در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 592

متن درس






باب السکر در منازل السائرین

باب السکر در منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۹۲)

مقدمه: درآمدی بر مقام سکر در سلوک عرفانی

باب السکر، به عنوان یکی از مراتب والای سلوک عرفانی در منازل السائرین، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق حالات معنوی سالک که در آن، روح از قیود ناسوت رها شده و در دریای بی‌کران محبت و شوق الهی غرق می‌گردد. این مقام، جایی است که تمالک و تعادل از سالک سلب شده و او در جذبه‌ای عظیم، از اختیار خویشتن تهی می‌شود و در عین حال، در علم و عمل استوار می‌ماند.

بخش نخست: مفهوم سکر و ویژگی‌های بنیادین آن

ماهیت سکر: طرب و سلب تمالک

سکر، حالتی است از طرب و شوق عمیق که سالک را از تمالک و تعادل خویش خارج می‌سازد. در این مقام، سالک در جذبه‌ای معنوی غرق می‌شود که اختیار و تعادلش را سلب کرده و او را در دریای سرور و محبت الهی فرو می‌برد. این حالت، نه از جنس غفلت است و نه به انحراف می‌انجامد، بلکه نشانه‌ای است از شدت انس و قرب به حق تعالی. گویی سالک در این مقام، چون پرنده‌ای است که بال‌هایش را به باد جذبه الهی سپرده و در آسمان بی‌کران شوق به پرواز درآمده است.

سکر، با سلب تمالک، سالک را در مخاطره و تزلزل قرار می‌دهد، اما این تزلزل، نه از ضعف، بلکه از شدت محبت و وجده است. سالک در این مقام، چنان در جذبه حق غرق است که از توجه به غیر او بازمی‌ماند. این حالت، مشابه آیه شریفه قرآن کریم است که می‌فرماید:

وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ (البقره: ۱۶۵)

ترجمه: و کسانی که ایمان آورده‌اند، محبتشان به خدا سخت‌تر است.

این آیه، گواهی است بر شدت محبت مؤمنان به حق که در مقام سکر، به اوج خود می‌رسد.

تحلیل مفهومی سکر

سکر، برخلاف تصور عامه، حالتی از غفلت یا بی‌توجهی نیست، بلکه حالتی است که سالک را از اشتغال به ظواهر خلقی به سوی بواطن حقانی رهنمون می‌سازد. این مقام، جایی است که سالک، چونان آهن در کوره محبت الهی گداخته شده و زنگار ناسوت از وجودش زدوده می‌شود. سکر، نشانه‌ای از کمال محبت است که سالک را در انس دائم با حق قرار داده و او را از توجه به غیر محبوب بازمی‌دارد.

درنگ: ماهیت سکر

سکر، حالتی از طرب و شوق عمیق است که تمالک و تعادل را از سالک سلب می‌کند، اما این سلب، نه به معنای غفلت، بلکه نشانه‌ای از شدت انس و قرب به حق است. سالک در این مقام، چونان موجی است که در دریای محبت الهی غرق شده و از خویشتن خویش تهی گشته است.

بخش دوم: علامات سه‌گانه سکر

علامت نخست: اضیق عن الاشتغال بالخبر

نخستین علامت سکر، اضیق عن الاشتغال بالخبر است؛ یعنی سالک به دلیل غرق بودن در عمل به معانی الهی، از شنیدن اخبار و احادیث بازمی‌ماند. این بازماندن، نه از سر بی‌توجهی، بلکه از آن روست که سالک در مقام تجسم معانی است. او به جای شنیدن خبر، در حال عمل به آن است، گویی کلام معصوم در وجودش متجلی شده و نیازی به استماع ظاهری ندارد.

برای مثال، شخصی که در حال عمل به کلام پیامبر (ص) یا امام (ع) است، اگر کلامی از ایشان برایش نقل شود، گویی به او جفا شده است، زیرا او خود در حال تجلی آن کلام است. این حالت، مشابه آن است که به آینه‌ای روشن، نور دیگری تابانده شود؛ آینه‌ای که خود منعکس‌کننده نور است، نیازی به نور اضافی ندارد.

با این حال، تعظیم نسبت به مخبر (معصوم) در سالک محفوظ است. او به پیامبر (ص) و امام (ع) به عنوان مظاهر شوونات الهی احترام می‌گذارد، اما از شنیدن خبر، به دلیل اشتغال به عمل، اکراه دارد.

درنگ: اضیق عن الاشتغال بالخبر

سالک در مقام سکر، به دلیل غرق بودن در عمل به معانی الهی، از شنیدن اخبار و احادیث بازمی‌ماند، اما تعظیم نسبت به مخبر محفوظ است. این حالت، چونان باغبانی است که در حال کاشت نهال حقیقت است و نیازی به شنیدن وصف آن ندارد.

علامت دوم: اقتحام فی لجة الشوق و تمکن دائم

دومین علامت سکر، اقتحام فی لجة الشوق و تمکن دائم است. سالک در این مقام، در قعر دریای شوق غرق می‌شود و وجودش از سرور و نغمه آکنده می‌گردد. این شوق، چنان عظیم است که سالک را به ترنم و تغنی وا می‌دارد، گویی وجودش به نغمه‌ای الهی بدل شده است. با این حال، این غرق شدن در شوق، با تمکن در علم و عمل همراه است. سالک، هرچند در جذبه شوق غوطه‌ور است، وظایف شرعی و تکالیف خود را ترک نمی‌کند.

این تمکن دائم، نشانه‌ای از صحت شوق سالک است. او در عین سکر، از علم و عمل غافل نمی‌شود، بلکه این شوق، او را در مسیر حق استوارتر می‌سازد. گویی سالک، چونان کشتی‌ای است که در طوفان شوق به پیش می‌رود، اما سکان علم و عمل، او را از گمراهی حفظ می‌کند.

درنگ: اقتحام فی لجة الشوق

سالک در قعر شوق غرق می‌شود، اما تمکن در علم و عمل، او را از انحراف مصون می‌دارد. این حالت، چونان آتش محبتی است که سالک را می‌گدازد، اما از سوختن به نور می‌رساند.

علامت سوم: غرق فی بحر السرور و الصبر حائل

سومین علامت سکر، غرق شدن در دریای سرور و سلب صبر است. سالک در این مقام، چنان در سرور الهی غرق است که حتی درد و بلا برایش لذت‌بخش می‌گردد. هجران و فراق از محبوب، که در حالت عادی دردناک است، در این مقام شیرین می‌شود. سالک به جایی می‌رسد که درد را به ارادت می‌کشد و زهر را به حلاوت می‌خورد، گویی بلا برای او به شرابی گوارا بدل شده است.

این حالت، مشابه حال اصحاب امام حسین (ع) در شب عاشورا است که در اوج بلا، سرور و طرب داشتند. آنان، در حضور معصوم، چنان در سکر محبت غرق بودند که حتی مصیبت‌ها برایشان به نغمه‌ای از قرب الهی بدل شده بود.

درنگ: غرق فی بحر السرور

سالک در دریای سرور غرق شده و صبرش سلب می‌شود، اما این سلب صبر، از شدت شوق و محبت است که حتی بلا را برای او شیرین می‌سازد. گویی سالک، در این مقام، چونان گلی است که در طوفان بلا شکوفا می‌شود.

بخش سوم: تفاوت سکر معنوی با حالات نفسانی

سکر معنوی، برخلاف حالات نفسانی مانند سادیسم، به انحراف منجر نمی‌شود. در سادیسم، فرد از وارد کردن یا دریافت درد لذت می‌برد، اما این لذت، از جنس انحراف نفسانی است. در سکر معنوی، لذت بردن از درد، ناشی از شوق به محبوب و قرب به حق است. سالک در این مقام، حتی هجران و بلا را به عنوان تجلیات محبت الهی می‌پذیرد و از آن لذت می‌برد.

این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت میان سکر ایمانی و حالات病态 روان‌شناختی است. سکر معنوی، با حفظ تمکن در علم و عمل، سالک را از انحرافات نفسانی مصون می‌دارد و او را در مسیر حق نگه می‌دارد.

درنگ: تمایز سکر معنوی

سکر معنوی، برخلاف حالات نفسانی، با حفظ علم و عمل، سالک را از انحراف مصون می‌دارد و درد را به لذتی از جنس قرب الهی بدل می‌سازد.

بخش چهارم: نقش بلا در سلوک و ارتباط آن با ولاء

بلا در سلوک عرفانی، نقشی تربیتی و تلطیف‌کننده دارد. عبارت «البلاء للولاء» به زیبایی بیانگر این حقیقت است که بلا، زنگار ناسوت را از دل سالک می‌زداید و او را به سوی قرب و ولاء هدایت می‌کند. بلا، چونان آتشی است که آهن وجود سالک را گداخته و آن را به تیغی برنده بدل می‌سازد.

این مفهوم، در حالات امام حسین (ع) در روز عاشورا به وضوح متجلی است. هرچه مصیبت‌ها بر ایشان فزونی می‌یافت، چهره‌شان نورانی‌تر و زیباتر می‌شد، گویی زنگار ناسوت از وجودشان زدوده شده و حق در ایشان تجلی یافته بود. این نورانیت، نشانه‌ای از نزول حق و خروج ناسوت است که سالک را به کمال وجودی می‌رساند.

درنگ: البلاء للولاء

بلا، چونان آتشی است که زنگار ناسوت را از دل سالک می‌زداید و او را به نورانیت و قرب الهی رهنمون می‌سازد. این فرآیند، مشابه کار آهنگر است که آهن را در کوره محبت گداخته و به ذوالفقار بدل می‌کند.

بخش پنجم: تمکن در علم و عمل در مقام سکر

با وجود سلب تمالک در مقام سکر، سالک تمکن در علم و عمل را حفظ می‌کند. این تمکن، نشانه‌ای از صحت شوق و ایمان اوست. سالک، هرچند در جذبه شوق غرق است، از وظایف شرعی و تکالیف خود غافل نمی‌شود. این حفظ تمکن، او را از خطر گمراهی و انحراف مصون می‌دارد.

برای مثال، سالک در این مقام، چونان ستاره‌ای است که در آسمان شوق می‌درخشداما محور علم و عمل، او را در مدار حق نگه می‌دارد. این تمکن، گواهی است بر سلامت سلوک او و نشانه‌ای از ایمان عمیقش به حق تعالی.

درنگ: تمکن در علم و عمل

سالک در مقام سکر، با وجود سلب تمالک، تمکن در علم و عمل را حفظ می‌کند، گویی کشتی‌ای است که در طوفان شوق، سکان علم و عمل آن را به سوی مقصد حق هدایت می‌کند.

بخش ششم: آمیختگی درد و لذت در مقام سکر

در مقام سکر، درد و لذت درهم می‌آمیزند و سالک از درد ناشی از شوق و هجران لذت می‌برد. این آمیختگی، نشانه‌ای از شدت محبت به محبوب است. سالک در این مقام، حتی بلا و فراق را به عنوان تجلیات محبت الهی می‌پذیرد و از آن لذت می‌برد، گویی زخمی خونین برای او به گلی خوشبو بدل شده است.

این حالت، در بیت «به ارادت بکشم درد به حلاوت بخورم زهر» به زیبایی متجلی است. سالک در این مقام، درد را نه تنها تحمل می‌کند، بلکه آن را به عنوان بخشی از مسیر محبت می‌پذیرد و از آن لذت می‌برد.

درنگ: آمیختگی درد و لذت

در مقام سکر، درد و لذت درهم می‌آمیزند و سالک از بلا و هجران به عنوان تجلیات محبت الهی لذت می‌برد، گویی زخمی خونین به گلی معطر بدل شده است.

بخش هفتم: نقش مربی در حفظ تعادل سکر

مربی در سلوک عرفانی، نقشی حیاتی در حفظ تعادل سالک در مقام سکر ایفا می‌کند. او با تنظیم حالات سالک، از افراط یا تفریط در سکر جلوگیری می‌کند. این تنظیم، گاه با ایجاد تلاطم برای حفظ سکر و گاه با افزودن توجه برای جلوگیری از گمراهی صورت می‌گیرد.

مربی، چونان باغبانی است که نهال سلوک را با دقت آبیاری می‌کند و از رشد ناهمگون آن جلوگیری می‌نماید. این نقش، سالک را در مسیر صحیح سلوک نگه می‌دارد و از انحرافات احتمالی مصون می‌دارد.

درنگ: نقش مربی

مربی در سلوک، با تنظیم حالات سالک، او را از افراط در سکر یا گمراهی مصون می‌دارد، گویی سکان‌داری است که کشتی سالک را در دریای شوق به سوی ساحل حق هدایت می‌کند.

بخش هشتم: تفاوت اولیاء خدا با اهل دنیا

اولیاء خدا، برخلاف اهل دنیا که در باطلاق ناسوت و غفلت غرق‌اند، در اثر بلا صیقل می‌یابند و به نورانیت و صفا می‌رسند. اهل دنیا، چونان خوک‌هایی هستند که در لجن غفلت می‌غلتند، اما اولیاء خدا، چونان تیغ‌هایی هستند که در کوره بلا جلا می‌یابند.

این تمایز، در حالات امام حسین (ع) در روز عاشورا به وضوح نمایان است. هرچه بلا بر ایشان فزونی می‌یافت، چهره‌شان نورانی‌تر می‌شد، گویی حق در وجودشان تجلی یافته بود. این نورانیت، نشانه‌ای از خروج ناسوت و نزول حق است.

درنگ: تفاوت اولیاء و اهل دنیا

اولیاء خدا در کوره بلا صیقل می‌یابند و به نورانیت می‌رسند، در حالی که اهل دنیا در باطلاق غفلت غرق‌اند. این تفاوت، چونان فرق میان تیغ ذوالفقار و لجنزار است.

بخش نهم: سکر به عنوان کمال محبت

سکر، نتیجه شدت محبت و وجده است که سالک را از توجه به غیر محبوب بازمی‌دارد و او را در انس دائم با حق قرار می‌دهد. این مقام، جایی است که سالک از ظواهر خلقی به سوی بواطن حقانی هدایت می‌شود و در دریای سرور غرق می‌گردد.

این حالت، مشابه آیه شریفه قرآن کریم است که می‌فرماید:

قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ (آل عمران: ۳۱)

ترجمه: بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.

این آیه، گواهی است بر اینکه محبت به حق، سالک را به اطاعت و انس دائم رهنمون می‌سازد.

درنگ: سکر و کمال محبت

سکر، کمال محبت است که سالک را از ظواهر خلقی به بواطن حقانی رهنمون می‌سازد، گویی پرنده‌ای است که در آسمان محبت الهی به پرواز درآمده است.

جمع‌بندی: باب السکر، مسیری به سوی کمال وجودی

باب السکر در منازل السائرین، به عنوان یکی از عالی‌ترین مراتب سلوک عرفانی، سالک را در حالتی از طرب و شوق عمیق قرار می‌دهد که تمالک و تعادل را از او سلب کرده و او را در دریای سرور و محبت الهی غرق می‌سازد. سه علامت کلیدی سکر – اضیق از خبر، اقتحام در شوق، و غرق شدن در سرور – نشان‌دهنده تحول وجودی سالک از ظواهر به بواطن است. این مقام، با حفظ تمکن در علم و عمل، سالک را از انحرافات نفسانی مصون نگه می‌دارد و با پذیرش بلا به عنوان لذت، او را به سوی قرب و ولاء هدایت می‌کند.

مفهوم «البلاء للولاء» به زیبایی بیانگر نقش تربیتی بلا در سلوک است که زنگار ناسوت را از دل سالک می‌زداید و او را به نورانیت و صفا می‌رساند. این مقام، گویی کوره‌ای است که آهن وجود سالک را گداخته و به تیغی برنده بدل می‌سازد. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چراغی است که این مسیر را روشن ساخته و برای پژوهشگران و طالبان حقیقت، راهنمایی ارزشمند ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده