامل با ذات الهی می‌رسد. این حیات، با سه نفس متمایز شناخته می‌شود:

  • نفس هیبت: که اعتلال و خودبینی را محو می‌کند.
  • نفس وجود: که مانع انفصال و جدایی از حق می‌شود.
  • نفس انفراد: که اتصال دائم و وحدت با حق را به ارمغان می‌آورد.

این سه نفس، چونان سه موج در اقیانوس وجود، سالک را از ساحل کثرت به عمق وحدت رهنمون می‌سازند. در این مقام، سالک نه‌تنها از خودبینی رهایی می‌یابد، بلکه حتی ظرف جمع نیز در او مضمحل شده و تنها حق در وجودش باقی می‌ماند.

درنگ: حیاة الوجود، مقامی است که در آن غیریت و کثرت محو شده و سالک به وحدت کامل با حق می‌رسد. این مقام، با سه نفس هیبت، وجود، و انفراد، سالک را از خودبینی به اتصال دائم با حق هدایت می‌کند.

حذف غیریت و وصول به وحدت

در مقام حیاة الوجود، غیریت (دویی و جدایی از حق) از حريم وجود سالک محو می‌شود. این حذف غیریت، چونان پاک شدن آینه‌ای غبارگرفته، امکان تجلی کامل حق را در وجود سالک فراهم می‌آورد. در این مرتبه، سالک جز حق نمی‌بیند و حتی همت والای حیات جمع نیز در نور حق مضمحل می‌گردد. این امر، تفاوت بنیادین حیاة الوجود با حیات جمع را آشکار می‌سازد، زیرا در حیات جمع، هنوز ظرفی از کثرت باقی است، اما در حیاة الوجود، تنها وحدت مطلق حاکم است.

ظهور حقانی و تلبس به حق

سالک در حیاة الوجود به قرب کامل الهی می‌رسد، جایی که اشارت و عبارت (بیان و اشاره) بی‌معنا می‌شوند. او به حق متلبس شده و وجود و ظهورش کاملاً حقانی می‌گردد. این تلبس، چونان پوشیدن جامه‌ای از نور الهی، سالک را به آینه‌ای برای تجلی صفات و ذات حق تبدیل می‌کند. در این مقام، ظهور حقانی سالک، نشانه بقای پس از فناست، جایی که او دیگر خود را نمی‌بیند، بلکه تنها حق را در خود مشاهده می‌کند.

تحقق اسماء حسنی در وجود سالک

در این مقام، اسماء حسنای الهی در وجود سالک متجلی می‌شوند. این تحقق، نه به معنای مالکیت سالک بر این اسماء، بلکه به‌عنوان مظهر بودن او برای صفات الهی است. عبارت «نحن اسماء الحسنى» چونان نغمه‌ای آسمانی، بر عبودیت سالک تأکید دارد، که او خود را تنها عاریه‌دار این صفات می‌داند و نه صاحب آنها.

جمع‌بندی باب نخست

حیاة الوجود، والاترین مرتبه حیات در سلوک عرفانی است که سالک را به وحدت کامل با حق می‌رساند. این مقام، با سه نفس هیبت، وجود، و انفراد، سالک را از کثرت به وحدت هدایت می‌کند. حذف غیریت، تلبس به حق، و تحقق اسماء حسنی، از ویژگی‌های برجسته این مرتبه‌اند که سالک را به مقام اهل الله ارتقا می‌دهند.

باب دوم: نفس‌های سه‌گانه حیاة الوجود

نفس هیبت: محو اعتلال و تجلی عظمت حق

نفس هیبت، اولین مرحله حیاة الوجود است که سالک را به مرتبه‌ای می‌رساند که هر نظاره‌ای از او، نظاره حق است. این هیبت، چونان صاعقه‌ای الهی، اعتلال (خودبینی و منیت) را محو می‌کند و وجود سالک را از هر نقص و بیماری پاک می‌سازد. در این مقام، نور عظمت الهی در سالک تجلی می‌یابد و هر کس او را ببیند، تحت تأثیر هیبت حق قرار می‌گیرد.

اعتلال، که ریشه در شعور به خود و عالم دارد، در این مرحله از بین می‌رود، زیرا سالک جز حق نمی‌بیند. این محو منیت، چونان ذوب شدن یخ در آفتاب حقیقت، سالک را به عبودیت کامل هدایت می‌کند.

درنگ: نفس هیبت، با محو اعتلال و تجلی نور عظمت الهی، سالک را به مرتبه‌ای می‌رساند که هر نظاره‌ای از او، نظاره حق است و دوست و دشمن در برابر هیبت او خاضع می‌شوند.

نفس وجود: پیشگیری از انفصال

نفس وجود، سالک را از هرگونه انفصال و جدایی از حق بازمی‌دارد. این نفس، چونان ریسمانی استوار، سالک را به حق متصل نگه می‌دارد و او را به مرتبه «هو هو» می‌رساند، جایی که هیچ مشابهتی با حق وجود ندارد. استناد به آیه شریفه قرآن کریم:

﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ﴾

(شوری: ۱۱، : «چیزی مانند او نیست»)

بر این حقیقت تأکید دارد که در این مقام، سالک به وحدت وجودی با حق می‌رسد و هیچ کثرت یا غیریتی باقی نمی‌ماند.

نفس انفراد: تحقق اتصال کامل

نفس انفراد، سالک را به اتصال کامل با حق می‌رساند، جایی که ظهور (حق) و مظهر (سالک) یکی می‌شوند. این اتصال، چونان پیوند شاخه‌ای با درخت حقیقت، سالک را از هرگونه تفکیک و جدایی رها می‌سازد. در این مقام، سالک به‌طور کامل در حق فانی شده و با او متحد می‌گردد، به‌گونه‌ای که دیگر هیچ ظرفی برای نظاره یا اشارت باقی نمی‌ماند.

جمع‌بندی باب دوم

نفس‌های سه‌گانه حیاة الوجود، چونان سه منزل در مسیر وصول به حق، سالک را از اعتلال به اتصال کامل هدایت می‌کنند. نفس هیبت، منیت را محو می‌کند؛ نفس وجود، جدایی را مانع می‌شود؛ و نفس انفراد، وحدت کامل را محقق می‌سازد. این مراحل، سالک را به مقامی می‌رسانند که جز حق نمی‌بیند و جز او نمی‌خواهد.

باب سوم: تجلیات و آثار حیاة الوجود

محو دنیا و آخرت در مقام اهل الله

در مقام حیاة الوجود، دنیا و آخرت برای اولیاء خدا محو می‌شوند و آنها به مقام اهل الله می‌رسند. این محو، چونان غروب ستارگان در برابر آفتاب حقیقت، نشانه فنای کامل سالک در حق است. در این مقام، سالک تنها با حق انس می‌گیرد و هیچ مظهر کثرتی برای او باقی نمی‌ماند.

هیبت اولیاء خدا و تأثیر آن

اولیاء خدا در این مقام، به دلیل تجلی هیبت حق، چنان عظمتی دارند که دوست و دشمن در برابرشان خاضع می‌شوند. این هیبت، چونان شعاعی از نور الهی، از وجود آنها ساطع می‌شود و همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مثال امام سجاد علیه‌السلام، که بدون ذوالفقار و تنها با هیبت الهی، عظمت حق را متجلی ساخت، نمونه‌ای برجسته از این مقام است.

هیبت در برابر ابزار ظاهری

اولیاء خدا، به‌جای تکیه بر ابزار مادی مانند سلاح، به هیبت الهی خود متکی هستند. این هیبت، چونان شمشیری بران از نور حق، از هر ابزار ظاهری قوی‌تر است و اولیاء را در برابر دشمنان توانمند می‌سازد. این امر، برتری مقام معنوی بر مادیات را آشکار می‌کند.

درنگ: هیبت اولیاء خدا، تجلی نور حق در وجود آنهاست که دوست و دشمن را خاضع می‌کند و برتری مقام معنوی بر ابزار مادی را نشان می‌دهد.

استناد قرآنی به حیاة الوجود

آیات قرآن کریم، بر حق‌بودگی خلقت و قیومیت الهی تأکید دارند و سالک را به درک حقیقت حیاة الوجود هدایت می‌کنند:

﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ﴾

(حجر: ۸۵، : «و آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز به‌حق نیافریدیم»)

﴿أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ﴾

(رعد: ۳۳، : «آیا آن کس که بر هر نفسی به آنچه کسب کرده است قیام دارد [مانند دیگران است]؟»)

این آیات، سالک را به این حقیقت رهنمون می‌سازند که همه‌چیز بالحق است و هر عملی از حق سرچشمه می‌گیرد. در این مقام، سالک خود را تنها مظهر حق می‌بیند و جز او هیچ نمی‌خواهد.

ظهور هیبت حق و محو ظلمت

نفس هیبت، اولین سطوة نور وجود و عظمت حق است که در مشاهدة سالک رخ می‌دهد. این هیبت، چونان طوفانی از نور الهی، هر نور و ظلمتی غیر از حق را محو می‌کند و سالک را در هیمنة حق قرار می‌دهد. این سطوة نور، نه‌تنها در سالک، بلکه در ناظران او نیز اثر می‌گذارد و همه را در برابر عظمت حق خاضع می‌سازد.

جمع‌بندی باب سوم

حیاة الوجود، با تجلیات و آثار خود، سالک را به مقامی می‌رساند که دنیا و آخرت در او محو شده و تنها حق در وجودش متجلی می‌گردد. هیبت اولیاء خدا، استناد قرآنی، و محو ظلمت، از برجسته‌ترین ویژگی‌های این مقام‌اند که سالک را به وحدت کامل با حق هدایت می‌کنند.

خاتمه

کتاب «باب الحیاة: تبیین عرفانی مقام حیاة الوجود»، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین یکی از والاترین مقامات سلوک عرفانی پرداخته است. این اثر، با زبانی فاخر و علمی، مفاهیم عمیق حیاة الوجود را در قالبی منسجم و دانشگاهی ارائه کرده و سالک را به سوی وحدت با حق هدایت می‌کند. حیاة الوجود، چونان دری گران‌بها در سلسله‌مراتب سلوک، سالک را از کثرت به وحدت، از خودبینی به عبودیت، و از جدایی به اتصال کامل با حق می‌رساند. این مقام، با نفس‌های سه‌گانه هیبت، وجود، و انفراد، و با تجلیات حقانی اولیاء خدا، راهی روشن برای وصول به حضرة احدیت می‌گشاید.

آیات قرآن کریم، چونان مشعل‌هایی فروزان، این مسیر را روشن ساخته و سالک را به درک این حقیقت رهنمون می‌سازند که همه‌چیز بالحق است و جز حق هیچ نیست. این اثر، با حفظ تمامی محتوای اصلی و افزودن تحلیل‌های تفصیلی، تلاشی است برای ارائه معارف عرفانی در قالبی که هم برای پژوهشگران و هم برای سالکان طریق حقیقت، راهگشا باشد.

با نظارت صادق خادمی

 

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده