در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 594

متن درس





کتاب منازل السائرین: باب الصحو

کتاب منازل السائرین: تأملاتی در باب الصحو

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۹۴)

مقدمه

در سیر و سلوک عرفانی، منازل السائرین از جمله متون بنیادین است که سالک را در مسیر معرفت و قرب الهی هدایت می‌کند. باب الصحو، به‌عنوان یکی از منازل والای این سیر، مرحله‌ای است که سالک از حالت مستانه سکر به هوشیاری و صافی شهود می‌رسد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۵۹۴، به تبیین مفهوم صحو، برتری آن بر سکر، و ارتباط آن با آیات قرآن کریم، به‌ویژه آیات ۲۲ و ۲۳ سوره سبا، می‌پردازد.

بخش اول: تبیین مفهوم صحو و جایگاه آن در منازل السائرین

تعریف صحو و برتری آن بر سکر

صحو، منزلتی والا در سیر و سلوک عرفانی است که سالک را از حالت مستی و بی‌خودی سکر به هوشیاری و صافی شهود رهنمون می‌سازد. در این مقام، بقایای نفسانی که در سکر همچنان باقی است، زایل شده و سالک به صافی کامل در شهود حق می‌رسد. این منزل، نشانه کمال سلوکی است که در آن، تمالک و منیت سالک به‌کلی محو می‌شود و او در قرب الهی به ثبات و استقامت دست می‌یابد.

درنگ: صحو، مرحله‌ای است که سالک از بقایای نفسانی رها شده و به صافی شهود و هوشیاری کامل در قرب حق می‌رسد، که این امر آن را از سکر متمایز و برتر می‌سازد.

در سکر، سالک به دلیل رویت حق، تمالک خود را از دست می‌دهد، اما همچنان بقایای نفسانی در او باقی است. این بقایا، مانع از صافی کامل شهود می‌شوند. اما در صحو، این بقایا زایل شده و سالک به مقام صفا و قرب تام می‌رسد، گویی که از تاریکی مستی به روشنایی هوشیاری گام نهاده است.

ارتباط صحو با آیات قرآن کریم

در تبیین مقام صحو، آیات ۲۲ و ۲۳ سوره سبا محوریت دارند. آیه ۲۳ این سوره، که در درس‌گفتار مورد اشاره قرار گرفته، به زوال فزع از قلب ملائکه یا اولیای الهی اشاره دارد:

حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ

این آیه، زوال فزع (خوف و اضطراب) را از قلب ملائکه یا اولیا نشان می‌دهد، که در مقام صحو به شهود حق و بیان «الحق» می‌رسند. زوال فزع، نشانه‌ای از صافی شهود و ثبات در قرب الهی است، که سالک را از حیرت سکر به هوشیاری صحو هدایت می‌کند.

بخش دوم: تحلیل آیات ۲۲ و ۲۳ سوره سبا در مقام صحو

تبیین آیه ۲۲ سوره سبا

آیه ۲۲ سوره سبا، نفی هرگونه اقتدار و تمالک از بت‌ها را بیان می‌کند:

قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ

این آیه، بر توحید افعالی تأکید دارد و هرگونه استقلال و اقتدار را از غیر حق نفی می‌کند. بت‌ها، که صرفاً اسامی ذهنی‌اند («إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ»), فاقد هرگونه قدرت و مالکیت‌اند. این نفی تمالک، با مقام صحو هم‌خوانی دارد، جایی که سالک از هرگونه منیت و تمالک رها می‌شود.

درنگ: آیه ۲۲ سوره سبا، با نفی اقتدار و تمالک از بت‌ها، بر توحید افعالی تأکید دارد که با زوال منیت در مقام صحو هم‌راستاست.

تبیین آیه ۲۳ سوره سبا

آیه ۲۳ سوره سبا، به شفاعت و زوال فزع اشاره دارد:

وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ

این آیه، شفاعت را تنها به اذن الهی ممکن می‌داند و زوال فزع را به‌عنوان نشانه‌ای از صافی شهود معرفی می‌کند. ملائکه یا اولیا، پس از زوال فزع، به بیان «الحق» می‌رسند، که نشانه ظهور تام حق و نفی هرگونه غیریت است. عبارت «هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ» بر علو و کبریای حق تأکید دارد، که همه موجودات در برابر آن دانی و صغیرند.

درنگ: «الحق» در آیه ۲۳ سوره سبا، ظهور تام حق و زوال هرگونه غیریت را نشان می‌دهد، که با مقام صحو و صافی شهود هم‌خوانی دارد.

بخش سوم: نقد ماتن و شارح در اهتمام به قرآن کریم

یکی از نکات برجسته درس‌گفتار، نقد عدم اهتمام کافی ماتن و شارح به آیات قرآن کریم است. گاه آیات به‌صورت ناقص یا بدون ارتباط واضح با موضوع ذکر شده‌اند، که این امر نوعی سوء اعتقاد، ترک ادب، و خلاف مروت تلقی می‌شود. قرآن کریم، به‌عنوان کتاب عرفان، باید محور تحلیل‌های عرفانی باشد و اهتمام به آن، لازمه سلوک و معرفت است.

درنگ: عدم اهتمام به آیات قرآن کریم در تبیین مقامات عرفانی، نوعی سوء اعتقاد و ترک ادب است، زیرا قرآن کریم محور عرفان و معرفت الهی است.

این نقد، بر ضرورت توسل به آیات قرآن کریم و تحلیل جامع آن‌ها تأکید دارد. برای مثال، در باب الصحو، بخشی از آیه («حَتَّىٰ إِذَا…») بدون تکمیل ذکر شده، که این نقیصه مانع از تبیین کامل ارتباط آیه با مقام صحو می‌شود. توسل به آیات، نه‌تنها به‌عنوان تبرّک، بلکه به‌عنوان مبنای معرفتی، ضرورتی عرفانی است.

بخش چهارم: تفاوت محبین و محبوبین در مقام شهود

در سلوک عرفانی، تفاوت میان محبین و محبوبین در نحوه شهود حق آشکار می‌شود. محبین، ابتدا منیت خود را از دست داده و سپس به شهود حق می‌رسند، در حالی که محبوبین، ابتدا حق را می‌بینند و سپس منیت خود را از دست می‌دهند. این تفاوت، مراتب سلوکی را نشان می‌دهد، که محبوبین در مقام صحو به کمال و صافی شهود دست می‌یابند.

درنگ: محبوبین، که ابتدا حق را می‌بینند و سپس منیت را از دست می‌دهند، در مقام صحو به صافی و ثبات در شهود می‌رسند و از محبین برترند.

این تفاوت، مانند تفاوت میان دو مسافر است که یکی پیش از رسیدن به مقصد، بار خود را سبک می‌کند و دیگری در مقصد از بار خود رها می‌شود. محبوبین، به دلیل قرب بیشتر، در شهود حق به صافی و ثبات می‌رسند، که این امر با مقام صحو هم‌خوانی دارد.

بخش پنجم: صدمه شهود و موونه رویت

شهود حق، صدمه‌ای به سالک وارد می‌کند که به فزع و حیرت منجر می‌شود. این صدمه، نیازمند زوال منیت است، گویی که سالک برای دیدار حق، باید خود را چون زنبور عسل که با نیش زدن خود را از دست می‌دهد، فدا کند. در مقام صحو، این صدمه به صافی شهود تبدیل می‌شود، و سالک از حیرت به هوشیاری می‌رسد.

درنگ: شهود حق، صدمه‌ای (فزع) به سالک وارد می‌کند که نیازمند زوال منیت است و در صحو به صافی شهود تبدیل می‌شود.

این صدمه، مانند کوزه‌ای است که برای پر شدن از آب حیات، باید از هوای نفسانی خالی شود. هرچه سالک منیت را بیشتر از دست دهد، ظرفیت شهود او افزون می‌گردد، تا جایی که در صحو، به صافی کامل می‌رسد.

بخش ششم: نقش غفلت در نفی خوف و خشیت

انسان غافل، به دلیل ندیدن جلال و جبروت حق، از خوف و خشیت محروم است و با تکبر و ادعا رفتار می‌کند. در مقابل، اولیای الهی، به دلیل شهود حق، با فروتنی و کرنش عمل می‌کنند. صحو، مرحله‌ای است که غفلت زایل شده و سالک به خشیت و صفا می‌رسد.

درنگ: غفلت، انسان را از خوف و خشیت دور می‌کند، در حالی که اولیای الهی با شهود حق، به فروتنی و کرنش می‌رسند، که در صحو به کمال می‌رسد.

انسان غافل، مانند کسی است که در تاریکی نادانی، بی‌محابا گام برمی‌دارد و از عظمت حق بی‌خبر است. اما اولیا، که نور حق را دیده‌اند، در برابر آن خاضع‌اند و در مقام صحو، از غفلت رها شده و به خشیت الهی می‌رسند.

بخش هفتم: رابطه باب ولایات و حقایق

باب ولایات، به صفای ربوبیت و توانمندی اولیا اشاره دارد، در حالی که باب حقایق، آثار و ظهورات این ولایات، مانند مکاشفه، سکر، و صحو را شامل می‌شود. صحو، به‌عنوان یکی از آثار ولایات، مرحله‌ای است که سالک به صافی شهود و زوال بقایای نفسانی می‌رسد.

درنگ: باب ولایات، ربوبیت اولیاست و باب حقایق، آثار آن‌ها، از جمله صحو، را شامل می‌شود که نشانه صافی شهود است.

این رابطه، مانند درختی است که ریشه‌های آن در ولایات و شاخه‌های آن در حقایق است. صحو، میوه‌ای است که از این درخت برمی‌آید و سالک را به کمال قرب می‌رساند.

بخش هشتم: نقد شارح در تبیین فزع

شارح، فزع را به حیرت سکر و صدمه شهود تفسیر کرده، که اگرچه صحیح است، اما ناقص است. فزع، فراتر از حیرت، به خوف و اضطراب ناشی از شهود جلال حق اشاره دارد که در صحو زایل شده و به صافی شهود منجر می‌شود. این نقد، بر ضرورت تحلیل عمیق‌تر آیات و مفاهیم عرفانی تأکید دارد.

درنگ: فزع، خوف و اضطراب ناشی از شهود جلال حق است که در صحو زایل شده و به صافی شهود می‌انجامد.

این نقص در تبیین شارح، مانند نوری است که تنها بخشی از حقیقت را روشن می‌کند، اما برای روشنایی کامل، نیاز به تأمل عمیق‌تر در آیات قرآن کریم است.

جمع‌بندی

باب الصحو، به‌عنوان منزلتی والا در سیر و سلوک عرفانی، سالک را از مستی سکر به هوشیاری و صافی شهود هدایت می‌کند. این مقام، با زوال بقایای نفسانی و فزع، به ظهور تام حق و بیان «الحق» می‌رسد. آیات ۲۲ و ۲۳ سوره سبا، با تأکید بر توحید افعالی و نفی تمالک از غیر حق، مبنای قرآنی این مقام را فراهم می‌آورند. نقد عدم اهتمام به قرآن کریم، ضرورت توسل به این کتاب الهی را به‌عنوان محور عرفان نشان می‌دهد. تفاوت محبین و محبوبین، صدمه شهود، و نقش غفلت در نفی خشیت، از دیگر نکات کلیدی این درس‌گفتار است که با تمثیلات و استعارات فاخر تبیین شده‌اند. این نوشتار، با ارائه ساختاری علمی و منسجم، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران عرفان اسلامی فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده